سه‌شنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۹۹

چگونگی ورود فانتوم به ایران


نیروی هوایی ایران یکی از مهم ترین و بالقوه ترین وزنه های دفاعی کشور در جنگ تحمیلی بود؛ صلابت و قدرت خلبانان و غیورمردان این نیروی پر ارزش بود که توانست با اتکاء بر بنیه دفاعی مشتمل بر هواپیماهای پیشرفته با آخرین تجهیزات نظامی روز بر دشمن پیروز شود و ضربات مهلکی را بر پیکره تنه توخالی نیروی متخاصم وارد آورد. یکی از مهم ترین و با اهمیت ترین هواپیماهای جنگنده ای که در جنگ هشت ساله توانایی های واقعی خود را به نمایش گذاشت و در رکاب خلبانان ایرانی به میدان نبرد شتافت، هواپیمای F-4 Phantom از مدل های D، E و R بود.

پس از بریتانیا، ایران دومین کشوری بود که هواپیمای شکاری بمب افکن F-4 فانتوم را به خدمت نیروی هوایی خود در می آورد. نخستین فانتوم هایی که سفارش داده شدند، از نوع D بودند. بستن قرارداد ها با شرکت مکدانل داگلاس از سال ۱۹۶۷ شروع شد و خبر دریافت فانتوم ها توسط ایران برای نخستین بار در آبان سال ۱۳۴۶ در کشور منتشر گردید. سرانجام فرود نخستین شانزده فروند فانتوم F-4D در خاک ایران در ۲۷ شهریور ماه سال ۱۳۴۷ صورت پذیرفت و هر شانزده فروند فانتوم تازه وارد به علاوه تعداد مشابهی که چندی بعد وارد ایران شدند بلافاصله به خدمت نیروی هوایی IIAF در آمدند. در سال ۱۳۵۱ ایران سفارش ۱۷۷ فروند فانتوم F-4E جدید به همراه شانزده فروند فانتوم RF-4E که به مدل های شناسایی مشهور بودند و بیشتر آن ها را با عنوان «دم سفید» می شناختند را تسلیم آمریکا کرد. تا سال ۱۳۵۵ هجری شمسی، کلیه هواپیماهای سفارش داده شده به خدمت نیروی هوایی در آمده بودند.



چگونگی سریال دهی فانتوم های ایران
پس از تحویل نخستین سری فانتوم ها که از مدل D بودند، سازمان دهی و سامان دهی فانتوم ها در پایگاه های مختلف شکاری شروع شد. فانتوم های مدل D با شماره سریال های ۶۷-۱۴۸۶۹ - ۳-۶۰۱ تا ۶۸-۶۹۱۹ - ۳-۶۳۲ مشخص شدند. تا سال ۱۳۵۳، فانتوم های مدل D که هنوز در خدمت بودند دوباره سریال دهی شدند. اینبار شماره سریال ها از ۶۶۵-۳ شروع و به ۶۹۱-۳ خاتمه می یافت. گفته می شود که یک فروند فانتوم D و یک فروند فانتوم مدل E وجود دارد که هر دو دارای شماره سریال ۶۶۸-۳ هستند. در سال ۱۳۴۷ و پس از آغاز تحویل فانتوم های مدل D ایران سفارش ۳۲ فروند فانتوم E را به آمریکا تقدیم کرد. تحویل این فانتوم ها با شماره سریال های ۶۹-۷۷۱۱ - ۳-۶۳۳ تا ۶۹-۷۷۴۲ - ۳-۶۶۴ در بهار سال ۱۳۴۹ به نیروی هوایی آن زمان آغاز شد. اولین سری فانتوم های E تحویل شده به ایران با موشک های هوا به زمین AGM-65 ماوریک که موشک های بسیار مرگ بار و تاثیر گذار در جنگ تحمیلی بودند سازگاری داشتند. اما مشکل این جا بود که این سری از فانتوم ها فاقد بالچه های لبه حمله برای مانورپذیری بیشتر بودند. این مشکل در اولین اوره ال کلی فانتوم های ایرانی رفع شد و این سری ابتدایی فانتوم های E نیز به Leading Edge Slats مجهز گردیدند. سومین گروه فانتوم های ایرانی در سال ۱۳۴۹ سفارش داده شد. این گروه شامل ۷۳ فروند هواپیمای فانتوم مدل E بود که با شماره سریال های ۷۱-۱۰۹۴ تا ۷۱-۱۱۶۶ و ۷۳-۱۵۱۹ تا ۷۳-۱۵۵۴ رجیستر شدند. کلیه هواپیماهای این گروه دارای بالچه های لبه حمله و البته کاملاً سازگار با موشک های هوا به زمین AGM-65 ماوریک بودند. ۴۹ فروند از این هواپیماها از قبل به سیستم تشخیص دوست از دشمن یا IFF APX-80 و یک سیستم جدید ناوبری دیجیتالی مجهز بودند. نهایتاً آخرین گروه بزرگ فانتوم های مدل E در سال ۱۳۵۰ سفارش داده شد و این سری از فانتوم ها با سریال های ۷۵-۰۲۲۲ تا ۷۵-۰۲۵۷ ثبت گردیدند. اگر چه تحویل این سری از فانتوم ها کمی بیش از حد معمول طول کشید، برای مثال آخرین فانتوم این دسته در سال ۱۳۵۶ تحویل گردید، اما این فانتوم ها به بهترین و پیشرفته ترین تجهیزات روز مجهز بودند. این فانتوم ها نه تنها مجهز به حسگر های الکترواپتیکالی و تشخیص دوست از دشمن APX-80 بودند، بلکه از طراحی دوباره کاکپیت با جایگذاری سوئیچ ها و نشان دهنده ها این بار به شیوه ای منطقی تر و ارگونومیک تر که بعد ها مقدمه ساخت سیستم HOTAS نیز شد برخوردار بودند. سیستم سریال دهی فانتوم های مدل E ایران از سال ۱۳۵۴ تا کنون نامعلوم باقی مانده است. برای مثال سیستم سریال گذاری خاصی نیز موجود است که از ۳-۶۵۰۱ اغاز و به ۳-۶۶۹۱ پایان می پذیرد. این در حالیست که ایران ۱۹۱ فانتوم E را دریافت نکرده است، بلکه تعداد فانتوم های این مدل از ۱۷۷ فروند متجاوز نبوده است. این مسئله نشان می دهد که در سریال دهی این سری فواصلی نیز وجود دارد که هنوز ناشناخته مانده است.

شبح های تاریکی، فانتوم های شناسایی ایران
به قطع ماجرای فانتوم های RF-4E شناسایی ایران یکی از سری ترین و سر به مهر ترین رازهای تاریخ هواپیمای فانتوم است. در اوایل سال ۱۳۴۷ دو فروند فانتوم RF-4C از طرف آمریکا به ایران به امانت سپرده شد. این دو هواپیما با شماره سریال های ۶۹-۰۳۶۹ و ۶۹-۰۳۷۰ در حقیقت برای انجام یک سری ماموریت های فوق سری مشترک بین ایران و آمریکا در فراز مرزهای شوروی به ایران سپرده شده بودند. این دو هواپیما ظاهراً از پایگاه های آمریکا در اروپا به سمت ایران به پرواز در آمده بودند که بعد ها دوباره به همان پایگاه ها در آلمان و بریتانیا مراجعت کردند. جالب این جاست که درست یک ماه بعد از این جریانات، ایران شش فروند RF-4E را رسماً سفارش داد. بسیار جای تعجب دارد که در آن شرایط که شرکت مکدانل داگلاس که بازار بسیار گرمی داشت و مرتب از سوی کشورهای مختلف و البته نیروهای داخلی آمریکا به این شرکت سفارش می رسید، ساخت فانتوم های ایرانی را با سرعت هر چه تمام تر به پایان رساند. سه فروند فانتوم این گروه با شماره سریال های ۷۲-۰۲۶۶ تا ۷۲-۰۲۶۶ رجیستر شدند. باز هم عجیب بود که نخستین فانتوم ایرانی به آن سرعت در پاییز سال ۱۳۴۷ آماده شد و نخستین پرواز خود را نیز چندی بعد به انجام رساند. نخستین فروند از این فانتوم های شناسایی چند ماه بعد وارد ایران شد و این فرصت پیش آمد که آمریکا بتواند دو فروند فانتوم قرضی خود را دوباره به پایگاه های خود در اروپا بازگرداند. تعداد دقیق فانتوم های شناسایی ایران هنوز هم که هنوز است کاملاً فاش نشده است. در همان سال های نخست تحویل نمونه هایی شش تا دوازده فروندی از این فانتوم ها صورت پذیرفت که با تجهیزات بسیار پیشرفته شناسایی فوق سری تجهیز شده بودند و به دلیل پنهان بودن این موضوع حتی از دید برخی از خود غربی ها، این هواپیماها به Unknown Iranian Phantoms مشهور شده بودند. ظاهراً آمریکا برای پیشبرد اهداف شناسایی خود بر فراز خاک شوروی می بایست این فانتوم ها را به ایران تحویل می داد.



در سال های دهه هفتاد میلادی ایران به شدت مشغول تجهیز ناوگان نیروی هوایی با هواپیماهای مختلف و پیشرفته آمریکایی بود و تنها انقلاب آخوندی بود که پایانی به وضعیت رو به رشد اسکادران های نیروی هوایی داد و پس از آن به دلیل قطع رابطه با آمریکا وضعیت نیروی هوایی ایران به وضعیت اسفناکی در آمد.

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۹۹

نیرنگ اسکندر در جنگ با ایرانیان


به گزارش شاهنامه, اسکندر مقدونی پس از رسیدن سپاه ایران به نزدیک فرات برای رویارویی با شورش او, دست به نیرنگی شگفت آور می زند که تا آن روزگار در تاریخ دیده نشده بود . سکندر که بنا برگزارش تاریخ نگاران از هوش و خرد بالایی نیز برخوردار بوده است خود را به شکل پیکی در آورده و به بهانه ی آوردن پیامی خود را به قلب سپاه ایران می رساند .

که من چون فرستاده ای پیش اوی       شوم برگرایم کم و بیش اوی

اسکندر با ده تن از رومیان که زبان ایرانیان و دیگر زبان ها را می دانستند به سوی سپاه ایران حرکت کرد.

چو آمد به نزدیک دارا فراز       پیاده شد و برد پیشش نماز

اسکندر سپس به پرده سرای داریوش سوم (دارا) اندر می شود و وانمود می کند که فرستاده ای است از سوی سکندر و برای شاهنشاه پیامی آورده است . درون مایه ی پیام این است که :

اسکندر پس از آفرین و درود بر شاه جهان (دارا) او را به آرامش فرا می خواند و می گوید که من برای جنگ نیامده ام و آهنگ رزم ندارم و می خواهم تنها در کشورها و سرزمین های گوناگون گردش کنم ! اما اگر شاهنشاه اجازه ی اینکار را به من ندهد با او می جنگم .

دارا که از سخن گفتن آن فرستاده ( اسکندر) در شگفت مانده بود , به او شک می کند و می گوید :

بدو گفت نام و نژاد تو چیست       که بر فر و شاخت نشان کییست

از اندازه ی کهتران برتری       من ایدون گمانم که اسکندری

در این هنگام اسکندر آرام آرام در حال رسوا شدن بود که لب به سخن گشود و چنین گفت :

کجا خود پیام آرد از خویشتن؟       چنان شهریاری سر انجمن

اسکندر می گوید که هرگز هیچ شاهی خود پیامش را به سپاه دشمن نخواهد برد و من اسکندر نیستم و فرستاده ی او هستم !

سپس دارا فرمان می دهد سفره را پهن کنند و از میهمان پذیرایی کنند.اسکندر بر سر سفر نشسته و می خوردن آغاز کرد و پس از خوردن هر جام می , جام خالی را در کنار خود قرار می داد و چندین بار درخواست "می" کرد و پس از خوردن, جام را نزدیک خود نگاه داشت.ساقی که از کار او شگفت زده شده بود به نزدیک دارا می آید و داستان را برایش بازگو می کند.دارا فرمان میدهد تا ساقی از سکندر بپرسد که چرا جام های طلا را در کنار خود قرار می دهد و پس از خوردن آنها را به ساقی تحویل نمی دهد. سکندر که از دروغ گفتن و فریب کاری بیمی نداشت اینگونه پاسخ میدهد :

در آیین ما رومیان به فرستاده ها و پیک ها جام های طلا هدیه می دهند , حال اگر آیین ایرانیان گونه ای دیگر است می توانید جام ها را بردارید و به گنج شاه ببرید.دارا از گفتار او بخندید و فرمان داد تا یک جام پر از گوهر شاهوار به او بدهند و یاقوتی بر سرش برنهند.

در همین هنگام ناگهان باژخواهان روم به آنجا در آمدند و روی سکندر بدیدند و او را شناختند ! هم اندر زمان نزدیک شاه شدند و گفتند که این فرستاده خود اسکندر است . هنگامی که ما برای باژخواهی از سوی شما به روم رفته بودیم همین مرد ما را خوار کرد و به شاه جهان ناسرا گفت و از باژدادن پرهیز کرد . ما با سختی بسیار شبانه از چنگال او گریختیم.

دارا پس از شنیدن سخنان باژخواه سخت به اسکندر نگاه می کرد . اما دو دل بود و نمی خواست در حالی که هنوز از اسکندر بودن او مطمئن نبود به وی آسیبی برساند . شاید هم بخاطر اینکه او میهمان دارا بود و بر سر سفره ی او نشسته بود با او کاری نکرد.

سرانجام شب فرا رسید و پس از گفت و شنودهای بسیار دارا بر آن شد که او را دستگیر کند و چند تن را به خیمه ی او گسیل داشت اما اسکندر و همراهانش گریخته بودند !

دارا که از گریختن او به خشم آمده بود سوارانی را بدنبالش فرستاد . اما چون شب تیره همه جا را پوشانده بود راه را نیافتند و او را گم کردند.و بی آنکه چیزی دستگیرشان شود باز گشتند.

اسکندر شادمان به پرده سرای خود رسید و با خوشحالی بسیار به سپاهیان خود چنین گفت :

به گردان چنین گفت که آباد      بید بدین فرخی فال ما شاد بید

که این جام پیروزی جان ماست       سر اختران زیر فرمان ماست

هم از لشکرش بر گرفتم شمار       فراوان کم است از شنیده سوار

اسکندر جامی که از دارا هدیه گرفته بود را به سپاهیان خود نشان داد و به آنان گفت که اگر با ایرانیان جنگ کنیم و پیروز شویم , غنیمت و طلاهای بسیاری بدست خواهیم آورد . بدین ترتیب و با امید بدست آوردن غنائم, جنگ را آغاز کرد.

همه جنگ را تیغها برکشید ...

بدینگونه اسکندر که از شمار سپاهیان ایران و آیین جنگی آنان آگاه شده بود , بر کوس جنگ دمید و فرمان آغاز جنگ را صادر کرد.