سه‌شنبه، تیر ۰۹، ۱۳۹۴

جمهوری چه نوع حکومتی است ؟


جمهوری نوعی حکومت است که در آن ریاست کشور با رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم برگزیده می‌شود و دوران تصدی او محدود است. جمهوری از نظر مفهوم واژه بیش‌تر درجاتی از مردم‌سالاری را نیز در بر دارد. اما، در عین حال، بسیاری از دیکتاتوری‌های غیر سلطنتی نیز ممکن است به این نام نامیده شوند و در این وجه ، حکومت جمهوری تنها به معنای حکومت غیر سلطنتی است.

«توده» و «توده‌ای» واژه‌های پارسی سره برای «جمهور» و «جمهوری» است. همچنین برابر فارسی رئیس جمهور، «سرتوده» (یا «دیوان‌سالار») است.

جمهوری‌های جدید را می‌توان به سه دسته بخش کرد:

الف) جمهوری‌های دموکراتیک غربی که ریشه‌های تاریخیشان به انقلاب‌های قرن هجدهم و نوزدهم می‌رسد. در این کشورها جمهوری با آزادی حزب‌ها و مطبوعات و اجتماعات همراه است.

ب) دولت‌هایی که رسماً جمهوری نامیده می‌شوند اما در عمل رژیم‌های نظامی و پلیسی بر آنها حکومت می‌کنند.

ج) جمهوری‌های دموکراتیک توده‌ای که در اروپا و آسیای شرقی فرمانروا هسنتد. عنوان رسمی حکومت در این کشورها دیکتاتوری پرولتاریا است. در این کشورها حکومت یک حزبی است و آزادی مطبوعات و اجتماعات در آن‌ها وجود ندارد.

یکشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۹۴

جشنهای ایران باستان


نياکان گرامی ما بدون تردید شادترین مردمان جهان بودند و رسم شادزیستی را زرتشت برای آنان به جای گذاشت. این ١٢ جشن تنه ا جشنهایی بودند که نام روز و ماه با هم تلاقی پيدا ميکرده است.
ایرانيان غير از این جشنها : نوروز - ١٣ فروردین - ۶ فروردین و گرامیداشت آتش و همچنين جشن سده را نيز داشته اند. به راستی چه شد که امروز افسرده ترین و شکسته ترین مردمان جهان هستيم؟
مهمترین جشنها به قرار زیر بوده است :
جشن نوروز : یکی از کهن ترین جشنهای جهان است که مورخين آنرا به جمشيد شاه پيشدادی در ۵٠٠٠ سال پيش نسبت داده اند .
جشن ١٣ فروردین : جشن طبيعت پاک و مظهر بی آلایشی وعنایت خداوند به انسان.
جشن ۶ فروردین : زادروز زایش زرتشت بزرگوار - پير خرد و دانش جهان که سال ٢٠٠٣ را نيز سازمان یونسکو به نام وی نامگذاری نمود.
جشن سوری : یا همان گرامی داشت آتش است که در گذشته ١٠روز آخر سال برگزار ميشده است و بعد از اسلام آخرین چهارشنبه سال شده است. ایرانيان برای شادی روح نياکانشان روزهای آخر سال را آتش می افروختند.
جشن تيرگان : این جشن علاوه به تلاقی کردن روز و ماه به پرتاب تير جاودانه آرش کمانگير نيز نسبت داده شده. آرش قهرمان ملی ایران با پرتاب تيری از فراز کوهی در تبرستان مرز کشور ایران و توران را مشخص کرد و خودش از شدت فشار پرتاب در راه ایران جان سپرد.
جشن مهرگان : این جشن نيز بعد از نوروز مهمترین جشن ایران است که علاوه بر تلاقی کردن ماه و روز به قيام ملی کاوه آهنگر برضد ضحاک تازی نيز نسبت داده شده است. کاوه نماد وطن‌پرستی بوده است و از این رو ۶ روز این جشن ادامه داشته است و در ممالک بسياری آن گرامی داشته ميشده است.
جشن سده : این جشن را به پيدایش کشف آتش توسط ایرانيان در جهان نسبت داده اند. فلسفه ای بسيار دور از زمان هوشنگ شاه پيشدادی در ۶٠٠٠ سال پيش دارد. هنوز بعد از این مدت بسيار دور آثاری از آن پادشاه در شهر مسجد سليمان باقی است.
جشن سپندارمذگان : این جشن نيز علاوه بر تلاقی ماه و روز به جشن زن ایرانی مشهور است. زنان ایرانی در ۴٠٠٠ و اندی سال پيش یک روز را در سال در حکم پادشاه خانه بر تخت می نشستند و مردان باید از زحمات و تلاش دلسوزانه آنان قدردانی ميکردند و مقام والای وی را ارج می نهادند. این جشن تا قبل از اسلام برقرار بود ولی در چند سال اخير دوباره زنده شد و ایرانيان اصيل آنرا جشن می گيرند.
 

جمعه، تیر ۰۵، ۱۳۹۴

توضيحی علمی برای لحظات قبل از مرگ


محققان به تازگی اعلام كرده اند مرموز بودن لحظات قبل از مرگ می تواند در اثر جاری شدن آبشاری از امواج الكتريكی مغز لحظاتی قبل از اينكه مغز بميرد به وجود آيد.

پزشكان بر اين باورند قبل از مرگ انفجاری از فعاليتهای مغزی رخ می دهد و اين رويداد می تواند توضيحی علمی برای لحظات روحانی قبل از مرگ در افرادی باشد كه تا مرز مرگ رفته و بازگشته اند.

محققان دانشگاه جورج واشنگتن معتقدند اين انفجار الكتريكی می تواند توضيح دهد چرا برخی از بيمارانی كه از حالت مرگ احيا شده و به زندگی بازگشته اند احساساساتی از قبيل قدم زدن به سوی راهرويی نورانی و يا شناور بودن بر بالای بدن خود را گزارش كرده اند.

به گفته اين دانشمندان آنچه افراد پس از بازگشت به زندگی به ياد می آورند می تواند تحت تاثير آزادسازی ناگهانی انرژی الكتريكی در سولولهای مغزی خالی از اكسيژن باشد. در اين شرايط جريان خون و سطوح اكسيژن كاهش پيدا كرده و سلولهای مغز برای آخرين بار آخرين امواج الكتريكی خود را آزاد می كنند. اين فرايند در يك بخش از مغز آغاز شده و مانند يك آبشار به سرعت در سرتاسر مغز جاری می شود و به همين دليل افراد می توانند تصاوير دهنی واضحی را تجربه كنند.
 
بسياری از افراد پس از احيا اعلام كرده اند كه در نوری درخشان غوطه ور شده اند و يا با قدم گذاشتن در راهرويی درخشان احساسی از آرامش مطلق بر آنها چيره شده است. برخی از آنها تصاويری از شخصيتهای مقدس از جمله حضرت محمد (ص)، حضرت عيسی و كريشنا را ديده اند و برخی ديگر خود را بر فراز تخت خود شناور ديده و شاهد بدن بی جان خود بوده اند.

محققان دانشگاه جورج واشنگتن معتقدند اين تجربيات بيشتر منشائی بيولوژيكی دارد تا متافيزيكی. در اين مطالعه دانشمندان از دستگاه برق نگار مغزی كه به منظور اندازه گيری فعاليتهای مغز مورد استفاده قرار می گيرد برای كنترل فعاليتهای مغزی افرادی كه پزشكان برای نجات آنها قطع اميد كرده بودند، استفاده كردند.

هدف پزشكی استفاده از چنين دستگاهی برای بيمارانی كه به سرطان يا اختلالات قلبی مبتلا هستند، اطمينان از درد نداشتن و آرامش كامل آنها است. در كنار اين كاربرد محققان شاهد بودند لحظاتی قبل از مرگ بيماران انفجاری در امواج مغزی فرد صورت می گيرد كه از ۳۰ ثانيه تا سه دقيقه دوام خواهد داشت.

اين رويداد در بيمارانی كه در خواب بوده و يا فشار خون در آنها وجود نداشت با افرادی كه در هشياری كامل به سر می برند برابری می كند و لحظاتی پس از اين انفجار امواج الكتريكی بيمار از دنيا رفته است. بر اساس گزارش تلگراف، اين اولين باری است كه تجربيات پيش از مرگ انسانها به منشائی فيزيولوژيكی ارتباط داده می شود.

چهارشنبه، تیر ۰۳، ۱۳۹۴

زندگینامه محمد فرخی یزدی


محمد فرخی یزدی، میرزا محمد فرزند محمدابراهیم یزدی (سمسار) از شاعران و روزنامه‌نگاران آزادی‌‌خواه و دموکرات صدر مشروطیت است. فرخی درسال ۱۳۰۶ هجری قمری برابر با ۱۲۶۸ خورشیدی در یزد زاده شد.

تحصیلات :
فرخی علوم مقدماتی را در یزد فرا گرفت و تا حدود سن ۱۶ سالگی تحصیل کرد وفارسی و مقدمات عربی را آموخت. وی به علت روح آزادی‌خواهی و اشعاری که علیه مدرسان و مدیران مدرسه مرسلین انگلیسی‌های یزد می‌سرود، از آن‌جا اخراج شد. سپس به کارگری پرداخت و ازدسترنج خود امرار معاش کرد. فرخی در اوان جوانی به سرودن اشعار سیاسی - اجتماعی با مضامین بکر و بی‌سابقه پرداخت.

فعالیت‌های سیاسی - اجتماعی :
فرخی یزدی تمام عمر خود را به طور جدی علیه ظلم وستم زورگویان مقاوت ورزید. در نوروز سال ۱۳۲۷ يا ۱۳۲۸ هجری قمری، فرخی شعری تند، خطاب به فرماندار یزد ساخت و در دارالحکومه خواند و ضیغم‌الدوله ‌قشقایی حاکم یزد دستور داد دهانش را با نخ و سوزن دوختند و به زندانش افکندند. تحصن مردم یزد در تلگرافخانه شهر و اعتراض به این امر موجب استیضاح وزير کشور وقت از طرف مجلس شد. فرخی شعر زیر را با ذغال بر دیوار زندان نگاشت:
به زندان نگردد اگر عمر طی من و ضیغم‌الدوله و ملک ری
به آزادی ار شد مرا بخت یار برآرم از آن بختیاری دمار

همچنین در همین زمینه سروده است:
شرح این قصه شنو از دو لب دوخته ام تا بسوزد دلت از بهر دل سوخته ام

مبارزه در تهران :
فرخی پس از آزادی از زندان، یزد را به مقصد تهران ترک گفت و در آن‌جا مقالات و اشعار مهیجی را در باره آزادی و بر ضد استبداد و زور و زورگویی در جراید به نشر سپرد و توجه طبقات رنج‌کشیده ایران را بخود جلب نمود. وی در جریان جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ - ۱۹۱۸ برابر با ۱۲۹۳ - ۱۲۹۷ خورشیدی)، رهسپار بغداد و کربلا شد، در آنجا تحت پیگرد انگلیسی‌ها قرار گرفت. وی هنگامی‌ که به طور ناشناس عزم ورود به ایران، از طریق موصل را داشت به دست سربازان روسیه تزاری دستگیر و زندانی گشت.

در طلوع مشروطیت و پیدایش حزب دموکرات در ایران، فرخی از مبارزان خستگی‌ناپذیر یزد بود. وی در غزلی آزادی را چنین می‌ستاید:
قسم به عزت و قدر و مقام آزادی که روح‌بخش جهان است، نام آزادی
به پیش اهل جهان محترم بود آن‌کس که داشت از دل و جان، احترام آزادی
چگونه پای گذاری به صرف دعوت شیخ به مسلکی که ندارد مرام آزادی
هزاربار بود به ز صبح استبداد برای دسته پابسته، شام آزادی
به روزگار، قیامت بپا شود آن روز کنند رنج‌بران چون قیام آزادی
اگر خدای به من فرصتی دهد یک‌روز کِشم ز مرتجعین انتقام آزادی
ز بند بندگی خواجه کی شوی آزاد چو «فرخی» نشوی گر غلام آزادی

انتشار روزنامه توفان :
فرخی در روز جمعه، دوم سنبله، سال ۱۳۰۰ خورشیدی برابر با دوم ذی‌حجه ۱۳۳۹ هجری قمری در تهران روزنامه «توفان‌» را منتشر ساخت. صاحب‌امتیاز و مؤسس این روزنامه فرخی یزدی و مدیر مسؤل آن موسوی‌زاده بود. طوفان در طول مدت انتشار بیش از پانزده مرتبه توقیف و باز منتشر شده‌است؛

تا این‌که سرانجام در سال ۱۳۰۷ خورشیدی، فرخی یزدی به عنوان نماینده مجلس شورای ملی در دوره هفتم قانون‌گذاری، از طرف مردم یزد انتخاب گردید و همراه با نماینده رشت (محمودرضا طلوع) در جناح اقلیت قرار گرفت و با مخالفت‌های شدید بدخواهان روبرو شد. او به ناچار ایران را ترک گفت و نشریه طوفان برای همیشه تعطیل شد. طوفان عنوان روزنامه داشته و در سال اول، هفته‌ای دو روز (جمعه و دوشنبه)، و در سال‌های بعد سه نوبت در هفته (دوشنبه و چهارشنبه و جمعه) منتشر می‌شده‌است.

این روزنامه تا سال سوم چندین‌بار توقیف شد ولی فرخی به این زورگویی‌ها اعتنایی نداشته، افکار خود را در روزنامه‌های دیگر مانند: ستاره شرق، قیام، پیکار و ... منتشر می‌کرد. طوفان در سال هشتم خود به مجله‌ تبدیل شد اما این بار هم یک‌سال بیشتر دوام نکرد. پس از پایان دوره هفتم مجلس شورای ملی، وی از طریق شوروی به آلمان رفت و مدتی در نشریه‌ای به نام «پیکار» که صاحب‌امتیاز آن غیرایرانی بود، افکار انقلابی خود را منتشر ساخت.

سفر به شوروی :
فرخی یزدی برای شرکت در جشن دهمین سالگرد انقلاب کبیر سوسیالیستی، از طرف دولت اتحاد جماهیر شوروی همراه با عده‌ای از محترمین تهران، دعوت شد و مدت یازده روز در آن کشور اقامت گزید و در آن‌جا منظومه‌ای به مطلع زیر سرود:
در جشن کارگر چو زدم فال انقلاب دیدم به فال نیک بود حال انقلاب
من هم به نام خطهٔ ایران سپاس‌گوی بر قائدین نامی و عمال انقلاب

فرخی پس از بازگشت از شوروی، سفرنامه خویش را در روزنامه توفان به نشر سپرد اما بعد از چند شماره، روزنامه توقیف و سفرنامه ناتمام ماند.

خدمات فرهنگی و ادبی :
آثار فرخی از لحاظ ارزش ادبی مورد توجه و ستایش فرهنگیان و ادیبان فارسی‌زبان و استادان دانشگاه‌های بزرگ هندوستان و در نظر خاورشناسان یکی از مفاخر ادبی معاصر به شمار می‌رود. هنگامی که فرخی غزل معروف خود را سرود، مورد استقبال تمام شعرای پارسی‌زبان واقع گردید:
شب چو در بستم و مست از می نابش کردم ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
ديدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم
منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرق خون بود و نمی‌مرد ز حسرت فرهاد خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم
دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشه دهر بر سر آتش جور تو کبابش کردم
زندگی‌ کردن من مردن تدریجی بود آنچه جان کند تنم‚ عمر حسابش کردم

پایان زندگی :
فرخی در سال۱۳۱۱ يا ۱۳۱۲ خورشیدی به ترغیب تیمورتاش که در برلن او را ملاقات کرد به ایران آمد و چندی بعد دستگیر و زندانی شد. در سال ۱۳۱۶ او را محاکمه و ابتدا به ۲۷ ماه زندان ‌محکوم کردند. در دادگاه تجدیدنظر مدت زندان وی به سه سال افزایش یافت و سرانجام در طی همان سه سال در بیمارستان زندان به سال ۱۳۱۸ خورشیدی پس از شکنجه و آزار فراوان درگذشت. از آرامگاه فرخی یزدی اطلاع دقیقی دردست نیست. ولی به احتمال در گورستان مسگر آباد تهران مدفون است.


شعری از فرخی یزدی
اين هم يك نمونه بارز و روشن از روحيات و آرمان های آن آزادمرد وطنخواه:
 
آن زمان كه بنهادم سر به پای آزادی       تا مگر به دست آرم دامن وصالش را
با عوامل تكفير، صنف ارتجاعی باز     در محيط طوفانزا ماهرانه در جنگ است
شيخ از آن كند اصرار، بر خرابی احرار     دامن محبت را گر كنی ز خون رنگين
فرخی ز جان و دل، می كند در اين محفل    دست خود ز جان شستم از برای آزادی
می دوم به پای سر در قفای آزادی       حمله می كند دايم بر بنی آزادی
ناخدای استبداد با خدای آزادی      چون بقای خود بيند در فنای آزادی
می توان تو را گفتن پيشوای آزادی      دل نثار استقلال، جان فدای آزاد

دوشنبه، تیر ۰۱، ۱۳۹۴

حرفش را به کرسی نشاند


ریشه تاریخی این ضرب المثل را در جریان عروسیهای ایران در ازمنه و اعصار گذشته باید جستجو کرد.

توضیح آنکه سابقاً در ایران معمول بود پس از انجام مراسم خواستگاری و بله بران و برگزاری جشن شیرینی خوری و انگشتر زدن به فاصله چند ماه برنامه عقدکنان و عروسی اجرا می شد.

امروزه برای آنکه پسر و دختر پس از بله بران مدتی با یکدیگر معاشرت کنند و از اخلاق و روحیات و طبابع و سلیقه های همدیگر در کلیه امور و شئون زندگی آشنایی حاصل کنند مراسم برگزاری عقد را جلو می اندازند تا از نظر حفظ شعایر مذهبی و رعایت آداب و سنن خانوادگی در زمینه معاشرت آنان خدشه و اشکالی رخ ندهد و آزادانه بتوانند سروش عشق زندگی را در گوش یکدیگر زمزمه و ترنم کنند.

در حال حاضر فاصله عقد و عروسی به علل و جهات مالی یا تحصیلی دختر و پسر ازیک تا چند سال هم ممکن است ادامه پیدا کند و از طرف خانواده عروس و داماد ابراز مخالفت نشود زیرا پسر و دختر شرعاً وعرفاً بر یکدیگر حلال هستند و نزدیکی آنان تا به حد تصرف هم مانع قانونی نخواهد داشت ولی در زمانهای قدیم چنین نبود و رسوم و سنن معمول و متعارف ایجاب می کرد که بین بله بران تا عقد و عروسی اقلاً چند ماه فاصله باشد و در خلال این مدت دختر و پسر جز از طریق پنهانی و دور از چشم خانواده عروس با یکدیگر تماس و نزدیکی نداشته باشند.

اما عقد و عروسی فاصله محسوسی نداشت و مدت آن از یک یا چند روز تجاوز نمی کرد. در عصر حاضر چون مبل و صندلی در خانه ها وجود دارد عروس را چه پس از برگزاری عقد و چه هنگام عروسی بر روی صندلی می نشاند تا کلیه بانوان و دوشیزگان محله یا آبادی او را تماشا کنند و اقارب و بستگان نقل و نبات و پول بر روی عروس بپاشند ولی در قرون و اعصار گذشته پس از آن که بین خانواده عروس و داماد راجع به مهریه و زر و خرج توافق حاصل می شد و قباله عقد – عقدنامه – را می نوشتند در ظرف چند روز مراسم عروسی را تدارک می دیدند و عروس را بزک کرده بر کرسی می نشاندند و در معرض دید و تماشای همگان قرار می دادند زیرا در قرون گذشته نه مبل وجود داشت و نه صندلی به شکل و هیئت فعلی ساخته و پرداخته می شد. کرسی بود و چهارپایه که البته مهتران و بزرگان بر کرسی جلوس می کردند و کهتران بر روی چهارپایه می نشستند.

ازآنجا که عروس را هنگامی بر کرسی می نشانیدند که پیشنهادات پدر ومادر عروس مورد قبول خانواده داماد واقع می شود و به کرسی نشانیدن عروس دال بر تسلیم خانواده داماد در مقابل پیشنهادات خانواده عروس بود لذا از آن پس دامنه معنی و مفهوم به کرسی نشانیدن حرف گسترش پیدا کرد و مجازاً در مورد قبولانیدن هرگونه حرف و عقیده و پیشنهاد صحیح یا سقیم به کار رفت و رفته رفته به صورت ضرب المثل درآمد.

جمعه، خرداد ۲۹، ۱۳۹۴

اولين کسی که گوجه فرنگی را به ايران آورد


تا عصر قاجار گوجه فرنگی در ایران ناشناخته بود. تخم گوجه فرنگی را نخستین بار در ۱۳۰۰ ه. ق. "دوست محمد خان معیرالممالک" از فرنگ فرستاد و در باغ فردوس تهران کاشته شد.

"دوستعلی خان معیرالممالک" فرزند نامبرده در "رجال عصر ناصری" می نویسد :

"عبدالصمد میرزا عزالدوله" برادر " ناصرالدین شاه "، هر تابستان یک بار از عمارت ییلاقی خود به دیدن پدرم به باغ فردوس می آمد. در آن زمان گوجه فرنگی را در ایران نمی شناختند و در اغذیه بکار نمی بردند. پدرم که در سالهای ۱۳۰۳- ۱۳۰۰ ه. ق. در اروپا می زیست، مقداری تخم سبزی، از جمله گوجه فرنگی فرستاده و در نامه خود سفارش کرده بود که در کشت و ازدیاد آن بکوشند. در تابستان ۱۳۰۲ که بنا به رسم هر سال، شاهزاده عزالدوله به باغ فردوس آمده بود، ضمن گردش در باغ چشمش به قطعه بزرگ گوجه فرنگی افتاد و بسیار تعجب کرد. بالاخره وقتی دانست کسی آن را نمی خورد، تعجبش بیشتر شده به باغبانها گفت تا مقداری از آن چیده به عمارت بیاورند. آنگاه با کمال شعف، نزد مادرم آمده مدتی به تعریف و تمجید این سبزی پرداخت و آشپز را خواسته به او دستور داد که آب آن را گرفته در چند خوراک مناسب که برای ناهار همان روز تهیه شده بود به کار برد. در سر سفره، اول به اغذیه سفارشی خود دست برد و دیگران را نیز به خوردن تشویق و ترغیب نمود. حضار که تا آن روز از خوردن گوجه فرنگی خودداری می کردند، چون دیدند که شاهزاده با منتهای میل مشغول خوردن است و بدون شک تصمیم مسموم ساختن خود را نیز ندارد، دست به خوردن زدند، و پس از چند دقیقه زمزمه تحسین و تمجید ازا طراف سفره برخاست..... فردای آن روز به دستور مادرم تفتهای بزرگ از گوجه فرنگی ترتیب داده برای شاهزاده بردند.

پنجشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۹۴

معماری‌ دوره صفويه (۱۰)


معماری‌ ايران‌ در دوره‌ حكومت‌ سلسله‌ صفويه‌ به‌ اوج‌ رونق‌ و كمال‌ خويش‌ رسيد و سبك‌ معماری‌ اين‌ عهد از جهات‌ بسيار در طول‌ تاريخ‌ معماری‌ ايران‌ بعد از اسلام‌ منحصر به‌ فرد شمرده‌ شده‌ است‌. در اين‌ دوره‌ بناهای‌ باشكوه‌ فراوانی از جمله‌ كاخ‌ها، مساجد، بازارها، پل‌ها و كاروانسراها با رعايت‌ كامل‌ جزئيات‌ ساختمان‌سازی احداث‌ گشت‌. اين‌ بناها كه‌ بسياری‌ از آنها به‌ سبب‌ قدمت‌ واستحكام‌ همچنان‌ سالم‌ و پابرجای مانده‌اند از شكوفايی اين‌ هنر در عهد صفويه‌ حكايت‌ می كنند.

در اين‌ دوره‌ سبك‌ معماری قديم‌ ايران‌ مجددا احياء شد و ساختمان‌ها عمدتا مطابق‌ نقشه‌ چهارايوانی احداث‌ می شدند. تزئينات‌ اين‌ بناها نيز بصورت‌ كاشی كاری معرق‌ و كاشی‌های‌ هفت‌ رنگ‌ صورت‌ می‌گرفت‌. در عهد صفويه‌ كاشی كاری رونق‌ فراوانی‌ يافت‌ و تقريبا تمام‌ اجزاء مساجد نظير گنبد،ايوان‌، طاق‌نما، سردر ورودی و حتی مناره‌ها با كاشی‌های‌ بسيار زيبای‌ رنگی‌ تزئين‌ می‌شدند. استفاده‌ از خطاطی‌ و خوش‌نويسی بر روی كاشی‌ نيز رواج‌ داشت‌ و هنرمندان‌ و خطاطان‌ اين‌ دوره‌ شاهكارهای‌ مسحور كننده‌ای‌ را بر در و ديوار مساجد نقش‌ كردند. در سبك‌ معماری صفوی‌ اصل‌ بزرگی‌ مقياس‌ ساختمان‌ها كه‌ در معماری‌ عهد تيموری رواج‌ داشت‌ تداوم‌ يافت‌; اين‌ ويژگی بخصوص‌ در بنای‌ مسجد امام‌ اصفهان‌ و حرم‌ مقدس‌ امام‌ رضا(ع‌) در مشهد به‌ خوبی مشهود است‌.

از ديگر ويژگی‌های‌ معماری اين‌ عصر عدم‌ توجه‌ به‌ تزئينات‌ خارجی ساختمان‌هاست‌. بسياری‌ از ابنيه‌ اين‌ دوره‌ از جهت‌ نمای‌ خارجی‌ با خشت‌های‌ كاشی منقوش‌ به‌ رنگ‌های‌ نسبتا كدر پوشيده‌ شده‌اند; بيشتر ساختمان‌های مشهور اين‌ عهد نيز فقط در نمای اصلي‌ تزئين‌ گشته‌اند و ساير ابعاد اين‌ ساختمان‌ها فاقد تزئينات‌ است‌.

از قديمی‌ترين‌ آثار معماری‌ صفويه‌ می‌توان‌ مسجد علی‌ در اصفهان‌ را نام‌ برد كه‌ دارای‌ نقشه‌ چهار ايوانی‌ است‌ و ايوان‌ جنوبی آن‌ بزرگتر از ساير ايوانهاست‌. شبستان‌ گنبددار مسجد نيز در پشت‌ ايوان‌ جنوبی قرار دارد. مسجد شيخ‌ لطف‌ا... و مسجد امام‌ از زيباترين‌ ابنيه‌ اين‌ دوران‌ می باشند. مسجد شيخ‌ لطف‌ا... از نظر تناسب‌ شكل‌ و زيبايی‌ طرح‌ و نقش‌ و رنگ‌ آميزی و كاشی كاری‌ در ميان‌ آثار عصر صفوی كم‌ نظير است‌. گنبد اين‌ مسجد مزين‌ به‌ كاشی كاری‌ معرق‌ و نقوش‌ اسليمی است‌ و روشنايی‌ داخل‌ مسجد بوسيله‌ روزنه‌هايی‌ كه‌ در اطراف‌ گنبد به‌ فواصل‌ منظم‌ تعبيه‌ شده‌ تأمين‌ می‌گردد. مسجد امام‌ از ديگر شاهكارهای معماری صفوی است‌. اين‌ مسجد نيز دارای نقشه‌ چهار ايوانی‌ است‌ و به‌ سبب‌ كاشی كاری و تزئينات‌ داخلی آن‌ شهرت‌ زيادی‌ دارد. گنبد مسجد امام‌ دو جداره‌ است‌ و ارتفاع‌ آن‌ از سطح‌ زمين‌ حدود ۵۴ متر است‌. مناره‌های مسجد با ارتفاع‌ ۴۸ متر و خطوط مارپيچ‌ تزئينی‌ از ديگر بخش‌های‌ زيبای اين‌ مسجد به‌ شمار می آيد. كاشي‌هايی‌ كه‌ در مسجد امام‌ به‌كار رفته‌اند عموما معرق‌ و هفت‌ رنگ‌ می‌باشند. در دوره‌ صفوی‌ به‌ جز مساجد بناهای مجلل‌ فراوانی نيز احداث‌ شدند. از جمله‌ اين‌ ابنيه‌ زيبا و باشكوه‌ می‌توان‌ به‌ مدرسه‌ چهار باغ‌،‌ كاخ‌ چهلستون، كاخ‌عالی قاپو، پل‌ خواجو، پل‌ ا... وردی خان‌، كاخ‌ هشت‌ بهشت‌، كاروانسرای شيخ‌ علی‌ خان‌ و كاروانسرای‌ مادرشاه‌ اشاره‌ كرد. ميدان‌ زيبای‌ نقش‌ جهان‌ از ديگر شاهكارهای معماری اين‌ دوره‌ است‌ كه‌ به‌ دستور شاه‌ عباس‌ اول‌ در طول‌ و عرض‌ تقريبی‌ ۵۰۷ و ۱۵۸ در مركز شهر اصفهان‌ تأسيس‌ گشت‌.

احداث‌ پل‌های‌ عريض‌ و پهناور بر روی رودخانه‌ زاينده‌ رود از ديگر جلوه‌های‌ معماری‌ اين‌ دوره‌ است‌. سی‌ و سه‌ پل‌ و پل‌ خواجو كه‌ هر دو در داخل‌ شهر اصفهان‌ قرار دارند اوج‌ پيشرفت‌ معماران‌ صفوی در احداث‌ اينگونه‌ پل‌های مستحكم‌ و استوار را بيان‌ می دارند. سدسازی‌ و احداث‌ تونل‌ نيز دراين‌ دوره‌ رواج‌ داشت‌ و سد بند فريدون‌ در ۸۵ كيلومتری جنوب‌ شرقی‌ مشهد با ارتفاع‌ ۳۶ متر و طول‌۸۵ متر از سدهای مهم‌ صفويه‌ به‌ شمار می‌رود. عمليات‌ اتصال‌ آب‌ كوهرنگ‌ به‌ زاينده‌ رود كه‌ امروز از طريق‌ تونل‌ كوهرنگ‌ انجام‌ می‌پذيرد نيز در دوره‌ صفويه‌ آغاز شده‌ بود و اين‌ تونل‌ عظيم‌ به‌ دستور شاهان‌ صفوی پيشرفت‌هايی حاصل‌ نمود.


منابع‌:

۱ ـ پوپ‌، آرتور: معماری ايران‌، ترجمه‌ غلامحسين‌ صدری‌ افشار، تهران‌، فرهنگان‌، ۱۳۶۶.

۲ ـ كيانی، يوسف‌: تاريخ‌ هنر معماری ايران‌ در دوره‌ اسلامی، تهران‌، سمت‌، ۱۳۷۰.

۳ ـ اسكارچيا، جيان‌ روبرتو: تاريخ‌ هنر ايران‌ (جلد دهم‌)، ترجمه‌ يعقوب‌ آژند، تهران‌، فارابی، ۱۳۷۶.

۴ ـ آربری، آرتور (گردآورنده‌): ميراث‌ ايران‌، ترجمه‌: احمد بيرشك‌، بهاءالدين‌ پازگاد و...، تهران‌، بنگاه‌ ترجمه‌ و نشر كتاب‌، ۱۳۶۶.

چهارشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۹۴

مقایسه جالب و حقیقی ، بسیار خواندنی و فکرکردنی

بعد از جنگ جهانی و اشغال فرانسه توسط نیروهای آلمان برخی از مردم آنجا رفتارعجیبی پیدا کرده اند. این عده نام فرزندان خود را هیتلر میگذارند.
برخی کار را از این هم فراتر برده و نام آنها را نوکرهیتلر و یا کنیز هیتلر میگذارند. نصف این جماعت هنوز برج ایفل را ندیده اند ولی حتمآ میروند و دیوار برلین را بازدید میکنند. با اینکه اصلا آلمانی بلد نیستند روزی چند مرتبه رو به دیوار برلین به زبان آلمانی دعا میخوانند.
آنهائیکه که بر اثر تجاوز ارتشیان آلمان به اجدادشان دورگه آلمانی فرانسوی شده اند، یک شال اس اس به کمرشان میبندند تا همه بدانند که اینها از پدر آلمانی و بر اثر تجاوز به دنیا آمده اند و البته به این امر افتخار هم میکنند.
یک عکس از یک جوان خوشتیب و خوش هیکل را توی خانه اشان قاب کرده اند و میگویند این عکس هیتلر است و به آن احترام می گذارند. هرچقدر هم دیگران عکس واقعی هیتلر را نشانشان می دهند، زیر بار نمی روند و می گویند اصلا هیتلر سبیل نداشته.
هروقت این ماجرا را برای آشنایان ایرانی مسلمان تعریف می کنم قاه قاه می خندند و می گویند اینها چه آدمهای احمق و نادانی هستند. یا می گویند این‌ها از یک خر کمتر هستند. دلشان شدید برای حماقت آنها می سوزد و به حالشان تاسف می خورند.
غافل از اینکه خودشان به همان اندازه ....
می پرسید چرا؟ ببینید متن پایین چقدر به متن بالا شباهت دارد.
بعد از حمله اعراب و اشغال ایران توسط سربازان عرب مردم ایران رفتارعجیبی پیدا کرده اند. آنها نام فرزندان خود را علی و حسین می گذارند. برخی کار را از این هم فراتر برده و نام آنها را غلامعلی و یا غلامحسین می گذارند.
نصف این جماعت هنوز به شهرهای دیدنی ایران سفر نکرده اند ولی حتمآ می روند و مکه و حرم امام رضا رو زیارت می کنند.
با اینکه اصلا عربی بلد نیستند روزی چند مرتبه رو به قبله به زبان عربی دعا می خوانند. آنهائیکه که بر اثر تجاوز اعراب به اجدادشان دورگه عرب-ایرانی شدهاند، یک شال سبز به کمرشان میبندند تا همه بدانند که اینها سید هستند و از پدر عرب و بر اثر تجاوز به دنیا آمده اند و البته به سید بودن افتخار هم می کنند.
یک عکس از یک جوان خوش قیافه با چشمهای درشت مژه های بلند مشکی و ابروهای برداشته کمانی را توی خانه شان قاب کرده اند و می گویند این عکس حضرت علی است و به آن احترام می گذارند. هرچقدر هم دیگران عکس واقعی علی را نشانشان می دهند، زیر بار نمی روند و می گویند علی زیبا بود ,,,

یکشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۹۴

بزرگترین سنگ نبشته جهان

سنگ‌نبشته بیستون بزرگترین سنگ‌نبشتهٔ جهان، نخستین متن شناخته شدهٔ ایرانی و از آثار دودمان هخامنشیان (۵۲۰ پ. م) واقع در شهرستان هرسین در سی کیلومتری شهر کرمانشاه بر دامنه کوه بیستون است. سنگ‌نبشته بیستون یکی از مهمترین و مشهورترین سندهای تاریخ جهان و مهم‌ترین متن تاریخی در زمان هخامنشیان است که شرح پیروزی داریوش بزرگ را بر گوماته مغ و به بند کشیدن یاغیان را نشان می‌دهد.
محوطه بیستون از آثار ملی ایران است و خود این اثر هم از سال ۲۰۰۶ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.

جمعه، خرداد ۱۵، ۱۳۹۴

بیمار روانی

به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌پزشک پرسیدم شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟
روان‌پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند.
من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌تر است.
روان‌پزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد. شما می‌خواهید تخت‌تان کنار پنجره باشد؟

چهارشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۹۴

انترناسیونالیسم چیست ؟

بین‌الملل‌گرایی یا انترناسیونالیسم ( به انگلیسی Internationalism ) مغهومی کلی است که بر عقاید و سیاست‌های منجر به منافع مشترک اقوام و ملت‌ها، تکیه دارد. این عقیده، با ملی‌گرایی (ناسیونالیسم) پرخاشگر مخالفت دارد. اینترناسیونالیست‌ها برآن‌اند که در صورت امکان‌نداشتن همکاری میان حکومت‌ها، این مساعت بین ملت‌ها قاعدتا امکان پذیر است. این مکتب بر آن است که بشر را به این آگاهی برساند که هر فرد متعلق به یک جامعه جهانی است.
این باور همچنین تمایل به واگذاری درجه‌ای از حاکمیت ملی - از کمترین تا بیشترین - به موسسات بین‌المللی است. هواداران کمترین میزان واگذاری حاکمیت، آن را تا جایی می‌دانند که لازمهٔ حفظ و تقویت امنیت بین‌المللی است و هواداران بیشترین میزان واگذاری، از نوعی حکومت جهانی پشتیبانی می‌کنند و بین این دو نیز طیف‌های گوناگونی وجود دارد.