چهارشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۹۷

پوراندخت کیست؟

پوراندخت(ابوران، بوران، پوران، پوراندخت، توراندخت) نخستین شاهنشاه زن ساسانی و دختر خسرو پرویز شاهنشاه ساسانی است. ریخت واژگانی این نام در سرچشمه های گوناگون آمده است. یوستس در نام نامه ی خود گونه درست نام وی را بوران دخت گزارش نموده و واژه ی «بور»به همراه پسوند( آن) که پسوند نسبت است ، ساخته شده و چم گلگون می دهد.
در بندهش، بور به چم عسلی رنگ آمده و در کنار آن در کتاب های برهان قاطع، افاضات استاد پورداود و شاهنامه ی فردوسی این آمیزش به چم دخت گلگون گزارش شده است. در کتاب تاریخ ایران چاپ کمبریج نام وی به فارسی میانه بوراندخت آمده و دمرگان در کتاب سکه های ساسانی تنها نام بوران بدون واژه ی دخت را از روی سکه ها منسوب به او خوانده و گزارش نموده است.
بوراندخت دختر خسرو پرویز، پادشاه نیرومند ساسانی بود و پس از کودتای برادرش شهربراز به پادشاهی برگزیده شد و بر تخت شاهان ساسانی تکیه زد. درباره ی چگونگی به پادشاهی رسیدن بوراندخت و جانشینی و بر پادشاه پیشین اخبار و گزارش های گوناگونی در سر چشمه های گوناگون آمده است.
برخی سرچشمه ها از جمله فرهنگ جامع شاهنامه نوشته ی زنجانی، پادشاهی وی را پس از اردشیر سوم گزارش نموده و رستگار فسایی در فرهنگ نام های شاهنامه به تخت نشستن وی را پس از کشته شدن فرایین آورده استو در کتاب از آفرینش تا یزدگرد، آغاز پادشاهی وی را پس از جوانشیر گزارش نموده است.
کیوان شهریاری در اساتیر ایران و بین الهنرین گزارش نموده چون شیرویه همه ی برادرانش را کشته بود و هیچ فرزندی از خسروپرویز نمامده بود تا به پادشاهی برسد و تنها دو دختر وی بوراندخت و آزرمیدخت مانده بودند، بوراندخت را به پادشاهی برگزیدند و سکه به نام وی ضرب نمودند. در کتاب ایران در آستانه ی یورش تازیان آمده پس از مرگ اردشیر سوم پیشینیان خسرو پرویز باقی نمانده بود سپاه تیسفون (پایتخت ساسانی) وی را به شاهی برگزید. انگیزه ی پادشاهی بوراندخت نبودن مردانی برای پادشاهی نبوده بلکه برگزیده شدن وی به این جایگاه را از بنیاد تمدن و فرهنگ درخشان و گستره ی ایران زمین دانسته و این که بانوان فرهیخته به پایگاه های بلند هازمانی می رسیدند، و این پیشرفته بودن ایران را نشان می دهد. خوارزمی در کتاب مفاتیح، وی را با لقب سعیده می شناساند و در بیشتر سرچشمه ها وی را دادگستر خوانده اند. بلعمی در تاریخ خود آورده بوراندخت چنان داد بگسترانید که هیچ گاه در روزگاران گذشته مانندی برای آن دیده نشده بود.
بوراندخت در ۶۳۱ پس از زایش مسیح بر تخت نشست. به گفته ی حمزه اصفهانی، بوراندخت پیراهنی زیبا و نگره دار و سبزرنگ بر تن، شلواری به رنگ آبی آسمانی بر پای و تاجی از نگین های آبی رنگ بر سر می گذاشت و بر تخت شاهنشاهان ساسانی تکیه می نمود. وی در نامه و سخنرانی آغازین خود همگان را به دادگستری و فرمانبرداری خواند و گفت پادشاهی وابسته به زن یا مرد نیست بلکه به دادگری بسته است. وی مانده ی خراج مردم را بخشید و از آن گذشت و عاملان کودتا های پی در پی در دربار را و قاتلان شاهان به ویژه قاتل اردشیر سوم به نام پیروز خسرو را به کیفر رساند. وی سکه نو با نگاری نو ضرب نمود و فرمان داد با کشاورزان به نیکی رفتار شود و همه ی پل ها در گستره ی شاهنشاهی ساسانی بازسازی گردند. در بیشتر سرچشمه ها آمده که بوراندخت چلیپای عیسی مسیح را که خسرو پرویز آن را از گنگ دژ (بیت المقدس) به غنیمت آورده بود و این کار را که شوند بروز جنگ های خونین میان ایران و روم شده بود را به هراکلیوس امپراتور روم خاوری بازگرداند و با این کار به جنگ های بیست و شش ساله ی ایران و روم (۶۳۰-۶۰۴) پایان داد و پس از آن صلحی پایدار میان ایران و روم بسته شد و با نگهداری سره پهنه ی پهناور ایران زمین، پشتیبانی و دوستی روم را نیز به دست آورد. و حتا یاری سپاهی از سوی هراکلیوس را نیز پذیرفت. بوراندخت در هنگامه ی پادشاهی خود بنای آتشکده استینا و بناهایی در قهستان یزد ساخت که امروزه به توران پشت نامور است.
گویند شهربراز همسر بوراندخت بوده و به وسیله ی وی کشته شده است. درباره ی زمان پادشاهی و پایان آن نیز گزارش های گوناگونی در دست است. مدت پادشاهی وی را یک سال و چهار ماه آورده اند که با مرگ بوراندخت در پاییز سال ۶۳۱ پس از زایش مسیح به پایان رسیده است. در شاهنامه مدت پادشاهی وی را هشت ماه گزارش کرده و شوند درگذشت وی را بیماری دانسته است. برخی سرچشمه ها استعفای وی را از پادشاهی پس از شکست سردارانش در جنگ با تازیان و آزرده شدن وی از این رخداد را گزارش کرده و بازگشت دوباره ی وی پس از برکناری آذرمیدخت (۶۳۲ ز) به پادشاهی گزارش شده و مرگ در اثر بیماری را نیز پایان کار بوراندخت آورده اند. از آرامگاه این شاهنشاه زن ساسانی گزارشی در دست نیست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر