پنجشنبه، آبان ۰۷، ۱۳۹۴

سردیس طلایی دوره ی هخامنشی


این سردیس* به بلندی ۱۱٬۳ سانتی متر متعلق به گنجینه ی آمودریا از دوره ی هخامنشی است. این اثر که جنس آن طلاست در تخت کواد (قباد) تاجیکستان بافته شده و اکنون در موزه ی بریتانیا نگهداری می شود. گنجینه ی آمودریا مهمترین مجموعه ی آثار با جنس طلا و نقره است که از دوره ی هخامنشی به جا مانده است. این گنجینه در ساحل رود آمودریا (جیحون) یافته شده و بیشتر آثار آن متعلق به سده ی چهارم و پنجم پیش از میلاد است. بیشتر آثار این مجموعه دارای سبکی است که به عنوان سبک شناخته شده در دربار هخامنشی مشهور است. البته این سردیس ممکن است که یک تولید محلی باشد. این اثر صورت جوان بدون ریشی را نشان می دهد که گوشهایش نیز (برای گوشواره) سوراخ شده بوده. ممکن است این سردیس بخشی از مجسمه ای باشد که جنس دیگری مانند چوب داشته.

توضیحات برگرفته از وبگاه موزه ی بریتانیا

دوشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۹۴

کجاست آن ملتی که بخاطر۲ ریال گران شدن بلیت اتوبوس شهر را بهم می ریختند ؟


در زمان شاه دیکتاتور (!) حدود سال ۵۴ یا ۵۵ بلیط اتوبوس از دو ریال به پنج ریال رسید. با اعتراض مردم شیشه های چند اتوبوس شکسته و حتی شایعه آتش زدن چند دستگاه اتوبوس هم بود. قیمت هم فورا به همان دو ریال برگشت!

حال در حکومت امام زمانی میخوانیم که ظرف ۲ هفته آینده بلیت %۵۰ گران می شود ولی براحتی از کنار این خبرها می گذریم !! براستی ما را چه شده ؟ چه بلایی سرمان آوردند ؟

به مرغ وقتی غذا نرسد، قد قد می کند. انسان شأنش از مرغ هم کمتر است که غذا به او نرسد، صدا نکند و برای خریدن مرغ که حدود دو یا سه هزار تومان از قیمت آزاد ارزان تر است صفهای نمی دانم چند متری بایستد و صدایش هم در نیاید ؟

مگر آن امامی که در حال حاضر چند صد کیلو طلا بر سر مقبره اش انباشته شده در یازده اسفند ۱۳۵۷ نگفته بود : «آب و برق براى فقرا و بى‏بضاعت ها باید مجانى گردد

تا به کی باید هر روز شاهد ناگوار ترین خبر ها بمانیم ؟

تا به کی سکوت ... ؟ این همه "بی تفاوتی" برای چیست ؟

کجاست آن غیرت ایرانی که زبانزد همه دنیا بوده ؟

کجاست آن مقام و منزلت ایرانی.... ؟!

یکشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۹۴

دکتر سیاسی و ستایش او از رضا شاه


دکتر سیاسی، زمانی همراه با ۲۲ دانشجوی اعزامی دیگر به فرانسه فرستاده می شود (۱۲۹۹، اولین مسافرت او به خارج از کشور)، می نویسد که " سفر ما از تهران تا انزلی پنج روز به طول انجامید، زیرا ناچار منزل به منزل می رفتیم..... در آن زمان از .... موتور سیکلت، اتوبوس، اتومبیل در ایران هنوز خبری نبود. وسایل حمل ونقل در شهرها کالسگه و درشکه و واگن اسبی ( فقط در تهران) و در راه ها پالکی و کجاوه و دلیجان بود» .

اما هنگامی که پس از پنج سال اقامت در فرانسه، به علت بروز جنگ جهانی اول و تنگدستی دولت، آنها را باز می گردانند والی گیلان آنان را با کالسگه به تهران می فرستد(۱۳۰۴): « پنج سال پیش از آن با دلیجان از تهران به رشت آمده بودیم. اینک با مختصر پیشرفتی که نصیب کشورمان شده بود می توانستیم با کالسگه این راه را بپیماییم »

درباره وضع ایران پیش از سال ۱۳۰۰ نیز چنین می نویسد:" در تهران، پایتخت کشور شاهنشاهی، کوچه ها و خیابان ها تنگ و تاریک و زمستان پر از گل و لای و سایر فصول پر از گرد و خاک بودند.... از آسفالت و آب لوله کشی البته خبری نبود.

مردم با آب آلوده جوی های کثیف و حوض ها، آب انبارهای خانه هایشان را پر می کردند و این آب را به مصرف خوردن و دست و روشستن و استحمام و توالت .... می رساندند .... و نه شهرداری وجود داشت نه ثبت اسناد و املاک... در راه های ناهموار و خاکی که شهرها را به یکدیگر متصل می ساخت امنیت وجود نداشت ..... ارتشی وجود نداشت..... ارتش در واقع عبارت بود از یک هنگ قزاق که به فرماندهی یک کلنل روسی اداره می شد..... خزانه دولت تهی بود.

دولت برای پرداخت حقوق کارکنان معدود خود غالباً دست نیاز به سوی کمپانی نفت ایران و انگلیس دراز می کرد.... صاحبان نفوذ قدرت........ برا ی حفظ دارایی و مقام خود.... خویشتن را به یکی از آن دو سفارتخانه [ روس و انگلیس] می بستند..... تعرفه های گمرکی را خارجی ها دیکته می کردند تا وارداتشان به ایران تقریباً بدون پرداخت حقوق گمرکی باشد".

دکتر سیاسی می گوید " برای کسانی که سن شان اجازه نمی دهد که اوضاع ایران را قبل از سال ۱۳۰۰ شمسی دیده باشند بسیار دشوار است که آن چه را به اختصار در این باب گفته می شود باور کنند".

به همین جهات، از رضا شاه ستایش می کند. او که به اتفاق جمعی از دوستانش تحمل " وضع اسف انگیز مملکت" را ندارند، " انجمن ایران جوان" راتشکیل می دهند زیرا معتقد بودند که " ایران پیر و فرسوده باید با قبول تمدن جدید از نو جوان و نیرومند گردد".

چیزی از تأسیس این انجمن نمی گذرد که سردار سپه نخست وزیر آنها را به حضور می خواند." انجمن دعوت سردار سپه را پذیرفت- البته جز این هم نمی توانست بکند!"

در آن دیدار، سردار سپه پس از خواندن اساسنامه مملکت به می گوید" بسیار خوب... حرف از شما ولی عمل از من خواهد بود... به شما اطمینان بلکه بیش از اطمینان به شما قول می دهم که همه این آرزوها را بر آورم...".

دکتر سیاسی می نویسد:" وعده ای را که داده بود چندان به جد نمی گرفتیم و امیدی به عملی شدن مرام خودمان خاصه در مدتی کوتاه ..... نداشتیم..... [ اما گذشت زمان معلوم داشت که آن مرد بزرگ سخن به گزاف نگفته و بیهوده وعده نکرده[بود]. زیرا در مدت کوتاه حکومتش – که بیست سال بود- تقریباً تمام مراسم ما را به موقع اجرا در آورد".

پنجشنبه، مهر ۳۰، ۱۳۹۴

فدرالیسم چیست ؟


فدرالیسم (به انگلیسی: Federalism) نظام سیاسی ویژه‌ای که به موجب آن:

در کنار یک حکومت مرکزی، چند حکومت‌ خودمختار و محلی دیگر هم وجود دارد که اقتدار و وظایف دولت، میان حکومت مرکزی و حکومت‌های محلی تقسیم می‌شود.

دولت‌های محلی هر کدام بنا به موقعیت، از حاکمیت یا قسمتی از حاکمیت خود به نفع دیگری که قدرتمندتر است و یا به نفع دولت مرکزی، صرفنظر می‌کند و در عوض مورد حمایت آن دولت قرار می‌گیرد. البته روش‌های خاصی برای حل اختلاف میان حکومت مرکزی و حکومت‌های محلی مقرر می‌گردد وبه بخش‌ها و حوزه‌های محلی کشور، حقوق و وظایف ویژه‌ای واگذار می‌گردد.

در این روش و جریان سیاسی اغلب دو فاکتور مورد نظر است:

۱- تمرکززدایی در کشور و به رسمیت شناختن خودمختاری و قدرتهای منطقه ای

۲- ایجاد و تقویت فدراسیونی بین کشورهای مختلف دارای حاکمیت ملی

سه‌شنبه، مهر ۲۸، ۱۳۹۴

زناشويی در ايران باستان


در كيش ايران باستان زناشويی به منظور زندگی خوش و خرم و اتحاد و اتفاق و ازدياد نفوس و تشكيل خانواده چنان بر پايه صحيح و محكم استوار بوده كه خود به خود ضامن بقا و دوام زندگی مشترك بود و مهر ومحبت را بين زن و شوهر برای هميشه برقرار می ساخت.زرتشت در گات ها يسنا پنجاه و سه بند به پسران و دخترانی كه می خواهند با هم پيمان ازدواج ببندند اندرز می دهد كه ای دختران شوی كننده و ای دامادان ،اينك بياموزم و آگاهتان كنم .با غيرت از برای زندگانی پاك منشی بجوشيد.هر يك از شما بايد در كردار نيك از ديگری پيشی جويد و از اين راه زندگانی خود را خوش و خرم سازد.در كيش زرتشتی از لحاظ نظم به كارهای دنيا و محكم ساختن يگانگی و جلوگيری از فساد اخلاقی ،در مورد زناشويی تاكيد زياد گرديده و اين كار به خوبی ستوده شده است.چنانكه در فرگرد چهارم بند چهل و هفت ونديداد اهورامزدا می گويد:"ای اسپيتمان زرتشت هر آينه ،من مرد زندار را بر مرد بی زن و مرد حانه دار را بر مرد بی خانمان ترجيح می دهم...
"باز در فقره چهل و چهار می گويد:"وظيفه هر شخصی است كه برادران همكيش خود را در كسب مال و داشتن همسر راهنمايی و مساعدت كند."در دين زرتشت كمك كردن برای ازدواج كسانی كه به سن بلوغ رسيده و به علت ناداری بی همسر مانده اند،از كارهای خوب و پرثواب شمرده می شود.
عقد و ازدواج
در دين زرتشت عقد و ازدواج به پنج گونه انجام می گيرد.

۱. ادشاه زنی-اين ازدوالج عبارت از اين است كه پسر و دختر برای نخستين بار با رضايت والدين خود با يكديگر ازدواج كنند.
۲. ايوك زنی (يگانه-منحصر به فرد)-يعني مردی بخواهد با يگانه دختر پدری ازدواج كند.چون دختر نميتواند دارايی خانه پدر را به خانواده ديگر منتقل كند،موظف است كه پس از ازدواج،نخستين پسر خود را به جای فرزند پدرش قرار داده دارايی را به او بسپارد تا از انقراض خانواده پدرش جلوگيری كند.چنين زنی را ايوك زنی می گويند.

۳. چاكر زنی-اين ازدواج در مورد زن يا مرد بيوه است كه بخواهد پس از در گذشت همسر اول همسر ديگر انتخاب كند.چون برابر كيش زرتشتی ،جفت اول در گيتی و عالم پس از مرگ همسر شخص است و مقام پادشاه را دارد،لذا همسر دوم در عالم ديگر،مقام چاكر را در برابر همسر اول خواهد داشت.همچنين وقتی كه مرد بخواهد برای دارا شدن فرزند با رضايت زن اول همسر ديگری اختيار كند.زن دوم نيز در مقابل زن اول مقام چاكر زنی را خواهد داشت،يعنی در خقيقت به منزله چاكر و خدمتكار است.
۴. خودسر زنی-اين ازدواج عبارت است از اينكه دختر و پسر بالغ پيش از رسيدن به بيست و يك سالگی بخواهند بدون رضايت پدر و مادر خود با يكديگر ازدواج كنند،در اين صورت موبد حق دارد صيغه عقد را جاری سازد ،ولي مادامی كه نارضايتی اوليای آنها باقی است،اين زن و شوهر از ارث محروم خواهند بود.

(دختر در شانزده سالگی و پسر در هجده سالگی ميتواند با رضايت اوليای خود ازدواج كند).
۵. ستر زنی-اگر زن و شوهری بچه دار نشوند و بچه ای را از سر راه برداشته يا از قوم و خيشان بی بضلعت گرفته به فرزندی قبول كنند،در مورد اين بچه وقتي كه بزرگ شد مانند ايوك زنی عمل ميشود،بدين طريق كه اولين پسر آن دختر خوانده،فرزند پدر خوانده محسوب مي شود و پس از فوت پدر خوانده ،صاحب دارايی و املاك خواهد شد.

موانع زناشويی
زناشويی در ميان خويشاوندان در موارد زير ممنوع است:

۱. نسبت به زن-نزديكتر از پسر عمو و پسر خاله و پسر دايی و همچنين پدر خوانده،برادر خوانده و پسر شوهر جايز نيست.
۲. نسبت به مرد-نزديكتر از دختر عمو و دختر عمه ودختر دايی و نيز مادر خوانده،و دختر خوانده را به زنی گرفتن جايز نيست.

۳. نسبت به زن و مرد-در مورد برادران يا خواهران رضاعی بطور كلی موانع مزبور جاری است.
در مورد مهريه-در كيش زرتشتی چون رهايی اختياری نيست ، به اين جهت برای زناشويی مهريه ای قيد نميشود.
امكان فسخ زناشويی يا رهايی
۱. يكی از طرفين ديوانه بوده يا اختلال حواس داشته باشد در صورتی كه طرف ديگر آگاه نبوده باشد،بنا به تقاضای طرفی كه سالم است ازدواج قابل فسخ است.
۲. هرگاه شوهر عنين بوده و مردی نداشته باشد زن ميتواند تقاضای طلاق كند.

۳. هر گاه ثابت شود زن مرتكب زنا شده،شوهر ميتواند او را رها سازد و اگر ثابت شود كه شوهر با زن ديگر زنا كرده است ،زن هم ميتواند تقاضای طلاق كند.
۴. هر گاه شوهر به مدت سه سال مخارج زندگی زن را ندهد،زن ميتواند تقاضای طلاق دهد.

۵. هر گاه زن از اذيت شوهر در خطر باشد ميتواند تقاضای رهايی كند.
۶. هر گاه زن ناشزه(زنی كه به شوهر خود تمكين نكرده،نا فرمانی كند)باشد و رفتارش باعث خطر گردد،شوهر ميتواند تقاضای طلاق كند.
۷. هر گاه شوهر زن ديگری داشته كه در موقع ازدواج پنهان كرده و يا زن شوهر ديگری داشته باشد ازدواج بعدی خود به خود باطل است.

۸. وقتی كه مرد يا زن ترك دين زرتشت كند طلاق جايز است.
گواه گيران مجلس عقد
در اين مجلس بزرگان و موبدان حاضر می شوند،موبد پس از شنيدن اقرار رضايت از عروس و داماد اندرزهای سودمند اخلاقی و دينی داده برايشان چنين دعا ميكند:
هر دو تن را شادمانی افزون باد.هميشه با فر و جلال باشيد ، به خوبی و خوشی زندگی كنيد،در ترقی و افزايش باشيد،به كردار نيك سزاوار باشيد،نيك پندار باشيد،در گفتار نيكو باشيد،در كردار نيكی به جای آوريد،از هر گونه بد انديشی دور بمانيد.هر گونه بكاهد،هر گونه بدكاری بسوزاد،راستی پايدار باد،جادويی سرنگون باد،در مزديسنی استوار باشيد،محبت داشته باشيد با كردار نيك مال تحصيل كنيد.
با بزرگان يك دل و يك زبان باشيد،با ياران فروتن و نرم خو و خوشبين باشيد،غيبت مكنيد،غضبناك نشويد،از براي شرم گناه نكنيد،حرص مبريد،از براي چيزی بيجا دردمند نشويد،حسد مبريد،كبر و مني نكنيد،هوی و هوس نپروريد،مال كسان را به نا حق مبريد،از زن و شوهر كسان پرهيز داريد از كوشش نيك خود برخوردار باشيد،با حرص انباز مشويد،با غيبت كننده همراه نباشيد،با بدنام پيوند نكنيد،با بيچارگان پيكار نكنيد،پيش پادشاهان سخن سنجيده گوييد،مانند پدر نامور باشيد،در هر صورت مادر را نيازاريد،و به واسطه راست گفتن كامياب و كامروا باشيد.
پس از آن عروس و داماد دست پيوند بهم داده دور آتش ميگردند و ساير تشريفات عروسی به طور معمول است انجام ميشود.

یکشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۹۴

تربیت کودک


برای آموزش لفظ مناسب به کودک، کار خوب و بد را برایش مشخص کنید. به او بیاموزید ما کار خوب و کار بد داریم، نه بچه خوب و بچه بد! هدف از وضع قوانین، آموزش رفتارهای مناسب است نه تنبیه کودک. اگر چه به رفتار ناپسند او اعتراض می‌کنید ولی محبت خود را به او قطع نمی‌کنید.

۱) خـودت تـصـمـیم بگیر:

کودک و دوستش در اتاق مشغول بازی هستند. سر و صدای آنها باعث اذیت و آزار شماست، بهتر است بگویید: "بچه‌ها تصمیم بگیرید یا بی‌سر و صدا بازی کنید، یا از اتاق خارج شوید." اگر بعد از 5 دقیقه هنوز سر و صدا ادامه داشت، بگویید: "خوب می‌بینم تصمیم گرفتید که از اتاق بیرون بروید." این جمله، شما را از داشتن نقش منفی نجات می‌دهد، زیرا آنها می‌دانند این تصمیم آنها بوده که منجر به این نتیجه شده است. به این ترتیب کودک مسئول عمل خودش است.

۲) من تو را دوست دارم ولی این کار تو را نمی‌پسندم:

اگر می‌خواهید لفظی را به کودک بیاموزید، کار خوب و بد را برایش مشخص کنید. به او بیاموزید ما کار خوب و کار بد داریم، نه بچه خوب و بچه بد. هدف از وضع قوانین، آموزش رفتارهای مناسب است نه تنبیه کودک. اگر چه به رفتار ناپسند او اعتراض می‌کنید ولی محبت خود را به او قطع نمی‌کنید.

۳) از تو می‌خواهم مشکل مرا حل کنی:

اگر کودک کاری را انجام می‌دهد که باعث رنجش شماست، به او بگویید که دچار مشکل شده اید. مثلا ًبه او بگویید: "صدای بلند تلویزیون باعث می‌شود دچار سردرد شوم" و ازاو بخواهید در حل مشکل به شما کمک کند. در این صورت او که خود را دشمن شما نمی‌بیند خود را موظف می‌داند کاری انجام ندهد که برای شما مشکل آفرین باشد. اگر به رضایت خاطر شما اهمیت دهد، رفتار بد را خاتمه خواهد داد.

۴) احساس تو را درک می‌کنم:

وقتی کودک عصبانی است جملاتی را به کار می‌برد تا دیگران را متوجه احساس خود کند. مثلا ًمی گوید: "از تو متنفرم" یا "خیلی بدی". این تنها جملاتی است که همه ذهن او را پرکرده. شما می‌توانید به او کمک کنید تا جمله مناسب را به کار ببرد.

۵) آیا دوستت چیزی گفته که واقعیت ندارد و تو عصبانی شده ای؟:

افراد متفاوت، نـیازهای متفاوتی دارند. اغلب کودکان در اعتراض به والدین می‌گویند: "عدالت را رعایت کنید و منصف باشید" و این جملات زمانی مطرح می‌شوند که کودک می‌خواهد وسیله خاصی برایش تهیه شود؛ صرفاً به این دلیل که برای برادرش تهیه شده است. باید به کودکان بیاموزیم "انصاف و عدالت این است که هر فرد، هر چه را نیاز دارد تهیه کند. اگر شما به عینک نیاز‌داری و خواهرت به کفش، هر کدام وسایل مورد نیاز خود را خریداری خواهید کرد و این است اجرای عدالت. گمان نمی‌کنم زمانی که خواهر شما به عفونت گوش مبتلاست و آنتی بیوتیک مصرف می‌کند لازم باشد شما هم آنتی بیوتیک مصرف کنی"!

جمعه، مهر ۲۴، ۱۳۹۴

خشونت علیه زنان


خشونت علیه زنان آنقدر زشت است که قرآن بابت دستور به کتک زدن زنان، از درجه اعتبار ساقط می گردد./مگر می شود بدون نکوهش قرآن به خشونت علیه زنان اعتراض کرد؟

خشونت سیستماتیک و حمایت شده علیه زنان، تجاوز به حقوق انسانی آنها، نشات گرفت از قرآن است

مگر چقدر می شود چشم بر روی واقعیت بست ، تا چه اندازه می شود سر در برف فرو برد ؟!

خشونت سیستماتیک و حمایت شده علیه زنان، تجاوز به حقوق انسانی آنها، نشات گرفت از قرآن است،

فراموشمان نشود که قوانین مسخره ایران، بر اساس قرآن نوشته شده است.

آیه سی و چهار سوره النسا را ببیند:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا

ترجمه: مردان بايد بر زنان مسلط باشند چرا كه خداوند بعضى از انسانها را بر بعضى ديگر برترى بخشيده است، و نيز از آن روى كه مردان از اموال خويش [براى زنان‏] خرج مى‏كنند، زنان شايسته آنانند كه مطيع و به حفظ الهى در نهان خويشتندار هستند، و زنانى كه از نافرمانيشان نگرانيد، بايد نصيحتشان كنيد و [سپس‏] در خوابگاهها از آنان دورى كنيد [و سپس اگر لازم افتاد] آنان را کتک بزنید آنگاه اگر از شما اطاعت كردند، ديگر بهانه جويى [و زياده‏روى‏] نكنيد، خداوند بلندمرتبه بزرگوار است‏

در کشورهای پیشرفته ، اگر انسانی یک حیوان را مورد آزار قرار دهد(مثل کتک زدن)، انجمن های حمایت از حیوانات از او شکایت می کنند، قانون وجود دارد و فرد خاطی با مجازات زندان روبرو خواهد شد، چگونه است که قرآن به صراحت و بی شرمی تمام، دستور به کتک زدن زنان می دهد؟

موردی دیگر، قرآن به صراحت اجازه تجاوز به زنان را می دهد:

تجاوز شوهر به زن یک نمونه است، در قرآن به صراحت گفته شده که زنان کشتزار شما هستند و هرگونه که می خواهید از آنها کامجویی کنید. در اینجا هیچ حرفی از اینکه باید زن نیز به این رابطه و این کامجویی رضا باشد، زده نشده است.

سوره بقره آیه ۲۲۳ : نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ.

ترجمه : زنانتان کشتزار شما هستند. هرجا که خواهید به کشتزار خود درآیید. و برای خویش از پیش چیزی فرستید و از خدا بترسید و بدانید که به نزد او خواهید شد. و مومنات را بشارت ده.

در یک جامعه عاقلانه و منصفانه، اینکه یک مرد با زنی پیوند زناشویی دارد، دلیل نمی شود که هر موقع خواست و به هر شکلی با آن زن رابطه جنسی برقرار کند و این رابطه در صورتی که زن راضی نباشد، عمل تجاوز محسوب می شود و مرد با مجازات زندان طولانی مدت محکوم می شود. به دیگر عبارت ، پیوند زناشویی به معنای مالکیت مرد بر زن نیست که مرد هر کاری ، هر موقعی که خواست انجام دهد.این تجاوز آشکار است.

خشونت علیه زنان محکوم است، و این عمل آنقدر زشت است که قرآن بابت دستور به کتک زدن زنان، از درجه اعتبار ساقط می گردد.

دوشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۹۴

افتتاح سد دز توسط محمد رضا شاه پهلوی، اندیمشک


سد دز یک سد بتُنی برق‌آبی است که در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی بر روی رودخانه دز توسط یک کنسرسیوم ایتالیایی در ۲۳ کیلومتری شمال شرقی شهرستان اندیمشک واقع شده‌است, احداث شد. این سد ۱۲۵۰۰۰ هکتار از اراضی پایین دست را آبیاری می‌کند و نقش مهمی در کنترل سیلاب‌های بالادستش دارد. نیروگاه این سد دارای قدرت نصب ۶۳۰ مگاوات می‌باشد.

احداث سد عظیم دز، در سال ۱۳۳۶ خورشیدی توسط ایتالیایی‌ها در کوه‌های زاگرس آغاز و در سال ۱۳۴۱ خورشیدی پایان یافت. این سد بتونی در ۲۳ کیلومتری شمال شرق اندیمشک واقع شده‌است. دریاچهٔ این سد ۶۵ کیلومترمربع مساحت داشته و گنجایش نهایی آن ۳٫۳ میلیارد مترمکعب می‌باشد.[۱] بر روی رودخانه دز. این سد با ارتفاع ۲۰۳ متر در زمان ساخت خود به عنوان یکی از مرتفع‌ترین سدهای جهان (ششمین سد جهان در آن زمان) شناخته می‌شد و در حال حاضر نیز پنجاهمین سد بلند دنیا در بین سدهای ساخته شده و در دست ساخت می‌باشد.

چهارشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۹۴

حکایت تنبل خونه شاه عباسی


ریشه یابی عبارت تنبل خونه شاه عباسی

هنگامی که کسی زیاد تنبلی کند و یا کج و معوج بنشیند و یا لم بدهد، به او می گویند: مگه تنبلخونه شاه عباسه؟

امروز به ریشه یابی این مثل عامیانه می پردازیم.

شاه عباس کبیریک روز گفت: خدا را شکر! همه اصناف در مملکت ایران به نوایی رسیده اند و هیچ کس نیست که بدون درآمد باشد.

سپس خطاب به مشاوران خود گفت: همین طور است؟ همه سخن شاه را تایید کردند.از نمایندگان اصناف پرسید، آن ها هم بر حرف شاه صحه گذاشتند و از تلاش های شاه در آبادانی مملکت تعریف کردند.اما وزیر عرض کرد: قربانتان بشوم، فقط تنبل ها هستند که سرشان بی کلاه مانده.

شاه بلافاصله دستورداد تا تنبلخانه ای در اصفهان تاسیس شود و به امور تنبلها بپردازد. بودجه ای نیز به این کار اختصاص داده شد.کلنگ تنبل خانه بر زمین زده شد و تنبل خانه مجللی و باشکوهی تاسیس شد.

تنبل ها از سرتاسر مملکت را در آن جای گرفتند و زندگیشان از بودجه دولتی تامین شد.

تعرفه بودجه تنبل خانه روز به روز بیشتر می شد، شاه گفت: این همه پول برای تنبل خانه؟ عرض کردند: بله. تعداد تنبلها زیاد شده و هر روز هم بیشتر از دیروز می شود!شاه به صورت سرزده و با لباس مبدل به صورت ناشناس از تنبلخانه بازدید کرد. دید تنبلها از در و دیوار بالا می روند و جای سوزن انداختن نیست.

شاه خودش را معرفی کرد. هرچه گفتند: شاه آمده، فایده ای نداشت، آن قدر شلوغ بود که شاه هم نمی توانست داخل بشود. شاه دریافت که بسیاری از این ها تنبل نیستند و خود را تنبل جا زده اند تا مواجب بگیرند.شاه به کاخ خود رفت و مساله را به شور گذاشت.

مشاوران هریک طرحی ارائه دادند تا تنبل ها را از غیر تنبل ها تشخیص بدهند ولی هیچ یکی از این طرح ها عملی نبود.سرانجام دلقک شاه گفت: برای تشخیص تنبل های حقیقی از تنبل نماها همه را به حمامی ببرند و منافذ حمام را ببندند و آتش حمام را به تدریج تند کنند، تنبل نماها تاب حرارت را نمی آورند و از حمام بیرون می روند و تنبلهای حقیقی در حمام می مانند.شاه این تدبیر را پسندید و آن را به اجرا درآورد. تنبل نماها یک به یک از حمام فرار کردند.

فقط دو نفر باقی ماندند که روی سنگ های سوزان کف حمام خوابیده بودند. یکی ناله می کرد و می گفت: آخ سوختم، آخ سوختم. دیگری حال ناله و فریاد هم نداشت گاهی با صدای ضعیف می گفت: بگو رفیقم هم سوخت!

یکشنبه، مهر ۱۲، ۱۳۹۴

تعریف آنارشیسم چیست ؟


آنارشیسم در زبان سیاسی به معنای نظامی اجتماعی و سیاسی بدون دولت، یا به طور کلی جامعه‌ای فاقد هرگونه ساختار طبقاتی یا حکومتی است. آنارشیسم برخلاف باور عمومی، خواهان «هرج و مرج» و جامعه «بدون نظم» نیست، بلکه همکاری داوطلبانه را درست می‌داند که بهترین شکل آن ایجاد گروه‌های خودمختار است. طبق این عقیده، نظام اقتصادی نیز در جامعه‌ای آزاد و بدون اجباریک قدرت سازمان‌ یافته بهتر خواهد شد و گروه‌های داوطلب می‌توانند بهتر از دولت‌های کنونی از پس وظایف آن برآیند. آنارشیست‌ها به طور کلی با حاکمیت هرگونه دولت مخالفند و دموکراسی را نیز استبداد اکثریت می‌دانند (که معایبش کمتر از استبداد سلطنتی است). آنارشیسم خود زیرنحله‌های پرشماری می‌دارد که جز در یکی دو اصل بنیادین شباهت چندانی با هم ندارند. این خود تا حدی خواسته از ماهیت آنارشیسم است که وجود خویشتن را در نفی و مخالفت می‌جوید. ماهیت آزاد و غیرمتمرکز آنارشیست‌ها در سازمان‌ نیافتگی نسبی تشکیلات ایشان پیداست. ایشان ضمن التزام به اصول بنیادین آنارشیسم در تفسیر این اصول و به فعلیت درآوردن آنها اختلاف‌های اساسی دارند . مهم‌ترین این اصل‌های بنیادین چنانکه پیشتر گفته شد نفی حکومت است وعصارهٔ تفکر آنارشیستی تأکید بر آزادی فرد دارد . این تأکید منجر به تقبیح و مخالفت با هر گونه اقتدار بیرونی (خاصه حکومت) که مانعی در رشد و تعالی آزاد فرد تلقی می‌شود، می‌گردد.

تفکرات
آنارشی مشتق از واژهٔ یونانی anarkos به معنای «بدون رئیس» و Anarchia به معنای «عدم حکومت» است. از اندیشمندان برجستهٔ آنارشیست می‌توان از ویلیام گادوین ، ماکس اشتیرنر، لئو تولستوی، پیر ژوزف پرودون، میخائیل باکونین، پطر کروپوتکین، الیزه رکلوز، ماری بوخین ، اما گلدمن ، نوام چامسکی ، و اخیراً متفکران آزادی‌طلب و محافظه‌کاری با گرایش آنارشیستی مانند هانس هرمان هوپ و موری روثبارد نام برد.
آنارشیست‌ها در فلسفه «بگذار انجام دهند» (Laissez faire) با هم اشتراک نظر دارند اما در تئوری به دسته‌های آنارشیسم تحول‌خواه، آنارشیسم کمونیست، و آنارشیسم اندیویدوالیست تقسیم می‌شوند.

برای مثال پرودون یک آنارشیست اندیویدوالیست بود و آنارشیسم به شکل یک جنبش اجتماعی با کتاب «مالکیت چیست» او آغاز شد. پرودون با مالکیت مخالف نیست بلکه نحوه اکتساب و بهره‌ برداری از آن را نیازمند اصلاح می‌داند. آنارشیسم از نظر روش‌های اجرایی به دو دسته آنارشیسم انقلابی و آنارشیسم مسالمت‌جو تقسیم می‌شود. آنارشیست‌های رادیکال (انقلابی) طرفدار ترور، اعتصاب و برانداختن ناگهانی تشکیلات دولت هستند. در سده ۱۹ آنها سیاستمدارن و پادشاهان بسیاری را ترور کردند. آنارشیست‌های مسالمتجو مانند لئو تولستوی، طرفدار عدم خشونت هستند.

آنارشیسم نوین
صورت بندی مدرن نظریهٔ آنارشیسم با اثر ویلیام گادوین در سال ۱۷۹۳با نام تفحصی پیرامون عدالت سیاسی و تأثیرش بر شادمانی و فضیلت عام آغاز شد. بسیاری چون پرودون باکونین، اشتیرنر، تاکر، تولستوی و کروپوتکین دنبالهٔ کار وی را گرفتند.
نظریه‌پردازان آنارشیسم معمولاً پیرو یکی از چهار شاخهٔ زیرند:

آنارشیسم کمونیست

آنارشیسم سندیکالیست (سندیکاگرا)

آنارشیسم اندیویدوالیست (فردگرا)

آنارشیسم دینی
آنارشیسم کمونیست
پطر کروپوتکین از شخصیت‌های محوری این نحله و واضع اصطلاح «کمونیسم آنارشیست» است. از نظر پیروان این نحله انسان موجودی به‌ ذات اجتماعی ‌است و سود اجتماع در ذات خود در تقابل با سود فرد نیست بلکه مکمل آن است. همنوایی میان انسان و اجتماع در سایهٔ نفی نهادهای اجتماعی اقتدارگر خاصّه دولت ممکن است.
آنارشیسم سندیکاگرا
آنارشیسم سندیکاگرا رستگاری را در نزاع اقتصادی و نه نزاع سیاسی طبقهٔ کارگر می‌جوید. پیروان آن با تشکیل اتحادیهٔ کارگری و سندیکاها قصد نزاع با ساختار قدرت را دارند واز نظر ایشان , سرانجام با یک انقلاب ,بنیادهای حکومت فعلی فرو می‌ریزد و نظم اقتصادی نوِ را دراجتماع بر پایهٔ سندیکاها تشکیل می دهد . اکنون در برخی از کشورهای اروپایی و آمریکای جنوبی به شکل جنبش وسیع توده‌ای درآمده است.

آنارشیسم فردگرا
بنیاد نظری آنارشیسم فردگرا را در آثار ماکس اشتیرنر آلمانی و بنجامین تاکر آمریکایی می توان پیدا کرد. اشتیرنر در کتاب شخص ,عقایدش را تشریح کرده‌است. به اعتقاد وی انسان حق دارد هر آنچه می‌خواهد انجام دهد و هر چه آزادی وی را سلب کند نابود باید گردد. اشتیرنر نه تنها با قانون و مالکیت خصوصی سر مخالفت می‌دارد بلکه با مفاهیم خدا و کشور و خانواده و عشق هم بنای ناسازگاری می‌گذارد.
نظریات تاکر را با نام آنارشیسم فلسفی نیز می‌شناسند و آن را سهم آمریکاییان در تاریخ نظریهٔ آنارشیسم قلمداد می‌کنند. معمولاً میان آنارشیسم فلسفی یا آنارشیسم فردگرا و آنارشیسم کمونیست یا توده‌گرایی تقابل می‌افکنند. از جمله تفاوت‌هایی که بیان می‌دارند تشویق به خشونت در دومی بر خلاف اولی‌ است. این تقابل‌افکنی مخالفانی هم می‌دارد. تاکر در نظریه ‌پردازی‌های خویش در کتاب دارایی چیست؟ از پرودون اثر پذیرفت. او با هرگونه اعمال قدرت از سوی دولت مخالف بود و آن را غیراخلاقی می‌دانست. تاکر و پیروانش با چهار انحصار اصلی‌ای که آبشخورشان وجود دولت می‌بود به مخالفت پرداختند: زمین، پول، دادوستد و حقوق پدیدآورندگان. نابودی این انحصارات را مایهٔ از میان رفتن فقر می‌دانستند. با قدرت‌گرفتن سندیکاها و سایر پیکره‌های اجتماعی در ایالات متحده آنارشیسم فردگرا افول کرد.
آنارشیسم دینی
تولستوی نظریه پرداز آنارشیسم دینی شناخته می‌شود گاه حساب آنارشیسم دینی را از دیگر زیرنحله‌های آنارشیسم جدا می‌کنند. آنارشيست بر مبنای تعقل ذاتی نيز برون مايه اي از همين تغييريات است.
آنارشیسم در قیاس با دیگر نحله‌های سیاسی
آنارشیسم در اصول و یا نسخه‌پیچی‌ها با دیگر نحله‌های سیاسی نظیر لیبرالیسم و سوسیالیسم شباهت‌هایی می‌دارد.
آنارشیسم و لیبرالیسم
در آنارشیسم همچو لیبرالیسم بر آزادی (فردی و سیاسی)، شادمانی و کامیابی فرد تأکید می‌رود. در لیبرالیسم کلید نیل به مقصود, دخالت حداقلی دولت در امور مردمان است , دخالت دولتها باید تنها از روی ضرورت باشد و غرض از آن جلوگیری از اخلال در سیر طبیعی و رفتار«دست نامرئی»‌ است. اما در آنارشیسم حکومت به‌ یک‌ بارگی نفی می‌شود و همین دخالت کمینه هم بر تافته نمی‌شود.
آنارشیسم و سوسیالیسم
رابطهٔ آنارشیسم و سوسیالیسم غامض‌ تر از آنارشیسم و لیبرالیسم است تا آنجا که برخی نویسندگان منکر خویشاوندی میان این دو نحله شده‌اند. این امر برخاسته از آن است که در نگاه نخست در سوسیالیسم تکیه بر حقوق اجتماع در مقابل فرد است در حالی که در آنارشیسم سخن از حقوق فرد در مقابل اجتماع است. با این حال در نهایت به نظر می‌آید که نسخه ‌پیچی‌های آنارشیست‌ها (خصوصاً نوع کمونیست) کم شباهت با نسخه‌ پیچی‌های سوسیالیست‌ها نیست. آنارشیست‌ها چون سوسیالیست‌ها با مالکیت شخصی مخالف‌اند. هر دو برای ساختن جامعه‌ای می‌کوشند که در آن هر کس در حد توانایی‌های خویش در خوشبختی اجتماع بکوشد و تا آنجا که نیاز دارد از خدمات اجتماع بهره‌مند شود.

جمعه، مهر ۱۰، ۱۳۹۴

خصلتهای جالب ایرانیان باستان از زبان هرودوت یونانی


هرودوت (۴۹۰-۴۲۵ پیش از میلاد) بزرگترین تاریخ نگار جهان باستان است که او را پدر تاریخ نیز دانسته اند. هر چند در نگارش نبرد های ایران و یونان از هم زبانان یونانی خود پشتیبانی میکند، بخش مهمی از تاریخ باشکوه ایران باستان از نوشته های او یا به کمک آن ها شناخته شده است. شناخت کنونی ما از ملت های کهن دیگری مانند بابلی ها، مصری ها، فینیقی ها، نیز تا اندازه ی زیادی از نوشته های او به دست آمده است. به نظر می رسد او نخستین کسی باشد که واژه ی هیستوری (History) را به معنای تاریخ به کار برده است.

او درباره خصلت های پدران ایرانی مان می نویسد:

ایرانیان دروغ را بزرگ ترین گناه می دانند، و وام داری را ننگ می شمارند، و می گویند وام داری از این رو بد و ناپسند است که کسی که بدهکار باشد مجبور می شود که دروغ بگوید؛ از این رو همواره از ننگِ بدهکار شدن می پرهیزند.

هرودوت مینویسد که ایرانیان معبد نمی سازند، برای خدا پیکره و مجسمه نمی سازند. آنها خدای آسمان را عبادت می کنند و میترا و اَناهیتا و همچنین زمین و آب و آتش را میستایند.

ایرانیان به همسایگان احترام بسیار می گذارند، هرچه همسایه نزدیک تر باشد بیشتر مورد توجه است و همسایگان دور و دورتر در مراتب پائین تری از احترام متقابل قرار دارند.

ایرانیان هیچگاه در حضور دیگران آب دهان نمی اندارند و این کار را بی ادبی به دیگران تلقی می کنند؛ آنها هیچ گاه در حضور دیگران پیشاب نمی کنند و این عمل نزد آنها از منهیات مؤکد است. آنها هیچ گاه در آبِ رودخانه پیشاب نمیکنند و جسم ناپاک در آب جاری نمی اندازند؛ و این ها را از آن رو که سبب آلوده شدن آب جاری میشود گناه می شمارند.

در میگساری تعادل را مراعات میکنند و هیچگاه چنان زیاده روی نمی کنند که مجبور شوند استفراغ کنند یا عقلشان را از دست بدهند.

ایرانیان روز تولدشان را بسیار بزرگ می شمارند و در آن روز مهمانی و جشن برپا میکنند و سفره های گوناگون میکشند، گاو و گوسفند سر می برند و گوشت آنها را در میان دیگران بخش می کنند. (خیرات و صدقه میدهند)