جمعه، آبان ۲۶، ۱۳۹۱

جنگ پلوزیوم نبرد کمبوجیه با مصریان (۵)

درابتدا بايد گفت که برخی از محقيقن معتقد هستند كه كوروش اصلا به فكر حمله به مصر نيافتاد ، چون حدود مرزهای ايران بسيار وسيع بود وكوروش نيازی به كشور گشايی بيشتر نداشته است. حدود مرزهای ايران ازطرف غرب شامل بحر الجزاير (دريای اژه) و دريای مديترانه –از طرف شرق تا حدود رود سند-از سمت شمال به دريای سياه ، كوه های قفقاز ، دريای مازندران و رود سيحون-از سمت جنوب به خليج فارس و دريای عمان می رسيده است. برخی ديگر از تاريخ نگاران می گويند كه كوروش به فكر حمله به مصر افتاد ولی رسيدگی به كارهای شمال شرق و شرق ايران اين فرصت را به او نداد كه به مصر حمله كند. با تمام اين احوال كبوجيه از روزی كه به حكومت رسيد نقشه تسخير مصر را در سر می پروراند.

هرودوت به نقل از مصری ها در كتاب تاريخ خود نوشته است كه كمبوجيه سفيری را به مصر می فرستد و دختر آمازيس ، فرعون مصر را خواستگاری می كند. اين اقدام كمبوجيه بر اثر تحريك يك چشم پزشك (كحال) مصری مقيم دربار ايران بوده است. چون كوروش وقتی از آمازيس پادشاه مصر خواست كه بهترين چشم پزشك مصر را انتخاب كند و به پارس بفرستد ، او اين شخص را انتخاب می كند. او را از زن و فرزندانش جدا می كند و به پارس می فرستد. از اين نظر اين چشم پزشك سخت از آمازيس می رنجدو از كبوجيه می خواهد كه دختر آمازيس را خواستگاری كند. بر اثر اين تقاضا ، فرعون مصر تصميم می گيرد به جای دختر خودش ، دختر پادشاه سابق مصر را نزد كمبوجيه بفرستد. مدتی كمبوجيه در اشتباه بود تا اينكه دختر راز خود را فاش می كند و به كمبوجيه مي گويد كه من دختر «آپری يس» هستم. به همين دليل كمبوجيه بسيار ناراحت می شود و تصميم می گيرد كه به مصر حمله كند. ولی به نظر نمی رسد اين گفته مصريها صحت داشته باشد، چون حمله كمبوجيه به مصر بر اثر ميل به جهانگيری بوده است. از آنجايی كه تاريخ نشان می دهد ، وقتی ملتی به فكر گسترش قلمرو و متصرفاتش بود ، هر پادشاهی كه به تخت سلطنت می نشيند آن راه را ادامه ميدهد تا به متصرفات موروثی مقداری افزوده شود و ازنظر شهرت از نياكان خود عقب نماند.

هرودوت در مورد شروع سفر جنگی كمبوجيه به مصر می نوسد شخصی بنام فانس از آمازيس فرعون مصر بسيار رنجيده می شود و از مصر می گريزد. او خود را به پارس می رساند و اوضاع مصر را برای شاه بيان می كند. او به كبوجيه توصيه ميكند از راه خشكی وارد مصر شود ، به اين منظور كمبوجيه سفيری را نزد پادشاه عرب در عربستان می فرستد و از او اجازه می خواهد كه از كشورش عبور نمايد. پادشاه عرب هم موافقت مي كند و آب انبارهايی را در صحرای عربستان و شبه جزيره سينا (عربستان سنگی عهد قديم) برای استفاده سپاهيان كمبوجيه می سازد.

آمازيس فرعون مصر از شنيدن خبر لشكركشی كمبوجيه بسيار نگران می شود. چون او در موقع لزوم هيچ كمكی به ليديه و بابل نكرده بود حالا كه اين خبر را شنيده بود ، فكر می كرد ، كمبوجيه با داشتن نيروی دريايی قوي كه از فنيقنی ها و يونانی های آسيای صغير تشكيل داده بود ، از راه دريا به مصر حمله خواهد كرد. بنابراين با جزاير يونان و قبرس كه تابع دولت ايران نبودند وارد مذاكره شد تا كشتی های خود را به كمك نيروی دريايی مصر بفرستند. از خوش شانسی كمبوجيه آمازيس كه شخصی مدير و فعال بود درميگذرد و پسامتيك (فستميخ) سوم جانشين او می شود. اين پادشاه آدمی نبود كه بتواند مصر را از دست دشمنی نيرومند مانند كمبوجيه نجات دهد.

جنگ با مصری ها به نقل از هرودوت

لشكر ايران از كوير می گذرد و به پلوزيوم كه در كنار شعبه اول رود نيل از سمت مشرق قرار دارد ، می رسد و در مقابل قشون مصر صفوف خود را می آرايد. سپس جنگ سختی شروع می شود و به هر دو طرف تلفات زيادی وارد مي شود ، ولی بالاخره مصريان وادار به تسليم مي شوند. مصری ها پس از اين شكست با بی نظمی به طرف منفيس پايتخت مصر باستان فرار مي كنند. تسليم شدن مصری ها اهالي ليبيا (اين ليبيا با كشور ليبی تفاوت دارد و ظاهرا شامل قسمت وسيعی از قاره آفريقا منهای مصر و حبشه می شده است.) را به وحشت می اندازد و آنها بدون جنگ كردن باجی را برای برای خود معين كرده و به همراه هدايايی برای كمبوجيه می فرستند. اهالی سيرن (از مستعمرات يونان در آفريقا) و برقه هم باج و خراج خود را به همراه سفيرانی نزد كمبوجيه مي فرستند.

پس از تسخير ارگ (قلعه) منفيس ، كمبوجيه پسامتيك را دوباره حاكم مصر كرد ولی به سبب شورشی كه ايجاد كرد ، كشته شد.سپس كمبوجيه به شهر سائيس رفت. اين شهر در نزد مصريان بسيار مقدس بود. پس از تصرف مصر كبوجيه به فكر حمله به قرطاجنه ، آمون و حبشه افتاد. از آنجايی كه حمله به قرطاجنه بايد از طريق دريا صورت می گرفت ، بنابراين كمبوجيه از فنيقی ها كمك خواست. ولی چون اين كشور از مستعمرات سابق فنيقيه بود ، آنها حاضر به كمك كمبوجيه نشدند ، بنابراين او از حمله به قرطاجنه منصرف شد. كمبوجيه به نزد پادشاه حبشه سفيرانی را فرستاد ، ولی پادشاه حبشه به سفيران پارسی چيزهايی را نشان داد و حرفرهايی را گفت كه آنها تا حدی ترسيدند ، ولی عاقبت كمبوجيه به حبشه حمله كرد. اما او به دليل اينكه غذا و تداركات لازم را برای سپاهيانش فراهم نكرده بود ، با دادن تلفات زيادی مجبور به عقب نشينی شد. كمبوجيه لشكری را كه براي تصرف حبشه فرستاد دو قسمت كرد و قسمتی را برای تصرف شهر آمون (آمون يا خدای خورشيد يكی از خدايان بزرگ مصر باستان است) فرستاد ولی از سرنوشت آنها اطلاع دقيقی بدست نيامده است. با تمام اين احوال در زمان داريوش اول و خشايارشا حبشه و قرطاجنه جز كشورهای تابعه ايران بودند.

متاسفانه بعضی از تاريخ نگاران يونان باستان كبوجيه را فردی خشن و جلاد معرفی كرده اند كه كشتار زيادی در مصر به راه انداخت. بعضی ديگر نيز او را فردی ديوانه معرفی كرده اند ، ولی بنظر نمی رسد اين ادعاها سند تاريخی معتبری داشته باشند. زيرا اگر او فردی ديوانه يا خشن بود هرگز نمی توانست بر فرعون قدرتمند مصر پيروز شود و تا مدتی بر مصر حكومت كند. يونان ها همچنين نقل قول كردند كه كمبوجيه بدليل علاقه به خواهرش با او ازدواج مي كند و بر اثر اختلاف نظری كه در مورد قتل برادرش برديا با همسرش پيدا می كند ، او را می كشد. ولی به نظر نمی رسد اين گونه ادعاها هم سند تاريخی معتبری داشته باشند. ظاهرا كمبوجيه فرزند پسری نداشته است كه بتواند او را به عنوان جانشين خود تعيين كند.

تصرف مصر توسط كمبوجيه به نقل از مصری ها

شرق شناسان برزگ اروپايی برای تاييد صحت اين مطالب به سندی معتبر از يك فرد مصری كه معاصر كبوجيه بود ، دست يافتند. توضيح اينكه در مقر كليسای واتيكان مجسمه ای از يك نفر مصری وجود دارد كه شاهد فتخ مصر بدست كمبوجيه بوده است. اين مجسمه دارای كتيبه ای است كه حاوی شرح زندگانی صاحب مجسه و وقايع آن زمان مصر است. اين مجسمه مربوط به پسر رئيس معابد مقدس شهر سائيس است.او در زمان آمازيس فرعون مصر عليا وسفلی ، خزانه دار پادشاه ، رئيس قصر سلطنتی و فرد مورد اعتماد كامل پادشاه بوده است. او سپس در زمان پسامتيك سوم رئيس كل كشتی های پادشاهی مصر باستان شد. پس از تسلط كمبوجيه بر مصر ، او فرد مورد اعتماد و پزشك بزرگ مصر می شود. او از كمبوجيه خواهش می كند كه عظمت معبد بزرگ نيت (مادر خدايان مصر باستان) و چند معبد ديگر را كه مربوط به خدايان مهم بود و در شهر سائيس قرار داشت ، به آنجا برگرداند و آسيايی هايی را كه در معبد «نيت» اقامت داشتند ، از آنجا بيرون كند. كمبوجيه هم چنين مي كند و زمينها و خانه های خوب به مصری ها می دهد. او در مورد خدمات خود به مردم مصر می نويسد كه آنها را از بدبختی و گرسنگی نجات داده است. از اين نوشته ها چنين بر می آيد كه كمبوجيه در مصر دقيقا مانند كوروش بزرگ در بابل رفتار كرد و به تمام آداب رسوم مصری ها احترام گذاشت.

در بعضی از روايت ها نوشته اند كه كمبوجيه معابد مصری ها ويران كرد ولی به مكان های مقدس يهوديان و قوم بنی اسرائيل احترام گذاشت. ولی طبق اسناد و نوشته های مصريان ، آنها كمبوجيه را زاده خدای بزرگ «را» و فرعون قانونی خود می دانستند و بر اين عقيد بودند كه كه با رفتن او به مصر سلسله بيست و ششم (26 ) فراعنه يا سلسه پادشاهان سائيس منقرض می شود و سلسه بيست و هفتم (27 ) تاسيس می شود كه تا زمان پادشاهی اردشير دوم هخامنشی ادامه پيدا می كند .
منابع:

1 – كتاب تاريخ ايران باستان نوشته : حسن پيرنيا (مشيرالدوله) از صفحه 497 تا 447

2 – كتاب اسرار تخت جمشيد نوشته : سر لشكر غلامحسين مقتدر

3- كتاب از زبان داريوش نوشته : خانم پروفسور هايد ماری كخ ترجمه :پرويز رجبی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر