پس
از مرگ مظفرالدين شاه در نهم ژانويه ۱۹۰۷
و
جانشينی محمد علی شاه، تعداد زيادی از
درباريان از كار بركنار شدند.
در
همين زمان چندين تابلوی نقاشی و تعدادی
از كتابهای كمياب و گرانبهای كتابخانه
سلطنتی ناپديد شد.
كمی
بعد نيز انقلاب شد و مردم به مسائل ديگری
می انديشيدند.
پس
از اين كه در سال ۱۹۰۹،
سلطان احمد شاه، به سلطنت رسيد، نمايندگان
دادگستری برای روشن شدن اين موضوع تلاش
زيادی كردند ولی به نتيجه نرسيدند تا اين
كه مدتی بعد تعدادی از كارآگاهان موضوع
را مجدداً مطرح كردند.
از
آن جا كه مدتی كارآگاه وليخان علاقه خاصی
به اين جريان داشت، مأمور شد كه در اين
باره تحقيق كند.
وی
عتيقه فروشی را كه قبلاً در خريد و فروش
اموال مسروقه فرد شناخته شده ای بود، زير
نظر گرفت.
شخصی
كه رو به روی محل كار اين عتيقه فروش مغازه
داشت نيز مأمور كارآگاه وليخان بود.
روزی
(مارس
۱۹۱۴) كارآگاه
وليخان گزارش داد كه زنی چند تابلوی با
ارزش به اين عتيقه فروش فروخته است.
عتيقه
فروش را بازداشت كرديم وی در بازجويی
اعتراف كرد كه در مقابل ۳۰
تومان
(تقريباً
۹۰ كرون)
از
زنی ناشناس چند تابلو را به قيمت ۲۰۰
تومان
به يك ارمنی كه او نيز در كار خريد و فروش
اشياء عتيقه است فروخته.
وليخان
نزد عتيقه فروش دوم رفت و به كمك يكی از
كاركنان كتابخانه سلطنتی ثابت كرد كه
تابلوها متعلق به كتابخانه سلطنتی است و
از وی خواست كه تابلو ها را پس بدهد.كارآگاه
وليخان پس از گرفتن تابلوها در حالي كه
آنها را در دست داشت برای انجام كاری به
يك داروخانه می رود.
در
ميان مشتريان داروخانه پيرمردی نسبت به
تابلوها علاقه زيادی نشان می دهد و از
وليخان سؤال می كند كه خريدار اين گونه
اشيا است يا فروشنده آنها؟ وليخان در جواب
می گويد كه وی به نمايندگی از سوی چند تاجر
بزرگ، با عتيقه فروشها معامله می كند.
پيرمرد
اظهار می دارد كه اشيای زيادی از قبيل
تابلو و كتاب در خانه دارد و اگر وليخان
مايل باشد، می تواند روز بعد برای ديدن
آنها به خانه وی برود.
كارآگاه
وليخان مخالفتی نمی كند و اسم و نشانی اين
شخص به نام لسان الدوله، ناظر دربار شاه
قبلی را می گيرد.روز
بعد وی همراه شخصی به ظاهر عتيقه فروش
برای انجام معامله به آن جا می روند.
لسان
الدوله بدون اين كه سوءظن پيدا كند مجموعه
گرانبهای اشيای عتيقه خود، شامل تعداد
زيادی كتاب، تابلوی نقاشی و ...
را
به آنها نشان می دهد.
كارآگاهان
پس از بازديد دقيق اين مجموعه و با توجه
به اطلاعاتی كه در مورد اشيای به سرقت
رفته كتابخانه و موزه داشتند، آنها را
شناسايی می كنند.
بنابراين
چند تابلو انتخاب كرده و وانمود می كنند
كه قصد خريد دارند اما پول كافی همراه
نياورده اند سپس يكی از آنها برای تهيه
پول آن جا را ترك می كند.
اين
شخص مستقيماً به اداره تأمينات آمد و
جزئيات آنچه را كه در ملاقات با لسان
الدوله اتفاق افتاده بود، تعريف كرد.
وی
و چند كارآگاه ديگر مأمور بازدشت لسان
الدوله و تفتيش خانه وی شدند.آنان
دو صندوق بزرگ پر از اشيای مسروقه موزه
سلطنتی را كه ارزش آن توسط كارشناسان نيم
ميليون كرون سوئد برآورده شد، با خود
آوردند.ايرانيان
ارزش اين مجموعه را بيش از يك ميليون كرون
می دانستند.
زنی
كه تابلوها را فروخته بود نيز يكی از زنان
لسان الدوله بود.
اين
كشف توجه همه مردم و اعضای دولت را به خود
جلب كرد. از
اين رو اين مجموعه به درخواست وزرا به يكی
از جلسات مجلس برده شد و مورد بازديد
وزيران و نمايندگان قرار گرفت.
شاه
نيز در مراسم رژه ای كه چند روز بعد انجام
شد، سازمان دهندگان نظميه را به حضور فرا
خواند و شخصاً از آنان تشكر كرد و برای
كارآگاه ولی خان نيز پاداش قابل توجهی در
نظر گرفته شد.
لسان
الدوله در مدت خدمت خود به عنوان ناظر
دربار، بر كتابخانه و موزه سلطنتی نيز
نظارت داشت.
وی
از اعتمادی كه به او داشتند استفاده كرده
و در هر فرصتی تعدادی از اشيا با ارزش و
كتابهای گرانبها را به دارايی شخصی خود
اضافه كرده بود، تا جايی كه تقريباً چيز
با ارزشی در موزه باقی نمانده بود.
احتمالاً
كارمندان زير دست وی نيز به چنين كاری
مشغول بوده اند، چون اشيای مسروقه ای كه
در تهران كشف شد تنها بخش كوچكی از آنچه
را كه تا كنون به سرقت رفته بود، شامل می
شد. بيشتر
اموال مسروقه به اروپا و بخشی هم به امريكا
فرستاده شده بود.
لسان
الدوله به زندان محكوم شد و به كيفر اعمال
خود رسيد.
--------------------------------------------
منبع:گزارش نظميه تهران سالهای ۱۹۱۲-۱۹۱۵
نويسنده: سون بری دال (دستيار كارآگاه پليس و رئيس اداره تأمينات)
مترجم: عبدالرضا بهادری
--------------------------------------------
منبع:گزارش نظميه تهران سالهای ۱۹۱۲-۱۹۱۵
نويسنده: سون بری دال (دستيار كارآگاه پليس و رئيس اداره تأمينات)
مترجم: عبدالرضا بهادری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر