در
ايران از دير باز کاشتن درخت و گياه اهميت
خاص داشته و مورد توجه بوده ، چنانچه در
نگاره ها و آثار باستانی مانند حجاری های
دوره هخامنشی در تخت جمشيد نماد درخت
زندگی يا سرو ديده می شود.
سرو
به دليل اينکه درختی هميشه سبز است همواره
در ايران از اهميت خاصی برخوردار بوده
است . سرو۴۰۰۰
ساله در نزديکی ابرقو (
يزد
) وجود
دارد که آن را سرو زرتشت هم می نامند.
غير
از نگاره ها و حجاری ها در پارچه بافيها
هم به گونه ای نماد گياه يا درخت همان سرو
خميده که بعدها (
ترمه
) ناميده
شد ديده می شود.
در
ساير هنر های ايرانی مانند مينياتور هم
درخت جای ويژه ای دارد .
کاشتن گياه و درخت هم از قديم در ايران رواج داشته چنانکه هر فرد زرتشتی به هنگام زايش و تولد فرزند خود موظف بود يک نهال ( غالباٌ درخت سرو ) را بکارد و درخت را به نام فرزند خود بنامد . همراه با بزرگ شدن نهال و درخت ، فرزند هم بزرگ و برومند می شد. اين انديشه هنوز هم بين زرتشتيان رايج است .
کاشتن سبزه يکی از رسوم نوروزی است که از روزگار باستان در بين ايرانيان رواج داشته است. حدود ۲۵ روز پيش از نوروز دوازده ستون از خشت خام اطراف حياط دربار برپا می کردند و بر فراز هر ستون يک نوع از دانه های حبوبات را می کاشتند. روز ششم فروردين يعنی خرداد روز، با سرود خوانی و نواختن ساز ها محصول را که فراهم آمده بود بر می داشتند. اين ستون ها همچنان تا روز شانزدهم بر پا بود آنها به رشد دانه ها توجه می کردند هر کدام که بهتر و بلند تر بود تفأل می زدند که در آن سال آن محصول بيشتر بار خواهد داد.
در اوستا ( ادبيات زرتشتی ) فروغ يا فرشته نگهبان گياه در روی زمين، خرداد امشاسپند است . خرداد همان واژه « هَئه اوروتات » اوستايی به معنی جاودانگی است و گياه نمادی بر آن و نشانی از زندگی و جاودانه بودن است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر