یکشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۹۳

ایرانیان، نخستین ملتی که گل هدیه دادند

امروز در عصر ما زيباترين و ارجمند ترين و در عين حال در دسترس ترين و تاحدودی ارزان ترين هدیه ها يك شاخه يا دسته گل است كه به مناسبت های بسياری هديه ميشود . اين اقدام بديع و شايسته كه اكنون در بين همه جوامع و اقوام و ملل در سراسر جهان كم و بيش متداول است پيشينه بسيار دور و درازی مخصوصا در قلمروهای فرهنگی ايران و به تبع آن در حوزه پهناور نفوذ زبان فارسی دارد .
قديم ترين و زيباترين سند درباره پيشينه دسته گل در ايران ، گل و غنچه هاي دست داريوش در سنگ نگاره های تخت جمشيد است كه بيشتر از ۲۵۰۰ سال سابقه دارد.
بنابر نظر تحليل گران تاريخ ، اين نقوش ، مراسم برپايی جشن نوروز و به گمان برخی جشن تولد و بعضی مراسم تاج گذاری را به نمايش می گذارد . هر چه كه باشد اين مراسم به پيروی از سنت های كهن تری بر پا شده كه در عهد داريوش با آن شكوه تجلی پيد كرده و در عين حال شاهد ارجمند و كاملا گويايی از علاقه و توجه ايرانيان نسبت به گل و تقديم و هديه دسته گل است .
«اوژن فلاندن» در سال ۱۸۴۱ میلادی نوشته است از نقوش تخت جمشيد يك چيز دستگير ما شد كه در بين ايرانيان قديم معمول بوده و هنوز هم متداول است و آن دسته گل می باشد . ايرانيان سخت خوش دارند هميشه شاخه گلی در دست داشته باشند كه تقديم دوستی كنند .
 
پارمه نیون یونانی بعد از زیبایی مردم پرسپولیس از دو چیز حیرت کرد.یکی این که تمام کارکنان دکان های نانوایی در شهر پارسه زن بودند و دیگر این که در آن شهر فروشگاه هایی وجود داشت که در آن زن های جوان گل می فروختند و پارمه نیون در هیچ جای اروپا و آسیا ندیده بود که گل را به فروش برسانند و برای اولین بار گل فروشی را در پرسپولیس دید.
در پیرامون آتشکده بلخ(نوبهار)که یکی از چهار آتشکده بزرگ و درجه اول کشورهای ایران بوده همواره عده ای گل فروش دیده می شد و کسانی که برای دیدار آتشکده آمده بودند از آن ها گل خریداری می کردند و به درون آتشکده می بردند و نثار می نمودند. رسم تقدیم گل در اروپا به عنوان هدیه و تحفه رسمی است که از ایران به کشورهای اروپایی سرایت کرده است و قدمت تقدیم گل در ایران به قدری است که نمی توان مبدا آن را پیدا کرد.
بعد از اسلام گل و دسته گل در نزد ايرانيان حرمت و اعتبار خود را حفظ كرد و شايد ارجمند تر شد. مطابق برخی نقل قول ها مردم به گل سرخ اعتباری ویژه ای می دادند که بازتاب اين روايت را در این غزل مولانا می توان مشاهده کرد:
امــروز روز شــادی و امسال سال گل     نيكو ست حال ما كه نكو باد حال گل
گــيريـم دامــن گل و همراه گل شويم    رقصان همی رويم به اصل و نهال گل
اصل و نهال گل عرق لطف مصطفاست   زان صــــــدر، بــدر گردد آنجا هلال گل
منابع:
گل در فرهنگ ایرانی ، محمد حسن ابریشمی
ایران و بابر ، ویلیام ارسکین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر