نگاهی
کوتاه به گرفتاری کشورهای منطقه
با
نگاهی هر چند ساده و گذرا به جهانی که در
آن می زییم پی به رنج و درد بشر کنونی
خواهیم برد.
خبرهای
تکراری که هر روزه از ماهواره و اینترنت
پخش می شوند یکی از یکی بدتر و دردآورتر
است، از جنگ و بمباران و گورهای دست جمعی
گرفته تا کشت و کشتار و خودکشی و سنگسار
و… که همه و همه نشانی از رنج و درد دارند.
به
راستی که بایست گریست به روز و روزگار این
جهان و آدم هایش و این همه نگون بختی و
پلشتی و اندوه.
نگاهی
به افغانستان بیندازید.
نگاهی
به پاکستان و عراق و سودان و سومالی و لیبی
و سوریه یا هتا به ایران خودمان بیندازید
تا آن چه گفته شد بیشتر برایتان ملموس
باشد.
آخوندکی
در بحرین که احتمالن فرستاده رژیم اسلامی
است، مردم را علیه حکومت آنجا تحریک میکند.
گرچه
حکومت بحرین هم دموکراسی و مردمی نیست
ولی هزاران شرف دارد به رژیم جهنمی اسلامی
که خون مردم را توی شیشه کرده و غارتگر
است.
میلیون
ها و چه بسا میلیاردها زن و مرد و دختر و
پسر و کودک و پیر در آسیا و آفریقا در نداری
و نکبت دست پا می زنند تا مبادا جیب های
سردمداران کشورهای سرمایه داری مانند
امریکا و انگلیس و فرانسه و اسراییل لبالب
از سیم و زر نباشد.
شاید
بگویید این چه پیوندی می تواند با اسلام
داشته باشد.
ولی
به دید من بن مایه و آغاز بیشتر این بدبختی
های امروز جهان به نیروی اهریمنی به نام
اسلام برمی گردد.
این
تظاهرات اسلام گرایان بنگلادش است که
گویا حکومت افغانستان را لیبرال می خوانند
و نمی خواهند مانند افغانستان شوند.
آنان
می خواهند دولت لیبرال کشور خود را سرنگون
کنند و قوانین اسلام را پیاده نمایند.
می
بینیم که اسلام چگونه خرد و عقل را از
گروهی مردم خاورمیانه و آسیا گرفته و آنها
را آدم های متجاوز و دگم مذهبی بار آورده
است.
اسلام
چگونه پای گرفت؟
اکنون
به روشن شدن این گفته می پردازم:
تا
پیش از زایش اسلام، در ایران امپراتوری
توانمند ساسانیان پا به پای امپراتوری
روم در حال پیشروی بود.
و
بنابراین توازنی بین شرق و غرب برقرار
بود. ولی
پس از پا گرفتن اسلام و یورش مسلمانان
متجاوز به کشور های خاورمیانه و شرق مانند
ایران و سرنگونی فرمانروایی ساسانی، این
توازن از میان رفت و همین خود مایه فزونی
توان غرب و پیش زمینه ای برای استثمار شرق
از سوی غرب در سال های پس از آن شد که این
گفته، جستار بنیادین این نوشتار می باشد.
مسلمانان
عرب در آغاز پا پا گرفتن حکومت اسلام، به
دور از کم ترین منطق و خردی به دیگر قبیله
های عرب یورش می بردند و به نام آفریدگار
جهان و این که ما از سوی خداوند آمده ایم،
پسران و مردان آن قبیله را یا می کشتند و
یا به بردگی در می آوردند و زنانشان را به
کنیزی می گرفتند و از آن ها بهره کشی جنسی
می کردند، همچنین سرمایه هایشان را نیز
می دزدیدند.
تنها
منطق اسلام از روز نخست همانا زور و خشونت
بود و از بن چم (معنای)
واژه
“اسلام” ، “تسلیم شدن” است.
پس
یا اسلام بیاورید و باج بدهید یا این که
گردنتان را می زنیم.
تا
جایی که محمد بن عبدالله پیامبر مسلمانان
به پادشاه ایران نامه نوشت که یا اسلام
آورید یا باید به ما باج بدهید.
این
رفتار سپاه پاسداران نظام است با مردم
عادی و معترض به حکومت.
آیا
شما جنایت کارتر از این رژیم، چه ملا، چه
پاسدار، و یا بسیجی سراغ دارید؟.
تجاوز
مسلمانان به کشورهای دیگر
مسلمانان
پس از کشت و کشتار قبیله های دیگر در شبه
جزیره عربستان و فزون یافتن توانشان آن
گاه بر آن شدند تا با یورش به کشورهای دیگر
مانند یمن و شام و مصر و ایران و… سرمایه
های آنان را نیز به نام غنیمت و این که
خداوند این حق را به آن ها داده است، مال
خود کنند.
نتیجه
این شد که آن کشورها به سبب تجاوز و غارت
تازیان هنوز که هنوز است پس از گذشت بیش
از هزار سال کمر راست نکرده اند و به خاک
سیاه نشسته اند.
در
سایه همین خرد شدن کمر مشرق زمین بود
کشورهای غربی که آسیب چندانی از دستگاه
نابودگر اسلام ندیده بودند، به آسانی
توانستند که کشورهای دیگر را زیر استثمار
و یوغ خود در آوردند.
راه
دور نرویم نگاهی به سرنوشت ایران خودمان
پس از چیره شدن آدم خواران اسلامی بیندازید.
نزدیک
به ۶۰۰ سال ما را غارت و چپاول کردند، ما
را نجس و مجوس می خواندند و هر سال سرمایه
های ما را به نام خراج بر روی سد ها و هزاران
شتر به دارالاخلافه اسلامی می بردند.
این
پاره ای از جنایات رژیم اسلامی است.
ما
می بینیم ولی ساکتیم.
زیرا
این قربانیان را از فامیل و بستگان خود
نمی دانیم.
رهایی
از چنگال غارتگری مستقیم تازیان
تازه
پس از این ۶۰۰ سال، با زور مغول ها بود که
ما از شر آن ها آسوده شدیم.
ولی
پس از آن نیز این اهریمن گریبان گیریمان
بود و به جز بازه های زمانی کوتاه که دلاور
مردان و رادمردانی چون نادرشاه بزرگ دل
به بازسازی ایران زمین بستند یا هنگامی
که دکتر مصدق کوشش برای استقلال و سربلندی
ایران کرد، همواره و همواره ما زیر استعمار
عثمانی ها یا پرتغالی ها یا انگلیس ها یا
امریکایی ها بودیم.
فقر
و بدبختی مردم کشورهای مسلمان
دیگر
کشورهای زخم خورده از اسلام هم به همین
گونه بودند.
در
عراق، در سوریه در افغانستان و پاکستان
و هتا عربستان که مهد اسلام است و بیایید
تا کشورهای آفریقایی مانند سودان و مصر
و لیبی و تونس و آفریقای جنوبی و سومالی
و… آفریقایی که از برای داشتن سرمایه های
گرانبهایی چون زر یا خاورمیانه ای که
انباشه از زر سیاه (نفت)
است،
چرا باید مردمانش در چنین نکبت و بدبختی
به سر برند؟.
هشتاد
درسد از سرمایه های جهان کنونی در دست یک
درسد مردم جهان است.
به
راستی فاجعه ای بزرگ تر از این هم هست؟.
اکنون
شاید به نگارنده حق بدهید که چرا فرنود
(دلیل)
جنگ
و ناامنی و خونریزی و ستم و اندوه و اشک
آدمیان را در اسلام می دانم.
بی
گمان اگر اهریمنی به نام اسلام در کار
نبود، اکنون جهان بسیار بسیار زیباتری
داشتیم.
بریتانیایی
ها چهارسد سال پیش بود که در شهرهایشان
سیستم آب و فاضلاب داشتند، در حالی که
ایران ما در هنگام امپراتوری سترگ هخامنشی
مجهز به راه فاضلاب بود.
باستان
شناسی به نام ویلهلم کونیک ۶۲ سال پیش در
عراق کنونی که تیسپون شهر باستانی ما می
شود، پیل های الکتریکی را کشف کرد که نشان
می داد ایرانیان در هنگام اشکانیان باتری
درست کرده بودند.
اکنون
خودتان به این بیندیشید که اگر ویروسی به
نام اسلام نبود روزگار کنونی ایران به چه
ترتیبی بود.
به
یقین همه این پیشرفت های علمی و فناوری
که در این چند سد ساله در غرب رخ داده را
ایران سال ها پیش به آن ها می رسید.
پیش
از به پایان بردن نوشتارم، از مسلمانان
باورمند می پرسم که اگر این گونه نیست و
منطق اسلام زور و شمشیر نبود و این گونه
که به ما از کودکی فهمانده اند که این دین،
دینی آزاد و منطقی بوده، پس به این پرسش
بنیادین نگارنده پاسخ دهند:
“چرا
این اسلام عزیز به جز از کشورهای خاورمیانه
و اندکی هم در اروپا مانند اسپانیا و
فرانسه، به جاهای دیگر نرفت؟ به بیان دیگر
چرا ما در کشورهای امریکای جنوبی مانند
برزیل و آرژانتین و کلمبیا یا کشورهای
قاره اقیانوسیه، مانند استرالیا شاهد
شمار چندانی از مسلمانان به مانند کشورهای
خاورمیانه نیستیم و در آن جا خبری از اسلام
نیست؟”.
این
ویدیو کشتار اسلام به دست طالبان را در
افغانستان نشان می دهد.
سالهاست
که طالبان نماینده اسلام در افغانستان
و پاکستان به کشت و کشتار مردم می پردازد
و مردم خردباخته این دو کشور از این آدم
کشان طرفداری می کنند.
همانگونه
که ۱۸ میلیون خردباخته و عده ای مزدور با
رأی دادن، رژیم اسلامی را سر پا گذاشته
اند.
دلیل
گسترش اسلام در بخشی از جهان
اگر
این دین، دین خردورزی و بر پایه استدلال
و اندیشه بود و این گونه که می گویید که
هر کسی با اندیشه و کنکاش و مطالعه دین
اسلام را پیشه کرده است، پس چگونه است که
ما تنها در کشورهای بهم چسبیده ای مردمان
مسلمان می بینیم؟.
آیا
جز این است که چون شمشیر جلادان و خونخوارهای
اسلام مانند خالدبن ولید، سعدبن ابی وقاص،
وعبدالرحمن بن عوف و… به آن کشورها نرسید
تا با زور شمشیر آن ها را مسلمان کنند،
بوده؟، پاسخ ساده است، چون که بین اون
کشورها آب و اقیانوس بود و شمشیرهای دیگر
سیف الله های اسلام به آن جا نرسید.
این
سخن را بدین جهت گفتم که به این سخن یاوه
“اسلام و مسلمانان یک واندی میلیاردی در
جهان” ننازید و دلخوش به آن نباشید، چون
که ارزشی نداره.
کشتار
دسته جمعی مسیحیان به دست اسلام گرایان
در نیجریه.
این
نیز یکی از صدها جنایت مسلمانان است که
به دستور قرآن و محمد صورت گرفته است.
یک
آدم پست و جاه طلبی که به کاروان ها شبیخون
می زده و کارش دزدی از دست رنج دیگران بوده
به این کشوها یورش برده و آن ها را به بردگی
کشانده و سرمایه هایشان را دزدیده.
اکنون
شما به این می نازید؟.
هیتلر
هم اگر اندکی شانس با او یار بود و دچار
آن سرمای جانفرسا در هنگام یورش به شوروی
نمی شد، چه بسا که همه جهان را گرفته بود
و امروز همه زیر فرمانروایی نازی ها بودند.
ولی
آیا این ارزشی دارد که کسی به زور آدم های
آزاده جهان را به بردگی بکشاند؟.
تازه
هیتلر که ادعای فرستاده شدن از سوی خدا و
این سخن ها را هم نداشت.
ولی
درباره محمد که خود را پیامبر خدا شناسانده
بود و این همه ستم و آدم کشی را با نام خدا
کرد، چه می توان گفت؟.
وانگهی،
هیتلر فردی سازنده بود و کارهای بزرگی
برای آلمان انجام داد که هنوز هم مردم
آلمان از آن بهره می گیرند.
نکته
ای چند از آنچه گذشت
امید
است که مردم جهان با اندیشه ورزی و پیشه
کردن خرد، این ویروس مرگبار و بلای شوم
که اسلام نام دارد را و تا کنون میلیون ها
و میلیون ها قربانی گرفته را به کنار نهند
تا جهان ما آدم ها از شری به نام اسلام
آسوده باشد.
خیزش
مردم مصر در همین راستا و همچنین در آینده
نزدیک در دیگر کشورهای اسلامی و از جمله
ایران، بر علیه اسلام سیاسی، برای همیشه
این اهریمن زشت چهره را به مکان های اصلی
خود یعنی مساجد بر خواهد گردانید.
همین
که اجازه بدهیم چنین اهریمنی در مساجد هم
باشد، نهایت گذشت و دست و دل بازی است.
پاورقی اطلاعات
روندِ مسلمان کردنِ ایرانیان
۱) شمشیرزنیِ جهادگرانِ عرب که همراه با تخریبِ شهرها و کشتارهای انسانی و تاراج اموال و زن و فرزندان و به تسلیم کشاندنِ مغلوبین بود.
۲) از خانهها بیرون کشیدن و بردن و غلام و کنیز کردن کودکان و نوجوانانِ ایرانی (که در زبانِ دینی ”سَبْیْ کردن“ گفته میشود) و مسلمان کردن و عرب زبان کردنِ آنها.
۳) به کار گرفتنِ اجباریِ مغلوبین در لشکرکشیهای جهادی به عنوانِ "سپرِ انسانی و گوشتِ دمِ نیزه و شمشیر" و محبور کردنشان به پذیرش اسلام.
۴) مجبور کردنِ کلانتر روستا به پذیرش اسلام یا مرگِ خویش و اسارت و بردگی فرزندانش.
۵ ) به کارگیری نسلهای دوم و سوم ِ ایرانیانِ مغلوب در دستگاههای مالی و تشویق اجباری ِ آنها به پذیرش اسلام.
۶) استخدام بازماندگانِ خاندانهای فرهیختگانِ ایرانی به عنوان مربیانِ حاکمزادگانِ عرب و تشویقِ اجباریِ آنها به پذیرشِ اسلام این مربوط به سدۀ دوم هجری به بعد است. "قزلباشان در ايران، اميرحسين خنجی، صفحه ١١“
پاورقی اطلاعات
روندِ مسلمان کردنِ ایرانیان
۱) شمشیرزنیِ جهادگرانِ عرب که همراه با تخریبِ شهرها و کشتارهای انسانی و تاراج اموال و زن و فرزندان و به تسلیم کشاندنِ مغلوبین بود.
۲) از خانهها بیرون کشیدن و بردن و غلام و کنیز کردن کودکان و نوجوانانِ ایرانی (که در زبانِ دینی ”سَبْیْ کردن“ گفته میشود) و مسلمان کردن و عرب زبان کردنِ آنها.
۳) به کار گرفتنِ اجباریِ مغلوبین در لشکرکشیهای جهادی به عنوانِ "سپرِ انسانی و گوشتِ دمِ نیزه و شمشیر" و محبور کردنشان به پذیرش اسلام.
۴) مجبور کردنِ کلانتر روستا به پذیرش اسلام یا مرگِ خویش و اسارت و بردگی فرزندانش.
۵ ) به کارگیری نسلهای دوم و سوم ِ ایرانیانِ مغلوب در دستگاههای مالی و تشویق اجباری ِ آنها به پذیرش اسلام.
۶) استخدام بازماندگانِ خاندانهای فرهیختگانِ ایرانی به عنوان مربیانِ حاکمزادگانِ عرب و تشویقِ اجباریِ آنها به پذیرشِ اسلام این مربوط به سدۀ دوم هجری به بعد است. "قزلباشان در ايران، اميرحسين خنجی، صفحه ١١“
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر