ببر
بیان جامهی رزمِ رستم بود.
گفته
شده که رستم این جامه را از پوست اکوان
دیو تهیه کرد.
همچنین
گفته شده که این جامه از بهشت برای او
فرستاده شد.
«ببر
بیان» در
لغت به چم «سرآمدِ
ببرها»
میباشد.
«ببر»
همانگونه
که مشخص است جانوریست درنده خو، اما
«بیان»،
از دو بخش تشکیل شده:
«بی»
و
«ان»
که
روی هم رفته به معنای خدایی میباشد.
اعتقاد
همگان برآن بوده که این جامه در برابر تیر
،غیر قابل نفوذ است .ولی
راز نفوذ ناپذیری ببربیان در آن است که
رستم زره و جوشن را زیر آن بر تن می کرده
است .
در
زبان پارسیِ کهن، واژهی «بغ»
یا
«بگه»
به
معنای خدا میباشد که در اثر گذشت زمان به
«بی»
تبدیل
شدهاست.
برای
نمونه میتوان به بیستون اشاره کرد که
در اصل بغستان (جایگاه
خدایی)
بودهاست؛
از دیگر نمونهها، بیکند، بغداد، فغفور
و بغلان میباشد.
الف
و نون آخر نیز نشانهی نسبت یا منسوب بودن
است، همانند پهلوان به چم اهل پهلو*.
این
جامه در آب غرق نمیشد و هیچ سلاحی نیز بر
آن کارگر نبود.
اما
لازم به ذکر است که در نبرد رستم و اسفندیار،
شاهزادهی ایرانی چندین بار تن رستم را
با تیر آشنا کرد.
ترکیب
ببر بیان در شاهنامه به دو معنی است و
مجموعا بیست و یک بار در این کتاب بکار
رفته است۱.چهار
مرتبه به معنی نوعی حیوان درنده از قبیل
گربههای وحشی مانند شیر و پلنگ و جز
آن-مثلا-
بدو
گفت پیران که شیر ژیان نه درّنده گرگ و
نه ببر بیان نباشد چنو در صف کارزار کجا
گیو تنها بُد از شهریار (شا-ص
۷۳۸ بیت ۱۰۱۰)
چه
طوس و چه پیل و چه شیر ژیان چه جنگی پلنگ
و چه ببر بیان۲ (شا-ص
۸۱۲ بیت ۷۱۵)
و
هفده مرتبه هم به معنی جامه یا زرهی متعلق
به رستم-مثلا-
برت
را به ببر بیان سخته کن سر از خواب و
اندیشه پر دخته کن (شا-ص
۳۳۲ بیت ۲۶۱)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر