جمعه، دی ۰۷، ۱۳۹۷

روئین تنی


تعریف روئین تنی :
یعنی داشتن بدنی نیرومند ومحکم که ضربت اسلحه بر آن کارگرنباشد.انديشه روئين تنی که ريشه ای کهن دارد کنايه ازآرزوی بشر به آسيب ناپذير ماندن و بی مرگی وعمر جاويد می تواند باشد . روئين تنی می تواند نشائی از آرزوی تشبيه پهلوانان بزرگ بهخدايان باشد که از ناحيه او آسيب پذيرند ومربوط به عصری می باشد که بشر فلز را کشف کرد وازان جامه های جنگی ساخته بود.

روئین‌تنی حالتی‌است که کسی دارای آن است که هیچ حربه‌ای بر او اثر ندارد، نیروهای مافوق طبیعی او را شکست‌ناپذیر و آسیب‌ناپذیر کرده‌اند؛ اما فقط یک نقطه از بدن او روئینه نیست و آن نقطه شکست وی است.

مادر آشیل، تتیس ایزدبانو، آشیل را در رودخانه استوکس که پیرامون جهان مردگان را فراگرفته است، فروبرد و آشیل رویین‌تن شد.نقطه آسیب‌پذیری آشیل در پاشنه پا بود، زیرا مادرش در هنگام غوطه دادن، پاشنه پای او را به دست گرفته بود. در جنگ‌های تروا، پاریس تیری بر پاشنه پای او زد و آشیل مرد.

به رویین‌تنی آشیل در ایلیاد هومر اشاره نشده است و این داستان پس از وی بر سر زبان‌ها افتاده است. مرگ آشیل هم در ایلیاد نیامده و تنها در نخستین بخش‌های کتاب اودیسه به آن اشاره شده است.

زیگفرید، پهلوان رویین‌تن حماسه نیبلونگن است. او اژدهایی را کشت و در خون آن اژدها غوطه خورد و روئیینه‌تن شد. نقطه آسیب‌پذیری او جایی است بین دو شانه که برگی بر آن افتاده و در نتیجه با خون اژدها تماس نیافته بود. هاگن با زدن ضربه‌ای بر آنجا، او را می‌کشد.

بالدر، در افسانه‌های اسکاندیناوی رویین‌تن است و همه عناصر سوگند خورده‌اند که به او آسیب نرسانند، جز گیاه حقیر دبق و همین گیاه سرانجام بالدر را به هلاکت می‌رساند.

اسفندیار، پهلوان ایرانی نیز رویین‌تن است؛ هرچند چگونگی رویین‌تن شدن او در شاهنامه فردوسی نیامده است.

در مورد رویین‌تنی او دو داستان گفته‌اند: یکی این که زردشت پس از آن که به پشوتن جامی شیر خوراند و پشوتن زندگی جاوید یافت، به اسفندیار اناری خوراند که او را روئینه‌تن کرد.

داستان دیگر آن است که اسفندیار به دستور زردشت در رودخانه اساطیری داهیتی آب‌تنی کرد و روئین‌تن گردید. اما چشم اسفندیار روئینه نیست، زیرا در موقع غوطه خوردن به ناچار چشمان خود را بست. سرانجام سیمرغ تیری دوشاخ از چوب گز را که پیکانش آغشته به آب رز بود، به چشمان اسفندیار نشانه رفت و پس از چندی اسفندیار مرد.

گاه برخی پوشیدنی‌ها و نوشیدنی‌ها هم سبب رویینه‌تنی و شکست‌ناپذیری می‌شود. ببر بیان رستم در حقیقت خفتان خدایی است که وی را آسیب‌ناپذیر می‌کند.

رویین‌تنی می‌تواند نشانه‌ای از آرزوی همانندی پهلوانان بزرگ به خدایان باشد؛ همچنین می‌تواند نشانه‌ای از آرزوی نامیرایی و آسیب‌ناپذیری باشد. رویین‌تنی ظاهراً به دورانی برمی‌گردد که آدمی به تازگی فلز را کشف کرده و از آن برای خود جامه‌های جنگی ساخته بود.

شنبه، دی ۰۱، ۱۳۹۷

جام با نقش هیولایی دو سر از تمدن مارلیک


این جام به بلندی ۱۱ سانتی متر و قطر ۱۱ سانتی متر ساخت ۱۴۰۰ تا ۱۲۰۰ پیش از میلاد در مارلیک (در استان گیلان کنونی) بوده و اکنون در موزه ی لوور نگهداری می شود. از تمدن مارلیک سرامیک ها و ظروف زیادی از طلا و نقره به دست آمده است. این جام از الکتروم که آلیاژی از طلا و نقره است، ساخته شده است.

مردمان مارلیک اسب سوارانی بودند که زندگی عشایری داشتند. آنها از خطی برای نوشتن استفاده نمی کردند. بیشتر آثار به دست آمده از مارلیک متعلق به دوره ی آهن یک، یعنی ۳۴۰۰ تا ۳۲۰۰ سال پیش، است. اهالی مارلیک را می توان نخستین اقوام هندو اروپایی به شمار آورد که در فلات ایران ساکن شدند. گلدانهای بزرگ و جامهای ارزشمند جزو متداولترین وسایلی بوده که اهالی مارلیک به همراه مردگان دفن می کردند.

نقش این جام هیولای دوسری است که دارای سر و بدن پلنگ یا یوزپلنگ است که پشمی نقطه دار دارد. ولی این موجود دارای بال و همچنین بازوان و دستان انسانی است. بخش پایینی بدن مارماندد است که در نهایت به پنجه هایی شاهین وار ختم می شود. هر بخش بدن بسته به جانور مختلف طراحی شده، نقاط دایره وار برای بخش گربه سان، طراحی پوست مار برای بخش پایینی بدن و همچنین بدن ظریف برای آهوان. این موجود ترکیبی شاید به عنوان ارباب جانوران تجسم می شده است. دو سر بودن این موجود از تمدن آشور وام گرفته شده و نشان می دهد مردمان عشایر مارلیک با امپراطوری آشور مرتبط بودند.

سه‌شنبه، آذر ۲۷، ۱۳۹۷

خلبان تامکتی که راننده اتوبوس شد!


عقاب تیزپرواز وطن سروان خلبان علیرضا گرانپایه

سروان گرانپایه از خلبانان چیره دست جنگنده اف-۵ پایگاه دزفول بودند که در پی خرید جنگنده پیشرفته اف-۱۴ برای پرواز با این شکاری مدرن انتخاب شدند

( ۸ تیر ۵۴ سروان گرانپایه به علت مشکل فنی هواپیمای اف-۵ مجبور به اجکت شدند)

در سال ۵۹ و در پی قیام شاهرخی (کودتای نوژه) سروان گرانپایه به اتهام همکاری با عوامل قیام شاهرخی دستگیر و مدت ۵ سال زندانی میشوند.

پس از آزادی ایران را ترک و به کشور سوئد مهاجرت میکنند و راننده اتوبوس های بین شهری میشوند.

شنبه، آذر ۱۷، ۱۳۹۷

خسرو انوشیروان دادگر

خسرو انوشیروان دادگر

خسرو اول (کسری) انوشیروان دادگر، شاهنشاه ایران از سلسله ساسانیان بین سالهای ۵۳۱ تا ۵۷۹ میلادی بود. کسری انوشیروان مشهورترین و بزرگترین پادشاه ساسانی و یکی از تاثیر گذارترین شاهان ایران در طول تاریخ بوده است. در زمان او قصرهای باشکوه، شهرها، راه های تجاری، پل ها و سد های بسیاری ساخته شدند که برخی از آنها تا این زمان نیز همچنان پا بر جا هستند. در زمان فرمانروایی او دانش و هنر در ایران و امپراتوری ساسانی به نهایت شكوه و عظمت خود رسیده بود. دوره شاهنشاهی او به همراه دوره فرمانروایی نوه اش یعنی خسرو دوم (خسرو پرویز) به عنوان دومین دوره طلایی امپراطوری ساسانیان شناخته میشود.
 


به تخت نشستن کسری:
کسری فرزند قباد پادشاه ساسانی بود و پس از پدر بر تخت شاهی نشست. او در زمان پادشاهی پدرش نیز بسیار بر تصمیمات قباد تاثیر گزار بود و پدرش را در لحظات سخت، فراوان یاری نمود. بطوريكه فتنه مزدکیان در دوره پادشاهی قباد توسط کسری ناکام ماند. از آنجا که خسرو اول بسیار انسان فرهیخته و دارای منش والایی بود، بزرگان به او لقب انوشیروان یا دارنده روح جاویدان دادند.
 
درباره جوانمردی و دادگری کسری:
بیشک میتوان گفت که کسری انوشیروان مظهر ستم ستیزی و عدل و داد در جهان میباشد و از اینروی به او لقب دادگر داده اند. او فرمان داده بود که هر ایرانی که احساس مینماید حقش پایمال شده یا به او ستمی روا شده است در هر زمان از شبانه روز بدون توجه به اینکه شاه مشغول چه کاریست، میتواند به نزد شاه آمده و دادخواهی کند و تا زمانی که مشكلش حل نشده از بارگاه شاه نرود. این دستور را به تمامی حاکمان محلی نیز داده بود و آنها را مجبور کرده بود تا همانند خود شاه، چنین کنند
 
درباره جنگ آوری و دستاوردهای نظامی خسرو انوشیروان:
کسری انوشیروان ارتش را به شیوه ای نوین سازماندهی نمود و ایران را دارای ارتشی حرفه ای کرد. در ابتدای فرمانرواییش صلحی ابدی با امپراتور روم جوستینیان اول منعقد نمود، اما دست اندازیهای رومیان به مناطق مرزی ایران، کسری را وادار نمود تا در سال ۵۴۰ میلادی با روم وارد جنگ شود.

او به سوریه لشكر کشید و شهر انطاکیه که سومین شهر مهم امپراتوری روم بعد از قسطنطنیه (کنستانتینوپل) و اسکندریه بود را تصرف کرده و برای گوشمالی دادن رومیان شهر را به طور کامل ویران نمود و شهری زیبا تر از انطاکیه به نام زیب خسرو در نزدیکی تیسفون ساخت و همه ساکنان انطاکیه را در آنجا منزل داد. رومیان این شهر را خسرو-آنتیوک و تازیان آنرا رام الله مینامند.

نکته جالب در تصرف انطاکیه این است که بعد از اینکه ایرانیان این شهر را گرفتند، انوشیروان به شدت خسرو سپس به لازیکا (گرجستان کنونی) یورش برد و جوستینیان نیز بلیساریوس یکی از بزرگترین سرداران روم در طول تاریخ را به مقابله او فرستاد. بلیساریوس در مقابل کسری کاری از پیش نبرد و به شدت شکست خورد.
پس از پیروزیهای قاطع ایرانیان پیمان صلحی به مدت ۵۰ سال بین ایران و روم بسته شد و رومیان متعهد شدند تا در این ۵۰ سال همه ساله به ایران خراج بپردازند و ایران نیز در مقابل لازیکا را به روم بازگرداند.
در این هنگام ترکهای شمال ایران به هیاطله حمله کردند و مشغول فتنه افکنی و ناامن ساختن مرزهای ایران بودند که کسری به جنگ آنان شتافت و ترکان را به سختی شکست داده و به پشت رود سیحون راند.
در سال ۵۷۰ میلادی حبشیان (اتیوپی) به یمن حمله کردند و شاه یمن از خسرو کمک خواست. کسری انوشیروان سپاهی را به فرمانده ای وهریز به یمن فرستاد و حبشی ها را از آنجا بیرون کرد. از آن زمان تا یورش تازیان، یمن یک ساتراپی (استان) ایران بود.
در سال ۵۷۱ جنگ جدیدی با روم بر سر ارمنستان در گرفت و کسری قلعه دارا در رود فرات را تصرف نمود و به سوریه و ترکیه کنونی حمله کرد و پیروزیهای بزرگی در این مناطق به دست آورد.

 
درباره دانش و هنرپروری کسری انوشیروان:
انوشیروان دادگر دارای شخصیتی بسیار هنر دوست و دانش پرور بوده است و عقاید مخالفان خود را تا جایی که به امنیت کشور لطمه وارد نمی کرد، تحمل می نمود.
به فرمان او کتاب اوستا در یک مجموعه منظم جمع آوری شد و آنچه امروزه از اوستا باقی مانده، دست آورد کوشش های انوشیروان است. همچنین کتاب ارزشمند بیدپای هندی یا همان کلیله و دمنه به دستور کسری به ایران آورده شد و به زبان فارسی پهلوی ترجمه شد. در مقدمه شاهنامه ابومنصوری در این باره آمده است: "از کسری انوشیروان چیزی مانده است که از هیچ پادشاه نمانده است (یعنی کلیله)."
بازی شطرنج نیز به فرمان او از هند به ایران آورده شد و رواج یافت.
دانشگاه پزشکی گندی شاپور در زمان او ساخته شد و می توان از آن به عنوان اولین دانشگاه پزشکی جهان با ساختار مدرن نام برد. در زمان کسری کتابخانه دانشگاه گندی شاپور بزرگترین کتابخانه جهان محسوب می شد.
در دوره پادشاهی خسرو انوشیروان، امپراتور روم جوستینیان که یک مسیحی متعصب بود، آکادمی آتن که آخرین پایگاه تدریس آیین های غیر مسیحی در روم بود را بست و اساتید مکتب افلاطونی نو که هفت نفر بودند به ایران و دربار ساسانیان پناه آوردند و با پیشواز گرم کسری روبرو شدند.
در دربار کسری، هفتاد تن از بزرگترین دانشمندان آنروز ایران و جهان حضور داشتند که او را در امور مختلف کشورداری یاری می نمودند.
زمانیکه فتنه نوشزاد یکی از فرزندان انوشیروان که به دین مسیح گرویده بود و با همدستی مسیحیان علیه پدرش شورید به دست ارتش ایران ناکام ماند، کسری همه مسیحیانی را که دسیسه کرده بودند را بخشید و از مجازات آنان چشم پوشی نمود.
 
اصلاحات کسری:
کسری انوشیروان سیستم مالیاتی کشور را اصلاح نمود و قانون مدونی برای اخذ مالیات بر اساس میزان داراییهای اشخاص وضع نمود تا هم درآمد پایداری برای دولت فراهم شود هم به طبقات کم درآمد فشاری وارد نیاید. او طبقه دهقان یا همان خرده مالکان را تقویت نمود و برخی مسولیتهای لشکری را نیز به آنان سپرد تا هم پشتوانه محکمی برای ارتش پدید آید هم از قدرت گرفتن بیش از حد اشراف جلوگیری شود. کسری اموال و داراییهایی را که در دوران فتنه مزدکیان از طبقات مختلف مردم گرفته شده بود را به آنان باز گرداند و کشور را از هرج و مرج رهایی بخشید.
او کشور را به چهار بخش تقسیم کرد و اداره امور نظامی هر بخش را به یک اسپهبد سپرد و لقب ایران اسپهبد را از میان برداشت تا تمرکز قدرت نظامی در دست یکنفر نباشد.
خسرو ارتش ایران را ساماندهی نمود و یک ارتش حرفه ای و بسیار با دیسیپلین که سربازان آن حقوق منظم دریافت می کردند تشکیل داد. ارتش ایران در زمان انوشیروان از نظر نظم و تشکیلات بسیار پیشرفته تر از ارتش روم بود.
در دوره شاهنشاهی ساسانیان و بخصوص دوره کسری انوشیروان، بازرگانی در نهایت رونق خود بود و ایران قطب اقتصادی جهان محسوب میشد. استفاده از پول یکسان در کشور و نوعی بانکداری نیز رواج داشت، بطوریکه واژه چک از زبان فارسی به زبانهای اروپایی رفته است.
انوشیروان همچنین یکی از پرکارترین شاهان ایران در زمینه عمران و آبادانی بوده و سدهای فراوانی در دوره او بخصوص روی رودخانه های دجله و فرات ساخته شدند. ساختمان باشکوه طاق کسری در تیسفون نیز در دوره او ساخته شد.

قلعه دربند واقع در روسیه کنونی از بناهای دوره کسری انوشیروانسپاهیان را از آزار اسیران رومی منع کرد که این امر بر خلاف سنت آن روزگار بوده و نشانگر جوانمردی کسری میباشد.

شنبه، آذر ۱۰، ۱۳۹۷

آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد


در کتاب (سه سال در دربار ایران) نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، مطلبی نوشته شده که پاسخ این مسئله یا این ضرب المثل رایج بین ماست.

او نوشته: ناصرالدین شاه سالی یک بار (آنهم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد. در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع می‌شدند و برای تهیه آش شله قلمکار هر یک کاری انجام می‌دادند. بعضی سبزی پاک می‌کردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می‌کردند.

عده‌ای دیگ‌های بزرگ را روی اجاق می‌گذاشتند و خلاصه هر کس برای تملق و تقرب پیش ناصر الدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلیحضرت هم بالای ایوان می‌نشست و قلیان می‌کشید و از آن بالا نظاره‌گر کارها بود. سر آشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می کرد. بدستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده میشد

و او می‌بایست کاسه آن را از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد. کسانی را که خیلی می‌خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می‌ریختند. پر واضح است آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده میشد کمتر ضرر می‌کرد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت میکرد حسابی بدبخت میشد.

به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش میشد٬ آشپزباشی به او می‌گفت: بسیار خوب! بهت حالی می‌کنم دنیا دست کیه! آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد.

سه‌شنبه، آبان ۲۹، ۱۳۹۷

جنگ مورچه خورت نبرد نادرشاه با اشرف افغان

در فاصله ۴۵ کيلومترى اصفهان قصبه‏ اى وجود دارد كه آن‏را مورچه‏ خوار يا مورچه‏ خورت مى‏نامند. علت نامگذارى آن به اين اسم مشخص نيست و در كتابهاى تاريخ و سياحتنامه‏ ها به هر دو نام خوانده شده است. از جمله حوادث مشهور در اين قصبه نبرد بزرگ نادرشاه افشار با اشرف افغان بود. در اين جنگ پايتخت آن زمان ايران يعنى اصفهان گشوده شد و حكومت افاغنه بر ايران پايان يافت. اهميت نبرد بيشتر از آن جهت بود كه اشرف افغان با توجه به نحوه جنگيدن نادر و سپاهيانش و تجاربى كه در دو پيكار گذشته [مهماندوست دامغان و سردره خوار ]بدست آورده بود در مورچه‏ خورت آرايش جنگى آنها را تقليد و بكار بسته بود، از طرفى عثماني ها در اين اردوگاه به او يارى رسانده و درصدد بودند كه نگذارند دست نشانده آنها مغلوب گردد. در اطراف قريه مورچه‏ خورت تپه‏ هاى مرتفعى وجود داشت و اشرف براى جلوگيرى از قواى نادرى تصميم گرفت از استحكامات طبيعى اين تپه ‏ها بهره گيرد و سپاهيان و توپخانه خود را در اينجا مستقر سازد، او قصد داشت در اين جنگ جنبه تدافعى پيش گيرد و با استتار توپخانه و سواره نظام، در زمان مقتضى ضربه كارى را به سپاهيان نادر وارد سازد. وقتى قواى نادر به مورچه‏ خورت نزديك شد در فاصله نسبتاً دورى از دشمن اردو زد و بوسيله جاسوسان و تنى چند از اسراى دشمن از تدارك مفصل نيروى نظامى اشرف افغان آگاه گرديد. سردار دلاور افشار نقشه جنگى تازه‏اى طرح كرد و بر آن شد بدون برخورد با قواى دشمن از قسمتى از تپه ‏ها كه فاقد مدافع است قواى خود را عبور داده و به اصفهان بتازد اين امر موجب مى‏شد كه اشرف براى جلوگيرى از تصرف اصفهان از نقشه تدافعى خود چشم پوشيده و به حمله دست بزند در نتيجه طرفين همانند جنگ هاى گذشته درگير مى‏شدند و با روحيه خوبى كه قواى نادرى داشتند شكست در اردوى اشرف مى‏افتاد و ضمناً محل اختفاء توپخانه دشمن نيز افشا مى‏گرديد.

سپيده‏ دم روز بيستم، ربيع‏ الثانى سال ۱۱۴۲ ه ق اين نقشه ماهرانه به مرحله اجرا درآمد. اشرف افغان و يارانش كه مراقب اردوگاه خويش بودند از مانورهاى سپاهيان نادر به هراس افتاده و تصميم به مدافعه گرفتند. به فرمان نادر لشگريان به سه دسته تقسيم شدند و هر يك براى اجراى هدفهاى خود عازم ميدان جنگ گرديدند. يك دسته از تفنگچيان مأموريت يافتند كه محل توپخانه‏ هاى دشمن را كشف و تصرف نمايند اجراى اين امر كار دشوار و خطرناكى بود با اين‏حال پيشرفت اين عده سبب شد كه به دستور اشرف توپها آتش كرده و بدين‏ ترتيب محل تمركز آنها افشا شد. پس از آن گروهى از جانبازان ارتش نادرشاه با دادن تلفات سنگينى به محل توپخانه رسيده و موفق به تصرف توپ ها و نابودى توپچيان شدند. با تصرفِ توپخانه دشمن، حملات قشون نادرى با حرارت بيشترى دنبال شد و مواضع و استحكاماتى كه اشرف آن همه به آن دل بسته بود، يكى پس از ديگرى اشغال شد.

    پس از فرار اشرف خيمه و لشگرگاه و لوازم او و سردارانش به چنگ سپاه نادرى افتاد. تصرف اين همه غنايم كه به قول مؤلف كتاب جهانگشا قيمت آن از ميزان قياس بيرون بود، امكان داشت سربازان را از تعقيب دشمن باز دارد و تصرف مال دنيا آنها را به جان هم اندازد. نادر كه به اين مسئله پى برده بود فرمان داد تا تمام غنايم را در جائى ديگر گرد آورند و آنگاه همه را طعمه حريق سازند. دستور او بلادرنگ اجرا شد. در روز ۲۳ ربيع‏ الثانى سال ۱۱۴۲ نادر و يارانش عازم اصفهان شدند. البته قبل از ورود او به اين شهر اصفهانی ها وظيفه خود را به نحو اكمل به انجام رسانده بودند به اين معنى كه قبل از پيكار نادر اصفهانی ها كه بخاطر جنايات افغانها از مرده آنان نيز مى‏ترسيدند با شمشير و كارد و تبر به جان آنها افتاده و آنان را روانه ديار عدم ساختند. با حمله سپاه نادر اصفهان و پس از آن ايران از لوث وجود آنان پاك شد.

چهارشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۹۷

پوراندخت کیست؟

پوراندخت(ابوران، بوران، پوران، پوراندخت، توراندخت) نخستین شاهنشاه زن ساسانی و دختر خسرو پرویز شاهنشاه ساسانی است. ریخت واژگانی این نام در سرچشمه های گوناگون آمده است. یوستس در نام نامه ی خود گونه درست نام وی را بوران دخت گزارش نموده و واژه ی «بور»به همراه پسوند( آن) که پسوند نسبت است ، ساخته شده و چم گلگون می دهد.
در بندهش، بور به چم عسلی رنگ آمده و در کنار آن در کتاب های برهان قاطع، افاضات استاد پورداود و شاهنامه ی فردوسی این آمیزش به چم دخت گلگون گزارش شده است. در کتاب تاریخ ایران چاپ کمبریج نام وی به فارسی میانه بوراندخت آمده و دمرگان در کتاب سکه های ساسانی تنها نام بوران بدون واژه ی دخت را از روی سکه ها منسوب به او خوانده و گزارش نموده است.
بوراندخت دختر خسرو پرویز، پادشاه نیرومند ساسانی بود و پس از کودتای برادرش شهربراز به پادشاهی برگزیده شد و بر تخت شاهان ساسانی تکیه زد. درباره ی چگونگی به پادشاهی رسیدن بوراندخت و جانشینی و بر پادشاه پیشین اخبار و گزارش های گوناگونی در سر چشمه های گوناگون آمده است.
برخی سرچشمه ها از جمله فرهنگ جامع شاهنامه نوشته ی زنجانی، پادشاهی وی را پس از اردشیر سوم گزارش نموده و رستگار فسایی در فرهنگ نام های شاهنامه به تخت نشستن وی را پس از کشته شدن فرایین آورده استو در کتاب از آفرینش تا یزدگرد، آغاز پادشاهی وی را پس از جوانشیر گزارش نموده است.
کیوان شهریاری در اساتیر ایران و بین الهنرین گزارش نموده چون شیرویه همه ی برادرانش را کشته بود و هیچ فرزندی از خسروپرویز نمامده بود تا به پادشاهی برسد و تنها دو دختر وی بوراندخت و آزرمیدخت مانده بودند، بوراندخت را به پادشاهی برگزیدند و سکه به نام وی ضرب نمودند. در کتاب ایران در آستانه ی یورش تازیان آمده پس از مرگ اردشیر سوم پیشینیان خسرو پرویز باقی نمانده بود سپاه تیسفون (پایتخت ساسانی) وی را به شاهی برگزید. انگیزه ی پادشاهی بوراندخت نبودن مردانی برای پادشاهی نبوده بلکه برگزیده شدن وی به این جایگاه را از بنیاد تمدن و فرهنگ درخشان و گستره ی ایران زمین دانسته و این که بانوان فرهیخته به پایگاه های بلند هازمانی می رسیدند، و این پیشرفته بودن ایران را نشان می دهد. خوارزمی در کتاب مفاتیح، وی را با لقب سعیده می شناساند و در بیشتر سرچشمه ها وی را دادگستر خوانده اند. بلعمی در تاریخ خود آورده بوراندخت چنان داد بگسترانید که هیچ گاه در روزگاران گذشته مانندی برای آن دیده نشده بود.
بوراندخت در ۶۳۱ پس از زایش مسیح بر تخت نشست. به گفته ی حمزه اصفهانی، بوراندخت پیراهنی زیبا و نگره دار و سبزرنگ بر تن، شلواری به رنگ آبی آسمانی بر پای و تاجی از نگین های آبی رنگ بر سر می گذاشت و بر تخت شاهنشاهان ساسانی تکیه می نمود. وی در نامه و سخنرانی آغازین خود همگان را به دادگستری و فرمانبرداری خواند و گفت پادشاهی وابسته به زن یا مرد نیست بلکه به دادگری بسته است. وی مانده ی خراج مردم را بخشید و از آن گذشت و عاملان کودتا های پی در پی در دربار را و قاتلان شاهان به ویژه قاتل اردشیر سوم به نام پیروز خسرو را به کیفر رساند. وی سکه نو با نگاری نو ضرب نمود و فرمان داد با کشاورزان به نیکی رفتار شود و همه ی پل ها در گستره ی شاهنشاهی ساسانی بازسازی گردند. در بیشتر سرچشمه ها آمده که بوراندخت چلیپای عیسی مسیح را که خسرو پرویز آن را از گنگ دژ (بیت المقدس) به غنیمت آورده بود و این کار را که شوند بروز جنگ های خونین میان ایران و روم شده بود را به هراکلیوس امپراتور روم خاوری بازگرداند و با این کار به جنگ های بیست و شش ساله ی ایران و روم (۶۳۰-۶۰۴) پایان داد و پس از آن صلحی پایدار میان ایران و روم بسته شد و با نگهداری سره پهنه ی پهناور ایران زمین، پشتیبانی و دوستی روم را نیز به دست آورد. و حتا یاری سپاهی از سوی هراکلیوس را نیز پذیرفت. بوراندخت در هنگامه ی پادشاهی خود بنای آتشکده استینا و بناهایی در قهستان یزد ساخت که امروزه به توران پشت نامور است.
گویند شهربراز همسر بوراندخت بوده و به وسیله ی وی کشته شده است. درباره ی زمان پادشاهی و پایان آن نیز گزارش های گوناگونی در دست است. مدت پادشاهی وی را یک سال و چهار ماه آورده اند که با مرگ بوراندخت در پاییز سال ۶۳۱ پس از زایش مسیح به پایان رسیده است. در شاهنامه مدت پادشاهی وی را هشت ماه گزارش کرده و شوند درگذشت وی را بیماری دانسته است. برخی سرچشمه ها استعفای وی را از پادشاهی پس از شکست سردارانش در جنگ با تازیان و آزرده شدن وی از این رخداد را گزارش کرده و بازگشت دوباره ی وی پس از برکناری آذرمیدخت (۶۳۲ ز) به پادشاهی گزارش شده و مرگ در اثر بیماری را نیز پایان کار بوراندخت آورده اند. از آرامگاه این شاهنشاه زن ساسانی گزارشی در دست نیست.

جمعه، آبان ۱۱، ۱۳۹۷

اسطوره ها و افسانه ها - اسطوره‌ طوفان‌


اسطوره‌ طوفان‌ از مجموع‌ داستانهای‌ ادبی و كهن‌ بابل‌ است‌ كه‌ از زمان‌ سومريان‌ آغاز می‌شود و ظاهرا اصل‌ آن‌ ناشی‌ از طغيان‌ شديدی‌ است‌ كه‌ در دو رود بزرگ‌ دجله‌ وفرات‌ به‌ وقوع‌ پيوسته‌ است‌. اين‌ داستان‌ به‌ روايات‌ مختلف‌ نقل‌ شده‌ و لطيف‌ ترين‌ آن‌ به‌ صورتی‌ است‌ كه‌ در ذيل‌ حماسه‌ گيلگمش‌ پهلوان‌ بابلی آمده‌ است‌ و در ضمن‌ آن‌ حكايت‌ طوفان‌، نقل‌ و روايت‌ شده‌ است‌. براساس‌ اين‌ داستان‌، خدايان‌ چون‌ از گناه‌ انسانها به‌ خشم‌آمدند، تصميم‌ گرفتند با طوفانی‌ شديد نژاد آدميان‌ را برانداخته‌ و آنها را محو و نابود سازند. اين‌ سر نهانی‌ بطور اتفاقی‌ به‌ گوش‌ يكی‌ از افراد آدميان‌ رسيد; بدين‌ گونه‌ كه‌ خدای‌ اثا كه‌ از خدايان‌ مهربان‌ بود و نسبت‌ به‌ مردی موسوم‌ به‌ اوتناپيشتيم‌ بر سر لطف‌ بود،پنهانی‌ او را از اين‌ خطر كه‌ در پيش‌ بود آگاه‌ ساخت‌. آن‌ مرد به‌ سرعت‌ دست‌ به‌ كار شد و كشتی‌ بزرگی‌ ساخت‌ كه‌ صد و بيست‌ زراع‌ اضلاع‌ آن‌ و صد و چهل‌ زراع‌ ارتفاع‌ آن‌ بود.

اوتناپيشتيم‌ بعدها سرگذشت‌ خود را برای‌ گيلگمش‌ چنين‌ نقل‌ كرد:

((من‌ خاندان‌ و كسان‌ خود را در اين‌ كشتی‌ بردم‌

و نيز از خزندگان‌ مزرعه‌ و دام‌ و دد صحرا و صنعتگران‌ بلاد عده‌ای چند را با خود بردم‌.

در روز معين‌ كه‌ رب‌ شمش‌ مقرر داشته‌ بود.

و در آن‌ روز خدای ظلمات‌ بارانهای‌ سنگين‌ روان‌ داشته‌،

من‌ به‌ كشتی درون‌ رفتم‌ و درها را فرو بستم‌.

روز موعود نزديك‌ شد.

از افق‌ ابری‌ سياه‌ برخاست‌

و رعدی‌ هولناك‌ به‌ غرش‌ آمد.

خدايان‌ نابود و مردوخ‌ از پيش‌ رفتند،

و طوفان‌ به‌ غايت‌ شدت‌ رسيد.

نور و روشنی‌ به‌ ظلمت‌ و تاريكی مبدل‌ شد،

از افق‌ ابری‌ سياه‌ برخاست‌.

و رعدی‌ هولناك‌ به‌ غرش‌ آمد،

خدايان‌ نابو و مردوخ‌ از پيش‌ رفتند،

و طوفان‌ به‌ غايت‌ شدت‌ رسيد.

نور و روشنی‌ به‌ ظلمت‌ و تاريكی‌ مبدل‌ شد،

و سيلاب‌ تمام‌ سطح‌ جهان‌ را فراگرفت‌،

و آب‌ از قلل‌ جبال‌ بالاتر رفت‌،

و آبها جاروی‌ فنا بر روی‌ نوع‌ انسان‌ كشيد.

هيچ‌ كس‌ به‌ ياد ديگری‌ نبود،

و هيچ‌ كس‌ طاقت‌ سر برداشتن‌ و بر آسمان‌ نگريستن‌ نداشت‌.

چون‌ كار به‌ اينجا رسيد خدايان‌، خود از اين‌ طوفان‌ به‌ هراس‌ افتادند.

پس‌، برخاستند و به‌ آسمان‌ رفتند.

عشتر چون‌ زنی‌ در هنگام‌ زايمان‌ ناله‌ می‌ كرد،

آن‌ ملكه‌ خدايان‌ زار زار می‌ گريست‌،

و آدميان‌ همه‌ در گل‌ و لای‌ مدفون‌ گشتند.

چون‌ روز هفتمين‌ در رسيد آشفتگی‌ آرام‌ گرفت‌.

و طوفان‌ كه‌ مانند لشكری مهاجم‌ بود عقب‌ نشست‌،

درياها ساكن‌ شد و سيلاب‌ خاموش‌ گشت‌،

من‌ دريچه‌ را گشوده‌ به‌ آن‌ دريای‌ بيكران‌ نظر افكندم‌ و شيون‌ و زاری‌ آغاز كردم‌،

ولی‌ سراسر آدميان‌ در گل‌ فرو رفته‌ بودند.

دشتها و مزرعه‌ ها همه‌ چون‌ باتلاقی وسيع‌ در برابر ديده‌ من‌ می نمود.

پرتو خورشيد برچهره‌ من‌ تافت‌،

خم‌ شدم‌ و بنشستم‌ و بگريستم‌.

اشك‌ از ديدگان‌ من‌ روان‌ بود.

چون‌ به‌ جهان‌ نظر كردم‌ همه‌ سراسر دريا بود.

پس‌ از دوازده‌ روز خشكی‌ نمودار گشت‌.

كشتی به‌ سوی‌ سرزمين‌ نيسير، روان‌ بود،

كوه‌ نيسير آن‌ را به‌ خود محكم‌ گرفت‌ و از آن‌ پس‌ بی حركت‌ ماند.

پس‌، من‌ كبوتری رها كردم‌ و به‌ بيرون‌ فرستادم‌،

آن‌ پرنده‌ از هر طرف‌ به‌ دقت‌ بال‌ گشود

و چون‌ مقر و مكانی نيافت‌ به‌ كشتی‌ باز آمد.

پس‌، پرستويی پرواز دادم‌.

او نيز به‌ هر سو پريد،

و چون‌ جای‌ آرامش‌ پيدا نكرد ناگزير بازگشت‌

پس‌ بار ديگر زاغی‌ را از كشتی‌ آزاد ساختم‌.

آن‌ پرنده‌ فرو رفتن‌ آب‌ را ملاحظه‌ كرد.

پس‌، آوازی‌ داد و ديگر باز نگشت‌.

پس‌، من‌ هرچه‌ داشتم‌ به‌ چهار گوشه‌ جهان‌ رها كردم‌ و بر فراز قله‌ كوهی‌ قربانی گذرانيدم‌،وشراب‌ مقدس‌ نوشيدم‌))

زيبايی‌ عبارات‌ و تمثيلهای‌ ادبی‌ كه‌ در اين‌ داستان‌ بكار رفته‌ به‌ خوبی‌ نمايانگر ادبيات‌ پرمحتوای‌ عهد باستان‌ می‌باشد. افسانه‌ طوفان‌ بابل‌ دارای تشابهاتي‌ با طوفان‌ نوح‌ می‌باشد.

منابع‌:
۱- ناس‌، جان‌: تاريخ‌ جامع‌ اديان‌، ترجمه‌ علی اصغر حكمت‌، تهران‌، انتشارات‌ آموزش‌ وانقلاب‌ اسلامی، ۱۳۶۲

۲- راوندی‌، مرتضی: تاريخ‌ اجتماعی‌ ايران‌، (جلد اول‌)، تهران‌، انتشارات‌ اميركبير، ۱۳۵۷

۳- مشكور، محمد جواد: تاريخ‌ ايران‌ باستان‌ در عهد باستان‌، تهران‌، دانشسرای عالی‌،۱۳۴۷

پنجشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۹۷

تاریخچه و ویژگیهای هواپیمای F 5


F-5 به عنوان یک جنگنده صادراتی ارزان قیمت در راستای برنامه های کمک نظامی به کشورهای هم پیمان آمریکا تولید شد. F-5 یک جت جنگنده دو موتوره کوچک با سطح بال کم و بهینه سازی شده جهت تعمیر و نگهداری آسان بود. F-5 هیچگاه در مقیاس وسیع توسط نیروی هوایی آمریکا به کار گرفته نشد ؛ اما به واسطه داشتن خصوصیات مشابه با MIG-21 ، از آن به عنوان هواپیما متخاصم ( در مانورهای هوایی ) استفاده می شد. F-5A ( که ۷۹۹ فروند از آن تولید شد) یک هواپیمای بسیار ابتدایی با حداقل تجهیزات بود ، حال آنکه F-5 E Tiger II ( که ۱۱۶۶ فروند از آن تولید شد) دارای قابلیتهای بسیار بیشتری بود. نهایتاٌ هواپیمای اصلاح شده و تک موتوره F-5G با نام جدید F-20 تولید شد. دستکم ۲۸ کشور F-5 را به کار گرفتند.

تسلیحات قابل حمل

دو توپ ۲۰ میلیمتری; تسلیحات در زیر بالهاتا میزان ۳۱۷۵ کیلوگرم، موشکهای هدایت شونده, بمب, راکت, یک موشک هدایت شونده در نوک هر بال

F-5 یک جنگنده مافوق صوت با قیمت پایین ، تعمیر و نگهداری آسان و قابلیت کاربرد چندگانه است. بیش از ۲۰۰۰ فروند هواپیمای F-5 توسط نیروی هوایی آمریکا جهت استفاده کشورهای هم پیمان آمریکا ساخته شد. F-5 که به هواپیمای آموزشی T-38 ساخت کارخانه نورث روپ شباهت دارد ، برای ماموریتهای متنوع پشتیبانی زمینی و رهگیری هوایی مناسب است. نخستین پرواز F-5 در ۳۰ جولای ۱۹۵۹ انجام و تحویل آن به فرماندهی تاکتیکی هوایی جهت آموزش خلبانان خارجی در آوریل ۱۹۴۶ آغاز شد. خلبانانی از ایران و کره جنوبی اولین کسانی بودند که جهت هدایت F-5 آموزش دیدند. سپس خلبانانی از نروژ ، یونان ، تایوان ، اسپانیا و سایر ملل جهان آزاد که F-5 را در اختیار داشتند ، تحت آموزش قرار گرفتند.


یک نمونه آموزشی از هواپیمای F-5 موسوم به F-5B نخستین پرواز خود را در فوریه ۱۹۴۶ انجام داد. در سالهای ۶۷- ۱۹۶۶ ، یک اسکادران از هواپیماهای F-5 نیروی هوایی آمریکا به منظور سنجش قابلیتهای عملیاتی این هواپیما به ماموریتی رزمی در جنوب شرق آسیا اعزام شد.

F-5 E Tiger II یک نمونه بسیار بهبود یافته تر نسبت به نمونه قبلی (F-5A Freedom Fighter ) بود. در طراحی مجدد به مدل E به عنوان یک جنگنده برتری هوایی مانورپذیر ، سبک وزن و ارزان قیمت ، یک سیستم رادار کنترل آتش هوا به هوا و یک سیستم نشانه روی محاسبه گر زاویه افزوده شد. موتورهای نیرومندتر J85 مستلزم افزایش طول و عرض هواپیما بود. طراحی مجدد بر روی ریشه بال جلو صورت گرفت تا به بال این هواپیما ، ویژگی دلتا شکل سه گانه را بدهد. نخستین پرواز F-5 E در ۱۱ اوت ۱۹۷۲ انجام شد و اولین واحد نیروی هوایی آمریکا که آن را دریافت کرد ، 425th TFS at Williams AFB, Arizona بود که مسئولیت آموزش خلبانان خارجی را جهت پرواز با F-5 بر عهده داشت. مشهورترین کاربرد Tiger II به عنوان هواپیمای متخاصم در آموزشگاه جنگ افزار جنگنده نیروی هوایی آمریکا در نوادا بود. خلبانان متخاصم اسکادران ۶۴ جنگ افزار جنگنده (64th Fighter Weapons Squadron) ، در زمینه تاکتیکهای شوروی ، آموزش می دیدند و از هواپیماهای F-5 E به منظور شبیه سازی میگهای ۲۱ برای آموزش خلبانان نیروی هوایی آمریکا در مانورهای هوایی استفاده می کردند.

جمعه، مهر ۲۷، ۱۳۹۷

جنگ کرنال نبرد نادرشاه برای تصرف هندوستان


شـــــرح

يکى از زرين ترين برگ هاى فتوحات نادر پيروزى بر سپاه هاى هندى بود. هندوستان در ۱۷۰۷ امپراتورى بزرگ و قدرتمندى بود كه از نظر ثروت و جمعيت رقيبى در منطقه نداشت. در ۱۷۱۹ با روى كار آمدن محمدشاه (رقيب نادر) شمارش معكوس براى سقوط اين امپراتورى آغاز شد. اشتباه احمقانه او پناه دادن به فراريان قندهار و كشتن قاصد نادر بود. مشاورين او هرگز تصور نمى كردند كه سربازان نادر بتوانند افغانستان را كامل فتح كرده و قصد دهلى را كنند اما مقدر چنين بود كه هندوستان ضربه اول در قرون جديد را از همسايه غربى خود بخورد.

فتح كابل
نادر براى آنكه گرفتار كوه هاى جنوب افغانستان (پاكستان امروزى) نشود هزار كيلومتر راه خود را دور كرده و خود را به كابل در شمال رساند. كابل سر راه تنگه خيبر و تنها راه ورود به افغانستان بود. اين بار نادر خود را با سرسخت ترين قبايل افغان طرف ديد. وى تنها پس از آن كه توانست كابل را بگيرد جان گرفت چرا كه پول و آذوقه او رو به اتمام بود اما نبردهاى پراكنده و خسته كننده تنگه خيبر عمليات نظامى او را ماه ها با مشكل مواجه كرد.
محمد شاه و اطرافيانش در دهلى گمان مى بردند نادر از سند عبور نمى كند. فتح پيشاور و عبور از سند آنقدر ناگهانى صورت گرفت كه هند نتوانست از ثروت و جمعيت خود براى جلوگيرى از نزديك شدن نادر استفاده كند.

اكنون نادر در ۱۰۰ كيلومترى دهلى در دشت كرنال بود. ورود صاعقه آساى نادر محمد شاه متوحش را وادار كرد كه ورود او را به شبه قاره هند باور كند و با سپاهى بزرگ به نبرد با او بيايد. اشتباه بزرگ بعدى محمدشاه دودمان وى را به باد داد چرا كه وى به جاى آن كه از سپاه بزرگ خود براى حمله پيشگيرانه به نادر استفاده كند به انتظار حمله نادر نشست حال آن كه سپاه هند به گفته مورخينى چون فروغى ۳۰۰ هزار سرباز و ۲۰ هزار فيل بود و سپاه خسته نادر با ۸۰ هزار نفر قاعدتاً نبايد از پس هجوم آن ها برمى آمده است. سعادت خان سردار هندى پس از آن كه پادشاه حرف او را براى هجوم گوش نمى دهد با ۳۰ هزار نيرو از ساير نيروها جدامى شود و به جنگ نادر مى رود اما برترى نيروى نادر و سرعت سواران ايرانى، شجاعترين سربازان هندى را به خاك مى اندازد و خود وى نيز اسير نادر مى شود.

نادر پس از اين در مى يابد كه غلبه بر ارتش بى شمار هند تنها با كمك تاكتيك ميسر است بنابراين با استفاده از تجربيات نبردهاى غربى خود بهترين استفاده را از تفنگچيان مى برد. تفنگداران ايرانى نيز با تشكيل صفوف منظم از فاصله دور نيروهاى هندى را كه در پناه فيل ها به جلو مى آمدند هدف گرفته و چون از سربازان كماندار هندى كارى ساخته نبود هزاران سرباز هندى قبل از رسيدن به سپاه ايران از پاى درآمدند.
اما وحشت فيل ها ضربه اصلى را به سپاه هند مى زند چرا كه صداى گلوله و سوزش اثر آن فيل ها را متوحش كرده و موجب مرگ سربازان هندى را فراهم مى كند.

فروغى مى گويد: كشته هاى هند ۲۰ هزار نفر و كشته هاى سپاه نادر تنها ۴۲ هزار نفر بود چرا كه هندى ها با كمان مى جنگيدند و ايرانى ها با تفنگ.
اما سرعت عمل نادر و اغتشاش در اردوى هند مانع شد كه هندى ها حتى بتوانند از صدها عراده توپ خود استفاده كنند. شكست كرنال عملاً دهلى را در برابر سپاه عظيم نادر بلا دفاع رها كرد.

درخواست شاه هند از نادر
محمدشاه براى آن كه مانع انهدام شهر بزرگ و آباد دهلى شود نظام الملك مورد وثوق ترين رجل خود را به نزد نادر مى فرستد و نادر متقاعد مى شود كه در ازاى مرخص شدن كليه سربازان هندى و دريافت غرامت با صلح و دوستى وارد دهلى شود. محمد شاه نيز از نادر و سربازانش بخوبى پذيرايى مى كند و بسيارى از جواهرات از جمله تخت طاووس معروف را به وى هديه مى كند. اگر چه نادر به سربازان خود دستور اكيد براى خوددارى از غارت داد اما بروز يك شورش و مرگ چند صد سرباز ايرانى سبب شد تا اين لشگركشى عاقبت خوشى نداشته باشد. سربازان ايرانى به دستور نادر براى خواباندن شورش ۲۰ هزار نفر را كشتند و بخش بزرگى از شهر نيز در اين ميان از بين رفت. نادرشاه پس از گرفتن هداياى فراوان دهلى را رها كرده و دوباره اين شهر را به هندى ها بازگرداند.

نتيجه نبرد كرنال
فتح هند انعكاسى گسترده در جهان يافت چرا كه اين كشور از نظر هلندى ها، پرتغالى ها، چينى ها و انگليسى ها مهم و ارزشمند بود و حتى روس ها نيز آرزوى نزديك شدن به آن را داشتند. نبرد كرنال در ۱۷۳۸ قدرت رزمى ايرانيان را در آسياى مركزى ۲برابر كرد و شاهد آن نيز، فتح سريع بخارا، خيوه و رود سند بود و عملاً نادر راهزنان و خان هاى متجاوز تركمن و ازبك را نيز برسر جايشان نشاند چرا كه ثروت او اكنون به اندازه اى بود كه مى توانست هر ارتش مزدورى را كه بخواهد تأسيس كند.
البته از طرف ديگر مى توان فتح هند را نكته اى منفى براى ايران دانست چرا كه سياست انگلستان در سراسر سالهاى قرن ۱۹ را اين تفكر شكل داده بود كه ايران بايد ضعيف بماند چرا كه ايران قوى مى تواند ظرف چند سال افغانستان و هند را همزمان در هم بكوبد.
 

 

پنجشنبه، مهر ۱۹، ۱۳۹۷

تمبر بزرگداشت کورش بزرگ در هندوستان


این پیکره، تمبری است که در سال ۱۹۶۹ در هندوستان، و به مناسبت ارجداشت کوروش بزرگ در دوهزار و پانصدمین سالگرد پادشاهی اش چاپ شده است.

یکشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۹۷

حكايت شتر دیدی ندیدی!


مردی در صحرا دنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر باهوشی برخورد و سراغ شتر را از او گرفت.

پسر گفت: شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله

پسر پرسید: آیا یک طرف بارش شیرینی و طرف دیگرش ترشی بود؟

مرد گفت: بله بگو ببینم شتر کجاست؟

پسر گفت: من شتری ندیدم!!!

مرد ناراحت شد، و فکر کرد که شاید پسرک بلایی سر شتر آورده پس او را نزد قاضی برد و ماجرا را برای او تعریف کرد.

قاضی از پسر پرسید: اگر تو شتر را ندیدی چطور همه مشخصاتش را می دانستی؟

پسرک گفت: روی خاک رد پای شتری را دیدم که فقط سبزه های یک طرف را خورده بود، فهمیدم که شاید یک چشمش کور بوده، بعد متوجه شدم که در یک طرف راه، مگس و در طرف دیگر، پشه بیشتر است چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده است.

قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت: درست است که تو بی گناهی، ولی زبانت باعث دردسرت شد پس از این به بعد شتر دیدی ندیدی

سه‌شنبه، مهر ۱۰، ۱۳۹۷

مارکسیسم چه نوع ایدئولوژی است ؟


مارکسیسم مکتبی سیاسی و اجتماعی است که تحت تأثیر اندیشه‌های کارل مارکس فیلسوف و انقلابی آلمانی در اواخر قرن نوزدهم پیدا شد. فردریش انگلس نیز از شکل دهندگان مهم به اندیشه مارکسیسم بوده‌ است و مارکسیست‌ها با اصول کلی اندیشه او نیز موافق هستند.

اساس مارکسیسم آن طور که در «مانیفست کمونیست» (نوشته مارکس و انگلس) بیان شده‌است بر این باور استوار است که تاریخ جوامع تاکنون تاریخ مبارزه طبقاتی بوده‌است و در دنیای حاضر دو طبقه، بورژوازی و پرولتاریا وجود دارند که کشاکش این دو تاریخ را رقم خواهد زد. میان مارکسیست‌های مختلف، برداشت‌های بسیار متفاوتی از مارکسیسم و تحلیل مسائل جهان با آن موجود است اما موضوعی که تقریباً همه در آن توافق دارند: «واژگونی نظام سرمایه‌ داری از طریق انقلاب کارگران و لغو مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و لغو کار مزدی و ایجاد جامعه‌ای بی طبقه با مردمی آزاد و برابر و در نتیجه، پایان ازخودبیگانگی انسان» است. (که کمونیست‌ها معتقدند در جهان سرمایه‌داری ناگزیر است)

مارکس و انگلز همانند بقیه سوسیالیست‌ها، تلاش کردند تا به کاپیتالیسم و سیستم هایی که در جهت به خدمت گرفتن کارگران پایه ریزی شده بودند خاتمه دهند. در حالی که سوسیالیست‌ها در آغاز راه به دنبال اصلاحات اجتماعی بلند مدت بودند، مارکس و انگلز معتقد بودند که انقلاب اجتماعی اجتناب ناپذیر بوده و تنها مسیر ممکن به سوی سوسیالیسم است.


اساس نظریه

مطابق نظرات مارکسیست‌ها در مورد کمونیسم، مهم‌ترین ویژگی زندگی انسان‌ها در یک جامعه طبقاتی از خود بیگانگی است و کمونیسم به این دلیل که آزادی انسان‌ها را به طور کامل به رسمیت می‌شناسد مکتبی مطلوب است. مارکس مطابق نظر گئورگ ویلهلم فردریش هگل آزادی را فراتر از حذف محدودیت‌ها و عملی با محتوای اخلاقی می‌داند. آنها اعتقاد دارند که کمونیسم به مردم اجازه می‌دهد که هر کاری را که دوست دارند انجام دهند اما در عین حال مردم را در شرایطی قرار می‌دهند که نیاز به خدمت گرفتن همنوعشان را احساس نمی‌کنند. در حالی که هگل اعتقاد دارد که با پرده برداشتن از این نوع زندگی اخلاقی به حیطه افکار انسان‌ها می رسیم، مارکس کمونیسم را نشأت گرفته از مادیات و به خصوص رشد ابزارهای تولید می‌داند.

مارکسیسم اعلام می‌کند که تضاد طبقاتی و جنگجویی انقلابی در نهایت به پیروزی پرولتاریا (طبقه کارگر) و تشکیل جامعه‌ای می انجامد که در آن مالکیت خصوصی برچیده شده و ابزارهای تولید و اموال به جامعه تعلق دارد. مارکس در مورد زندگی در جامعه کمونیستی سخن زیادی نمی‌گوید و تنها به دادن شمای کلی جامعه کمونیسم اکتفا می‌کند. واضح است که در چنین جامعه‌ای برای پروژه‌های قابل اجرا توسط بشر محدودیت اندکی وجود دارد. جنبش کمونیسم در شعار اصلی خود، مکتبش را جهانی معرفی می‌کند که در آن هر فرد مطابق توانایی‌هایش تولید می‌کند و مطابق نیازهایش دریافت می‌کند. « ایدئولوژی آلمانی» (۱۸۴۵) یکی از اندک نوشته‌های مارکس در مورد آینده کمونیسم است:

«در جامعه کمونیسمی، که دایره آزادی هر فرد بیش از همیشه‌است و وی می‌تواند در رشته مورد علاقه به موفقیت دست پیدا کند، جامعه فرآیند تولید را کنترل می‌کند و بنابراین فردی مثل من می‌تواند امروز کاری انجام دهدو فردا کار دیگری، صبح شکار کند، بعدازظهر ماهیگیری کند، شب گله را به چرا ببرد، بعد از شام هم به انتقاد بپردازد، همان چیزی که در ذهنش است را اجرا کند بدون آنکه شکارچی، ماهیگیر، چوپان یا نقاد باشد.» " دیدگاه نهایی مارکس افزودن این دیدگاه به یک نظریه علمی در مورد نحوه حرکت جامعه در یک مسیر قانون – مدار به سمت کمونیسم و با کمی کشمکش، یک نظریه سیاسی، در مورد لزوم استفاده از یک جنبش انقلابی برای رسیدن به هدف است.

در انتهای قرن نوزدهم دو کلمه «سوسیالیسم» و «کمونیسم» در معنای واحدی به کار می‌رفتند. با این وجود، مارکس و انگلز استدلال کردند که کمونیسم در یک فرآیند تک مرحله‌ای از دل کاپیتالیسم بیرون نمی‌آید و باید از «فاز اولیه‌ای» عبور کند که در آن مالک اغلب کالاهای تولیدی جامعه‌است اما در عین حال ردپایی از تضاد طبقاتی دیده می‌شود. «فاز اول» راه را برای رسیدن به «فاز بالاتر» هموار می‌کند که در این فاز تضاد طبقاتی برچیده شده و نیاز به دولت حس نمی‌شود. لنین بارها از اصطلاح «سوسیالیسم» برای اشاره به «مفهوم فاز اول» کمونیسم که توسط مارکس و انگلز ارائه شد استفاده کرد و «کمونیسم» را «فاز بالاتر» کمونیسم مارکس و انگلز می‌دانست. مطالبی که عنوان شد وآنچه لنین گفت راه را برای تشکیل حزب های کمونیستی در قرن بیستم هموار کرد. بعدها نویسندگانی چون لوئیس آلتوسر و نیکوس پولانزاس دیدگاه مارکس را اصلاح کردند و در فرآیند رشد جوامع ، مرکزیتی را برای دولت قائل شدند، با این استدلال که برای رسیدن به کمونیسم کامل، سوسیالیسم می بایست یک مرحله گذر طولانی مدت را طی کند.

برخی از هم عصران مارکس، مانند میخائیل باکونین همین تفکرات را مطرح کردند با این تفاوت که در مورد نحوه رسیدن به یک جامعه هماهنگ در غیاب طبقات اجتماعی نظر دیگری داشتند. همواره در جنبش کارگری بین کمونیست‌ها و آنارشیست‌ها شکافی وجود داشته‌است. آنارشیست‌ها مخالف هر سازمان سلسله مراتبی دولت هستند. در میان آنها کمونیست های آنارشیست مانند پیتر کروپوتکین از گذر ناگهانی به جامعه بدون سطوح طبقاتی تحت اقتصاد هدیه‌ای سخن می‌گویند در حالی که اتحادیه گرایان آنارشیست اعتقاد دارند که اتحادیه‌های کارگری برخلاف احزاب کمونیست سازمان هایی هستند که در ایجاد تغییرات در جامعه نقش دارند.

سه‌شنبه، مهر ۰۳، ۱۳۹۷

چگونه با دوربین تلفن همراه عکسهای خوب بگیریم

نشریه ای علمی به منظور آشنایی بیشتر با شیوه های درست عکاسی با دوربین تلفن همراه با شان روکو عکاس خبری و استاد عکاسی خبری دانشگاه کارولینای شمالی مصاحبه ای انجام داده است که این گفتگو را می خوانید.

هر فردی که دارای یک تلفن همراه باشد ابزاری که امروزه همه به آن مجهز هستند یک عکاس آماتور به حساب می آید. حتی ارزان قیمت ترین تلفنهای همراه از دوربین عکاسی برخوردارند اما به ثبت رساندن عکس خوب با استفاده از این تجهیزات با لنزهای کوچک و وضوح پایین تصویرشان امری بسیار سخت و زمان گیر خواهد بود.در حال حاضر برخی از تلفنهای همراه پیشرفته از دوربینهای بسیار قدرتمندی برخوردارند که ویژگی های این دوربینها را می توان در بسیاری از دوربینهای عکاسی حرفه ای یافت. سرعت بالاتر شاتر، وضوح بالاتر در بزرگنمایی، ردیابی خودکار لبخند، و محدوده ای از تنظیمات نوری از جمله ویژگی های دوربینهای جدید هستند. با این حال بسیاری از دوربینهای تلفن های همراه از نظر لنز، وضوح تصویر و سرعت شاتر یارای برابری با دوربینهای عکاسی حرفه ای را ندارند.نشریه TechDailyNews به منظور آشنایی با شیوه های عکاسی خوب با دوربین تلفنهای همراه با شان روکو عکاس خبری روزنامه News&Observer، نویسنده کتاب Cell Phone Photographs و استاد عکاسی خبری در دانشگاه کارولینای شمالی مصاحبه ای انجام داده است.با وجود اینکه روکو در زمان کاری خود از دوربین دو هزار و 500 دلاری Canon 5D Mark II و دیگر دوربینهای حرفه ای استفاده می کند برای عکاسی شخصی اش ترجیح می دهد با یک گوشی قدیمی موتورولا عکاسی کند. وی معتقد است برای خوب عکاسی کردن نیازی نیست هزاران دلار خرج کنید تنها از گوشی که در جیبتان حبس کرده اید استفاده کنید. در ادامه مصاحبه روکو را در رابطه با عکاسی با تلفن همراه مشاهده می کنید.

*
قدم اول برای گرفتن عکسهای خوب با تلفن همراه چیست؟
شان روکو: اول از همه باید ابزار خود را خوب بشناسید و با محدودیتها و توانایی های آن کاملا آشنا شوید در این صورت است که می توانید از آن استفاده کنید. من خودم از کار کردن با این موتورولای قدیمی لذت می برم زیرا محدودیتهایش باعث خلاقیت من می شود و مجبورم می کند از زاویه های خلاقانه به اجسام نگاه کنم.

*
دقیقا از چه تلفن همراهی استفاده می کنید؟


-
گوشی من یکی از مدلهای قدیمی موتورولا E815 است. من دیگر از این گوشی برای تماس گرفتن استفاده نمی کنم و آن را از سال 2007 تا به حال نگاه داشته ام و گمان می کنم زمانی که آن را خریدم تولید آن به پایان رسیده بود. اکنون گوشی جدیدتری دارم اما دوربین گوشی جدیدم به هیچ وجه با این دوربین قابل مقایسه نیست و احساس یکسانی را در من ایجاد نمی کند.

*
چه چیز دوربین، این گوشی قدیمی را برای شما اینقدر خوشایند کرده است؟


- -
چندین دلیل وجود دارد. هر دوربین برای شما نتیجه متفاوتی در بر دارد و به همین دلیل با استفاده از چند دوربین هرگز نمی توانید نتیجه مساوی از یک زاویه یا صحنه به دست آورید. وقتی من با این دوربین کوچک تلفن همراه عکاسی می کنم نسبت به زمانی که با دوربینهای حرفه ای عکاسی می کنم احساس تازه تر و متفاوت تری دارم. نقصهای این دوربین کوچک باعث می شود احساس واقعی بودن به من القا شود زیرا کمال دوربینهای حرفه ای خیلی خسته کننده و بی مزه هستند.

*
چطور با تمامی محدودیتهای نوری و رنگی دوربین تلفن همراه عکاسی می کنید؟


-
باید از حضور نور و بازی های آن بر روی ساختار موضوع آگاه باشید. دوربینهای تلفن همراه از گزینه های انتخاب رنگ برای فضاهای داخلی یا خارجی برخوردارند اما من کار را ساده تر کرده ام و این گزینه ها را بر روی اتوماتیک تنظیم کرده ام. من بیشتر به صورت سیاه و سفید عکاسی می کنم به ویژه در شرایط کم نور زیرا عکاسی سیاه و سفید در شرایط کم نور بسیار دست و دلبازتر از عکاسی رنگی عمل می کند. اما گاهی متناسب با نوع موضوع عکسهای رنگی نیز می گیرم. گاهی اوقات رنگهایی که از دوربینهای عکاسی تلفنهای همراه به دست می آید احساس قدیمی بودن فیلمهای عکاسی دهه 70 را القا می کند که استفاده از این ویژگی کاملا به موضوع عکس بستگی دارد با این حال گاهی اوقات نیاز است که رنگ واقعی را داشته باشید. البته حتی با حرفه ای ترین دوربینهای عکاسی نیز نمی توان همیشه به رنگ واقعی دست پیدا کرد.

*
دوربینهای عادی اغلب برای جبران کم نوری دارای نور فلش هستند آیا فلشهای دوربین تلفنهای همراه نیز به همین خوبی قادر به جبران کم نوری هستند؟


-
برخی از دوربینها دارای نور فلش ال ای دی هستند که معمولا مانند یک فلش لحظه ای نیستند و تقریبا عملکردی مانند پرتو ممتد نور را دارند اما تاثیرگذار هستند. دوربین من فلش ندارد و به همین دلیل همیشه نور فلش ال ای دی بر روی دسته کلیدم به همراه دارم و از آن برای چندین بار برای نورانی ساختن موضوعاتم استفاده می کنم.

*
دیگر تفاوتهای مهم میان دوربینهای عادی و دوربین تلفنهای همراه چیست؟

-
با این دوربین موتورولا شما نسبت تصویر 8x10 خواهید داشت که این ترکیبی کاملا متفاوت از فیلمهای 35 میلیمتری که بیشتر افقی هستند دارد. این یکی از تفاوتهای مهم است. همچنین هرگز از بزرگنمایی دوربین گوشی ام استفاده نمی کنم زیرا باعث پیکسل دار شدن تصاویرم می شود و در واقع از دوربینم به عنوان یک دوربین عکاسی با لنز ثابت استفاده می کنم. هر یک از دوربینها در تلفنهای همراه مختلف در هنگام عکاسی واکنش متفاوتی از خود نشان می دهند و به همین دلیل باید واقعا دوربین خود را بشناسید. من همیشه به هرکس که عکاسی می کند می گویم که تنها باید مداوم عکس بگیرید تا دوربین خودتان را درک کنید.

*
وضوح و کیفیت تصویر چه می شود؟


-
بسیاری از این دوربینها دارای تنظیمات ابعاد فایل بزرگ یا کوچک و کیفیت تصاویر عالی، متوسط و پایین هستند. فکر می کنم اگر می خواهید با تلفن همراه عکاسی کنید باید تنظیمات آن را بر روی بزرگترین حالت و پر وضوح ترین کیفیت قرار دهید.

*
اهمیت مگاپیکسل در گرفتن عکسهای خوب با تلفن همراه چه اندازه است؟ و چه تاثیری می تواند بر روی بزرگنمایی یا چاپ تصاویر داشته باشد؟


-
فکر می کنم 12-10 مگاپیکسل در حال حاضر برای تلفنهای همراه بیشترین حد به شمار می رود. این میزان از مگاپیکسل دوربین حرفه ای کارم در چند سال گذشته بسیار بیشتر است. دوربین موتورولای من تنها 1.3 مگاپیکسل است که عکسهای آن در فایلهایی به ابعاد 3.75 مگابایت ذخیره می شوند. با چنین ابعادی من می توانم عکسهایی در ابعاد 60 در 76 سانتیمتر با وضوح 200 بیت در اینچ چاپ کنم. این کار را با کمک درونیابی (Interpolation) فتوشاپ انجام می دهم که نتیجه آن برای برخی از عکسها بسیار خوب می شود. با این حال باید دوربین تلفنهای خود را بشناسید شاید دوربین یک گوشی 10 مگاپیکسلی باشد و با کیفیت متوسط تصویر نیز بتوان به عکسی با وضوح عالی دست پیدا کرد.

*
نظر شما درباره گوشی آی-فن چیست؟


-
آی- فن یک گوشی سه مگا پیکسلی و فوق العاده است که قصد دارم به زودی یکی از آنها را بخرم. همانطور که می دانید تصویر اول بسیاری از روزنامه ها از حادثه فرود هواپیما در رودخانه هادسون در سال گذشته توسط یک گوشی آی-فن به ثبت رسیده بود.

*
با توجه به اینکه دوربینهای تلفن همراه در مقایسه با دوربینهای سنگین و حجیم حرفه ای بسیار کوچک و سبک وزن هستند این ویژگی تا چه اندازه بر روی گرفتن عکسهای خوب تاثیر خواهد داشت؟

-
برای عکاسی خوب اهمیتی ندارد که از چه دوربینی استفاده می کنید. تلاش کنید جهان را از زاویه ای متفاوت نگاه کنید، کمی بالاتر یا پایین تر. این یکی از زیبایی های دوربینهای تلفن همراه است زیرا می توانید زاویه آن را بدون نیاز به خم شدن و نگاه کردن درون منظره یاب تغییر دهید، تنها با نگاه کردن به نمایشگر می توانید دوربینتان را در هر موقعیتی نگه دارید. در این میان عکسهایی به نظر شما جذاب تر خواهند آمد که از موضع تسلط شما دیده نشوند.

*
از نظر ساختاری چه پیشنهاد دیگری برای گرفتن تصاویر خوب با دوربین تلفن همراه دارید؟


-
قانون یک سومها، تقسیم صحنه به یک سومها یکی از مهمترینها به شمار می رود. نباید لزوما موضوعات مهم را در مرکز قرار دهید. زمانی یک عکاس خوب خواهید شد که بدانید چه چیز کارایی ندارد و تا زمانی که آن را انجام دهید آن را نخواهید فهمید. این یکی از خوبی های جهان دیجیتال است زیرا می توانید هر زمان که سر ذوق بودید عکاسی کنید...

* ...
یا تا هر زمان که کارت حافظه دوربین اجازه داد! پیشنهادی برای ذخیره بهتر عکسها در تلفن همراه ندارید؟


-
باید همیشه از آنها کپی پشتیبانی تهیه کنید. من عکسهایم را بر روی دو دیسک سخت ذخیره می کنم و بسیاری از آنها نیز بر روی یک دیسک سخت سوم یا بر روی بانکی آنلاین قرار دارند. دیسکهای سخت همیشه دچار نقص می شوند و هرگز نمی توانم به اندازه کافی بر نیاز به داشتن چندین کپی از عکسهای دوربین تاکید کنم. کارتهای حافظه نیز رو به ارزان تر شدن گذاشته اند و به همین دلیل داشتن تعداد زیادی از آنها هزینه چندانی نخواهد داشت.

*
به عنوان یک عکاس مزیت استفاده از دوربین تلفن همراه به استفاده از دوربینهای واقعی را در چه می دانید؟

-
زمانی که با دوربین حرفه ای ام در میان مردم هستم افراد بیشتر احتیاط کرده و از روبه رو شدن با آن پرهیز می کنند اما واکنش آنها نسبت به دوربین تلفن همراه اینگونه نیست زیرا همه گمان می کنند در حال فرستادن پیام کوتاه برای دوستم هستم. دوربین تلفنهای همراه به ویژه برای کسانی که به صورت مخفیانه عکاسی اجتماعی یا مستند می کنند حسن بسیار بزرگی به شمار می رود زیرا نه شباهتی به دوربینهای عکاسی دارد و نه مثل دوربینهای حرفه ای در مقابل صورت افراد قرار می گیرد. من عکاسی از آدمها را دوست دارم. عکاسی از آنها در لحظه شغل من است و در صورتی که آنها از حضور من آگاه شوند، حرکت کرده و کل ساختار عکس را از بین خواهد رفت.

*
کدامیک از عکسهایی که به این شیوه گرفته اید را بیشتر دوست دارید و چرا؟


-
من تقریبا از هر چیزی عکس می گیرم، ساختمانها، خیابانها، چهره ها. یکی از عکسهای مورد علاقه ام که به تازگی گرفته ام و آن را دوست دارم تصویر یک گاو پشت یک درخت است که کمی خنده دار به نظر می آید. تصویر تیوب درخشان بر روی شنهای ساحل را نیز بسیار دوست دارم. خیلی زیبا است که بدون توجه به حالت روحی و موقعیتی که در آن قرار دارید از هر چیزی عکس بگیرید زیرا در انتهای عکاسی هیچ "درست یا نادرستی" وجود ندارد. اگر عکسی را دوست دارید پس آن عکس، عکس خوبی است.