جمعه، مرداد ۱۳، ۱۳۹۱

ایمان چیست؟






1. این ایده که چیزی درست است، تنها به دلیل اینکه ما امیدواریم درست باشد.
2. این قضیه که چیزی درست است، حتی اگر مدرکی برای پشتیبانی آن وجود نداشته باشد.

3. این باور که چیزی درست است، حتی اگر مدارکی علیه آن وجود داشته باشد.

ایمان یک کلمه است که بصورت متداول و کلی به عقاید دینی و بصورت جزئی به قبول کردن اصول دینی و تعصبات و جهالتهای آن است. همینطور میتوان ایمان را اعتقاد به متن و باطن عقاید و مفاهیم مذهبی و دینی دانست.

نیچه در باب ایمان میگوید، یک گذار اتفاقی به دیوانه خانه نشان میدهد که ایمان هیچ چیز را اثبات نمیکند. البته ایمان، تابحال نتوانسته است کوه های واقعی را تکان دهد، اما میتواند کوه ها را جایی که قرار ندارند قرار دهد. ایمان یعنی اینکه صبر نکنیم تا ببینیم چه چیزی درست است.

میلیونها انسان امروز به اینکه هیچ خدایی جز الله وجود ندارد و محمد پیامبر اوست ایمان دارند و هر روز بارها شهادت میدهند که به این دو چیز ایمان دارند. چند قرن پیش نیوتون دانشمند بزرگ یهودی قوانین جاذبه را کشف کرد و تئوریهایی در این باب ارائه کرد، از آن دوران تا به این دوران تئوریهای نیوتون پابرجا هستند، آیا میبینید که اشخاصی روزی ده بار بگویند ما شهادت میدهیم که قوانین جاذبه درست است و نیوتون کاشف جاذبه است؟

آیا لازم است برای اینکه قوانین جاذبه حفظ شوند انسانهایی به خود بمب ببندند و مخالفان این قوانین را نابود کنند؟ آیا لازم است که میلیاردها میلیارد بودجه ملتها خرج شود برای گسترش قوانین جاذبه نیوتون؟ آیا اگر کسانی با قوانین جاذبه نیوتون مخالفت کند، طرفداران قوانین نیوتون آنها را لعنت میکنند و یا میکشند؟ آیا اگر کسی به قوانین نیوتون اعتقاد داشته باشد و بعد عقیده اش عوض شود به او میگویند خائن و مرتد؟ پاسخ این سوالهای ساده نه است اما چرا؟ چون جاذبه بر استدلال و منطق و قوانین علمی پایدار است، کسی به قوانین نیوتون ایمان ندارد، این قوانین امروز درست هستند و فردا ممکن است درستی آنان زیر سوال برود (برای بحث مفصل تری در این مورد به "سفسطه ناقص بودن عقل" مراجعه کنید.) اما در مقابل مفاهیمی که به آنها باید "ایمان" آورد، مشتی تخیلات و حرفهای کودکانه و بی اساس و غیر علمی و حتی در بسیاری از موارد ضد علمی هستند. مثلا شما باید اعتقاد داشته باشید که طبق گفته قرآن حضرت سلیمان با سوسک و مورچه و جانوران صحبت میکرده است و آنها به سلام و صلوات و ذکر خداوند مشغول هستند. یا اینکه مثلا یونس در شکم ماهی زندگی کرده است و یا حضرت آدم از آسمان روی زمین افتاده است و بشر اینگونه خلق شده است!

و چون این مفاهیم بی پایه و اساس هستند و کاملا ماهیت آنها برای خردگرایان روشن است، خداپرستان مجبور هستند که برای حفظ این مقدسات خود کودکانه و لجوجانه روزی 100 بار بگویند من شهادت میدهم خدایی وجود دارد و الله تنها خدا است و محمد پیامبر اوست، در حالی که اگر استناد و دلیل روشنی برای این ادعاهای مسخره وجود داشت دیگر اینقدر نیاز به تکرار و لجاجت باقی نمیماند. مذهبیون با تکرار و دخیل کردن احساساتی همچون عشق و ترس، خرد خود و دیگران را تضعیف میکنند و تلاش میکنند به مزخرفات و باورهای خرافی علی رغم نابخردانه بودنشان باور داشته باشند. در هر دفاعی که از ایمان و دین میشود حمله ای نیز به خرد و عقلانیت صورت میگیرد. امانوئل کانت تمام کوشش خود را در آثار فلسفه دینی خود برای نشان دادن اینکه با خرد و استدلال نمیتوان خدا و وجودش را شناخت، انجام داد تا به قول خود "جایی برای ایمان بوجود آید".

بنابر این میتوان گفت ایمان داشتن یعنی اعتقاد بدون دلیل داشتن. شما وقتی به چیزی ایمان دارید که نه برای آن مدرکی دارید نه علت و استدلال معتبری. باور داشتن و اعتقاد داشتن و ایمان داشتن باهم بسیار متفاوت هستند. یک دانشمند مدتها بعد از مطالعه و تحقیق فرضیه هایی را ایجاد میکند و وقتی با انجام آزمایشهای متعدد و مختلف درستی این فرضیه ها را آزمایش میکند و بعد از اینکه فرضیه یا نظر خود را مستدل کرد به آن مفهوم جدید که این دانشمند ایجاد کرده است نظریه گفته میشود. نظریه ها با تئوریهای مختلف دیگر باید همخوانی داشته باشند و الا از مقام نظریه بالاتر نخواهند رفت. اگر هیچ دلیل محکم و تئوری ای علیه یک نظریه وجود نداشته باشد به آن نظریه تئوری گفته میشود. تئوری بالاترین مقامیست که یک مفهوم میتواند داشته باشد. در دنیای علم "حقیقت مطلق" و "قانون محض" یا هر نوع قطعیت دیگری وجود ندارد (برای اطلاعات بیشتر در مورد علم، قضیه علمی، روش علمی و ... به "علم چسیت" مراجعه کنید.). خیلی از چیزها مثل سرعت نور و قوانین حرکتی نیوتون تئوری هستند و نه حقیقت. اما مفاهیم دینی اینگونه هستند که یک انسان سود جویی آنها را مطرح میکند و نه لازم است که آنها را اثبات کند نه چرا و چگونگی آنها را اعلام کند و نه غیره و یک مشت باورمند به آنها نه به چشم فرضیه یا نظریه یا تئوری بلکه به چشم حقایق و قوانینی که در مورد آنها حتی نباید شک کرد ایمان می آورند و از شک کردن به آنها نیز در هراسند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر