ای توده غافل، اندکی بیندیشید، این ملایان جز نگهداری دکان خود نمیخواهند، قسمتی از دفاییات احمد کسروی (۱۳۲۴)
ای
توده غافل، اندکی بیندیشید، این ملایان
جز نگهداری دکان خود نمیخواهند.
اینان
همان مردم رسوایی هستند که با هر چیز
تازهای که برایِ بیداری و هشیاری مردم
مفید باشد مخالفت میکنند، با مشروطه
مخالفت کردند، با مدرسه مخالفت کردند،
اکنون هم که با ما که میخواهیم به یکباره
دکان اینان را ببندیم به مخالفت آغازیده
اند. افسوس
ما در این است که اینان شما را وسیله اجرایِ
نیت سو خود میکنند و خودشان را در پناه
نادانیها و بی خردیهایِ شما نگاه میدارند.
به
خود آئید، دوست و دشمن خود را بشناسید،
بیایید نوشتههایِ ما را بخوانید، ما
دلیلهایِ بسیاری توانیم آورد که این
ملایان و مفتخوران درد دین ندارند و در
بند شکم و دکان خود هستند.
قسمتی
از دفاییات احمد کسروی (۱۳۲۴)،
مردی که میخواست ایران را از تاریکی
نجات دهد.
احمد کسروی همه در آمد خود را پس از مخارج بسیار محدود زندگیاش، صرف کارهای علمی میکرد.
او که همواره اجارهنشین بود و خانه شخصی نداشت، زمانی در آخر خیابان شاهپور در منزلی اجارهای مینشست؛ پشت در خانهاش تابلوئی داشت: «سیداحمد کسروی وکیل پایه یک دادگستری».
وقتی گروهی از اسلامگرایان «در خیابان او را زدند و پیراهنش پاره و خونی شد، یکی از یاران او را برای گرفتن یک پیراهن به خانهاش فرستادند و هنگامی که همسر او به در آمد، گفت: او تنها یک پیرهن دارد و هنگامی که کثیف شود شب آن را میشوید و صبح دوباره میپوشد».
شرم بر کسانی که خادمین حقیقی سرزمین خود را نمی شناسند و اما دشمنان این سرزمین را ارج می نهد و می پرستند.
احمد کسروی همه در آمد خود را پس از مخارج بسیار محدود زندگیاش، صرف کارهای علمی میکرد.
او که همواره اجارهنشین بود و خانه شخصی نداشت، زمانی در آخر خیابان شاهپور در منزلی اجارهای مینشست؛ پشت در خانهاش تابلوئی داشت: «سیداحمد کسروی وکیل پایه یک دادگستری».
وقتی گروهی از اسلامگرایان «در خیابان او را زدند و پیراهنش پاره و خونی شد، یکی از یاران او را برای گرفتن یک پیراهن به خانهاش فرستادند و هنگامی که همسر او به در آمد، گفت: او تنها یک پیرهن دارد و هنگامی که کثیف شود شب آن را میشوید و صبح دوباره میپوشد».
شرم بر کسانی که خادمین حقیقی سرزمین خود را نمی شناسند و اما دشمنان این سرزمین را ارج می نهد و می پرستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر