شهر «جندی شاپور» را شاپور اوّل ساسانی (۲۴۱-۲۷۲ م) به هم چشمی «انطاکیه» که از بلاد رومی محسوب میشد، در اهواز ساخت. بعداً انوشیروان (۵۳۱-۵۷۹ م) که خود پادشاهی عالم و حکیم بود… سرزمین کهن ایران که از هزاران سال پیش نهال فرهنگ و تمدن را در خود بارور ساخته است سهم بسزایی در رشد و تحول انسان داشته است.
تاریخ تمدن بیانگر نقش ارزنده ایرانیان در علوم و فنون است. این سرزمین نه فقط جنگاوران و جهانگیران را در خود جای داده است، بلکه اندیشه ورزان و خردمندانی بس بزرگ از آن برخاسته اند. پس از آن که حکومتهای عظیم و قدرتمند تشکیل شدند، میبایست توجه بیشتری به فرهنگ، علم و ادب میشد و در این راه، ایرانی آن قدر گشاده دل و آزاد اندیش بود تا تفکرات متفاوت و حتی متناقض را در خود جای دهد، در طول قرنها حافظ فرهنگ و تمدنهای مختلف و خود نیز پایه ریز فرهنگ والایی بود که نه تنها بر فرهنگ و تمدن عظیم اسلامی نفوذ و تاثیر ویژه ای داشت، بلکه بر ملل و اقوام دیگر نیز اثرات پاینده و ارزنده ای باقی گذاشته است.
جندی شاپور (یا گندی شاپور) به طوری که صاحب «مجمل التواریخ » نوشته «به از اندیوشاپور» است؛ یعنی شهر شاپور که بهتر از «انطاکیه» است. چه گویند که «اندیو» در زبان پهلوی به معنی «انطاکیه» است.
شهر «جندی شاپور» را شاپور اوّل ساسانی (۲۴۱-۲۷۲ م) به هم چشمی «انطاکیه» که از بلاد رومی محسوب میشد، در اهواز ساخت. بعداً انوشیروان (۵۳۱-۵۷۹ م) که خود پادشاهی عالم و حکیم بود، در آن شهر مدرسه و بیمارستان عظیم و نامدار «جندی شاپور» را تأسیس کرد که هم مدرسه و مرکز تحصیل طبّ و فلسفه بود، و هم بیمارستان و دارالشّفای مریضانی که بدان جا رجوع میکردند. قسمتی از استادان بزرگش مسیحی نسطوری مذهب بودند که پس از بستهشدن مدارس فلسفی یونانی به فرمان امپراطور روم، از «رُها» و دیگر مراکز علمی و فلسفی گریخته بودند. انوشیروان از وجود آنها برای تأسیس مدرسهی جندی شاپور استفاده کرد و به علاوه جمعی از مسیحیان یعقوبی مذهب را نیز در آن مدرسه به کار واداشت
•توضیحاً این استادان که اشاره کردیم، در حقیقت همه ایرانی شده بودند. تا آخر هم داخل حوزهی اسلام باقی ماندند و این دسته از آن هفت تن از فلاسفهی نوافلاطونی و علمای بزرگ ریاضی و فنون عقلی بودند که در اثر فشار و سختگیریهای امپرطور روم در سال ۵۲۹ م. به ایران گریختند و به دربار انوشیروان پناهنده شدند و انوشیروان هم مقدم ایشان را گرامی داشت و آنها را در کاخ سلطنتی خود جای داد و مهمانداران و مستخدمان خوب آبرومند برای پذیرایی ایشان برگماشت و پس از چندی که با حرمت مهمان ایران بودند، به تشویق و اشارت انوشیروان بعضی تألیفات و کارهای علمی هم اینجا انجام دادند و به وطن خود بازگشتند. دانشگاه جندی شاپور از مهمترین مراکز آموزشی و تحقیقی دنیای آن زمان بود که تعداد زیادی دانشمند و پزشک در آن مشغول به تدریس، تحصیل و طبابت بودند. در این مرکز علاوه بر کتب تالیف شده دانشمندان ایرانی بسیاری از کتابهای یونانی و هندی را به پهلوی ترجمه کرده و آن ها را تعلیم میدادند. با مطالعه و بررسی این دانشگاه میتوان به قدمت تعلیم و تعلم رسمی در ایران پی برد. در زمان انوشیروان عده ای از فلاسفه یونان، که بعد از تعطیلی آکادمی آتن به دلیل تعصب امپراطوری روم به ایران پناهنده شدند، مورد حمایت این پادشاه قرارگرفتند. آنان در دانشگاه جندی شاپور به تدریس مشغول شدند. انوشیروان حتی عده ای را به هندوستان فرستاد تا به فراگیری علوم بپردازد. طب یونان در مدرسه جندی شاپور رواج یافت. فلسفه ارسطو و افلاطون در زمان انوشیروان به فارسی ترجمه شد. برزویه طبیب نیز در زمان انوشیروان به هند رفت و با تنی چند از دانشمندان و کتب هند به ایران بازگشت. مدرسه جندی شاپور در علم کیمیا (شیمی)، زیست شناسی و علوم پزشکی نقش مهمی داشته است. در این مدرسه آموزش و گفت و گو به زبان سریانی بود. از آنجا که زبان سریانی نزدیکی زیادی به زبان عربی دارد این امر خود باعث انتقال سریع و ساده تر علوم عهد باستان به دوره اسلامی شد. انوشیروان گذشته از تاسیس دانشکده طب جندی شاپور به تاسیس مدرسه دیگری که در آن ریاضیات، فلسفه و نجوم تدریس میشد در جندی شاپور اقدام کرد. تدریس در این زمینه کاملا به زبان یونانی بود ولی شکی نیست که عامل زبان فارسی نیز به طور غیرمرئی مخصوصا در رشته داروسازی وجود داشته است. پیوستگی بزرگ میان طب اسلامی و یونانی را باید در پزشکی اواخر دوره ساسانی، به ویژه در مدرسه جندی شاپور جست و جو کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر