پنجشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۹۲

جنگ ترموپیل نبرد خشایارشا با آتنی ها (۹)

ظاهرا جنگ خشايارشا و يونان به تحريک يونانی های ساكن ايران اتفاق افتاده بود. مثلا دمارت پادشاه سابق اسپارت كه در زمان داريوش به ايران پناهنده شده بود ، به خشايارشا می گفت كه اگر شما به يونان حمله كنيد ، به آسانی می توانيد پلوپونس را بگيريد و مرا پادشاه آنجا بكنيد. البته در اين صورت او دست نشانده ايران می شد. مشابه اين تحريكات را خانواده های با نفوذ تسالی (نام منطقهای در يونان) و افراد ديگر هم انجام می دادند.
بدين ترتيب بود كه خشايار شا مجلس مشورتی برپا داشت و نظرات بزرگان و درباريان ايران را خواستار شد. در اين مجلس خشايار شا گفت از آنجايی كه يونان سرزمين حاصل خيزی است ، پول و ثروت زيادی بطرف ايران سرازير می شود. همچنين ما می توانيم به اروپا نفوذ كنيم و كشورهای زيادی را به تابعيت دولت ايران در بياوريم. در تاييد سخنان او مردونيه هم مطالبی گفت ، ولی اردوان (ارتابان) عموی خشايارشا با او به مخالفت برخواست و گفت كه من به پدرت داريوش گفته بودم كه به كشور سكاها نرو چون موفق نمی شوی. حالا يونانی ها مردمی جنگجوتر از سكاها هستند و پيروزی بر آنها كار مشكلی است. ولی خشايارشا از سخنان اردوان ناراحت شد و او را تهديد به تنيه شدن كرد. سپس هرودوت درمورد خواب ديدن های خشايارشا و اردوان می نويسد كه درنهايت منجر به قبول لشكركشی ايران به يونان از طرف اردوان می شود
.

حركت لشكر ايران به طرف داردانل
:
خشيارشا حدود چهل سال سرگرم جمع آوری تداركات لازم برای لشكركشی به يونان بود و توانست كه بزرگترين سپاه را تا آن زمان ، برای حمله به يونان آماده كند. او توانست نيروی دريايی از كشتی های تری رم (Triremes) (نوعی كشتی پارويی است كه پاروزنان آن در سه رديف روی هم ، در هر دو طرف كشتی قرار می گرفتند.) و پارويی را آماده نبرد با يونانی ها می كند. او همچنين آذوقه زيادی را با كشتی به تركيه و مقدونيه انتقال داد تا سپاهيانش دچار كمبود غذا نشوند
.
پياده نظام ايران از كری تال واقع در كاپادوكيه حركت كرد و به طرف سارد رفت. سپس خشايارشا در آنجا به سپا هيانش پيوست و لشكر او از رود هاليس (قزل ايرماق فعلی) گذشت و داخل فرنگيه شد.لشكر ايران برای عبور از تنگه داردانل يا هلس پونت كشتی های بزرگ را در دو رديف به اتصال دادند تا اينكه كشتی های كوچك بتوانند از ميان آنها عبور كنند. آنها همچنين پل هايی را بر روی تنگه ساختند
.

عبور لشكر ايران از هلس پونت (داردانل
) :
در كنار هلس پونت خشايارشا خواست كه از لشكر خود سان ببيند. به حكم او اهالی محل قبلا روی يك تپه ، تختی از مرمر سفيد ساخته بودند. سپس شاه بر روی آن قرار گرفت و از نبروی دريايی و سپاهيانی كه روی خشكی قرار داشتند سان ديد. او برای آنها سخنرانی كرد و آنها را به مقاومت و جنگ تشويق كرد
.
پس از دعا و نيايش به دستور خشايارشا عبور لشكر از داردانل شروع می شود. از روی يكی از پلها پياده و سواره نظام عبور می كرد و از روی پل ديگر كه بطرف دريای اژه بود چهارپايان باری و خدمه عبورمی كردند. لشكر خشيارشا شامل ملت های گوناگونی مثل اعراب ، مادها ، پارسها ، هندی ها ، سكاها ، تراكی ها (اهالی تركيه) و… بودند
.
در محل هلس پونت ، پس از صحبت های طولانی كه خشايار شا با اردوان عموی خود می كند ، او را به شوش می فرستد تا حكومت پارس را موقتا اداره كند
.
حركت خشايارشا بطرف يونان و تصرف شهرهای شمالی آن كشور
:
مطابق نوشته های هرودوت خشايارشا از دريسك به طرف يونان رفت. اين نواحی را تا منطقه تسالی مگابيز و پس از آنرا مردونيه مطيع كردند و همگی به خشايارشا باج می دادند. سپس خشايارشا از شهرهای مختلف يونان عبور كرد و به اكانت رسيد. تمام اهالی شهر به او احترام گذاشتند. در اين محل بود كه خشايارشا قبلا دستور حفر كانالی را داده بود كه هرودوت از آن بنام كانال اتس ياد می كند و نيروی دريايی ايران از داخل آن عبور كرد. در مسير اين كانال چند شهر قرار داشت ، كه ايرانی ها از آنها چند كشتی به عنوان كمك گرفتند
.
از اين مسير خشايارشا وارد شمال يونان وشهر تسالی می شود. اطراف منطقه تسالی را كوهای بلند احاطه كرده اند ، كه از جمله می توان كوه المپ را نام برد. از راه يك تنگه لشكر خشايارشا وارد تسالی می شود و آنها فورا تسليم می شوند.
اوضاع و احوال يونان :وقتی خبر لشكركشی ايران به يونان رسيد ، آتنی ها بيشتر از ساير يونانی ها دچار ترس وحشت شدند چرا كه می دانستند هدف اصلی ايرانی ها آتن است. بعضی ها فكر كردند ترك وطن بكنند و به ايتاليا بروند ولی اكثر يونانی ها در آنجا ماندند و كشتی جنگی ساختند.زمانی كه خشايارشا در سارد بود ، يونانی ها جاسوسانی را به آنجا فرستادند تا از وضعيت سپاهيان و نيروی دريايی ايران كسب اطلاع كنند. ايرانی ها فهميدند كه آنها جاسوس هستند ، بنابراين آنها را به نزد خشايارشا بردند. ولی خشيارشا نه تنها آنها را مجازات نكرد بلكه به آنها كل ارتش ايران را نشان داد و گفت كه به يونان برگرديد و به يونانی ها بگوييد كه عده نفرات سپاه ايران و تعداد كشتی ها چقدر است. چون خشايارشا فكر می كرد كه اگر آنها از تعداد زياد كشتی های ايران اطلاع پيدا كنند ، جنگ را بی مورد می دانند و تسليم خواهند شد.يونانی ها سفيرانی را نزد پادشاه سيسيل می فرستند و از او تقاضای كمك مي كنند. او می گويد كه سيسيلی ها به يونانی ها كمك می كنند ولی تقاضای فرماندهی لشكر يونان را هم دارند ، كه مورد موافقت اسپارتی ها و آتنی ها قرار نمی گيرد. در نتيجه پادشاه سيسيل هم به يونانی ها كمك نمی كند.تنگه ترومپيل و فتح آنجا توسط خشايارشا :پس از اينكه اهالی تسالی تسليم لشكريان ايران شدند ، يونانی ها به ناحيه ايستم برگشتند. در اين ناحيه بود كه اسكندر مقدونی (پدربزرگ اسكندر مقدونی معروف) به يونانی ها پيشنهاد كرد كه در تنگه ترومپيل مستقر شوند. چون اين منطقه باريك است و راه عبور لشكر ايران را می توان به راحتی سد كرد. او همچنين گفت كه نيروی دريايی يونان در آرت ميزيوم مستقر شود ، چرا كه در نزيكی ترومپپل بود و در نتيجه نيروی دريايی و زمينی به راحتی می توانستند به يكديگر كمك كنند. كشتي های ايرانی از ترم حركت خود را آغاز كردند و به آرت مزيوم رسيدند ، در آنجا به تعقيت كشتی های يونانی پرداختند و توانستند يكی از آنها را بگيرند. بقيه كشتی های يونانی هم عقب نشينی كردند. بنابر نوشته های هرودوت وقتی كه نيروی دريايی ايران به ساحل ماگنزی رسيد ، در آنجا دريا طوفانی شد و تعدادی از كشتی های ايرانی صدمه ديدند. ديده بانان آتنی خبر آسيب ديدن كشتی های ايرانی را به آتن انتقال دادند و آتنی ها بساير خوشحال شدند. خشايارشا در مليان اردو زد و يونانی ها نتگه ترومپيل را اشغال كردند. خشايارشا جاسوسانی را بطرف لشكر يونان فرستاد تا كسب اطلاع كنند. سپس خشايارشا جنگ را چهار روز به تاخبر انداخت تا شايد يونانی تسليم شوند ولی اين اتفاق نيفتاد. سپس جنگ شروع شد ولی سربازان ايرانی نتوانستند تنگه را بگيرند. تا اينكه يك نفر يونانی به طمع پاداش بزرگی كه خشايارشا وعده آنرا به او داده بود ، به سپاهيان ايران پيشنهاد كرد كه شبانه و با مشعل از يك كوره راه كوهستانی تنگه ترومپيل را دور بزنند و پشت سپاهيان يونانی قرار بگيرند. سپاهيان يونان كه ديدند ايرانی ها از كوه های پر از جنگل سرازير می شوند ، همگی فرار كردند و فقط اسپارتی ها مقاومت كردند كه آنها هم كشته شدند. بدين ترتيب ايرانی ها توانستند از دو جناح به يونانی ها حمله كنند و ديواری را كه يونانی جلوی تنگه ساخته بودند ، خراب كنند. ايرانی ها درنهايت پيروز شدند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر