پنجشنبه، دی ۰۳، ۱۳۹۴

وقتی دیدم درشکه را اسب میکشد و انعام را درشکه چی میبرد...

وقتی دیدم درشکه را اسب میکشد و انعام را درشکه چی میبرد و به چشمان اسب چشم بند زده، بر دهانش پوزبند تا کم ببیند و کم بخورد و دم نزند!
همه چیز را فهمیدم...


تداعی تراژدی غم انگیز زندگی فلاکت بار مردم نگون بختی که روی گنج نشسته اند ولی از جهل و فقر و بدبختی رنج میبرند!


"صادق هدایت"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر