"انیسالدوله (فاطمه) دختر نورمحمد از طایفۀ گرجی از اهالی قریۀ امامۀ لواسان و زن صیغهای بود که به وسیلۀ فروغالسلطنه (جیران) به حرم شاه وارد شد و چون زن عاقله، مدبر، زیرک و موقعشناسی بود، سرآمد تمام زنان شاه شد و عنوان بانوی بانوان حرمسرای ناصرالدینشاه را دریافت کرد".
"انیسالدوله که در واقع ملکه بود، ولی فرزندی نیاورد. شاه او را بسیار دوست داشت و چندین بار خواست وی را عقد کند، ولی او نپذیرفت و اظهار نمود که به اصطلاح ساعت اولیۀ زناشویی خود را برهم نخواهد زد".
او که سوگلی ناصرالدینشاه بود، القاب خاصی هم از او دریافت کرد. اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات ناصرالدین شاه در یادداشت های روزانه خود می نویسد: "در جمادیالثانی سال ۱۳۱۲ هـ.ق. ناصرالدینشاه برای تجلیل از خدمات انیسالدوله و ادای احترام به او لقب حضرت قدیسه را اعطا کرد.»(۳) "به انیسالدوله نشان حمایل آفتاب داده شد. این نشان را قبل از سفر اول فرنگ اختراع فرمودند که در فرنگ به ملکهها داده شد. انیسالدوله اولین زنی است در ایران که دارای این نشان است".(۴) و همچنین "به انیسالدوله تمثال رحمت داده شد".
اما نقش انیسالدوله در زندگی خصوصی ناصرالدینشاه فراتر از القاب همایونی بود و امتیازات او به خاطر تفاوتهایی که با دیگر زنان حرمسرا داشت، بیشتر بود. "در آن دوره که زن باسواد کمتر پیدا میشد، انیسالدوله زنی بود که صرف نظر از زیبایی، انشاء روان و سلیس او را کمتر کسی داشت و رویهمرفته جمال و کمال انیسالدوله باعث چنان سربلندی و امتیاز او نسبت به سایر زنان ناصرالدینشاه بود که به مقام بلند ملکۀ کشور رسید. یک نفر وزیر به کارهای او رسیدگی میکرد و شگفت این که یک منشی زن داشت و این در تاریخ ملل فرنگ نیز تا کنون بیسابقه است که ملکۀ کشوری منشی زن داشته باشد".
"انیسالدوله دارای دستگاه عظیمی بود و ماهیانۀ معینی نداشت. زنهای درجۀ اول شاه را ماهی هفتصد و پنجاه تومان حقوق بود. زنهای درجۀ دوم به تفاوت از پانصد الی دویست تومان داشتند و صیغههای درجه سوم را از صد الی یکصد و پنجاه تومان مقرری بود. دخترهای بزرگ شاه سالی چهارهزار تومان حقوق داشتند".
او به جای آن که نقش زن صیغهای و دست چندم ناصرالدینشاه را بازی کند، بیشتر به عنوان بانوی اول همچون ملکههای رسمی رفتار میکرد. "انیسالدوله در اعیاد ملی و اسلامی از خانمهای ایرانی و خارجی مقیم تهران پذیرایی میکرده و به عنوان بانوی اول کشور آنها را به حضور میپذیرفتهاست. انیسالدوله برای خود شکوه و کبکه و دبدبه و اسکورت خاص داشته، به مهمانی خانۀ درباریان میرفته و در ایام عاشورا رسم چنان بود که مراسمی نیز در خانه و تکیۀ او برگزار میشد. رسم چنان بود که هر سال روز هفتم محرم علم همایونی را از خانۀ انیسالدوله برداشته به تکیۀ نایبالسلطنه میبردند و روز دهم محرم، یعنی عاشورا، آن را به طور مجلل و با تشریفات تمام به خانۀ انیسالدوله برمیگرداندند. هنگام بردن علم به چند نفر خلعت میدادند".
"انیسالدوله نزد ناصرالدینشاه شأن و شوکت زیادی داشت. علاوه بر عمارت شهری که در اختیار داشته در صاحبقرانیه نیز عمارت جداگانهای در اختیار او بوده که سالها بعد و هنگام درگیری محمدعلیشاه با مشروطهطلبان زنان درباری که از تهران به صاحبقرانیه پناه برده بودند، در آن عمارت که یک اتاقش را فرش کرده بودند، زندگی میکردند".
اما شاید نقش انیسالدوله در جریان تحریم تنباکو یکی از مهمترین دلایلی باشد که جایگاه او را در میان زنان حرمسرا برای همیشه پررنگ و برجسته کرد. "در جریان تحریم تنباکو نیز این رقابت ادامه یافت. انیسالدوله راه خود را از شاه جدا کرد و استقلال خود را نشان داد. پس از صدور فتوای تحریم تنباکو، به دستور انیسالدوله قلیانها را جمع کردند و در پاسخ به شاه که چه کسی تنباکو را حرام کرده گفت: "آن کس که مرا به تو حلال کرده است".
همچنین او یکی از زنان قاجار است که در امور خیریه نیز دستی داشتهاست. "از انیسالدوله آثار خیریه به این شرح باقی است: ضریح نقره برای شهدای کربلا، پردۀ مروارید تقدیم آستان حضرت سیدالشهدا، ده باب دکان وقف حضرت رضا برای روضهخوانی، جیغۀ الماس تقدیم روضۀ مقدسه حضرت امیرالمؤمنین، نیمتاج الماس تقدیم عتبۀ حضرت رضا، بقعه و گنبد شاهزاده حسین در امامه، بنای پل در ناصرآباد سمت لواسان".چاپ و توزیع مجانی یک جلد از کتاب ناسخالتواریخ مربوط به شرح حال حضرت فاطمه (س) و دستور به چاپ رسالۀ عملیۀ زینهالعباد در سال ۱۳۱۳.
خانۀ انیسالدوله
خانه انیسالدوله که در خیابان ولی عصر بالاتر از خیابان مولوی قرار دارد، در سال ۱۳۸۲ با شماره ۱۰۴۰۳ در فهرست آثار ملی کشور جای گرفت. به عقیدۀ کارشناسان، این خانه عمارتی است که انیسالدوله پس از ترور ناصرالدینشاه در آن اقامت گزید که البته از آن شکوه و عظمت خانههای اندرونی و بیرونی قجری در آن آثار زیادی باقی نماندهاست.
این ساختمان در دو طبقه ساخته شده و دارای دو ورودی از سمت خیابان است که یکی به ساختمان و دیگری به فضای حیاط ارتباط دارد. طبقۀ اول این بنا شامل یک راهپله با ایوان جنوبی است. در شمال این ایوان دو سالن بزرگ و مرتفع و یک فضای پشتیبانی قرار گرفته و یک پیشفضا در ضلع شرقی سالنها واقع شدهاست. و طبقۀ همکف شامل فضاهای ایوان در جنوب، دو فضای اصلی در شمال آن و یک انبار در منتهیالیه غربی است.
از تزئینات بهکاررفته در این عمارت میتوان به ستونهایی با سرستون به سبک یونانی در طبقۀ اول و ستونهای حجاریشده در طبقۀ همکف با پایۀ ستونهای مزین، گچبری و نقاشیشده و شومینههای زیبا اشاره کرد.
مالکان قاجاری این بنا را در زمان پهلوی اول فروختند و پس از آن خانه از حالت مسکونی درآمد ودرآن مدرسه ای دایر شد. بعدها در سال ۱۳۳۰ این بنا به مالکیت شخصی به نام "نادر اصفهانی" درآمد واز دهه ۱۳۵۰به بعد هم از آنجا که در نزدیکی محل کشتارگاه تهران واقع شده، اتحادیۀ تهیه وتوزیع گوشت تهران در این ساختمان مستقر شده است.
مطالب فوق العاده بودند.ایکاش به منابع آنها اشاره ای می شد.با سپاس
پاسخحذف