پنجشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۹۱

علت بد اخلاقی رضا شاه


یک شب سلیمان بهبودی بستر رضا شاه را برای خواب آماده می کند و رضا شاه مشغول خواندن آواز برای خودش بوده. بعد از بهبودی میخواهد که او نیز آوازی بخواند که بهبودی می گوید اعلیحضرت بهتر میخوانند. بهبودی می نویسد؛ فرمودند؛ سلیمان من بداخلاق هستم؟ (همه کسانی که برخورد شخصی با رضا شاه داشته اند بشدت از او حساب می بردند) عرض کردم خیر قربان. بعد نشستند روی تخت و با تشدد فرمودند؛ "سلیمان من چهل سال است که برای پیشرفت کار مملکت سگرمه هایم را در هم کشیده ام. این مردم به محض اینکه لبخند به آنها بزنم فورا می آیند روی دوشم. والا دلیل ندارد که دایم خودم را زحمت بدهم و اینطور وانمود کنم. اگر افراد و کارکنان دستگاه کارشان را روی حساب و قاعده انجام بدهند چرا من خود را این طور نشان بدهم؟ من بد اخلاق نیستم، مرا وادار به این طرز می کنند.
با مطالعه این بخش از خاطرات بهبودی بخش دیگری از مشکلات رضا شاه در اداره جامعه اش را در میابیم. برای جامعه ای که به رشوه و حق کشی و استبداد عادت کرده بود، طی کردن راه دمکراسی یک شبه ممکن نبود. این که میگوید تا لبخند میزنم سوء استفاده میکنند حاکی از آن است که قاجارها جامعه ای ببار آورده بودند که مسئولیت را درک نمی کرد. در این مورد کتابهایی چون «حاجی بابای اصفهانی» از جیمز موریه بسیار گویاست و اخلاق های زشت مردم ما را در آن دوران نشان میدهد. واقعا گذراندن آن مردم و رساندن شان به دنیای متمدن کاری بود کارستان که رضا شاه و محمدرضا شاه انجام دادند.

۵ نظر:

  1. واقعا فکر میکید به دمکراسی و تمدن رساندن

    پاسخحذف
  2. دموکراسی در کشورهای عقب مانده عاملی جهت کند کردن روند پیشرفت احتمالی است، اولا چه کسی کفته که همیشه آنچه اکثریت میخواهند صحیح و آنچه اقلیت نخبه میگویند دیکتاتوریست؟
    دوم ،در هیچ جامعه انسانی اکثریت ،بخوانید عوام،مستقلا تصمیم نمیگیرند،یا تحت تاثیر اندیشه های دینی و مذهبی آلت دست ملا میشوند(نمونه اش افتضاح اسلامی) یا به خاطر منافع اقتصادی و فقر بازیچه ایسم های لنینی و مارکسی(نمونه اش ۱۹۱۷ روسیه) و یا جو زدگی های ابلهانه آمریکای لاتین در دهه حاضر
    دوستان ،تاریخ بشر پر از نمونه هاییست که اکثریت نادان و جو زده به آسانی فریب خورده و تیشه به ریشه خودو صد بدتر نسل های آینده زده اند و راه کمال و پیشرفت ملی خود و آیندگانشان را با بیخردی قربانی جهل و عوام زدگی خود کرده اند.
    جالب است که بدانید افلاطون هزاره ها پیش برترین نوع حکومت را حکومت دیکتاتور صالح برشمرده است.یعنی کسی که با نیکخواهی جامعه را مجبور به جلو رفتن میکند.پرواضح است که همانگونه که در جریان یک جراحی قلب باز تنها و تنها کسی که صلاحیت تصمیم گیری در شرایط بحرانی عمل را داراست شخص جراح است و نه آبدارچی بخش.نه مش رجب بقال و نه حتی دستیار شخص جراح.در اداره و فرماندهی جامعه هم تنها رهبران توانا و غیر وابسته به هر بهایی ، و تنها با مدیریت قاطع قادر به جلو بردن جامعه خواهند بود.
    رضا شاه کبیر نمونه یک رهبر قاطع و ایران دوستی حقیقی بود که دست تقدیر در برابر ایران آشفته و خون جگر روزگار سیاه قاجار قرار داد.تاریخ ایران زمین مدیون این ابرمرد و تلاش های او برای سربلندی مام میهن است.چه عوام مذهب زده و نوکران روس و انگلیس را خوش بیاید و چه نه ،ایران و ایرانی یه داشتن همچین دیکتاتوری !افتخار کرده و آرزوی آمدن رادمردی چون او را در این روزگار سیاه دارد تا این بار با قاطعیت بیشتر نسل آخوند و تازی را از سرزمین اهورایی برای همیشه ریشه کن کنیم.

    پاسخحذف
  3. نظری مبسوط و متین بود. اما فراموش نکنید که رضا شاه به تنهایی بر سر کار نیامد. افرادی فرهیخته همچون محمدعلی فروغی بودند که ترتیبات لازمه برای استقرار و تثبیت رضا خان میرپنج به عنوان پادشاه ایران را فراهم کردند. همین میهن دوستان هم بودند که ایران را از میان آتش جنگ جهانی دوم و در نبود رضا شاه گذراندند و خطر تجزیه را دفع کردند. و امروز هم دقیقاً نبود چنین برگزیدگانی است که جامعۀ ایران را در حالت بلاتکلیفی قرار داده است. حکایت بسی مفصل است. پاینده ایران

    پاسخحذف
  4. خدا رحمتش کند رضا شاه هم ایراد داشت. برای ایران خیلی زحمت کشید. اما چند ایراد داشت. دیکتاتوری. نویسنده ای مثل هدایت چه مشکلی داشته که نمی توانسته بنویسد. هان؟ زمین های زیاد چرا غصب میشد انهم بزور؟ لازم نبود سگر مه هایش را درهم کند. حسا ب حساب ککا برادر. دوستانه برخورد می کرد. در غیر نتیجه دادن شدت عمل به خرج می داد. البته فراموش نکنیم که او سرباز بود! خلا صه با قیافه دیکتاتور ما با نه بر شخصیت خودش نسبتا رنگ تیره پاشید. اصلا چرا روش اتا ترک را پیشه خود نکرد. القا ات او حتی باعث شد محمد رضا شاه هم اخرش به شیوه او عمل کند و اخر عاقبت خود و مردم را به اینجا بکشاند. نه برادر نه ... فقط ازادی و دمکراسی. همین. تاریخ جهان این مراحل را همه پشت سر گذاشته تا به اینجا رسیده. یک شبه که طی مرحله نکرده.بلا خره باید واقع بین بود. شعار دادن و احسا ساتی شدن و دنبال بت گشتن ما را به جایی نمی برد. مرحوم رضا شاه - مرحوم محمد رضا شاه و اقای رضا پهلوی اینها شخص هستند. می ایند و می روند. ایران از هر کسی مهمتر است. اشخاص می میرند. خانواده ها می ایند و می روند. عزیز ایران مهم است. به ایران بیندیش. شاه را می خواهیم چکار. که دوباره دست بوس و پابوس بشویم. همین الا نش هم شاه داریم. قصدم جسارت به اقای رضا پهلوی نیست . ایشان ادم نازی است و بسیار او را دوست دارم. اما اصلا لازمه داشتن یک شاه برای چیست. فلسفه خاصی دارد. من را روشن کنید.

    پاسخحذف