جمعه، بهمن ۰۴، ۱۳۹۲

رضا شاه:حکم میکنم

در تنها سفرش به بيرون از ايران در خاک ترکيه به آتاتورک که گفته بود چرا خط خودتان را عوض نمی کنيد گفت «آنگاه جواب فردوسی و حافظ وديگر حکيمان ايران را چه بدهم»
 
مرا مستبد بدانید, مرا دیکتاتور بنامید ، باز هم حکم میکنم .....
 
برای نجات و سعادت ملت ایران التماس نمیکنم ، بلکه حکم میکنم
 
برای نجات فرزندانتان از آبله و وبا و بیماری، حکم میکنم .....
 
برای زدودن جهل و خرافات و بیسوادی، حکم میکنم .....
 
برای رساندن ایران به جایگاه شایسته اش در جهان، حکم میکنم .....
 
برای آسایش و پیشرفت و رفاه همه ایرانیان، حکم میکنم .....
 
برای باسواد شدن و دستیابی به دانش و بینش، حکم میکنم .....


مرا دیکتاتور بنامید، باز هم حکم میکنم .....
 
برای نجات جان شما از دست راهزنان و دزدان، حکم میکنم .....
 
برای نجات ایران از تجزیه و برای یکپارچگی میهن، حکم میکنم .....
 
برای کوتاه کردن دست انگلیس و روسیه، از مال و جان و ناموستان، حکم میکنم .....
 
برای نجات افکارتان از چنگ خرافات آخوندی ، حکم میکنم .....
 
مرا مستبد بدانید ، ولی باز هم من حکم میکنم .....
 
برای داشتن ایرانی متمدن و پیشرفته و قدرتمند، حکم میکنم ......
 
برای ساختن دبستان و دانشگاه و راه آهن و کارخانه، حکم میکنم .....
 
برای آزاد ساختن دست زنان ازچادربرای استقلال آنها، حکم میکنم .....
 
هر تهمتی را به جان میخرم، مستبد و قلدر و دیکتاتور میگردم، اما ......
 
برای سربلندی و بزرگی و شکوه ایران و احترام و قدرت ایرانی باز هم
حکم میکنم
 
بعد یک عمر تازه فهمیدم چرا به رضا شاه می گفتند رضا قلدر!
پادشاه مملکت می رفته زمان حرکت قطارها رو هم چک می کرده تا اگر تاخیر داشتند ریس رییس راه آهن را باز خواست کنه!
تازه پسرش رو هم همراهش می برده تا یادش بده

آخه آدمی با این نظم و ترتیب رو نباید از ممکلت بیرون انداخت؟!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر