معماری
دوره اشكانی را میتوان ادامه
معماری هخامنشی دانست با اين تفاوت
كه هنر و سبك معماری يونانی نيز تا
اندازهای در آن راه يافته بود.
ويژگی
عمده معماری اين عهد ايجاد چند شهر
بزرگ بود كه هر يك بعدها به شهرهای
مهم سلسله ساسانيان بدل گشتند.
جدای
از شهرها آثاری از ابنيه و ساختمانهای
اين دوره بر جای مانده است.
از
جمله آثار برجسته به جا مانده از
اين عهد كاخ پارتی آشور است كه
از خشت خام و آجر ساخته شده است.
ديگر
اثر مهم اين سلسله كاخ (هترا)
يا
(حضرا)
است
كه متشكل از دو ايوان بزرگ مجاور
هم بوده و به يك درگاهی عظيم در
وسط و دو درگاهی كوچكتر در كنار آن مرتبط
می شده است.
در
پشت يكی از ايوانها نيز بنای چهار گوشی
به شكل معبری با طاق گهوارهای
وجود داشته است.
در
اين بنا برای نخستين بار با صورتكهايی
به شكل چهره انسان روبرو میشويم.
اين
شيوه تمام رخ نما كه در آثار نقاشی
دوره اشكانی هم موجود است به جهت
ابهت بخشيدن هر چه بيشتر به ابنيه
باشكوه آن عهد به كار رفته است.
معماری
اين دوره از نظر ساختمانسازی معمولی
و متعارف بوده و چنين به نظر می رسد
كه پارتيان فقط يك نوع سقف را
میشناختهاند و آن هم سقفهای
استوانی بوده است.
با
اين حال در راستای عظمت بخشيدن
هر چه بيشتر به اين ساختمان ها از
ايوان كه اختراع پيشينيان آنها
به خصوص در شرق ايران بوده است
نيز استفاده می كردهاند.
اين
ايوانها با طاقهای بلند مزين به
تزئينات گوناگون از شاخصههای هنر
اين دوره است كه بعدها در معماری
ساسانی و اسلامی و در بناهای متعدد از
مدارس تا كاروانسراها و مساجد نيز به
كار رفته است;
لذا
بايد گفت در همين دوره بود كه عنصر
معماری ايوان از شرق به بينالنهرين
منتقل گشت و منشأ پديد آمدن آثار
هنری زيبای ادوار بعدی شد.
در معماری اشكانی دو نوع شيوه ساختمانی رايج بوده است نوع اول دنباله معماری هخامنشی محسوب میگشته و عبارت بوده است از ساخت بناهايی با حياط مركزی. سبك ديگر معماری اين دوره خانههای ايواندار بوده كه به تدريج تا سه ايوان افزايش يافته است. ايوان جلوی بنا در اين سبك بزرگتر از دو ايوان ديگر بوده است.
در معماری اشكانی دو نوع شيوه ساختمانی رايج بوده است نوع اول دنباله معماری هخامنشی محسوب میگشته و عبارت بوده است از ساخت بناهايی با حياط مركزی. سبك ديگر معماری اين دوره خانههای ايواندار بوده كه به تدريج تا سه ايوان افزايش يافته است. ايوان جلوی بنا در اين سبك بزرگتر از دو ايوان ديگر بوده است.
در دوره اشكانی هنر پيكرتراشی نيز تا حدودی رواج داشته و علاوه بر نقوش برجسته چند مجسمه سنگی مربوط به شاهان اين سلسله يافت شده است كه اگرچه از لحاظ هنری در حد و اندازه معماری عهد هخامنشی نيست ولی در نوع خود قابل توجه میباشد.
در مجموع میتوان گفت معماری عصر اشكانی بتدريج توانست خود را از زير بار هر آنچه كه يونانيت بر هنر ايران تحميل كرده بود خارج نموده و رنگ و بوی ايرانی به خود گيرد، لذا عليرغم فقر نسبی معماری در اين دوره میتوان گفت كه شيوه و سبك معماری اشكانی از آنجا كه بار ديگر صبغه ايرانی را پيشه خود ساخت قابل تحسين و ستايش است. بويژه آن كه اين جريان در نهايت به معماری دوره ساسانی كه اوج هنر معماری عهد باستان ايران است منجر گشت.
منابع:
۱ ـ گيرشمن، رمان: ايران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمدمعين، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۳.
۲ ـ گشايش، فرهاد: تاريخ هنر ايران و جهان، (بخش وقايعنگاری تاريخ ايران)، تهران، عفاف،۱۳۷۸.
۳ ـ دبليو، ر، فريه: هنرهای ايران، تهران، فروزان، ۱۳۷۴.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر