چهارشنبه، فروردین ۱۱، ۱۳۹۵

پروین اعتصامی یکی از بزرگترین چکامه سرا های مردمی را بهتر بشناسیم

 
پروین اِعتِصامی کیست؟
بانو رخشندهٔ اعتصامی مشهور به پروین اِعتِصامی (زاده ۱۲۸۵–۱۳۲۰) شاعر معروف ایرانی و متولد تبریز است. گرچه عمر کوتاه این شاعر توانا ضایعه تاسف باری برای جامه ادبی ایران محسوب می شود، اما اشعار او چون گنجینه ای از مضامین اخلاقی و عرفانی است، که موضوعات حکمتی و اخلاقی و دردهای اجتماع و مردمی را با زبانی ساده و شیوا و در پوششی از طنز و بذل گویی برای همه اقشار جامعه و در همه زمان ها بیان می کند.

زندگینامه
:پروین اعتصامی زاده (زاده ۱۲۸۵–۱۳۲۰) فرزند یوسف اعتصامی (اعتصام‌ الملک آشتیانی) فرزند میرزاابراهیم آشتیانی فرزند ملا حسن فرزند ملا عبدالله فرزند ملا محمد فرزند ملا عبدالعظیم آشتیانی می باشد. پروین در خانواده ای ادبی به دنیا آمد. مادر او اختر فتوحی (درگذشت ۱۳۵۲) فرزند میرزا عبدالحسین ملقب به مُقدّم العِداله، زاده تبریز بود. او از واپسین شاعران دوره قاجار و متخلص به “شوری” بود. پدر پروین نویسنده و مترجم بود وی در زمان تولد پروین، ماهنامه ادبی «بهار» را منتشر می کرد. پدر پروین در سال ۱۲۹۱ به همراه خانواده‌اش، از تبریز به تهران مهاجرت کرد. این مهاجرت به تهران، دلیل آشنایی پروین از کودکی با مشروطه‌خواهان و چهره‌های فرهنگی بود.

تحصیلات و استادان ادبی بانو اعتصامی
:پروین ادبیات رااز پدرش و در سایه استادانی چون علی‌اکبر دهخدا و ملک الشعرای بهارآموخت. در کودکی زبان‌های فارسی و عربی را زیر نظر معلمان خصوصی در منزل آموخت. سپس به مدرسه آمریکایی IRAN BETHEL (ایران کلیسا) رفت. در تیر ماه سال ۱۳۰۳ شمسی برابر با ماه ۱۹۲۴ میلادی دوره مدرسه دخترانه آمریکایی که به سرپرستی خانم میس شولر در ایران اداره می شد را با موفقیت به پایان برد.
در جشن فارغ تحصیلی خطابه ای با عنوان” زن و تاریخ” ایراد کرد.این خطابه از ظلم مرد به همسر خود در جامعه ایران سخن می گفت. پروین در قسمتی از اعلامیه “زن و تاریخ” چنین نگاشته است: « داروی بیماری مزمن شرق منحصر به تعلیم و تربیت است ، تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معروف مستفیذ نمایدو ادامه داده است پیداست برای مرمت خرابی های گذشته ، اصلاح معایب حالیه و تمهید سعادت آینده ، مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده ، تند و چالاک این پرتگاه را عبور کند
. »خانم میس شولر، رئیس مدرسه امریکایی دختران در خاطرات خود را از تحصیل و تدریس پروین در آن مدرسه چنین بیان می‌کند؛ “پروین، اگر چه در همان اوان تحصیل در مدرسه آمریکایی نیز معلومات فراوان داشت، اما تواضع ذاتیش به حدی بود که به فرا گرفتن مطلب و موضوع تازه ای که در دسترس خود می‌یافت شوق وافر اظهار می‌نمود.” پروین در سالهای ۱۳۱۵ – ۱۳۱۶ در زمان ریاست دکتر عیسی صدیق بر دانشسرای عالی، به عنوان مدیر کتابخانهٔ آن مشغول به کار شد.

زندگی خانوادگی و اخلاقی
:پروین در نوزده تیر ماه ۱۳۱۳ با پسر عموی پدرش «فضل الله همایون فال» ازدواج کرد. چهار ماه بعد به خانه شوهرش نقل مکان کرد. شوهر پروین رئیس شهربانی در کرمانشاه بود. اخلاق نظامی او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت. پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه شوهر با گذشتن از مهریه اش در مرداد ماه ۱۳۱۴ طلاق گرفت.
خانم سرور مهکامه محصص از دوستان دیرینه و نزدیک او؛ پروین را زنی پاک طینت، پاک عقیده، پاک دامن، خوشخو، خوشرفتار، در مقام دوستی متواضع و در طریق حقیقت و محبت پایدار توصیف می کند
.رد کردن یشنهاد ورود به دربار و مدال وزارت معارف:مرسوم است که در هر حکومتی، دولت دانشمندان و بزرگان علم و ادب را طی برگزاری مراسم خاص ادبی، مورد ستایش و احترام قرار می دهد. در چنین مراسمی وزیر یا مقامی بالاتر ، مدالی را که نشانه سپاس ، احترام و قدردانی دولت از خدمات علمی و فرهنگی فرد مورد نظر است، به او اهدا می کند، وزارت فرهنگ در سال ۱۳۱۵ مدال درجه سه لیاقت را به پروین اعتصامی اهدا کرد. ولی او این مدال را قبول نکرد. گفته شده که حتی پیشنهاد رضا خان، که از او برای ورود به دربار و تدریس به ملکه و ولیعهد وقت، دعوت کرده بود، نپذیرفت.
روحیه شاعرانه مردمی و اعتقادات آزادی خواهانه پروین هرگز به او اجازه کار در دربار پادشان یا حاکمان را نمی داد. همانگونه که در اشعار پرشورش، نگاه نکته سنج منتقد او موج می زند؛

روزی گذشت پادشی از گذرگهی \ فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خواست
پرسید زان میانه یکی کودکی یتیم \ کاین تابناک چیست که بر تاج پادشهی
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست \ پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزن گوژپشت و گفت \ این اشک دیده من وخون دل شماست…

دیوان شعر و اشتغال:پروین در سال ۱۳۱۵ به تشویق ملک‌الشعرای بهار، دیوان خود را توسط چاپخانه مجلس منتشر کرد. پروین پس از پایان تحصیلاتش در مدرسه آمریکایی IRAN BETHEL (ایران کلیسا)، مدتی در همان مدرسه به تدریس زبان و ادبیات انگلیسی پرداخت. او در سالهای ۱۳۱۵ – ۱۳۱۶ در زمان ریاست دکتر عیسی صدیق بر دانشسرای عالی، به عنوان مدیر کتابخانهٔ آن مشغول به کار شد.

درگذشت
:پروین اعتصامی در ۳۵ سالگی، در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۰، درست در زمانی که برادرش – ابوالفتح اعتصامی – دیوانش را برای چاپ دوم آن حاضر می کرد بر اثر ابتلا به بیماری حصبه، و کوتاهی پزشک معالج، در تهران و در آغوش مادرش چشم از جهان فروبست . پیکر او در حرم معصومه در قم و در جوار پیکر پدرش در مقبرهٔ خانوادگی به خاک سپرده شد. پس از مرگ او قطعه شعری از او یافتند که برای سنگ مزار خود سروده بود .این قطعه اکنون بر سنگ مزارش نقش بسته است:
این که خاک سیهش بالین است \ اختر چرخ ادب پروین است

گرچه جز تلخی از ایام ندید \ هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آن همه گفتار امروز \ سائل فاتحه و یاسین است
آدمی هرچه توانگر باشد \ چون بدین نقطه رسد مسکین است

از پروین اعتصامی چه می آموزیم؟
پروین اعتصامی به راستی روشنفکری آگاه بود. او دردهای مردم عامی را به زیباترین ترین شکل ممکن در آینه شعر به تصویر می کشید. دیوان او پند و اندرزهایی جاودانی برای همه زمان هاست. او گرچه درخواست ورود به دربار شاه را نپذیرفت و یا از ظلم شاهان شعر سرود، اما منتقدی آزاده بود، چنان که پس از واقعه “کشف حجاب” اثرات این واقعه بر زندگی اجتماعی زنان و جامعه ایران آگاهانه و کاملا منصفانه در شعر خود به تصویر کشید؛
زن در ایران، پیش از این گویی که ایرانی نبود \ پیشه‌اش، جز تیره‌روزی و پریشانی نبود
زندگی و مرگش اندر کنج عزلت می‌گذشت \ زن چه بود آن روزها، گر زآن که زندانی نبود
باشد که هریک از ما نیز چون بانو پروین اعتصامی، روشنفکری آگاه و منتقدی منصف برای مردم جامعه خود باشیم.

یکشنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۹۵

آب زیر كاه


آب زیر كاه از ابتكارات قبایل و جوامعی بود كه به علت ضعف و ناتوانی جز از طریق مكر و حیله یارای مبارزه و مقابله با دشمن را نداشته اند. به همین جهت برای آنكه بتوانند حریف قوی پنجه را مغلوب و منكوب نمایند، در مسیر او باتلاقی پر از آب حفر می كردند و روی آب را با كاه و كلش طوری می پوشانیدند كه هیچ عابری تصور نمی كرد «آب زیر كاهی» ممكن است در آن مسیر و معبر وجود داشته باشد. باید دانست كه ایجاد این گونه باتلاقهای آب زیر كاه صرفاً در حول و حوش قریه ها و قصبات مناطق زراعی امكان پذیر بود، تا برای عابران وجود كاه و كلش موجب توّهم و سوءظن نشود و دشمن با خیال راحت و بدون دغدغه خاطر و سرمست از باده غرور و قدرت در آن گذرگاه مستور از كاه و كلش گام بر می داشت و در درون آب زیر كاه غرقه می شد.

آب زیر كاه در قرون و اعصار قدیمه جزء حیله های جنگی بود و سپاهیان متخاصم را از این رهگذر غافلگیر و منكوب می كردند.

البته این حیله جنگی در مناطق باتلاقی و نقاطی كه شالیزاری داشت - مانند گیلان و مازندران - بیشتر معمول و متداول بود تا همان طوری كه گفته شد، موجب سوءظن دشمن نگردد. طریقه اش این بود كه در مسیر قشون مهاجم باتلاقهای پراكنده و متعدد و كم عرض حفر می كردند و روی باتلاقها را با كاه و كلشن می پوشانیدند. بدیهی است عبور از این مناطق موجب می شد كه قسمت مقدم مهاجمین یعنی پیشتازان و سواركاران در باتلاقهای سرپوشیده فرو روند و پیشروی آنها دچار كندی شود تا برای مدافعان فرصت و امكان آمادگی و تجهیز سپاه فراهم آید. فی المثل اسپهبد فرخان بزرگ، فرزند دابویه، معاصر عبدالملك مروان، كه بعد از پدر بر مسند حكومت طبرستان نشست و از گیلان تا نیشابور را در حیطه تصرف آورده بود؛ برای جلوگیری از عصیان و سركشی دیلمی ها و سایر طاغیان و سركشان: «از آمل تا دیلمستان چنان به اصطلخ (گویش مازندرانی به معنی استخر) و خندق و مثل هذا استوار گردانید كه جز پیاده را عبور ممكن نبودی».

منابع: لغت نامه دهخدا

سه‌شنبه، فروردین ۰۳، ۱۳۹۵

تاریخچه آموزش و پرورش کودکان ناشنوا در ایران


با آنکه حدود ۴۰۰ سال به طور پراکنده و ۲۰۰ سال به طور انسجام یافته در دنیا ناشنوایان کار آموزشی و تربیتی کرده اند در ایران سال ۱۳۰۳ را می توان آغاز آموزش ناشنوایان به طریق علمی به حساب آورد. آغازگر و پیشگام تعلیم و تربیت کودکان ناشنوا در ایران زنده یاد جبار عسگرزاده (باغچه بان) و محل شروع آن تبریز بود.

در سال ۱۳۳۴ کلنگ نخستین ساختمان ویژه ناشنوایان در یوسف آباد زده شده و سال ۱۳۳۶ این مدرسه با ظرفیت ۱۲۰ دانش آموز افتتاح و بهره برداری شد. در سال ۱۳۴۱ ساختمان دیگری در ضلع جنوبی آموزشگاه در چهار طبقه با بیست کلاس ضد صوت، کلینیک سنجش شنوایی،‌ سالن اجتماعات،‌ ناهارخوری و کتابخانه آماده بهره برداری شد و تعداد دانش آموزان به ۲۲۰ نفر رسید.

متاسفانه زندگی سراسر تلاش استاد باغچه بان در دوران آموزشی ناشنوایان باغچه بان، بیش از ۹ ماه به طول نینجامید و در چهارم آذرماه ۱۳۴۵ در ۸۰ سالگی چشم از جهان فرو بست و مدیریت مدارس باغچه بان را به فرزند تحصیل کرده و جوان خود سپرد.

در سال ۱۳۴۷ هنوز دفتر آموزش کودکان استثنایی تاسیس نشده بود که واحد شماره دو باغچه بان را به فرزند تحصیل کرده و جوان خود سپرد. کتاب های درسی خاص ناشنوایان و روش های تدریس آنان با موافقت و هزینه سازمان برنامه و بودجه چاپ و تکثیر و در مدارس ناشنوایان توزیع می شد و برنامه تربیت معلم تحت نظر دفتر آموزش کودکان استثنایی قرار گرفت. در سال ۱۳۴۷ دفتر آموزش استثنایی تاسیس و متولی آموزش استثنایی در کشور شد.

از سال ۱۳۴۸ معلمان دوره دیده و متخصص ناشنوایان هر ساله حدود ۳۰ نفر بین نواحی آموزشی تهران و شهرستان های کشور توزیع می شدند. این معلمان در مراکز آموزشی از پیش تاسیس شده مشغول فعالیت شدند یا با حمایت اداره کل آموزش و پرورش در مدارس عادی موفق به ایجاد کلاس ضمیمه شدند. تا سال ۱۳۵۰ یازده باب آموزشگاه و ۴۴ کلاس ضمیمه خاص ناشنوایان در سراسر کشور وجود داشت که در مهرماه سال ۱۳۵۴ به ۲۸ باب آموزشگاه و ۱۱۰ کلاس خاص افزایش یافت. در واقع در طول چهار سال تعداد دانش آموزان ناشنوای تحت پوشش چهار برابر و به عدد یک هزار و ۹۳۶ نفر رسید.

یکشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۹۵

جنگ بلخ و استفاده ژنرال بهرام چوبین از نوعی موشک علیه خاقان بلخ (۲۶)

۲۸ نوامبر سال ۵۸۸ ميلادی ، ارتش ايران در جنگ با خاقان «شابه Shabeh» در بلخ از سلاح تازه ای که در آن نفت خام بکار رفته بود استفاده کرد. در اين جنگ فرماندهی ارتش ايران را ژنرال بهرام مهران معروف به بهرام چوبين برعهده داشت که در تاريخ نظامی جهان از او به عنوان يک نابغه نظامی نام برده اند.
«هرمز» شاه وقت از دودمان ساسانيان، وقتی شنيد که خاقان شمالغربی چين وارد اراضی ايران در شمالشرقی خراسان (تاجيکستان فعلی و شمال افغانستان) شده، بلخ را مرکز خود قرار داده و عازم تصرف کابل و بادغيس است ژنرالهای ايران را به تشکيل جلسه ای در شهر تيسفون (نزديک بغداد) پايتخت آن زمان ايران فراخواند و تصميم خود را به اخراج او از ايران به آنان اطلاع داد و خواست که ترتيب کار را بدهند. هرمز گفت که طبق آخرين اطلاعی که به ارتشتاران سالار (ژنرال اول ارتش ايران ) رسيده، « خاقان شابه» دارای ۳۰۰ هزار مرد مسلح و چند واحد فيل جنگی است.
ژنرالها پس از تبادل نظر، بهرام چوبين را برای انجام اين کار خطير برگزيدند و او پذيرفت. بهرام از ميان ارتش پانصد هزار نفری ايران، ۱۲ هزار مرد جنگديده ۳۰ تا ۴۰ ساله (ميانسال) را برگزيد که اضافه وزن نداشتند و ميهندوستی آنان قبلا به ثبوت رسيده بود و بيش از سايرين قادر به تحمل سختی بودند و در جنگ سوار و پياده تجربه داشتند. و ی به هر سرباز سه اسب اختصاص داد و با تدارکات کافی عزم بيرون راندن زردها را از خاک وطن کرد.
بهرام به جای انتخاب راه معمولی، از تيسفون به اهواز رفت و سپس از طريق يزد و کوير خود را به خراسان رساند به گونه ای که خاقان متوجه نشد. بهرام که در جنگ اعتقاد به روحيه سرباز بيش از هر ابزار ديگری داشت هر دو روز يک بار سربازان را جمع می کرد و برای آنان از اهميت وطندوستی و رسالتی که هر فرد در اين زمينه دارد سخن می گفت و آنان را اميد ايرانيان می خواند - مردمانی که می خواهند آسوده و در آرامش و با فرهنگ خود زيست کنند.
خاقان زمانی از اين لشکر کشی آگاه شد که بهرام چهار روز تا بلخ فاصله داشت، و چون شنيد كه بهرام باكمتر از ۱۳ هزار نفر آمده است چندان نگران نشد و با تمامی مردان قادر به حمل سلاح خود که مورخان يکصد تا سيصد هزار تن گزارش کرده اند به مقابله با بهرام شتافت.
بهرام به واحدهای آتشبار (نفت اندازان) توصيه کرد که حمله را با پرتاب پيکانهای شعله ور آغاز کنند و ادامه دهند تا آرايش سپاهيان خاقان بر هم خورد و قادر به تنظيم آن هم نباشند و به سواران کماندار (اسواران) گفت که همزمان با حمله نفت اندازان با تير چشم فيلها را هدف قرار دهند، و سپس خود با دو هزار سوار زبده قرارگاه خاقان را مورد حمله قرار داد. خاقان که انتظار حمله مستقيم به مقر خود را نداشت دست به فرار زد که کشته شد، سپاه عظيم او متلاشی گرديد و پسر وی نيز بعدا به اسارت درآمد و جنگ فقط يک روز طول کشيد که از شگفتی های تاريخ است.


بهرام چوبين در" ری " به دنيا آمده بود و از خانواده مهران بود .در دوران ساسانيان بهترين افسران ارتش امپراتوری ايران از فاميل مهران برخاسته بودند.
بهرام که به علت بلندی قد و عضلانی بودن اندام به چوبين( مانند چوب) معروف شده بود در زمانی که از سوی شاه ايران حاکم چارك شمالغربی بود (از ری تا مرز شمالی گرجستان و داغستان کنونی شامل ارمنستان، آذربايگان و کردستان - يک چهارم کل ايران . در آن زمان، ايران به چهار ابر استان تقسيم شده بود كه هركدام را چارك نوشته اند) هنگام بازديد از محل فوران نفت خام در ناحيه بادکوب (باکو) در ساحل جنوبی غربی دريای مازندران و آگاهي از قدرت اشتغال اين ماده، تصميم گرفت که از آن نوعی سلاح تعرضی ساخته شود و اين کار به مهندسان ارتش واگذار شد . ظرف مدتی کوتاهتر از يک سال، پيکانی ساخته شد که بی شباهت به راکت های امروز نبود و اين پيکان حامل گوی دوکی شکل آغشته به نفت خام بود که از روی تخته ای که بر پشت قاطر قرارداشت پرتاب می شد. طرز پرتاب آن بی شباهت به کمان نبود. دستگاه از يک زه (روده) و چوب گز (نوعی درخت مناطق خشک) ساخته شده بود که آن را بر تخته سوار می كردند و دارای يک ضامن بود و پنج مردخدمه آن را تشکيل می دادند که دو نفر از آنان کمانکش بودند ، نفر سوم نشانه گيری می کرد و فرمانده اين آتشبار بود، مرد چهارم مامور شعله ورساختن قسمت آغشته به نفت خام (پيکان) بود و مهمات رسانی می کرد و نفر پنجم مواظب قاطر بود و هر واحد آتشبار، هشت نيزه دار دفاع می کردند.
هنگامی که بهرام سرگرم پس راندن خاقانيان به آن سوی کوههای پامير و سين کيانگ امروز بود، شنيد که در پايتخت، پسر شاه (خسرو پرويز) بر ضد پدرش کودتا کرده است که برق آسا خود را به تيسفون در ساحل دجله رساند. خسرو پرويز فرار کرد و به امپراتور روم پناهنده شد و بهرام تا تعيين شاه بعدی زمام امور را به دست گرفت که پرويز فراری با دريافت کمک از امپراتور روم به جنگ او آمد. قسمتی از ارتش ايران هم به پرويز پيوستند که بهرام پس از چند زد و خورد مختصر، خروج از صحنه سياست را بر ادامه برادرکشی و قتل ايرانی به دست ايراني که امری ناپذيرفتنی بود ترجيح داد و به خراسان بازگشت و تا پايان عمر در همانجا باقی ماند. به نوشته بسياری از تاريخ نگاران، سامانيان که باعث احياء زبان فارسی و فرهنگ ايرانی شدند از نسل بهرام چوبين هستند.

دوشنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۹۴

جملات ماندگار از سردمداران جمهوری اسلامی !

- دانشگاه باید دانشگاه باشد؛ دانشگاهی که دانشگاه نباشد، دانشگاه نیست ! « آیت الله خمینی »

- وال استریت حاصل خون شهداست ! « محمدرضا نقدی رئیس بسیج »

- دانشگاه رفتن خانم ها از بدبختی هاست ! « آیت الله جنتی »

- تحولات جهان بدون ایران در سایه‌ی رهبری آیت‌الله خامنه‌ای به نتیجه نمی‌رسد ! « ضرغامی رئیس صدا و سیما »

- ایستادگی ملت ایران در برابر تحریم‌ها، از نتایج روزه داری است ! « آیت الله مصباح یزدی »

- باید در ساخت خانه‌ها دقت کرد تا اتاق‌ها رو به قبله باشد ! « آیت الله جوادی آملی »

- حجاب عامل شیوع پایین سرطان پوست در ایران ! « مدیر گروه پوست دانشگاه علوم پزشکی تهران »

- پیش از وقوع انقلاب اسلامی، ایران کشوری بود که مردم آن در مقابل سایر ملت ها سرشکسته بودند ! « علی لاریجانی »

- امروز در جمهوری اسلامی يك گرسنه وجود ندارد ! « محمدرضا رحيمی معاون اول رييس‌جمهور »

- من چند وقت پیش رفته بودم مكه. وقتی به عربستان می‌روید یك كارمند زن نمی‌بینید. اگر فقط همین مساله را در ایران عملیاتی كنیم، بسیاری از مشكلات حل می‌شود ! « موسی قربانی، عضو کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس »

- ایران امن‌ترین کشور جهان است ! « سید احمد خاتمی »

یکشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۹۴

پارتیسان ها (پارتیزان ها)

بسیاری از مردم ما و همچنین مردم جهان بر این باورند که پارتیسان (پارتیزان) به رزمندگان کمونیست جنگ های نامنظم در اروپای شرقی گفته می شده که در جنگ های جهانی نقش بسزایی در پیروزی متفقین داشتند.
برخی گمان می کنند این واژه فرانسوی است و در بسیاری از واژه نامه های پارسی نیز آن را واژه ای فرانسوی گفته اند. اما این واژه پارسی است و از واژگان پارتی (پارتیان یا همان اشکانیان) + سان (به معنی مانند یا همسان) ساخته شده. بنابراین پارتیسان به معنای “همانند پارتیان” است و شیوۀ جنگ پارتیسانی (پارتیزانی) به معنی تاکتیک جنگی پارتیان (اشکانیان) یا “جنگ به سان پارتیان” است.
پارتیسان ها سپاهیان چیره دست اشک یکم در دوران فرمانروایی اشکانیان (پارتیان) بودند. آنان سوارکارانی زبده بودند که بعدها شیوۀ تیراندازی و روش جنگی آنها الگویی بی همتا برای اروپاییان گذشته و امروزی گشت. توان بالای پارتیسان ها در شمار سپاهیان نبود بلکه در شیوۀ جنگ و گریز آنها بود. این هوشمندی پارتیسان ها بود که با شمار اندک ، فرجام نبرد را به سود خود پایان می دادند.
در زمان اشک یکم سپاه کوچک پارتیسان ها توانستند بخش های فراوانی از خراسان بزرگ را از یونانیان و بازماندگان اسکندر که در زمان هخامنشیان بر ایران چیره شده بودند پاک کنند. پس از اشک یکم و در دوران اشک های پس از او ، ایران دوباره یکپارچه گشت و کم کم همۀ یونانیان از خاک ایران بیرون شدند. شیوه جنگی پارتیان بدینگونه بود که نخست سواران سنگین و پشت آن پیاده ها درون دشتی خشک و فراخ به دور از دید دشمن آرایش می گرفتند.
سواران سبک به پیشواز دشمن می رفت و با تک و گریز او را وادار به پیگیری خود می ساخت. سپاهیان دشمن به گمان اینکه سپاه پارتی تنها همین سواران هستند، به دنبال کردن آنان پرداخته و ناگهان خود را در دشتی می یافتند که در برابر آنها سواران سنگین پارتی ایستاده بودند. در این هنگام سواران سبک پارتی جلوی پیاده ها و در پشت سواران سنگین پناه می گرفت. سپاه دشمن با از میان رفتن آرایش جنگی پیشین تلاش می کرد تا در برابر سواران سنگین پارتی آرایش بگیرد. این کار دشمن، به سواران سبک پارتی زمان می داد تا نفسی تازه کنند و پیاده ها نیز از آنان با کمی آب و نان پذیرایی کنند. پس از آرایش دشمن ، ناگهان سواران سنگین به دل سپاه دشمن می تاخت و از میان سپاه دشمن راهی باز می کرد که تا پایان آن می رفت. پشت سر سواران سنگین، سواران سبک از آن راه می آمد و با تیر و کمان به دل سپاه دشمن می زد. پس از اینکه سواران سنگین به آنسوی سپاه دشمن می رسید، پشت سر دشمن آرایش می گرفت و از پشت به آنان یورش می برد. در این هنگام سواران سبک پس از گذشتن از راه باز شده ، دشمن را دور می زد، دو دسته می شد و از چپ و راستِ دشمن، به او تیراندازی می کرد. ناگهان دشمن خود را در آوردگاهی می دید که از روبرو با پیاده ها ، از پشت با سواران سنگین و از چپ و راست با سواران سبک می جنگد و نیز شکافی میان سپاهش هست که فرماندهی را دشوار می کند.

پنجشنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۹۴

شاهین ایرانی


شاهین پرندهای از راسته شکاریان روزانه از تیره بازها است. شاهین جزو شکاریان بسیار جسور و با شهامت است، و با وجود آنکه از قوش کوچکتر است ولی بعلت جسارتی که دارد گاهی عموماً به عقاب و قوش حمله می‌‌کند. در حدود ۴۰ گونه از این پرنده شناخته شده است که با نام های گوناگون زیستگاه شان در سراسر کره زمین پراکنده است. شاهین عموماً آشیانه خود را در کوهستانهای بلند و دور افتاده و در غارهای مشرف به پرتگاه‌ها و صخره‌ها بلند می‌‌سازد ولابلای صخره ‌های کوهستانی تخم گذاری می‌‌کند. گونه‌های مختلف این پرنده در کوه‌های ایران فراوان است. شاهین را صیادان جهت شکار تربیت می‌‌کنند. زیستگاه این پرنده در کوهستانهای بلند و دور افتاده، و آشیانه خود را در غارها مشرف به پرتگاه‌ها و صخره‌ها بلند می‌‌سازد.


نمای ظاهری
شاهین دارای قرنیه‌ای سیاه رنگ و پرهایی زرد رنگ است که به خاکستری می‌‌گراید، و زیر گلو وزیر شکمش قهوه‌ای و دارای خال های تیره است. نر این پرنده قدری کوچکتر از ماده است.

ریشه تاریخی
شاهین در پارسی یعنی ازشاه، مانند آهنین که ریشه اش از آهن می آید. شکار کردن با شاهین با آنکه تاریخ اش به دوره پادشاهی آشورمی رسد، بدون شک در دوره ساسانیان ورزش شاهان بوده زیرا در دوره اسلامی گسترش یافت. شکار با شاهین پس از آن به اروپا گسترش پیدا کرد. نام شاهین می تواند از شکار کردن شاه با پرنده شکاری ریشه گرفته باشد.

شاهین روزگاری در سراسر دنیا می‌زیست. اما امروزه به شدت کمیاب شده و در بعضی جاها دیده می‌شود. احتمالاً معدودی از پرندگان می‌توانند تندتر از شاهین‌ها پرواز نمایند. گاه سرعتش هنگام شکار به ۲۹۰ کیلومتر درساعت می‌رسد. طول آن به ۴۶ سانتیمتر می‌رسد. بال های گسترده اش به ۱۰۹سانتیمتر می‌رسد. شاهین‌ها به پرندگان به اندازه خود وگاه بزرگتر از خود نیز حمله می‌کنند، بسیاری از پرندگان را می‌کشند.

سه‌شنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۹۴

کهن ترین عکس ِ تاق کسری


این عکس در سال ۱۹۲۳ گرفته شده است. تاق اصلی این کاخ بلند‌ترین تاق خشتی ساخته شده به دست انسان می‌باشد. کاخ در سال ۵۴۰ میلادی به دستور شاپور یکم ساسانی ساخته‌شده‌است. بازمانده این کاخ هنوز در کشور کنونی عراق به‌جاست. ابوجعفر منصور خلیفه عباسی کوشید تا آن را ویران کند ولی در این کار ناکام ماند.

جمعه، اسفند ۱۴، ۱۳۹۴

حكايت داد رسی سلطان محمود غزنوی


ازسلطان محمود غزنوی مشهور است كه:

شبی در بستر استرا حت خفت و خواب پيرامون چشم او نگرديد. هرچند از پهلويی به پهلويی می غلطيد.
ديده اش به هم نمی رسيد . با خود گفت: همانا مظلومی در سرای من به تظلم آمده ودست داد خواهی او راه خواب را برچشم من بسته . پس به پاسبانان را گفت: گرد خانه ی من بگرديد و ببينيد كه مظلومی را می يابيد وبياوريد ! پاسبانان اندكی تفحص كرده كسی را نيافتند. باز سلطان هر قدر سعی كرد خواب به ديده ی او نيامد. بار ديگر ايشان را امر به تجسس نمود. تا سه دفعه. در مرتبه ی چهارم خود برخاست و بر اطرف دولت سرای خويش می گشت تا اين كه گذارش به مسجد كوچكی كه به جهت نماز خواندن امر او غلامان در حوالی خانی سلطان ساخته بودند افتاد. ناله ی زاری شنيد كه از دل بی قراری بر می آيد وآه سردی شنيد كه از جان پردردی كشيده می شود. نزديك رفته ديد بيچاره يی سر به سجده نهاده وخدا را از سوز دل می خواند سلطان فغان بر كشيد كه زنهار مظلوم! دست داد خواهی نگهدار كه من از اول شب تا به حال خواب رابر خود حرام كرده تو را می جويم و شكوه ی مرا به در گاه پادشاه عالم نكنی كه من در طلب تو نياسوده ام! بگو بر تو چه ستمی شده؟ گفت : ستمكار بی باكی شب پا به خانه ی من نها ده مرا از خانه بيرون كرده ودست ناپاكی به دامن ناموس من دراز نموده. خود را به در خانه ی سلطان رساندم چون دستم به او نرسيد عرض حال خود را به در گاه پادشاه پادشاهان كردم. سلطان را از استماع اين سخن آتش در نهاد افتاد!

اما چون آن شخص مشخص رفته بود ودر آن شب جستن او ميسر نبود فرمود: چون بار ديگر آن نابكار آيد او را در خانه گذاشته زود خود رابه من برسان! و آن شخص را به پاسبان خر گاه سلطانی نموده گفت:هر وقت از روز يا شب كه اين شخص آيد اگر چه من درخواب راحت باشم اورا به من رسانيد ! بعد از سه شب ديگر آن بد گهر به در خانه ی آن شخص رفت بيچاره خود را به سرعت تمام به سلطان رساند آن شهريار دادرس بی توقف از جاجسته با چند نفر از ملا زمان خود را به سر منزل آن مظلوم رسانده اول فرمود كه چراغ را خاموش كردند. پس تيغ از ميان كشيده آن بد بخت رابه قتل آورده وچراغ را طلبيده روی آن سياه روی راملا حظه كرده به سجده افتاد. آن مسكين زبان به دعاوثنای آن خسرومعدلت آيين گشود وازسبب خاموش كردن چراغ وسجده افتادن استفسار كرد. سلطان گفت: چون اين قضييه مسموع من شد به خاطر من گذشت كه اين كار يكی از فرزندان من خواهد بود زيرا به ديگران گمان اين جرئت نداشتم بنابر اين خود متوجه سياست او گشتم كه مبادا اگر ديگری رابفرستم تعلل نمايد. سبب خاموش كردن چراغ اين بود كه ترسيدم اگر او يكی از فرزندان من باشد مهر پدری مانع سياست گردد. باعث سجده آن بود كه چون ديدم بيگانه است شكر الهی كردم كه فرزندم به قتل نرسيد وچنين علمی از اولاد من صادر نگرديد. فرمانفرمايان روزگار بايد در اين حكايت تفكر كنند وببينند كه به يك دادرسی كه در ساعتی از آن سلطان سرزد حال نزديك به هزار سال است كه نام اوبه واسطه ی اين عمل در چندين هزار كتاب ثبت شده.

            گر بماند نام نيك ز آدمی      به كه زاو ماند سرای زرنگار   

چهارشنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۹۴

تعریف سوسیال دموکراسی چیست ؟


سوسیال‌دموکراسی یا مردم‌سالاری اجتماعی یک ایدئولوژی سیاسی است که در اواخر سدهٔ نوزدهم و اوایل سدهٔ ۲۰ (میلادی) از سوی هواداران مارکسیسم ارائه شد.

ابتدا سوسیال دموکراسی شامل انواع گرایش‌های مارکسیستی از گرایش‌های انقلابی همچون رزا لوکزامبورگ و ولادیمیر لنین تا گرایش‌های مختلفی همچون کائوتسکی و برنشتاین را شامل بود, اما بخصوص پس از جنگ جهانی اول و انقلاب اکتبر در روسیه سوسیال دموکراسی بیشتر و بیشتر به گرایشی غیرانقلابی بدل شد ، تا آن جا که گرایش رویزیونیستی که برنشتاین نمایندگی می‌کرد, مبنی بر اینکه سوسیالیسم نه از طریق انقلاب که از طریق اصلاحات تدریجی به دست می‌آید تقریباً بر کل سوسیال دموکراسی حاکم گشت. شعار بعضی سوسیال دموکرات‌ها "نه به انقلاب,آری به اصلاح" بوده است.(Evolution, not Revolution)

در میانه‌های سده بیستم سوسیال‌دموکرات‌ها از اِعمال قوانین جدیتر کار، ملی کردن صنایع اصلی و ایجاد دولت رفاهی هواداری می‌کردند. امروزه سازمان "انترناسیونال سوسیالیستی" مهم‌ترین سازمانی است که در سطح جهانی احزاب سوسیال دموکرات را (در کنار احزاب سوسیالیست دموکراتیک) دربر می‌گیرد.

تفاوت با سوسیالیسم دموکراتیک

سوسیال دموکراسی نباید با "سوسیالیسم دموکراتیک" اشتباه گرفته شود.

سوسیالیسم دموکراتیک در واقع انشعابی فکری از سوسیال دموکراسی است.

تفاوت این دو همیشه کاملاً مشخص نیست اما سوسیالیسم دموکراتیک معمولاً چپ تر از سوسیال دموکراسی است.

احزاب سوسیال دموکرات به همراه احزاب سوسیالیست دموکراتیک در "انترناسیونال سوسیالیستی" گرد آمده اند.