بسیاری
از مردم ما و همچنین مردم جهان بر این
باورند که پارتیسان (پارتیزان)
به
رزمندگان کمونیست جنگ های نامنظم در
اروپای شرقی گفته می شده که در جنگ های
جهانی نقش بسزایی در پیروزی متفقین داشتند.
برخی گمان می کنند این واژه فرانسوی است و در بسیاری از واژه نامه های پارسی نیز آن را واژه ای فرانسوی گفته اند. اما این واژه پارسی است و از واژگان پارتی (پارتیان یا همان اشکانیان) + سان (به معنی مانند یا همسان) ساخته شده. بنابراین پارتیسان به معنای “همانند پارتیان” است و شیوۀ جنگ پارتیسانی (پارتیزانی) به معنی تاکتیک جنگی پارتیان (اشکانیان) یا “جنگ به سان پارتیان” است.
پارتیسان ها سپاهیان چیره دست اشک یکم در دوران فرمانروایی اشکانیان (پارتیان) بودند. آنان سوارکارانی زبده بودند که بعدها شیوۀ تیراندازی و روش جنگی آنها الگویی بی همتا برای اروپاییان گذشته و امروزی گشت. توان بالای پارتیسان ها در شمار سپاهیان نبود بلکه در شیوۀ جنگ و گریز آنها بود. این هوشمندی پارتیسان ها بود که با شمار اندک ، فرجام نبرد را به سود خود پایان می دادند.
در زمان اشک یکم سپاه کوچک پارتیسان ها توانستند بخش های فراوانی از خراسان بزرگ را از یونانیان و بازماندگان اسکندر که در زمان هخامنشیان بر ایران چیره شده بودند پاک کنند. پس از اشک یکم و در دوران اشک های پس از او ، ایران دوباره یکپارچه گشت و کم کم همۀ یونانیان از خاک ایران بیرون شدند. شیوه جنگی پارتیان بدینگونه بود که نخست سواران سنگین و پشت آن پیاده ها درون دشتی خشک و فراخ به دور از دید دشمن آرایش می گرفتند.
سواران سبک به پیشواز دشمن می رفت و با تک و گریز او را وادار به پیگیری خود می ساخت. سپاهیان دشمن به گمان اینکه سپاه پارتی تنها همین سواران هستند، به دنبال کردن آنان پرداخته و ناگهان خود را در دشتی می یافتند که در برابر آنها سواران سنگین پارتی ایستاده بودند. در این هنگام سواران سبک پارتی جلوی پیاده ها و در پشت سواران سنگین پناه می گرفت. سپاه دشمن با از میان رفتن آرایش جنگی پیشین تلاش می کرد تا در برابر سواران سنگین پارتی آرایش بگیرد. این کار دشمن، به سواران سبک پارتی زمان می داد تا نفسی تازه کنند و پیاده ها نیز از آنان با کمی آب و نان پذیرایی کنند. پس از آرایش دشمن ، ناگهان سواران سنگین به دل سپاه دشمن می تاخت و از میان سپاه دشمن راهی باز می کرد که تا پایان آن می رفت. پشت سر سواران سنگین، سواران سبک از آن راه می آمد و با تیر و کمان به دل سپاه دشمن می زد. پس از اینکه سواران سنگین به آنسوی سپاه دشمن می رسید، پشت سر دشمن آرایش می گرفت و از پشت به آنان یورش می برد. در این هنگام سواران سبک پس از گذشتن از راه باز شده ، دشمن را دور می زد، دو دسته می شد و از چپ و راستِ دشمن، به او تیراندازی می کرد. ناگهان دشمن خود را در آوردگاهی می دید که از روبرو با پیاده ها ، از پشت با سواران سنگین و از چپ و راست با سواران سبک می جنگد و نیز شکافی میان سپاهش هست که فرماندهی را دشوار می کند.
برخی گمان می کنند این واژه فرانسوی است و در بسیاری از واژه نامه های پارسی نیز آن را واژه ای فرانسوی گفته اند. اما این واژه پارسی است و از واژگان پارتی (پارتیان یا همان اشکانیان) + سان (به معنی مانند یا همسان) ساخته شده. بنابراین پارتیسان به معنای “همانند پارتیان” است و شیوۀ جنگ پارتیسانی (پارتیزانی) به معنی تاکتیک جنگی پارتیان (اشکانیان) یا “جنگ به سان پارتیان” است.
پارتیسان ها سپاهیان چیره دست اشک یکم در دوران فرمانروایی اشکانیان (پارتیان) بودند. آنان سوارکارانی زبده بودند که بعدها شیوۀ تیراندازی و روش جنگی آنها الگویی بی همتا برای اروپاییان گذشته و امروزی گشت. توان بالای پارتیسان ها در شمار سپاهیان نبود بلکه در شیوۀ جنگ و گریز آنها بود. این هوشمندی پارتیسان ها بود که با شمار اندک ، فرجام نبرد را به سود خود پایان می دادند.
در زمان اشک یکم سپاه کوچک پارتیسان ها توانستند بخش های فراوانی از خراسان بزرگ را از یونانیان و بازماندگان اسکندر که در زمان هخامنشیان بر ایران چیره شده بودند پاک کنند. پس از اشک یکم و در دوران اشک های پس از او ، ایران دوباره یکپارچه گشت و کم کم همۀ یونانیان از خاک ایران بیرون شدند. شیوه جنگی پارتیان بدینگونه بود که نخست سواران سنگین و پشت آن پیاده ها درون دشتی خشک و فراخ به دور از دید دشمن آرایش می گرفتند.
سواران سبک به پیشواز دشمن می رفت و با تک و گریز او را وادار به پیگیری خود می ساخت. سپاهیان دشمن به گمان اینکه سپاه پارتی تنها همین سواران هستند، به دنبال کردن آنان پرداخته و ناگهان خود را در دشتی می یافتند که در برابر آنها سواران سنگین پارتی ایستاده بودند. در این هنگام سواران سبک پارتی جلوی پیاده ها و در پشت سواران سنگین پناه می گرفت. سپاه دشمن با از میان رفتن آرایش جنگی پیشین تلاش می کرد تا در برابر سواران سنگین پارتی آرایش بگیرد. این کار دشمن، به سواران سبک پارتی زمان می داد تا نفسی تازه کنند و پیاده ها نیز از آنان با کمی آب و نان پذیرایی کنند. پس از آرایش دشمن ، ناگهان سواران سنگین به دل سپاه دشمن می تاخت و از میان سپاه دشمن راهی باز می کرد که تا پایان آن می رفت. پشت سر سواران سنگین، سواران سبک از آن راه می آمد و با تیر و کمان به دل سپاه دشمن می زد. پس از اینکه سواران سنگین به آنسوی سپاه دشمن می رسید، پشت سر دشمن آرایش می گرفت و از پشت به آنان یورش می برد. در این هنگام سواران سبک پس از گذشتن از راه باز شده ، دشمن را دور می زد، دو دسته می شد و از چپ و راستِ دشمن، به او تیراندازی می کرد. ناگهان دشمن خود را در آوردگاهی می دید که از روبرو با پیاده ها ، از پشت با سواران سنگین و از چپ و راست با سواران سبک می جنگد و نیز شکافی میان سپاهش هست که فرماندهی را دشوار می کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر