شنبه، تیر ۲۴، ۱۳۹۱

امپراتور فراری روم به دست يك سرباز ايرانی كشته شد


ژوئن سال 363 ميلادی در جريان جنگ دو امپراتوری روم و ايران، ژوليانFlavius Claudius Julianus (فلاويوس كلاوديوس ژوليانوس) امپراتور روم از دودمان كنستانتينيان كه در حال فرار از برابر ارتش توانمند ايران بود در منطقه سامرا (عراق امروز) هدف زوبين يك سرباز ايرانی قرار گرفت، شديدا زخمی شد و چند ساعت بعد (27 ژوئن) درگذشت. وی آخرين امپراتور غير مسيحی روم بود و مسيحيان او را به لحاظ سختگيری نسبت به پيروان اين دين «خدانشناس» می خواندند. ژوليان كه در تاريخ به ژوليان دوم معروف است (برای اشتباه نشدن با ديديوس ژوليانوس) در عين حال، خود از فلاسفه «نيوپليتونيسمNeoplatonism» بود و در «نوشتن» به وپژه داستان نگاری دارای مهارت و استعداد بود.

ژوليانوس بود كه در مارس 363 ميلادی جنگ با ايران را با عبور از رود فرات و تعرض به قلمرو امپراتوری ما آغاز كرده بود كه به شكست روميان و مرگ خود او منجر شد. ژوليانوس می خواست كه از فرصت دور بودن شاپور دوم، شاه وقت ايران، از پايتخت استفاده كند و اراضی را كه كنستانتينوس دوم به ايران باخته بود پس بگيرد و براي خود تاريخ بسازد كه جان خويش را هم بر سر اين كار گذارد. ژوليان از اقامت شاپور دوم (ذوالاكتاف) شاه وقت در آسيای ميانه كه سرگرم فراری دادن «هون» ها به سمت اروپا بود سوء استفاده كرده و وارد قلمرو ايران شده بود.
مورخ ارتش روم نوشته است: ژوليانوس در رسانيدن خود به پايتخت ايران (شهر تيسفونCtesiphon ) به قدری شتاب داشت كه منتظر 30 هزار سرباز كمكی خود نشد كه در مسير حركت و به فاصله ای كم از تيسفون، با شصت هزار تن لژيونر با نيروهای يك ژنرال ايرانی (سپهبد) به همين شمار وارد جنگ شد و متوقف گرديد. امپراتور هنگامی كه شنيد شاپور دوم (ذوالاكتاف) به سوی تيسفون باز مي گردد با عجله عقب گرد كرد تا در منطقه كوهستان (كوههاي كردستان عراق امروز) منتظر نيروی كمكی شود كه واحدهای ايران او را دنبال كردند و پيش از رسيدن به كوهستان از دو سوی مورد حمله قرار دادند كه زوبين خورد و تلاش اوريباسيوسOribasius جراح ارتش برای نجاتش به جايی نرسيد و سپيده دم در گذشت.
در پی كشته شدن ژوليان، ژنرالهای رومی فی المجلس «ژوويان» را به سمت امپراتور موقت انتخاب كردند كه وی چون توان و استعداد جنگيدن در نيروهای رومی نديد به شاپور دوم پيشنهاد ترك مخاصمه و صلح داد كه به شرط پذيرفتن همه شرايط ايران قبول شد. ژوويان در قرارداد صلح، تعهدات بسيار سنگين بر عهده گرفت، يعنی هرچه را كه فاتح (ايران) ديكته كرد نوشت و امضاء كرد و مابقي ارتش روم را نجات داد. طبق قرارداد صلح، ژوويان از پنج منطقه بزرگ در شرق مديترانه و هرگونه ادعای روم در ارمنستان صرف نظر كرد و متعهد شد كه شخصا به مناطق پنجگانه مراجعه كند و به دست خود پرچم ايران را در آنجا برافرازد كه چنين كرد و اين عمل در تاريخ امپراتوری روم، قبول يك تحقير خوانده شده است.
شاپور دوم بنا بر منش ايرانيان (رعايت احترام متوفی و وصيت او)، اجازه داد كه جسد ژوليانوس را بدون كوچكترين بی احترامي از قلمرو ايران خارج سازند.
سه داستان جالب از ژوليانوس دوم بجا مانده است كه «ويلمر كيو رايتWilmer Cave Wright» آنها را به انگليسی ترجمه و در سه جلد تحت عنوان كارهای امپراتور ژوليان در سال 1923 در لندن به چاپ رسانده و به توزيع داده است كه تا كنون چند بار تجديد چاپ شده اند. ژوليان برای اين بتواند افكار انديشمندان يونان قديم را از دست اول (نه ترجمه آنها) مطالعه كند، زبان يونانی فرا گرفته بود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر