چهارشنبه، دی ۱۲، ۱۳۹۷

جنگ دهلی نبرد نادرشاه برای تصرف هندوستان

شـــــرح
پس از استقرار نادر بر اريکه سلطنت ، با وجود گوشمال مهاجمان خارج  هنوز مردمان بسياری از مناطق ايران شاهد طغيان و عصيان و سرکش مدعيان تاج و تخت بود ند . از جمله اين سرکشان ياغ م توان به حسين سلطان حاکم قندهار اشاره داشت . ( شعبان ، رضا ؛ تاريخ تحولات سياس اجتماع ايران در دوره ها افشاريه و زنديه ؛ تهران : سمت ، چاپ چارم ، ۱۳۸۱، ص ۳۹) نادر پس از تاجگذار و فرونشاندن شورش ياغيان بختيار (۱۱۸۴ق) زمان را برا تنبيه حاکم قندهار و بازگرداندن سرحدات شرق کشور به مرزها هميشگ مناسب يافت ، بنابراين در رجب سال (۱۱۸۹ق) با لشگر هشتاد هزارنفره رو به سو قندهار نهاد و سرانجام پس از پانزده ماه محاصره با همت دلاوران بختيار سپاه خويش ان شهررا به تصرف در اورد (همان ، ص۴۰) و البته در همين  هنگام شهرها بست ، صفا و تمام بلوچستان و مکران نيز به تصرف نيروها او در امد،  پسر او رضاقل ميرزا نيز شکست سنگين بر ازبکان که به يار حاکم قندهار امده بودند وارد ساخت . ( مرعشی صفو ، ميرزامحمدخليل ؛ مجمع التواريخ ؛ تصحيح عباس اقبال اشتيان ، تهران : سنای ، ۱۳۲۸، ص ۱۳-۱۲)
 
در ايام نبرد قندهار ، نادر سفير را به هند گسيل داشت و از پادشاه هند خواست که برا حکام مناطق مرز دستور ممانعت از ورود فراريان افغان را صادرکند ،  ليکن محمد شاه گورکان پادشاه هند درخواست نادر را ب پاسخ گذاشت .  در نتيجه برا نادر دستاويز لازم برا حمله به هند فراهم امد و او مصمم شد برا ارامش قطعي صفحات مرز ايران و رسانيدن مرزها مملکت به حدود تاريخ ان  اقدام نمايد. ( تاريخ تحولات سياسي اجتماع ايران در دوره ها افشاريه و زنديه ، ص ۴۱)  
 
نادر در سال (۱۱۵۱ق) غزنين ، کابل ، جلال اباد را فتح نمود . ديگر پسر او نصرالله ميرزا نيز پس از انکه باميان و غور را مسخر خويش ساخت در جلال اباد به خدمت پدر رسيد ، رضا قل ميرزا نيز که تا حدود بخارا پيش رفته بود در پنج فرسنگ جلال اباد به او پيوست والبته در همين محل بود که نادر نيابت سلطنت ايران و اختيار عزل و نصب حاکمان را در خلال غيبت خود به رضاقلي ميرزا تفويض کرد . ( وزير مرو ، محمد کاظم ؛ عالم ارا نادر ؛  با مقدمه ميکلوخوماکلا ، جلد دوم ، مسکو : ب نا ، ۱۹۶۶-۱۹۶۰ م ، ص۳۸۳-۳۸۱)
 
نادر در رمضان سال(۱۱۵۱ق) ناصر خان حاکم پيشاور را که با بيست هزار سپاه در تنگه خيبر راه را بر او بسته بود شکست داده و روانه لاهور گرديد . نادر پس از فتح  لاهور به سو دهل به راه افتاد و چون اگاه شد که محمد شاه با سپاهيان خويش در کرنال اردو زده است بدان سو حرکت نمود . ( تاريخ تحولات سياس اجتماع ايران در دوره ها افشاريه و زنديه ، ص۴۲ و کيشميش اوف ؛ اردوکش نادرشاه به هندوستان ؛ ب جا : ب نا ، ب تا ، ص ۳۳) برابر با تاريخ ، شمار سپاهيان ايران در اين نبرد حدود هشتاد هزارنفر و شمار لشگريان هند درحدود سيصدهزار نفر بوده است . ( مقتدر ، غلامحسين ؛ نبردها بزرگ نادرشاه ؛ تران : انجمن اثار مل ، ۱۳۱۷ ، ص ۲۲۶) از سو ديگر اورده اند که در لشگرهند دوهزار فيل و نهصد توپ نيز وجود داشت ( همان ، ص۴۳ و  تاريخ تحولات سياس اجتماع ايران در دوره های افشاريه و زنديه ، ص ۴۲) به اين ترتيب نادر و لشگر ايران با دشمن سرو کار داشتند که از حيث تعداد و قدرت اسلحه بسيار برتر بود ، اما شجاعت و تدبير نادر و سردارانش و همچنين دلير سپاهيان ايران نتيجه بخشيد و پس از دو ساعت نبرد ، هنديان نااميدانه فرار اختيار کردند. ( مالکم ، سرجان ؛ تاريخ ايران ؛ ترجمه ميرزا حيرت ، جلد دوم ، بمبئ : ب نا ، ۱۸۷۶م ، ص۲۸-۲۷ ) واين در حال بود که تلفات بسيار به جا نهاده بودند. چنانکه ميرزا مهد خان استراباد تلفات سپاه هند را بيش از س هزار نفر دانسته است ( استراباد ، ميرزامهد ؛ جهانگشا نادر ؛ تصحيح عبدالله انوار ، تهران  : انجمن اثارمل  ، ۱۳۴۱ ، ص ۳۲۶) اما شايان توجه است  که تاريخ نگاران شمار مجروحان و کشتگان اردو ايران را بين ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر براورد کرده اند . (لکهارت ، لارنس ؛ نادرشاه ؛ ترجمه مشفق همدان ، تهران : صف عل شاه ، ۱۳۳۱ ، ص ۱۸۴-۱۸۳) پس از پايان کار، نادر که خود پهلو به پهلو افراد در ميدان کارزار نبرد نموده بود ( اردوکش نادرشاه به هندوستان ، ص۳۷)  سجده شکر به جا اورد و به سرداران و سپاهيان پاداش داد . (  تاريخ تحولات سياس اجتماع ايران در دوره ها افشاريه و زنديه ، ص ۴۳)
 
پس از اين شکست محمدشاه گورکان پيشنهاد مذاکرات صلح داد و متعاقبا خود به خدمت نادر رسيد و با گرفتن اطمينان بر دوام و بقا خود بر پادشاه هند ، قوای ايران را به دهل دعوت نمود . نادر پس از ورود به شهر در پانزدهم ذ قعده (۱۱۵۱ق) که با نوروز همزمان گشته بود جشن بزرگ برپا داشت و دستور ضرب سکه که بران بيت ذيل نوشته شده باشد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر