دوشنبه، مهر ۰۶، ۱۳۹۴

۱۰ اشتباه زوجهای جوان

بعضی از همسران جوان آن چنان سرگرم جشن ازدواج می‌شوند كه نمی‌دانند درگیر چه مسایلی شده‌اند. شما متاهل شده‌اید.


۱ - فکر نکردن به فردای ازدواج :
بعضی وقت ها آنقدر سرگرم جشن ازدواج می‌شوید كه نمی‌دانید چیزهای مهم تری را رها کرده اید. چیزهایی مثل توجه کردن به همدیگر، تلاش برای شناخت بیشتر یکدیگر، پایه گذاری روابط خانوادگی، تنظیم مالی زندگی و...

۲ - تلاش برای عوض کردن خلقیات همسر :
بارها گفته ایم که نباید پا به ازدواجی بگذارید که هدفتان از آن، تغییر دادن اخلاق، عقاید یا روابط خانوادگی همسرتان باشد. طرف مقابل را همین طور که هست بپذیرید. آیا شما حاضرید به خاطر سلیقه طرف مقابل خود را عوض کنید؟ پس این حق را برای او هم قائل شوید.

۳ - رابطه بد با خانواده همسر :
اگر تا این لحظه به رابطه شما لطمه وارد شده، دست به هر كاری بزنید تا رابطه خود با خانواده همسرتان را بهبود ببخشید. اولین نفری باشید كه صلح را برقرار می‌كند، زیرا هنگام دعوای شما با خانواده همسرتان، تنها كسی كه آزرده خاطر می‌شود، همسرتان است كه احساس می‌كند بین شما گیر افتاده است.

۴ - مشاجره به‌ جای گفتگو :
پرخاشگری و فریاد زدن و جیغ كشیدن در حل مشكل یا اختلاف نظرها به شما و همسرتان كمكی نمی‌كند. گفتگوی آرام و منطقی شما را به پیش خواهد برد. اگر هنگام مجادله با همسرتان، نتوانید خودتان را كنترل كنید، زندگی تان را به مخاطره می‌اندازید. پس هر كاری را كه شامل این موارد است از استراحت در میانه بحث تا طلب كمك به وسیله روش‌های درمانی انجام دهید.

۵ - کوتاه بودن افق دید :
هیچ‌كس دوست ندارد درباره مسایل سنگینی مثل كنترل مسایل مالی، راه‌های ممكن در صورت بچه‌دار نشدن، نحوه آمادگی برای اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ای مثل مرگ، بحث كند. با این حال اكنون كه متاهل شده‌اید، چاره‌ای جز صحبت درباره این موضوعات ندارید. ازدواج شما به این مسایل وابسته است. عاقل باشید و در مورد تمامی این مسایل با همسر خود صحبت كنید. در صورت لزوم با دیگران مشاوره داشته باشید اما این مسایل را نادیده نگیرید. زندگی، تنها تفریح و مهمانی و خوشی نیست. درخود توانایی پذیرش مشكلات بزرگ‌تر را داشته باشید.

۶ - دعواهای بیهوده :
هر فرد متاهلی با همسر خود بر سر مسایلی بحث می‌كند اما سعی کنید بحث‌های خود را برای مسایل مهم‌تری نگه دارید. این دلخوری‌ها را به حال خود بگذارید.

۷ - حسادت :
همسرتان شما را برای زندگی انتخاب كرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان می‌شود كه تصور می‌كند شما به او اعتماد ندارید. اگر او همیشه قابل اعتماد بوده است، نباید با حسادت خود حتی برای او ایجاد مزاحمت كنید. این برای رابطه سم است.

۸ - زندگی کردن مانند مجردها :
الان زمان آن رسیده كه بزرگ شوید. گردش شبانه رفتن با دوستان، زمانی اشكال نداشت كه شما مجرد بودید و هیچ كس در منزل منتظر شما نبود. به عنوان یك فرد متاهل، انجام بعضی كارها شایسته نیست. شما می‌دانید درست و غلط چیست. پس كار درست را انجام دهید.

۹ - غرور در زندگی مشترك :
زن یا شوهری كه بعد از هر مشاجره بر عذرخواهی اصرار دارد، همیشه برنده است و كسی كه مهر و محبت همسر خود را انكار می‌كند، هیچ كار مفیدی برای زندگی مشترك‌شان انجام نمی‏دهد. او اجازه می‌دهد غرور و روش‌های حل مشكلات و عشق و علاقه او به همسرش راه پیدا كند و رابطه آنها به نتیجه برسد. باید ملایم‌تر باشید و راهی پیدا كنید كه مسوولیت اعمال خود را به گردن بگیرید.

۱۰ - با هم نبودن :
باید مانند یك گل از زندگی مشترك خود مراقبت كنید. گل، بدون آب، نور خورشید و مراقبت هرگز رشد نخواهد كرد. بنابراین، باید برنامه‌ریزی كنید تا مدت زمان بیشتری را در كنار همسر خود باشید.


پنجشنبه، مهر ۰۲، ۱۳۹۴

عارف قزوینی: پس از صرف چائی و شربت و شيرينی مرا زير بار ننگينی بردند یعنی عمامه بر سر من کردند


عارف قزوینی: پس از صرف چائی و شربت و شيرينی مرا زير بار ننگينی بردند یعنی عمامه بر سر من کردند

پدرم با داشتن دو پسر از من بزرگ تر چون مرا روضه خوان خيال می کرد، وصی خود قرار داده، روزی از جمعيتی دعوت شد پس از صرف چائی و شربت و شيرينی مرا زير بار ننگينی بردند یعنی عمامه بر سر من کردند. البته اشخاص حساس می دانند با اين حال من در چند روز اولی که عبور از کوچه و بازار می کردم با اين بار ننگين شرم آور در چه حالی بودم.
 
منهم آن چه را بر سرم آورده بودند، چون بميل و دلخواه من نبود و بر خلاف ميل، تلافی آنرا به آخرت نگذاشته، کردم آنچه را که نمی شود کرد. در واقع همان طوری که عمامه مرا شرمنده و رسوا کرد من نيز او را در پيش اهل علم صورت يک پول سياه قلمداد کردم.

فراموش نشدنی است که سفر اولی که از طهران به قزوين مراجعت کردم با موی سر و پوطين برقی با لباسی که تا چند روز چنين هيکلی را هيچکس نديده بود روز بیست و یکم ماه رمضان بمسجد شاه قزوين رفتم، غافل از اينکه با اين فرم مناسب نبوده است در چنين روزی خود را آفتابی کنم. اتفاقأ برای خوبی هوا و صف های جماعت در صحن مسجد بسته شده بود وعاظ شهر هر کدام بوسعت دايرة عوام فريبی خود را گرم و خود را سرگرم خر درست کردن نموده بودند.

ورود بی موقع من، مثل خروس بی محل، چنان جلب نظر کرد که ديگر هيچکس گوش بياوه سرائی آنها نداده جهت پريشانی حواس جمعيت را وقتيکه فهميدند، مسئله شراب ثلث ( که ذکر خواهم کرد) اطلاع داشتند (در سر منبر چه کردند و چه گفتند) همانروز روزی بود که خود منهم فهميدم اسلام دارد از ميان میرود و من هم زير پای جمعيت که مانع رفتن اسلامند پامال شده خدای نکرده اسلام که رفته هيچ، منهم از ميان بروم

بقول .... که به انگليسها فرموده بود مملکت بجهنم جان من در خطر است اينجاست که گفته اند کلام الملوک ملوک الکلام در هر صورت رسيده بود بلايی که بخير گذشت. کاری که شد اين بود يازده روز ديگر باقيماندة از ماه مبارک" صحبت کفر من اندرسر منبر میشد.

یکشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۹۴

جنگ زرگری


به گفته شادروان « عبدالله مستوفی » جنگ زرگری کنایه از تظاهر در مناقشه و مشاجره است که هیچ یک از طرفین نمی خواهند واقعا با هم بجنگند .

جنگ زرگری به این ترتیب بود که گاهی مشتری چاق و پولداری برای خریداری جواهر گرانبها و سنگین قیمت به دکان زرگری مراجعه می کرد و از کم و کیف و عیار و قیمت جواهر می پرسید .

در این موقع زرگر قیمت جواهر مشتری را به چند برابر قیمت واقعی اعلام می کرد و ضمنا با چشمک زدن ، زرگر رو به رویی را و یا به وسیله ی شاگردش زرگر مغازه ی همسایه را خبر می کرد تا به ترتیبی که مشتری متوجه جریان قضیه نشود سر و گوش آب دهد و وارد معرکه شود . زرگر دومی که گوشی دستش بود به بهانه ای خود را نزدیک می کرد و بدون تمهید مقدمه ، مطلبی قریب به این موضوع به مشتری می گفت : « من این جواهر را در مغازه دارم و به این قیمت – کمتر از قیمتی که زرگر اولی گفته بود - می فروشم و بدین تریب زرگر اول با زرگر دومی به جدال و نزاع ساختگی برمی خاست و فی المثل می گفت : « چرا جلوی مغازه من آمدی و چه حق داری که در گفتگوی ما دخالت کنی ؟ » زرگر دومی جواب می داد : « تو دین نداری ! تو انصاف نداری ! تو دروغگویی و می خواهی مالی را که این مبلغ قیمت دارد به چند برابر بفروشی . من نمی گذارم سر این آقای محترم – یا خانم محترمه – کلاه بگذاری و پولش را بالا بکشی ! »

زرگر اولی می گفت : « دروغگو تو هستی که می خواهی جنس بنجل کم عیارت را آب کنی . »

زرگر دومی می گفت : « اگر جنس من کم عیار باشد می تواند به سنگ محک بزند تا سیه روی شود هر که دروغش باشد . کاسبی و زرگری حساب و کتاب دارد . تو می خواهی برای چند دینار زیادتر از قیمت واقعی آبروی تمام زرگرها را ببری و ما را کنفت کنی ! »

خلاصه این بگو و آن بگو ، جنگ در می گرفت و قشقرقی برپا می شد .

مشتری ساده لوح که این صحنه را حقیقی و از روی خیرخواهی تلقی می کرد بدون اعتنا و توجه به سر و صدای زرگر اولی به مغازه ی زرگر دومی می رفت و جنس مورد نظر را به قیمتی که زرگر دومی گفته بود ، بدون کمترین تحقیق و چانه زدن می خرید و قیمتش را تمام و کمال می پرداخت .

در نتیجه مشتری بی چاره ضرر می کرد و دو نفر زرگر مورد بحث ، سود حاصله را با یکدیگر تقسیم می کردند .

این جنگ مصلحتی و صوری و ساختگی را که صرفا اختصاص به زرگرها داشت – و شاید بعدها به سایر اصناف بازار هم سرایت کرده باشد – در عرف به اصطلاح جنگ زرگری می گفتند که رفته رفته بر اثر مرور زمان به صورت ضرب المثل در آمد و در رابطه با هرگونه مناقشه و مشاجره و نزاع مصلحتی که برای اغفال و فریفتن شخص ثالث باشد مورد استفاده و اصطلاح قرار گرفت .

پنجشنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۹۴

اولین خیابان تهران کجا بود؟



در حالی که امروزه در شهر تهران حجم بیشر ساخت و ساز بر آزادراه ها متمرکز است اما زمانی داشتن یک خیابان بدون گرد و خاک برای اعیان تهران یک آرزو محسوب می شد.
تهران در زمان ناصر الدین شاه اولین رشد کالبدی موثرش را تجربه کرد تجربیات ناصر الدین شاه از سفر فرنگ وی را برآن داشت که پایتختی در خور قبله عالم برای خود فراهم کند. حاصل این میل، خیابان کشی ها در تهران بود. تهرانی که تا قبل از آن فقط کوی و برزن داشت. در بسیاری از شهرهای کهن سال ایران از قبیل اصفهان، خیابان کشی وجود داشته، ولی در پایتخت تا اواسط دوران سلطنت ناصرالدین شاه، که سطح شهر تهران و خانه سازی در آن دچار تحول عظیم گشت، کلمه «خیابان» در میان عناصر معماری در شهرسازی تهران وجود نداشت، در بررسی نخستین نقشه های تهران و مطابقت آن ها، این واقعیت بیشتر آشکار می شود. نقشه برزین روسی به سال ۱۲۵۸ قمری، در عهد محمد شاه از تهران برداشت وتهیه شد و ده سال بعد در مسکو به چاپ رسید.
نقشه موسیو کرشش، معلم دارالفنون در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه از سطح شهر برداشت و به سال ۱۲۷۵ قمری، چاپ و منتشرشد.

در هر دو نقشه هیچ اثری از نام خیابان مشاهده نمی شود. بلکه تمام معابر با نام های مرسوم آن دوره یعنی کوچه، گذر، گذار، بازارچه بازار، راسته، رسته و ... مشخص شده است.
با گذشت زمان و رسیدن سال های میانی پادشاهی ناصرالدین شاه، تهران ناگهان دچار تحولات وسیعی شد جمعیت افزایش یافت و اراضی چند صد ساله ساخته شد. در این سال ها به ضرورت و نیاز حصار صفوی را خراب کردند و حصار جدید ناصری را وسیع تر ساختند.
سطح شهر گسترش قابل توجهی یافت، معابر جدید بنا شد، گذرگاه های تازه ای احداث کردند که شکل کالبدی آن ها به خیابان های امروزی بیشتر شبیه بود، تا به کوچه باغ های قدیمی.
این معابر کما بیش از کوچه ها و گذرهای قدیمی تهران، عریض تر و با کمی اغماض به خط مستقیم کشیده شده بودند، گذرگاه های جدید را خیابان نام نهادند و بدین ترتیب خیابان در معماری و شهرسازی این شهر تولد یافت.
اولین نقشه تهران ترسیمی نجم الدوله (چاپ ۱۳۰۹ قمری ) پس از این دوره برای نخستین بار متضمن نام «خیابان» است.
اولین خیابان های پایتخت که در این زمان شکل گرفتند عبارتند از: خیابان های باغ جنت (ولی عصر)، باغ انگوری (ولی عصر)، جناب وزیر (ولی عصر)، امیریه (ولی عصر)، امیریه (امام خمینی)، باغ شاه (امام خمینی)، جلو قبرستان (مولوی)، دروازه گمرک (مولوی) و ...

کی خیابانها آسفالت شدند؟
نخستین بار بر اساس نوشته روزنامه "وقایع اتفاقیه" در دوران صدارت میرزا تقی خان امیر کبیر برخی از کوچه های ارگ تسطیح و سنگفرش شد. تا آن ها برای عبور کالسکه مناسب و آماده گردد. کالسکه هایی که از فرنگ می آمد و یا در کارخانه معیرالممالک ساخته می شد.
روزنامه وقایع اتفاقیه در شماره ۳۶ به سال ۱۲۶۷ قمری و در دوران صدارت میرزا تقی خان امیر کبیر نوشت که برخی از کوچه های ارگ تسطیح و سنگفرش شد تا آن ها برای عبور کالسکه مناسب و آماده شود. کالسکه هایی که از فرنگ می آمد و یا در کارخانه معیر الممالک ساخته می شد.
بعدها در دهه پایانی سلطنت طولانی ناصرالدین شاه، «شوسه» که طریقی بود برای آماده سازی سطح معابر جهت عبور راحت تر کالسکه، درشکه ، گاری و ... وارد عرصه راه سازی پایتخت شد. اما هنوز خبری از«آسفالت» نبود.
با فرا رسیدن سال ۱۳۱۰ خورشیدی آسفالت برای اولین بار وارد خیابان های تهران شد. در این سال پیش از ورود ملک فیصل پادشاه عربستان به تهران، بلدیه پایتخت به تکاپو افتاد و برای نخستین بار آسفالت را که پدیده جدیدی در صنعت راه سازی به شمار می رفت، وارد خیابان های تهران کرد.
در مدت زمان کمی خیابان کوتاه الماسیه (باب همایون)، میدان توپخانه و اوایل خیابان لاله زار آسفالت شدند. بعدها خیابان باغ شاه و خیابان ولی عصر و البته تا حدودی کافه بلدیه (تئاتر شهر امروز) و دیگر خیابان ها آسفالت شد و بدین ترتیب رفته رفته آسفالت نه تنها وارد خیابان ها و معابر تهران که به تمام شهرها و جاده های کشور کشیده شد.

دوشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۹۴

معماری‌ دوره‌ زنديه‌ (۱۲)


سبك‌ معماری دوره‌ زنديه‌ بيشتر دنباله‌رو معماری‌ عصر صفويه‌ است‌ و در شيوه‌های‌ خاص‌ خود از معماری‌ سلجوقی‌، ساسانی‌ و معماری‌های‌ هندی و اروپايی نيز بهره‌ جسته‌ است‌. بسياری‌ از كاخ‌ها و ساختمان‌های‌ زنديه‌ به‌ سبك‌ عمارات‌ باشكوه‌ صفوی‌ ساخته‌ شده‌ و در بخش‌هايی نيز از سبك‌ معماری هندی‌ پيروی‌ شده‌ است‌. برجك‌های‌ نبشي‌ كه‌ در بعضی ايوان‌هاي‌ اين‌ عصر به‌ كار رفته‌ ملهم‌ از سبك‌ هندي‌ است‌ و نيمه‌ گلداني‌هاي‌ سنگی نصب‌ شده‌ بر ازاره‌ها و در زيركاشی‌های‌ منقوش‌ برگرفته‌ از سبك‌ معماری تزئينی‌ اروپايی‌ است‌. نقش‌ زيبای‌ (شاخ‌ وفور نعمت‌) كه‌ در تزئين‌ چند عمارت‌ مجلل‌ در شيراز استفاده‌ شده‌ نيز خاستگاه‌ اروپايی خود را آشكار می‌نمايد. به‌ كار گيری‌ سرستون‌های ساسانی از ديگر مختصات‌ معماری‌ دوره‌ زنديه‌ است‌. ويژگی عمده‌ معماری‌ زنديه‌ كه‌ بيشتر حالت‌ ابتكاری‌ دارد بهره‌گيری از خشت‌های كاشی‌ با نقش‌ زير لعابی است‌ كه‌ با طيف‌ رنگی‌ تازه‌ای‌ متمايل‌ به‌ صورتی‌ به‌ كار رفته‌ و به‌ كاشی‌ زندی معروف‌ گشته‌ است‌. استفاده‌ از نقش‌ها و تصاوير برجسته‌ و كاشی‌ كاری‌ های‌ رنگی مزين‌ به‌ صحنه‌های افسانه‌ای‌ و الهام‌ گرفته‌ از اساطير باستانی‌ ايران‌ نيز مورد علاقه‌ معماران‌ اين‌ عهد بوده‌ است‌. اينگونه‌ تصاوير در بسياری‌ از عمارات‌ باشكوه‌ اين‌ دوره‌ نظير ارك‌ كريم‌خانی‌ و عمارت‌ كلاه‌ فرنگي‌ مشاهده‌ می شود.

در مجموع‌ می‌توان‌ گفت‌ معماری ايرانی در دوره‌ حكومت‌ كريم‌خان‌ و جانشينانش‌ به‌ پيشرفت‌ قابل‌ ملاحظه‌ای‌ دست‌ يافت‌ و علاقه‌ كريم‌خان‌ زند در ايجاد اقدامات‌ اساسی‌ و بازسازی‌ ايران‌ موجب‌ رشد اين‌ هنر اصيل‌ ايرانی‌ شد. معماران‌ در طول‌ دوره‌ زمامداری‌ شاه‌زند كاخ‌ها و ساختمان‌های‌ زيادی‌ در شيراز و ساير شهرهای ايران‌ احداث‌ كردند و تأكيد كريم‌خان‌ مبنی‌ بر اينكه‌ شيراز بايد به‌ نگين‌ اين‌ پادشاهی بدل‌ گردد موجب‌ اوج‌ رونق‌ اين‌ شهر شد. در طول‌ حكومت‌ خان‌ زند شهر شيراز بسرعت‌ گسترش‌ يافت‌ و مساجد وبازارها و كاروانسراهای متعددی‌ در شهر گل‌ و بلبل‌ احداث‌ گشت‌. كريم‌خان‌ خود نيز توجه‌ بسيار زيادی‌ به‌ توسعه‌ معماری‌ شيراز داشت‌ و بناهايی‌ همچون‌: برج‌ و باروی شهر،ارك‌ سلطنتی، عمارت‌ ديوانخانه‌، عمارت‌ كلاه‌ فرنگی‌ و مسجد وكيل‌ بدستور مستقيم‌ وی صورت‌ تحقق‌ يافتند. علاقه‌ خان‌ زند به‌ آبادانی‌ پايتخت‌ خود به‌ اندازه‌ای بود كه‌ حتی‌ در بعضی‌ موارد طرح‌ اوليه‌ اين‌ عمارت‌ را خود پيشنهاد می‌كرد و در مراحل‌ مختلف‌ ساختمانی‌ از نزديك‌ نظاره‌گر روند ساخت‌ اين‌ بناها بود. نقل‌ شده‌ است‌ كه‌ كريم‌خان‌ خود دستور ساخت‌ ارگ‌ شيراز (ارگ‌ كريم‌خان‌) را صادر كرد و به‌ دستور او معماران‌ و هنرمندان‌ از سراسر كشور به‌ شيراز فراخوانده‌ شدند و مصالح‌ اصلی‌ ارگ‌ نيز از نقاط مختلف‌ كشور به‌ شيراز حمل‌ گرديد.

كريم‌خان‌ زند همچنين‌ آرامگاه‌ سعدی و حافظ را مرمت‌ و بازسازی كرد و اطراف‌ اين‌ دو مقبره‌ باشكوه‌ را به‌ باغ‌های‌ بزرگ‌ و مصفا بدل‌ ساخت‌. مسجد چهل‌ ستونی‌ وكيل‌ از ديگر ابنيه‌ای بود كه‌ به‌ دستور كريم‌خان‌ احداث‌ گشت‌ و در سبك‌ ساخت‌ آن‌ از شبستان‌های چهل‌ ستونی‌ جانبي‌ مسجد امام‌ اصفهان‌ الهام‌ گرفته‌ شد. اين‌ مسجد از شاهكارهای‌ معماری ايران‌ اسلامی خوانده‌ شده‌ و در بخش‌های مختلف‌ آن‌ از سبك‌های‌ معماری ادوار مختلف‌ ايران‌ قبل‌ از اسلام‌ و شيوه‌ هندی استفاده‌ گشته‌ است‌. از معماران‌ معروف‌ اين‌ دوره‌ استاد غلامرضای‌ تبريزی است‌ كه‌ به‌ دستور شاه‌ زند حصار و خندق‌ ارگ‌ تهران‌ را احداث‌ نمود. خلوت‌ كريم‌خان‌ واقع‌ در مجموعه‌ كاخ‌ گلستان‌ از ديگر ابنيه‌ باشكوه‌ دوره‌ كريمخانی است‌ كه‌ باستان‌شناسان‌ آن‌ را يكی‌ از زيباترين‌ آثار معماری‌ ايران‌ در قرن‌ دوازده‌هجری قمری خوانده‌اند.


منابع‌:

۱ ـ ورهرام‌، غلامرضا، تاريخ‌ سياسی و اجتماعی ايران‌ در عصر زند، تهران‌، معين‌، ۱۳۶۶.

۲ ـ اسكارچيا، جيان‌ روبرتو: تاريخ‌ هنر ايران‌ (جلد دهم‌)، ترجمه‌ يعقوب‌ آژند، تهران‌، مولی، ۱۳۷۶.

۳ ـ كيانی‌، يوسف‌: تاريخ‌ هنر معماری‌ ايران‌ در دوره‌ اسلامی‌، تهران‌، سمت‌، ۱۳۷۰.

۴ ـ پوپ‌، آرتور: معماری ايران‌، ترجمه‌ غلامحسين‌ صدری افشار، تهران‌، فرهنگان‌، ۱۳۶۶.

پنجشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۹۴

جنگ سورس نبرد اردشیر اول ساسانی با رومیان (۲۲)


چنانچه ذکر شد ادامه ضعف دولت پارتها مصادف شده بود با اوج قدرت امپراطورى روم و به نظر مى رسيد روميها نيز علاقه اى به هجوم به شرق ندارند گو اينكه از طرف ديگر خيالشان از پارتيها راحت بود چرا كه اين اواخر آنها در چند نبرد منطقه اى ايرانيها را شكست داده بودند.
اما اتفاقى جديد اين توازن را بر هم زد. در ۲۲۶ ميلادى، اردشير پادشاه پارس اردوان را در ۳ جنگ متوالى شكست داد و سلسله اشكانى را از ايران حذف كرد. اردشير درسال ۲۲۶ سپاهى بزرگ گردآورد و پس از انقياد كامل نقاط مختلف ايران و توسعه مرزهاى شرقى در ۲۲۸ از فرات گذشت تا شكستهاى اخير ايرانيان را تلافى كند و در ضمن روميها را از آسياى غربى بيرون كند.
قيصر روم در اين زمان جوانى به نام سوروس بود كه مايل به جنگ با اردشير نبود چرا كه مى دانست نبرد با سپاه گردآورى شده ايرانيها، لااقل يك سال زمان مى برد و پادگانهاى سوريه به تنهايى قادر به مقابله با مردان اردشير نبودند.
وى ابتدا نامه اى به اردشير نوشت و از او خواست تا از قدرت عظيم نظامى روم كه ضرب شست آن را قبلاً تراژان به ملل شرق نشان داده برحذر باشد اما اردشير پاسخ امپراطور را با اعزام ۴۰۰ سفير با پيام هاى تند براى سوروس داد. قيصر نيز دستور بازداشت اين افراد را داده و آماده جنگ شد.
در ۲۳۱ ميلادى سوروس نيروى بزرگى را در انطاكيه فراهم آورد ولى بزرگترين اشتباه نظامى خود را مرتكب شد.
سپاه وى گويا متجاوز از ۱۰۰ هزار نيروى جنگى بوده وقادر بود از عهده سپاه اردشير برآيد اما سوروس به اشتباه سپاه خود را ۳ دسته كرده يك دسته را به شمال براى حمله به آتروپاتن (آذربايجان) و ماد فرستاد و يك بخش را نيز مأمور فتح جنوب ايران كرد و خود به قلب ايران و پارس حمله كرد.
اردشير از اين اشتباه نهايت استفاده را كرده و به نيروهاى شمالى دستور داد كه با جنگ و گريز سپاه روم را خسته كنند و خود با حمله به سپاه جنوبى رومى كه در حوالى شوش بود آنها را كاملاً از بين برد. تضعيف سپاه شمالى و نابودى سپاه جنوبى، سوروس را در مواجهه با شاه ايران تنها گذاشت و در نتيجه وى وحشت زده به داخل سوريه عقب نشست. اگرچه اردشير دراين مرحله قادر به نابود كردن ساخلوى رومى در سوريه و انطاكيه و خارج كردن كامل روميها از آسياى غربى بود اما ترجيح داد به خلع يد روم از بين النهرين و ارمنستان قناعت كند و خود را درگير نبرد بزرگتر نكند. بنابراين دژ نصيبين و حران را در تصرف نگاه داشت و با قيصر صلح كرد.


نتيجه نبرد
اين پيروزى پس از ۲۵۰ سال مجدداً رخ داد. (اگرچه ايران درنبردهاى فرعى موفق به شكست روميها شده بود) و چنانكه گذشت زمان نيز ثابت كرد مواضع روميها را در بين النهرين ضعيف كرد و اين امپراطورى را در اوج قدرت مجبور به پذيرش يك امپراطورى قدرتمند ديگر در مرزهاى شرقى خود كرد.
اين جنگ همچنين سبب مطرح شدن دولت ساسانى در سطح جهان شد.

چهارشنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۹۴

تاثیر زبان فارسی بر زبان های دیگر


زبان های دنيا را ۶ هزار دانسته اند. بعضی از اين زبان ها بسيار به هم شبيه هستند .بنابراين همه زبان ها را می توان در ۲۰ گروه عمده جای داد. يکی از مهمترين گروه های زبانی هندو ايرانی است که تمامی زبانهای شبه قاره هند – ايران و اروپايی را دربرمی گيرد.

در روزگار ابن بطوطه وی در تمام مناطق غير عربی که سفر نموده با زبان فارسی مشکل گفتاری خود را حل می کرده است. حتی در چين و بلغارستان و ترکستان کلماتی از فارسی وجود دارد و از اين نظر با زبان يونانی قابل مقايسه است. همچنین نام برخی از مکان ها و شهرها در رومانی و مجارستان از زبان پارسی ریشه گرفته است.

زبان فارسی از قديمی ترين زبان ها و از گروه زبان های هندو ايرانی ( آرين ) است که زبانی پيوندی است اين گروه زبانی مجموعه ای از چندين زبان را شامل می شود که بزرگترين جمعيت جهان به اين گروه سخن می گويند و صدها واژه مشترک ميان فارسی و آنها وجود دارد.

از زبان فارسی امروزه ده ها کلمات بين المللی مانند : بازار - کاروان - کيميا- شيمی- الکل - ديتا - بانک(همان بنک یا بنکداری فارسی)- درويش - بلبل - شال - شکر - جوان - ياسمين - اسفناج- شاه – زيراکس - ليمون - تايگر (ببر) - کليد- کماندان(همان کماندار فارسی) - ارد (امر، فرمان)- استار - سيروس- داريوش- جاسمين - گاو - توفان – مادر- پدر- خوب – بد- گاد- نام - کام - گام – لنگ - لگ - لب- ابرو - تو - من - بدن - دختر (داتر) - و... به بيشتر زبان های مهم دنيا راه پيدا کرده است.

البته زبان فارسی همان طور که واژگانی از زبان های همسايه اش وام گرفته واژگان زيادی نيز به آنها واگذار کرده است ، تاثير شگرف زبان فارسی بر زبان های شبه قاره هند نياز به توضيح ندارد.

زبان فارسی زبان بين المللی عارفان است. چه بسيار عارفانی که از ترک و عرب و هندی کتاب های عرفانی خود را به فارسی نوشته اند. مكتب‌ تصوف‌ هندوايرانی که از طريق‌ ايران‌ به‌ آسيای غربی و حتی شمال‌ آفريقا نشر يافت‌ ، بيشتر كتب و متون خود را ‌ به‌ نثر يا شعر فارسی نوشته‌ است و زبان‌ تصوف‌ در شبه‌ قاره‌ی هند و حتی در ميان ترکان همواره‌ فارسی بوده‌ است.‌

در زبان های اروپايی و از جمله در انگليسی امروز نيز کلماتی با ريشه فارسی وجود دارد و صدها کلمه مشترک ميان فارسی و زبان های اروپايی وجود دارد مانند : بهتر(بتر)- خوب(گود)- بد- برادر- داتر( دختر) - مادر- پدر( فادر، پير،پيتر) - کاروان- کاروانسرا - بازار - روز و......

bad – best – paradise – star – navy – data – cash – cake - bank – check – sugar – cow – divan – mummy – me – father – mother – tab – orange - magic – rose

و اين ها را می توان تا بيش از ۷۰۰ کلمه ادامه داد و دليل اين اتفاق زبان باستانی سنسکريت هست که زبان مادری تمام زبان های نوين هندو اروپايی می باشد.

در کتب مقدس واژگانی از فارسی وجود دارد مانند : پرديس( فردوس) در انجيل ، تورات و قرآن. بسياری از نام هاي جغرافيايی و نام مکان ها در خاورميانه و شمال آفريقا از زبان فارسی است مانند: بغداد- الانبار- عمان ( هومان) – رستاق – جيهان - بصره ( پس راه) – رافدين – هندو کش – حيدر آباد – شبرقان ( شاپورگان) - تنگه و...

بيش از دويست واژۀ فارسی را در هريک از زبان قرقيزی، قزاقی ، ايغوری و ترکمنی می يابيم که بمرور سده ها ، از اين سوی دريای آمو به آن طرف نفوذ کرده است.

بيش از ۳۵۰ کلمه فارسی در زبان اندونزيايی بازشناسی شده است واژه های:(خوش= خيلی خوب)، (سودا)، (بازرگانی)، (کار)، (کدو)، (نان)، (خريد فروش) (حروف ربط : از، به، هم ) و امثال آن در اندونيزيای امروزه رايج است.

زبان فارسی برای هفتصد سال زبان اداری هندوستان بود تا اينکه درسال ۱۸۳۶م چارلز تری ويليان زبان انگليسی را بجای زبان فارســــی رسميت داد.

روی مزار جهان آرا (دختر شاه جهان) در هند اين بيت نگار شده است:

بغير سبزه نپوشد کسی مزار       که قبرپوش غريبان همين گياه بس است

همچنين برلوحه سنگ مزار نورجهان و جهانگير (در تاج محل در هند) اين شعر نورجهان حک شده است:

برمزار ما غريبان نی چراغی نی گلی       نی پر پروانه سوزد نی سرايد بلبــلی