یکشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۹۳

قدیمی ترین تخته نرد جهان


از گور باستانی موسوم به شماره ۷۶۲ کهن ترین تخته نرد جهان به همراه ۶۰ مهره ی آن در شهر سوخته پیدا شد. این تخته نرد بسیار قدیمی تر از تخته نردی است که در گورستان سلطنتی «اور» در بین النهرین پیدا شده بود.
این تخته نرد از چوب آبنوس و به شکل مستطیل است. روی این تخته نرد، ماری که ۲۰ بار به دور خود حلقه زده و دمش را در دهان گرفته، نقش بسته است. این تخته نرد ۲۰ خانه بازی و ۶۰ مهره دارد. مهره ها که در یک ظرف سفالی در کنار تخت نرد قرار داشتند از سنگ های رایج در شهر سوخته یعنی از لاجورد، عقیق و فیروزه است.

پنجشنبه، آذر ۰۶، ۱۳۹۳

همکاری آقايان و خانمها

مردها و زن ها در يک محيط اجتماعی به طرق مختلفی فکر و عمل می کنند. اما با مسائل کاری چگونه برخورد می نمايند؟
اگر رئيس جديدتان يک زن است، يا اگر به قسمتی از اداره منتقل شده ايد که مجبوريد با همکاران خانم کار کنيد، زمانش رسيده است که مهارت هايی را برای کار کردن با آنها را ياد بگيريد.
همه ما تغيير کرده ايم
مرد ها و زن ها از قالب های پيشين خود درآمده اند، اما بعضی از اين خلق و خو ها هنوز به جا مانده است. مهم نيست چقدر زن ها جدی، خشن و جاه طلب باشند، کار تعليم و تربيت فرزندان و بار آوردن بچه از قديم بر عهده آنهاست. مردها معمولاً هدفمند و اهل رقابت اند. هر چند بايد راه درازی پيمود تا احساسات آن ها نيز نشان داده شود. آگاه بودن از تفاوت های بين دو جنس برای پيشرفت شغلی شما بسيار ضروری است.
در اينجا به چند نکته اساسی در روابط کاری با خانم ها اشاره می کنيم:
۱- برای گفتگو کردن با آنها وقت بگذاريد
مردها برای تبادل اطلاعات صحبت و مذاکره می کنند، البته زن ها هم همينطور هستند. اما آنها از اين گفتگو ها به عنوان يک رابطه متقابل برای برقراری ارتباط استفاده می کنند. اگر رئيس خانم شما گفتگوی کوتاهی را آغاز می کند، با او صحبت کنيد هر چند که خيلی مشغول باشيد. ممکن است فکر کنيد که وقت خود را تلف خواهيد کرد اما نتايج آن ارزشش را خواهد داشت.
۲- ياد بگيريد که به حرفهايشان گوش دهيد
سوال کنيد تا مطمئن شويد همه مطالبی که رد و بدل می شود را کاملا فهميده ايد. خيلی کم پيش مي آيد که خانمی فراموش کند که همکارش صحبت هايش را گوش نداده است يا اظهار نظری در موردشان نکرده باشد.
۳- حرف هايتان را سبک و سنگين کنيد
دقت کنيد که چه می گوييد زيرا که ممکن است هر آن نظری در ارتباط با حرفتان داده شود و شما را در راس گفتگو بکشاند. دقت کنيد که لطيفه هايتان مضامين جنسی نداشته و اهانت آور نباشند. هيچگاه موضوعاتی مانند حاملگی را پيش نکشيد مگر اينکه همکارتان خود موضوع را مطرح کند.
۴- با دقت انتقاد کنيد
قبل از عصبانيت خوب فکر کنيد. در مورد کار نظر دهيد نه انجام دهنده آن. خانم ها معمولاً انتقاد ها را خيلی شخصی برداشت می کنند، پس شما سعی کنيد که بهانه ای دستشان ندهيد. در رابطه با هر مشکلی مثال مطرح کنيد و فرد را تشويق کرده و نظرات مثبت بدهيد. اين به اين معنی نيست که خانم ها را جدی نگيريد، فقط مشکلات را با ديدی مثبت و سازنده بررسی کنيد.
۵- به جزئيات دقت کنيد
اگر چه کنجکاوی کردن در مورد زندگی خصوصی کسی صحيح نيست، اما اگر رئيس يا همکار خانم شما گاهاً در مورد فرزندانش با شما صحبت می کند، شما نيز هر از چند گاهی حال آنها را جويا شويد. علاقه شما به اين مسئله نشان می دهد که شما برای اين ارتباط ارزش قائل هستيد. اگر چه اين راه درستی است، اما دقت داشته باشيد که بين مسائل خصوصی و کاری تعادل برقرار کنيد. و هرگز سوالات خيلی خصوصی مثل "چرا فلان روز مرخصی گرفته بوديد؟" نپرسيد.
۶- در تصميم گيری عجله نکنيد
خانم ها سعی می کنند که مشکلات را با بحث کردن حل کنند. برای درست کردن مسئله ای هيچگاه عجله نکنيد. رئيس جديد شما، اگر چه تصميم خود را گرفته باشد، به ديگران هم اجازه خواهد داد تا نظراتشان را ابراز کنند و پيشنهاد ارائه دهند. اگر با تعداد بسياری خانم کار می کنيد، از اين تاکتيک استفاده کنيد.

سه‌شنبه، آذر ۰۴، ۱۳۹۳

زندگی نامه فریدون فرخزاد

 
فریدون فرخزاد (۱۵ مهر ۱۳۱۷ در تهران - ۱۶ مرداد ۱۳۷۱ در بن آلمان) شاعر، برنامه‌ساز رادیو و تلویزیون، خواننده، مجری تلویزیونی و رادیویی، ترانه‌سرا، آهنگساز، بازیگر و فعال سیاسی ایرانی معترض به حکومت جمهوری اسلامی ایران بود که به قتل رسید. قتل او به نیروهای امنیتی دولت جمهوری اسلامی ایران نسبت داده شده است. وی برادر فروغ فرخزاد شاعر معاصر ایرانی بود.
پیش از انقلاب

فریدون فرخزاد در پانزدهم مهر ماه سال ۱۳۱۷ در چهارراه گمرک تهران متولد شد. مدتی در دبستان رازی و بعد در دبیرستاندارالفنون درس خواند و سپس به آلمان رفت. در مونیخ، وین و برلین حقوق سیاسی خواند. پایان نامهٔ خود را دربارهٔ تأثیر عقاید مارکسبر کلیسا و حکومت آلمان شرقی نوشت و با درجه دکترا (Ph.D) از دانشگاه مونیخ فارغ التحصیل شد.
او در سال ۱۹۶۲ در آکسفورد با "آنیا بوچکووسکی" زنی آلمانی که علاقه مند به تئاتر و ادبیات بوده ازدواج کرد. فرزند نخست آنها،"اوفلیا" در کودکی درگذشت و فرزند دوم آنها "رستم" آنها نام داشت.فرخزاد و بوچکووسکی پس از مدتی از هم جدا شدند.فرخزاد برای بار دوم، با زنی ایرانی به نام ترانه ازدواج کرد
.

 
فریدون فرخزاد از نوجوانی به شعر و سرودن آن علاقه داشت و ازدواج با "آنیا" او را در کار شعر جدی تر ساخت. شعرهایش را به زبان آلمانی برای روزنامه "زود دویچه " و نیز مجله دو زبانه "کاوه " فرستاد که پیش از او شعر های "سیروس آتابای" را نیز انتشار داده بودند. چیزی نمی گذرد که "مارتین والسر" نویسنده معروف، یازده شعر او را برای انتشار در یک جنگ ادبی که انتشارات "زورکامپ " قصد چاپ آن را داشته برمی گزیند.
فرخزاد سر انجام در سال ۱۹۶۴ نخستین مجموعه شعر مستقل خود را با عنوان "فصل دیگر" انتشار داده که تحسین بعضی منتقدان معروف را بر انگیخت. شاعر معروف آلمان "یواهنس بوبروفسکی" نیز پیشگفتاری برای "فصل دیگر" نوشت.
 
فریدون فرخزاد

پنج ماه بعد از انتشار، جایزه ادبی شعر برلین را نیز از آن خود ساخت که اعطای آن با سخنرانی بوبروفسکی همراه بود.او از جمله گفته است: "فریدون فرخزاد - و نیز سیروس آتابای به ما نشان می دهند که دنیای آکنده از وحشت جنگ هنوز جای زیستن است." اشعار آلمانی وی از سوی ناشران بزرگ کتاب آلمان به‌عنوان بهترین اشعار سال برندهٔ جایزه شد و در کتابی که همه ساله منتشر می‌شود آثار فریدون فرخزاد در ردیف ده شاعر و نویسندهٔ سال چاپ شد."فصل دیگر"، در ردیف آثار گوته و شیللر قرار گرفت. شعر فرخزاد که دربارهٔ برلین بود نیز جایزهٔ ادبیات برلین را گرفت.
فریدون فرخزاد چند سالی عضو آکادمی ادبیات جوانان مونیخ بوده و در سال ۱۹۶۶ به رادیو و تلویزیون این شهر نیز راه پیدا کرده است. در رادیو سلسله برنامه هایی همراه با طنز و توام با موسیقی خاورمیانه، از جمله ایران تهیه می کرده و در تلویزیون مجموعه فیلم رنگی "خیابان های آلپ" را ساخته است
.
او در ۱۹۶۷ روی موزیک محلی (فولکلور) ایران، موزیک مدرن ساخت و با این موزیک به فستیوال موزیک اینسبورگ اتریش راه یافت که جایزهٔ اول را هم دریافت نمود. در همان سال امتحان دانشگاه خود را هم داد و در رشتهٔ حقوق سیاسی با درجه دکترا (Ph.D) فارغ التحصیل گردید. فریدون فرخزاد به جز زبان فارسی به زبانهای آلمانی، انگلیسی و فرانسوی سخن می گفت.

 
فریدون فرخزاد، به جز مدرک دکترای علوم سیاسی، شاعر، نویسنده، برنامه پرداز، هنرپیشه، خواننده و مبتکر چندین برنامه تلویزیونی، از جمله برنامه موفق «میخک نقره‌ای» در ایران بود که تعداد زیادی از هنرمندان کنونی و مشهور ایران را به مردم معرفی نمود که ستار، ابی، مرتضی، شهره و شهرام صولتی، لیلا فروهر، نوش آفرین، روحی ساوجی، سعید محمدی و ثلی از جمله آنان می باشند.او می کوشید شیوه ویژه خود را در شومنی تلویزیون داشته باشد. بخش هایی از شعرهای او به کاباره های سیاسی اروپایی شباهت داشت و در لابلای تکه های سرگرم کننده انتقاد هایی از سیاست های روز را می گنجانید. فرخزاد در رابطه با مجری گریش در تلویزیون گفته است : " همیشه سعی می کنم مردم را در یک برنامه سه ساعته تلویزیونی که پر از خنده و شوخی و آواز و رقص است متوجه مطالبی بکنم که ارزش دارد بر روی آن ها فکر بشود."
او در سال۱۳۵۰ در فیلم دلهای بی آرام، به کارگردانی اسماعیل ریاحی و بازی ایرج قادری و شهلا ریاحی نیز ایفای نقش کرد
.
فرخزاد در زمینه موسیقی نیز فعالیت داشت و ملودی های روز غربی را در پیوند با شعر فارسی می خواند مثل "آداجیو" و یا " آیا برامس را دوست دارید؟" و گاه ترانه هایی مثل "آواز خوان، نه آواز" و "شهر من تهران" را خود می ساخت.آلبوم های موسیقی زیادی نظیر کسی میاید، خاطره یک، شب بود بیابان بود، شهر من، آفتاب می‌شود و آهنگ های طلائی از او منتشر شده است.
پس از انقلاب

فریدون فرخزاد پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران مدت کوتاهی را در بازداشت به سر برد و سپس به شهر لس آنجلس در امریکا مهاجرت کرد.او کتاب در نهایت جمله آغاز است عشق، را در این شهر منتشر کرد.فرخزاد درباره انتشار کتابش در لس آنجلس می گوید : "این جا، شهر نیست، جنگل است. شوره زار است، کویر است، مرداب است و بوی تعفن آن جهان را پر کرده است! شاید کتاب من نسیم معطری باشد به مشام جان های خسته از خیانت و جنایت! و خجالت می کشم که چاپ اول کتابم در لس آنجلس منتشر می شود.
فرخزاد پس از مدتی ابتدا در شهر هامبورگ آلمان و سپس شهر بن، ساکن شد و به فعالیت های سیاسی علیه جمهوری اسلامی پرداخت
.
فرخزاد پس از انقلاب در فیلم«وین عشق من» در کنار هنرپیشه معروف زن اتریشی، نقش یک مسلمان افراطی را ایفا کرد
.
او پس از انقلاب کنسرت های متعددی در شهرهای گوناگون جهان برگزار می کرد.فرخزاد هم چنین به مدت چهار سال، برنامه های رادیویی "سلام همسایه ها" را که برای ایران پخش می شد، تهیه می کرد.آخرین کتاب شعر فرخزاد به نام «من از مردن خسته‌ام» در انتقاد از حکومت مذهبی بود
.
پوران فرخزاد خواهر فریدون فرخزاد می گوید که در سال‌های جنگ ایران و عراق، فریدون سه بار به عراق سفر و به نوجوانان اسیر ایرانی درعراق کمک کرده است
.
مرگ

وی سرانجام در ۱۶ مرداد ۱۳۷۱ (۶ اوت سال ۱۹۹۲) در محل سکونتش در شهر بن بر اثر ضربات چاقو توسط عوامل جمهوری .... به قتل رسید.از آنجا که پرونده قتل‌های زنجیره‌ای ایران پیگیری نشد، عاملان و آمران قتل مشخص نشدند.
یادش گرامی

شنبه، آذر ۰۱، ۱۳۹۳

به خاک سياه نشاندن


به طوری که صاحب معجم البلدان نقل کرده، در نزديکی بيت المقدس و شش ميلی شهر رمله کوره ای (کوره به معنی شهرستان و بلوک و ناحيه و بلد است) است به نام عمواس؛ که: «طاعون معروف سال هجدهم هجری در روزگار خلافت عمر در اين ناحيه پديد آمده بود و از آنجا به ديگر نواحی شام سرايت کرد. تعداد تلفات اين طاعون را بيست و پنج هزار تن نوشته انددر اين طاعون که به نام طاعون عمواس خوانده شده، جمعی از اصحاب پيغمبر به اسامی ابوعبيده جراح و معاذبن جبل و يزيد بن ابي سفيان نيز هلاک شدند. ولی عمروعاص آن داهی محيل و دورانديش عرب چون وضع را وخيم ديد، با بسياری از متابعان خويش از منطقه عمواس گريخته و جان سالم بدر بردند. مطلب مورد بحث ما اين است که سال مزبور را عام الرماد، يعنی: سال خاکستر هم نام نهاده اند. در اين زمينه صاحب کتاب عجايب المخلوقات مينويسد:
«... و بعد از آن عام الرماد. در آن سال خاک سياه بباريد و بيست و پنج هزار آدمی درين سال بمرد. و اين خاک در صحرا و در خانها و حجرها بباريد، تا مرد از جامه خواب برخاستی بر خاک سياه بودی. آن را عام الرماد گفتند
با توصيف اجمالی بالا استنباط می شود که آن طاعون کذايی بر اثر ريزش و بارش خاک سياه بروز کرده: «راه نفسها بسته ميشد و جان می دادندو شايد اصلاً بيماری طاعون نبوده، بلکه همان خاک سياه که به خانه ها و حجرات منازل و مدارس رسوخ و نفوذ کرده بوده است، خفتگان را بيدار کرده و لاجرم همه را بر خاک سياه نشانيد.
به هر حال اين واقعه هولناک را چه طاعون عمواس بناميم و چه عام الرماد در هر صورت چون خاک سياه عامل اصلی آن همه مرگ و مير و خرابی و ويرانی در سال هجدهم هجری بوده دد و دام و گياه و نبات را "بر خاک سياه نشانده است"؛ به همين مناسبت و به جهت اهميت و عظمت واقعه مزبور که بيست و پنج هزار تن از سکنه بی گناه را در خود فرو برده است؛ اصطلاح و عبارت بالا از آن تاريخ به صورت ضرب المثل در آمده و در رابطه با گرفتاريها و بيچارگيهای ناشی از وقايع غير منتظره مورد استناد و تمثيل قرار گرفته است. فی المثل سيل بنيان کنی کليه احشام و اغنام و مزارع و مراتع را ليته ببندد و از بين ببرد و يا آتش سوزی مهيبی بازار و چهار سوق و يا قيصريه ای را در معرض لهيب خود قرار دهد و انبارهای کالا را يکسره نابود کند در اين گونه موارد و نظاير و امثال آن چون افراد با مکنت و آبرومند به کلی فاقد هستی می شوند اصطلاحاً گفته می شود: « فلانی به خاک سياه نشست. »

پنجشنبه، آبان ۲۹، ۱۳۹۳

معماری‌ دوره‌ ‌سامانيان (۴)


معماری‌ ايران‌ در دوره‌ حكومت‌ ‌سامانيان به‌ سبب‌ كمبود ابنيه‌ و ساختمان‌های‌ قديمی كمتر مورد مطالعه‌ قرار گرفته‌ و دانشمندانی نيز كه‌ در اين‌ زمينه‌ مطالعه‌ و تحقيقاتی به‌ عمل‌ آورده‌اند كمتر به‌ نتايج‌ مهمی‌ دست‌ يافته‌اند. سبك‌ عمده‌ معماری اين‌ دوره‌ از طريق‌ بررسی مساجد بجای‌ مانده‌ از عهد سامانيان‌ ظاهرا بر سه‌ گونه‌ بوده‌ است‌:

ــ احداث‌ بناهای گنبد دار بر روی‌ مقطع‌ مربع‌ كه‌ تقليدی‌ از آتشكده‌های‌ دوره‌ ‌ساسانيان به‌ شمار می‌رود.

ــ بهره‌گيری از شيوه‌ حياطهای‌ باز و وسيع‌ با اطاق‌های‌ واقع‌ در اطراف‌ آن‌.

ــ ايوان‌های‌ بزرگ‌ و گسترده‌ به‌ سبك‌ تالار قصرهای‌ شاهان‌ ساسانی‌.

چند قلعه‌ تاريخی باقی‌ مانده‌ در اطراف‌ سمرقند و بخارا و آرامگاه‌ اسماعيل‌ سامانی‌ در بخارا از آثار تاريخی مهم‌ و برجسته‌ اين‌ عصر می باشند كه‌ از طريق‌ اين‌ ابنيه‌ سبك‌ معماری‌ نوين‌ سامانی‌ تاحدودی‌ مشخص‌ شده‌ است‌. قلعه‌های‌ نظامی‌ اين‌ عهد كه‌ باستان‌شناسان‌ روسيه‌ آنها را تشريح‌ و توصيف‌ كرده‌اند به‌ سبك‌ ساختمان‌های‌ سنتی باستانی ايران‌ ساخته‌ شده‌اند. اين‌ قلعه‌ها دارای‌ ارتفاع‌ دوطبقه‌ بوده‌ و از گل‌ فشرده‌ و خشت‌ خام‌ بر روی‌ پايه‌هايی‌ بلند و شيب‌دار احداث‌ گشته‌اند. هر يك‌ از قلعه‌ها دارای پلكانهايی بوده‌اند كه‌ به‌ يك‌ رشته‌ از باروهای‌ نيم‌كره‌ای‌ پيوسته‌ منتهی‌ می‌شده‌اند. نحوه‌ ساخت‌ اين‌ قلاع‌ با اتاق‌های‌ صليبی‌ شكل‌ دو طبقه‌ با جناح‌های طاق‌ دار و گنبدی از مشخصه‌های‌ معماری ولايت‌ خراسان‌ در قرون‌ اوليه‌ هجری‌ است‌ كه‌ بعدها به‌ ساير نقاط ايران‌ سرايت‌ نموده‌ است‌.

آرامگاه‌ شاه‌ اسماعيل‌ سامانی‌ در بخارا نيز دارای‌ سبك‌ تازه‌ای‌ از معماری ايرانی در اين‌ دوره‌است‌. اين‌ بنا از آجر ساخته‌ شده‌ و آجرهای‌ آرامگاه‌ با بافت‌ مخصوصی كه‌ فرم‌ و حالات‌ ويژه‌ای‌ به‌ بنا بخشيده‌ است‌ روی‌ هم‌ چيده‌ شده‌اند. مقطع‌ افقی بنای‌ اين‌ مقبره‌ مربع‌ بوده‌ و با گنبدی‌ نسبتا مرتفع‌ پوشيده‌ شده‌ است‌. از ابداعات‌ معماری‌ و مهندسی اين‌ بنا چگونگی‌ بار برندگی ديوارهاست‌. در اين‌آرامگاه‌ آجری‌ زيبا فشار جانبی‌ گنبد بوسيله‌ پشت‌بندی كه‌ به‌ دنبال‌ گوشوار گنبد آن‌ قرار دارد به‌ زمين‌ منتقل‌ شده‌ و از اين‌ لحاظ به‌ پشت‌بندهای‌ شمشيری‌ سبك‌ گوتيك‌ شباهت‌ دارد.

آرامگاه‌ باشكوه‌ شاه‌ اسماعيل‌ سامانی نمونه‌ بارزی از معماری دوره‌ سامانيان‌ به‌ شمار می‌رود و بخش‌های‌ مختلف‌ آن‌ از سبك‌ معماری‌ ساسانی‌ تأثير پذيرفته‌ است‌.

معماری‌ سامانی‌ را می‌توان‌ به‌ نوعی حلقه‌ ارتباط بين‌ معماری‌ ايران‌ باستان‌ و دوران‌ اسلامی دانست‌ و پيشرفت‌های‌ معماری ايران‌ در دوره‌ سلجوقيان‌ و ايلخانان‌ مغول‌ نيز تا حدودی از عهد سامانی ريشه‌ گرفته‌ است‌.

منابع‌:

۱- اتينگهاوزن‌، شراتو، بمباجی‌: تاريخ‌ هنر ايران‌ (جلد هفتم‌ هنر سامانی‌ و غزنوی‌)، ترجمه‌ يعقوب‌آژند، تهران‌، مولی، ۱۳۷۰.

۲- گشايش‌، فرهاد: تاريخ‌ هنر ايران‌ و جهان‌، تهران‌، عفاف‌، ۱۳۷۸.

۳- پوپ‌، آرتور:
معماری‌ ايران‌، ترجمه‌ غلامحسين‌ صدری‌ افشار، تهران‌، فرهنگان‌، ۱۳۶۶

دوشنبه، آبان ۲۶، ۱۳۹۳

تاريخچه تأسيس بانك ملی ايران

تشكيل بانك به شكل جديد نخستين بار در سال ۱۲۵۹ هجری شمسی( ۱۲۹۶ ه‍ - ق ) ده سال قبل از بوجود آمدن بانك شاهی از سوی حاج محمد حسن امين دارالضرب يكی از صرافان بزرگ تهران به ناصرالدین شاه قاجار پيشنهاد شد. متاسفانه اين پيشنهاد با دخالتهای بيگانگان و عوامل آنان جامه عمل نپوشيد و بجای آن بانك شاهی در ايران مستقر گرديد.
پس از استقرار مشروطيت هنگامی كه دولت از مجلس شورای ملی اجازه استقراض خارجی خواست، احساسات ملی كه از وامهای گذشته و رفتار بانكهای بيگانه جريحه دار شده بود به هيجان آمد و نمايندگان مردم به منظور قطع نفوذ سياسی و اقتصادی بانكهای مذكور و در ترميم وضع مالی خزانه ضمن مخالفت با استقراض خارجی تاسيس بانك ملی را خواستار شدند، و جمعی از بازرگانان و صرافان متعهد مشاركت در اين بانك  شدند و در آذرماه ۱۲۸۵ با اعلانی كه مبين احساسات عمومی و علاقه مردم به تاسيس يك بانك اعتباری ملی در ايران بود، انتشار يافت.

در روز ۲۳ آبان ۱۲۸۵ ميرزا ابوالقاسم ناصرالملك وزير ماليه وقت مظفرالدين شاه در مجلس شورای ملی حاضر شد و از اوضاع نابسامان مالی كشور خبرداد و پيشنهاد داد كه دولت برای رفع اين مشكل مبلغی از كشورهای اروپايی وام دريافت كند كه با مخالفت شديد نمايندگان مواجه شد. نمايندگان پس از شور و پيگيری در روز ۹ آذر ماه همان سال با تأسيس بانكی كه بتواند برای كشور سود داشته و با سپرده های مردم به نفع كشور و مردم كاركند موافقت كردند. خبر تشكيل بانك ملی با سرمايه ۱۵ ميليون ( ۳۰ كرور) قابل افزايش به ۵۰ ميليون تومان با وجد و شعف عموم ملت روبرو شد.
از طرفی ديگر تغييرات ناگهانی در اوضاع سياسی و انعقاد قرارداد ۱۹۰۷ ميلادی بين دولتهای روسيه و انگليس و تقسيم ايران و نيز آغاز جنگ جهانی اول و ورود نيروهای اشغالگر به ايران تمام كوششها و تلاشهای تشكيل بانك ملی را نقش بر آب كرد و اين آرزوی بزرگ مردم سالها به تعويق افتاد.
 
پس از پايان جنگ جهانی اول و خروج اشغالگران از ايران ، سرانجام قانون تاسيس بانك ملی ايران در جلسه مورخ ۱۴ ارديبهشت ۱۳۰۶ بدستور رضا شاه بزرگ به تصويب مجلس رسيد و اساسنامه بانك در ۱۴ تير ماه ۱۳۰۷ مورد تصويب كميسيون ماليه مجلس قرار گرفت و در روز سه شنبه ۲۰ شهريور ۱۳۰۷ بانك ملی ايران در تهران رسماً كار خود را آغازكرد.
 
اولين مدير عامل بانك ملی دكتر كورت لنيدن بلات و معاون او فوگل به همراه ۷۰ كارشناس از كشور آلمان به ايران آمدند.
بر حسب اساسنامه بانك ، بانك ملی ايران بصورت يك شركت سهامی دارای شخصيت حقوقی شناخته شد و تابع قوانين تجاری تلقی گرديد.
 
سرمايه اوليه بانك ۲۰ ميليون ريال بود كه فقط ۸ ميليون آن پرداخت شد و در سال ۱۳۱۴ سرمايه بانك به ۳۰۰ ميليون ريال و در سال ۱۳۳۱ به دوميليارد ريال افزايش يافت كه تمام آن پرداخت شده است. اين سرمايه در حال حاضر ۲۳ هزار و سيصد ميليارد ريال می باشد.
 
با توجه به اينكه در آن تاريخ متخصصين بانكی در ايران وجود نداشت بموجب قانونی اجازه استخدام اتباع سويسی يا آلمانی بمنظور اداره بانك داده شد. تعداد كاركنان بانك در روز افتتاح اعم از ايرانی و آلمانی از ۲۷ نفر تجاوز نمی‏كرد در حال حاضر تعداد كاركنان بانك ملی ايران بالغ بر ۴۵ هزار نفر است.
 
در ابتدای تاسيس بانك علاوه بر شعبه مركزی دو شعبه در بازار تهران و بندربوشهر كه مهمترين بندر بازرگانی آنروز ايران بود تاسيس گرديد.
 
نخستين نمايندگی بانك در خارج از كشور در سال ۱۳۲۷ در هامبورگ تاسيس شد.

یکشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۹۳

ایرانیان، نخستین ملتی که گل هدیه دادند

امروز در عصر ما زيباترين و ارجمند ترين و در عين حال در دسترس ترين و تاحدودی ارزان ترين هدیه ها يك شاخه يا دسته گل است كه به مناسبت های بسياری هديه ميشود . اين اقدام بديع و شايسته كه اكنون در بين همه جوامع و اقوام و ملل در سراسر جهان كم و بيش متداول است پيشينه بسيار دور و درازی مخصوصا در قلمروهای فرهنگی ايران و به تبع آن در حوزه پهناور نفوذ زبان فارسی دارد .
قديم ترين و زيباترين سند درباره پيشينه دسته گل در ايران ، گل و غنچه هاي دست داريوش در سنگ نگاره های تخت جمشيد است كه بيشتر از ۲۵۰۰ سال سابقه دارد.
بنابر نظر تحليل گران تاريخ ، اين نقوش ، مراسم برپايی جشن نوروز و به گمان برخی جشن تولد و بعضی مراسم تاج گذاری را به نمايش می گذارد . هر چه كه باشد اين مراسم به پيروی از سنت های كهن تری بر پا شده كه در عهد داريوش با آن شكوه تجلی پيد كرده و در عين حال شاهد ارجمند و كاملا گويايی از علاقه و توجه ايرانيان نسبت به گل و تقديم و هديه دسته گل است .
«اوژن فلاندن» در سال ۱۸۴۱ میلادی نوشته است از نقوش تخت جمشيد يك چيز دستگير ما شد كه در بين ايرانيان قديم معمول بوده و هنوز هم متداول است و آن دسته گل می باشد . ايرانيان سخت خوش دارند هميشه شاخه گلی در دست داشته باشند كه تقديم دوستی كنند .
 
پارمه نیون یونانی بعد از زیبایی مردم پرسپولیس از دو چیز حیرت کرد.یکی این که تمام کارکنان دکان های نانوایی در شهر پارسه زن بودند و دیگر این که در آن شهر فروشگاه هایی وجود داشت که در آن زن های جوان گل می فروختند و پارمه نیون در هیچ جای اروپا و آسیا ندیده بود که گل را به فروش برسانند و برای اولین بار گل فروشی را در پرسپولیس دید.
در پیرامون آتشکده بلخ(نوبهار)که یکی از چهار آتشکده بزرگ و درجه اول کشورهای ایران بوده همواره عده ای گل فروش دیده می شد و کسانی که برای دیدار آتشکده آمده بودند از آن ها گل خریداری می کردند و به درون آتشکده می بردند و نثار می نمودند. رسم تقدیم گل در اروپا به عنوان هدیه و تحفه رسمی است که از ایران به کشورهای اروپایی سرایت کرده است و قدمت تقدیم گل در ایران به قدری است که نمی توان مبدا آن را پیدا کرد.
بعد از اسلام گل و دسته گل در نزد ايرانيان حرمت و اعتبار خود را حفظ كرد و شايد ارجمند تر شد. مطابق برخی نقل قول ها مردم به گل سرخ اعتباری ویژه ای می دادند که بازتاب اين روايت را در این غزل مولانا می توان مشاهده کرد:
امــروز روز شــادی و امسال سال گل     نيكو ست حال ما كه نكو باد حال گل
گــيريـم دامــن گل و همراه گل شويم    رقصان همی رويم به اصل و نهال گل
اصل و نهال گل عرق لطف مصطفاست   زان صــــــدر، بــدر گردد آنجا هلال گل
منابع:
گل در فرهنگ ایرانی ، محمد حسن ابریشمی
ایران و بابر ، ویلیام ارسکین

جمعه، آبان ۲۳، ۱۳۹۳

جنگ ایسوس دومین جنگ داریوش سوم و اسکندر مقدونی (۱۵)

( ۳۳۳ ق . م . ) در ايسّوس نزديک خليج اسكندرون داريوش انتظار ورود لشگر اسكندر را داشت و در اين جا نقشه ای در نظر گرفته بود كه اگر قشون او مشق كرده و فرماندهی به عهده سردار متين و رشيدی بود اسكندر در خطر بزرگی می افتاد وليكن حضور داريوش مانع از گرفتن نتيجه گرديد. توضيح آن كه چون اسكندر از تنگه آمان گذشته به طرف سوريه رهسپار گرديد داريوش از كوه های آمان عبور كرده در ايسّوس اردو زد و پشت لشگر اسكندر را گرفت. انتشار اين خبر در اطراف و اكناف عالم اثر عجيبی نمود چنان كه در آتن شادی ها كردند چه مطمئن بودند كه روابط اسكندر با مقدونی قطع شده و اضمحلال لشگر او حتمی است. وليكن اسكندر همين كه وضع را چنين ديد جبهه لشگر خود را برگردانده بی پروا به سپاهيان سنگين اسلحه ايرانی در ميسره حمله كرد و اين ها عقب نشسته فرار كردند. داريوش چون عزيمت اينان را ديد خود نيز فرار نمود ( در اين موقع ايرانی های رشيد خيلی فداكاری كرده نگذاشتند اسكندر به شاه برسد و او فرصت يافت كه بر اسب نشسته فرار كند ) بعد از اين واقعه آن قسمت های قشون ايران هم كه دليرانه جنگ می كردند متزلزل گرديده فرار نمودند. عده سپاهيان داريوش را در اين جنگ ۶۰۰۰۰۰ نوشته اند. در جزو اين عده ۳۰۰۰۰ يونانی اجير بودند و اين ها بعد از متزلزل شدن ساهيان ايرانی مدتي پافشاری كرده و مرتباً به طرف كوه رفته مواقع محكمی گرفتند و مقدونی ها جرأت نكردند آنها را تعقيب نمايند. يكی از جهات شكست قشون ايران را از اينجا می دانند كه چون ميدان جنگ بين دريا و كوه واقع و تنگ بود ، عده زيادی از لشگر ايران به كار نيفتاد و سواره نظام ايران نتوانست عمليات كند. پارْمِنْ يُنْ ( PARM?NION ) يكي از سردارهاي اسكندر چادرهای داريوش را كه مادر و زن و دختر و خواهر او در آن بودند با غنايم بسيار تصرف كرد و داريوش در اثر اين شكست تكليف صلح به اسكندر نمود. شرايط صلح اين بود: ۱ – ايران ۱۰۰۰۰ تالان ( ۱۲ ميليون به پول حاليّه ) بپردازد. ۲ – تمام ممالك از دجله تا دريای مغرب و بحرالجزاير به مقدونی واگذار شود. ۳ – داريوش دختر خود را به اسكندر بدهد و او در ازای اين گذشت ها صلح نموده خانواده داريوش را مسترد دارد. اين شرايط را اسكندر نپذيرفت و گفت كه اسرا و غنايم و غيره بر اثر فتح متعلق به او می باشند اما در باب صلح بايد خود داريوش نزد او رفته درخواست آن را بنمايد. پس از آن اسكندر به طرف جنوب برای تسخير سوريه حركت كرد * - * - نوشته اند كه اسكندر در باب شرايط با دوست خود پارْمِنْ يُنْ شور كرد. او گفت اگر من به جای تو بودم قبول می كردم. اسكندر در جواب گفت اگر من هم به جای تو بودم قبول می كردم - * - * وليكن شهر صور و غَزَهْ ودتی با او جنگ كردند . اولی ۷ ماه قشون مقدونی را معطل نمود و بالاخره اسكندر از اين راه بهره مندی يافت كه قسمتی از كشتی های فنيقی بعد از مشاهده ضعف ايران فرار كرده به طرف اسكندر رفت و كشتی های جزيره قبرس نيز به آنها ملحق شد ولی بعد از ورود سپاه اسكندر به شهر جنگ خاتمه يافت چه صوری ها از جان گذشته مقاومت كردند و مقدونی ها مجبور شدند تقريباً هر خانه را مانند قلعه ای بگيرند ( در اين مورد اسكندر خيلی بی رحمانه رفتار كرد ) مقاومت غزه را از شجاعت باتيس قلعه بيگی اين شهر و فداكاری ساخلو آن كه عرب بود می دانند. اين ها تا آخرين نفر كشته شده دو ماه اسكندر را معطل نمودند. پس از آن اسكندر به مصر درآمد و مصری ها با آغوش باز او را پذيرفتند. بعد اسكندر به معبد آمّون رفت و كاهنان مصری او را پسر خدا دانستند * - * - مادر اسكندر به او گفته بود كه او پسر خدا است و اسكندر يقين حاصل كرده بود كه اين حرف مادر راست است با همين مقصود به معبد آمّون رفت كه او را پسر خدا بدانند. دو معبد يونانی كه در آسيای صغير بودند نيز او را به اين مقام شناختند - * - * پس از آن او اسكندريه را در كنار دريای مغرب بنا و جذب قلوب از مصری ها نمود و در موقع حركت، رياست قشون مصر را به يك نفر مقدونی، رياست ماليه را به يك نفر يونانی و باقی ادارات را به مصری ها سپرد ( ۳۳۱ ق . م . ).

سه‌شنبه، آبان ۲۰، ۱۳۹۳

جمعه، آبان ۱۶، ۱۳۹۳

گوزن زرد ایرانی

نام علمی : Dama dama mesopotamica,dama mesopotamica
نام انگلیسی:  Persian falliow deer  
نام فارسی: گوزن زرد ایرانی
 
 پراکندگی
(خوزستان: یَحمور)
مشخصات: جثه‌اش از مرال کوچک‌تر است. نرها شاخ‌های بلند و نسبتاً‌پهنی دارند. رشد شاخ‌ها از یک سالگی به بعد شروع می‌شود، ولی شاخک‌ها از دو سالگی ظاهر می‌گردد. در اوخر فصل زمستان شاخ‌ها می‌افتند و شاخ‌های جدید بلافاصله شروع به رشد می‌کنند ودر تابستان تکمیل می‌شوند (گوزن زرد اروپائی جثه کوچک‌تر، شاخ‌های پهن‌تر و موهای سیاه‌تری روی دم و دو طرف ران‌ها دارد). موها در فصل تابستان کوتاه است. رنگ پشت و پهلوها در این فصل زرد متمایل به قرمز و زیر بدنع کفل‌ها و دم سفید است، در قسمت پشت و پهلوها خال‌های سفید مشخصی دارد. در زمستان موها بلندتر و به رنگ خاکستری با خال‌های نامشخص است.
اندازه‌ها: طول سروتنه ۱۵۰ تا ۲۰۰ سانتی‌متر، دم ۱۶ تا ۲۰ سانتی‌متر، ارتفاع ۸۵ تا ۱۱۰ سانتی‌متر، وزن ۵۰ تا ۱۳۰ کیلوگرم.
زیستگاه: جنگل های متراکم زاگرس و بیشه‌زارهای خوزستان.
پراکندگی: در گذشته پراکندگی وسیعی از شمال افریقا تا عراق، ترکیه، ایران و داشته، ولی در حال حاضر نسل آن در تمام کشورها مذکور به جز ایران نابود شده است. در ایران این گوزن در مناطق جنگلی زاگرس و جنگل‌های گرمسیری خوزستان زندگی می‌کرد، ولی در حال حاضر پراکندگی طبیعی آن محدود به مناطق حفاظت شدة دز و کرخه در خوزستان است. عادات: معمولاً شبگرد است. صبح زود و اوایل غروب فعالیت بیشتری دارد. به صورت اجتماعی زندگی می‌کند. معمولاً ماده‌ها، بچه‌ها، و نرهای نابالغ در گروه‌هایی جدا از دسته‌ی نرهای مسن مشاهده می‌شوند. حس بینایی قوی‌تر از مرال است. به خوبی شنا می‌کند. این گوزن بارها در حال شناور عبور از رودخانه دز مشاهده شده است. در پارک ملی دریاچه ارومیه تعدادی از گوزن‌ها که در جزیره اشک رها سازی شده بودند حدود ۷۰۰ متر فاصله این جزیره تا جزیره اسپیر و حدود دو کیلومتر فاصله با جزیره کبودان را شا کرده و در این جزایر ساکن شده‌اند. گوزن زرد در محیط‌های طبیعی بسیار محتاط ایت و به مجرد احساس خطر با خیزهای بلند فرار می‌کند. گاهی نیز در میان بوته‌ها و درختان مخفی می‌شود.
غذا: از علوفه، سرشاخه‌ها، و میوه‌ها تغذیه می‌کند.
تولیدمثل: جفت‌گیری در پناهگاه حیات وحش دشت ناز از اواسط مرداد ماه و در جزیره اشک کمی دیرتر شروع می‌شود و تا حدود یک ماه ادامه دارد. در این فصل گردن نرها متورم و موهای اطراف آلت تناسلی از هم باز می‌شوند و بیم مرخت چدال‌هایی در می‌گیرد. نرها با صدائی که شبیه خرناسه انسان است قلمرو خود را مشخص می‌کنند. در پناهگاه حیات وحش دشت ناز در اکثر اوقات نرها با ژست‌های خاص و نشان دادن شاخ، سعی در اثبات برتری خود دارند ولی گاهی اوقات نرهای هم سن به جدال می‌پردازند. در دشت ناز که محدوده‌ی کوچکی است نرها حرمسرای مشخصی ندارند، معمولاً چند نر در مکان مناسبی جمع می‌شوند و هر کدام با ماده‌ای که در دسترس باشد جفت‌گیری می‌کنند ولی در جزیره اشک نرهای غالب معمولاً حرمسراهایی متشکل از دو تا سه ماده را تشکیل می‌دهند. در خوزستان بچه‌ها در فروردین ماه متولد می‌شوند ولی در دشت نا زکه گوزن‌ها تغذیه دستی می‌شوند زمان زایمان از اوایل فروردین شروع می‌شود و تا مرداد ماه ادامه می‌یابد. مدت آبستنی حدود هشت ماه است. یک و بندرت دو بچه می‌زاید. وزن بچه‌ها در موقع تولد حدود چهار تا پنج کیلوگرم است. بچه‌ها پس از تولد قادر به راه رفتن و دویدن هستند، ولی مادر در چندر روز اول آنها را در بین علف‌های بلند مخفی می‌کند. بچه‌ها به علت هم‌رنگی با محیط، نداشتن بو و بی‌تحرکی، از دید حیوانات طعمه‌گیر مخفی می‌مانند. در یک و نیم سالگی بالغ می‌شوند. طول عمر حدود ۱۶ سال است.
 
وضعیت فعلی: مهم‌ترین دشمن طبیعی آن گرگ و گربه جنگلی است. در پناهگاه حیات وحش دشت ناز ساری تعداد سه رأس نوزاد گوزن زرد که در یک شب توسط گربه جنگلی خفه شده بودند مشاهده گردید. به علل مختلف نظیر تخریب زیستگاه و شکار بی‌رویه نسل گوزن زرد به شدت رو به کاهش گذاشته بود. به طوری که آن را حیوانی منقرض شده می‌پنداشتند ولی در سال ۱۳۳۴ معلوم شد که هنوز تعداد کمی از این گوز‌ن‌ها در جنگل‌های اطراف رودخانه‌های دز و کرخه خوزستان باقی مانده است. در سال ۱۳۳۷ تعداد دو رأس از این گوزن‌ها به باغ وحش اُپِل در آلمان و در سال‌های ۴۲ تا ۱۳۴۳ تعداد شش رأس به دشت ناز ساری منتقل شد. در نتیجه مراقبت‌های انجام شده تعداد گوزن‌‌ها در دشت ناز افزایش یافت. از سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۶۷ تعداد ۱۲۷ رأس از این گوزن‌ها توسط نگارنده‌ و با همکاری مأمورین و کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست از مناطق دشت ناز و سمسکنده زنده‌گیری و به جزیره اشک، پناهگاه کرخه، زردلان کرمانشان، جزیره کبودان، جزایر کیش و لاوان انتقال یافتند. در سال‌های اخیر نیز تعدادی از گوزن‌های دشت ناز به مناطق محصور میانکتل در استان فارس و باغ شادی در استان یزد منتقل گردیدند. گوزن‌های رها شده در جزیره اشک به خوبی افزایش یافته‌اند طبق برآورد انجام شده در سال ۱۳۶۸ تعداد آنها به حدود ۳۰۰ رأس افزایش یافته است در این سال‌ نگارنده با همکاری کارکنان محیط زیست آذربایجان غربی و دانشجویان موفق شدیم نسبت به زنده‌گیری و انتقال تعدادی از این گوزن‌ها به زیستگاه‌های اصلی واقع در زاگرس (ایلام ۶ رأس، کردستان ۶ رأس) و خوزستان (پناهگاه کرخه ۱۰ رأس و ۱۰ رأس، کردستان ۶ رأس) و خوزستان (پناهگاه کرخه ۱۰ رأس و ۱۰ راس نیز از دشت ناز ساری) اقدام نمائیم. در زمستان این سال نیز تعداد ۱۲ رأس گوزن زرد توسط زنده یاد هرمز اسدی و زنده یاد حبیب‌الله عباس پور از دشت ناز به منطقه حفاظت شده دنا منتقل گردیدند. در حال حاضر از وضیت گوزن‌های مناطق دز و کرخه و زردلان کرمانشاه اطلاعی در دست نیست.

سه‌شنبه، آبان ۱۳، ۱۳۹۳

مذهب شيعه دروغی بيش نيست

يك شيعه دوازده امامی در نماز شبانه روزی خود دوبرابر يك مسلمان سنی دروغ می گويد همه می دانند كه دادن گواهی درباره چيزی ديدن با چشم و يا شنيدن گوش در زمان حال است يا گذشته؟ اگر برای زمان حال باشد يك جور است و اگر برای گذشته است جور ديگر.
گواهی دادن امروزه مسلمانان در نمازهای خود با زبان تازيان درباره محمد پيامبر تازيان می گويند ( اشهد و ان محمدا رسول الله ) يعنی من گواهی ميدهم كه محمد فرستاده الله است. اين گواهی جوری گفته ميشود كه گويا محمد زنده است و فرمانروای عربستان است در حالی كه او قريب هزار و چهارصد سال پيش مرده است پس واقعيت دارد كه دروغ ميگويند چنانكه نيازی باشد كه بخواهند گواهی درستی درباره اين مرده تازی بدهند بايد بگويند كه ما از زبان دين داران پدران و مادران خود شنيده ايم كه محمد نامی در عربستان می گفته من رسول الله هستم.همچنين درباره شيعيان كه پس از گفتن (اشهد و ان محمدا رسول الله) می گويند (اشهد و ان عليا ولی الله) كه اينها دوباره به دروغ گواهی می دهند يكبار برای محمد يكبار برای علی كه كشته شده است و در جهان ديگری است.
با اين گواهی نادرست و نابه جای يك ايرانی كه بن مايه ای در دست ندارد تا دريابد درگذشته هم آن دو تازی رسول و يا ولی بوده اند.ناآگاهانه همه تبهكاری ها و گردنه بندی ها كشتار و تاراج اين دو تازی آمده در كلام الله را به گردن الله ( حجرالاسود ) لال بی زبان می بندد.
گناه شيعيان چند برابر می شود آنگاه كه علی را ولی الله هم می گويند بی آنكه چم ولی را كه معنی سرپرست می دهد دريابند و بدانند كه آيا علی سرپرست بر الله است و يا از سوی الله سرپرست بر مردم؟ كه هر دو اشتباه است.اگر علی را ولی بر الله يعنی سرپرست او بدانند كه پذيرفته اند الله يتيم است و نياز به سرپرستی علی دارد.اگر علی از سوی الله ولی بر مردم بدانند كه كار را خرابتر كرده.برای الله همكار و ياری دهند تراشيده اند كه اينهم با يگانگی الله جور در نمی آيد.
براستی آيا خردمندانه است كه منش و والايی ايرانی خود را اين چنين نابخردانه با استخوان پرستی تازيان بيابان گرد آنهم كشتارگر نياكان و نابود كننده تاريخ و فرهنگ ما دكش كنيم و در نيابيم كه چه می كنيم و چه می انديشيم و خود را ايرانی نژاده و باز مانده ای از كورش و داريوش هم بدانيم؟

یکشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۹۳

کتيبه مشهور کوروش در کاخ پاسارگاد منم کوروش شاه هخامنشی


کتيبه مشهور کوروش در کاخ پاسارگاد منم کوروش شاه هخامنشی
اين کتيبه تنها کتيبه بر جای مانده از کوروش در پاسارگاد می باشد