یکشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۹۴

گرگ های منطقه ایران زمین


نام علمی : Canis lupus

نام انگلیسی: Wolf

نام فارسی: گرگ

(تركمنی: موجَك) (تركی: قورد) (كردی: وِرگ) (مازندرانی: وِرگ)

مشخصات: بزرگ‌ترين سگ‌سان وحشی است. شباهت زيادی به سگ‌های گرگی (Alsatian) دارد با اين تفاوت كه گرگ‌ها موهای بلند در قسمت پشت گونه‌های صورت، گردنی كلفت‌تر و كوتاه‌تر، سر پهن‌تر، چشمان مورب و گوش‌های كوتاه‌تری دارند. نوك گوش‌ها نيز مانند گوش سگ تيز نيست و غالباً آنها را سيخ نگه می‌دارند. دم قدری افتاده و صاف است. مانند برخی از سگ‌ها آن را به صورت نيم دايره يا بالا نگه نمی‌دارد. موهای قسمت انتهايی دم نيز تيره رنگند. مغز گرگ‌ها در مقايسه با سگ حدود ۳۰% بزرگ‌تر است. پوزه‌شان بلندتر و قدرتمندتر است و حس بويايی قوی‌تری دارند. در ايران رنگ گرگ‌ها معمولاً خاكستری با سايه‌ای سياه رنگ است. ولی گرگ‌هايی به رنگ زرد يا قرمز در بعضی از مناطق و حتی در يك دسته گرگ مشاهده شده است. توله گرگ‌ها نيز اغلب سياه رنگند ولی با بالا رفتن سن رنگ آنها تغيير می‌كند. تا مدت‌ها پيش گرگ‌ها را اجداد سگ‌های اهلی می‌دانستند ولی در حال حاضر برخی از محققان به اين نتيجه رسيده‌اند كه سگ‌ها از گونه‌های جداگانه به نام Canis familiaris هستند

اندازه‌ها: طول سر و تنه ۱۲۰ تا ۱۶۰ سانتی متر، دم ۲۳ تا ۵۰ سانتی‌متر، ارتفاع ۷۰ تا ۱۰۰ سانتی‌متر، وزن ۲۵ تا ۷۰ كيلوگرم.

زيستگاه: در تمام زيستگاه‌های ايران اعم از جنگلی تا دشت‌های باز مناطقی بيابانی زندگی می‌كند.

پراكندگی: در اكثر مناطق كشور مشاهده می‌شود.

پراكنش جهانی: آمريكا، اروپا و آسيا. گرگ و روباه بعد از انسان بيشترين پراكندگی طبيعی را در بين پستانداران زمينی دارند.

عادات: شبگرد است ولی گاهی در روز نيز مشاهده می‌شود. معمولاً در گروه‌های فاميلی زندگی می‌كند. تعداد آنها به ندرت از ۱۰ گرگ تجاوز می‌كند. هر گروه شامل يك جفت نر و ماده بالغ (معمولاً تمام عمر را با هم زندگی می كنند) و بچه‌های همان سال و يا سال‌های قبل است. معمولاً گرگ نر كه گرگ آلفا ناميده می شود هدايت گروه را برعهده دارد، اين گرگ برنامه‌ريز و راهنمای حركت است و در شرايط مختلف كنترل گروه را برعهده دارد. گرگ آلفا با ژست‌های مختلف، برتری خود را بر ديگران نشان می‌دهد. بقيه افراد گروه حركت‌های او را كاملاً تقليد (كپی) می‌كنند. سرگروه ممكن است تا چند سال برتری خود را حفظ كند. كم شدن غذا، دعواهای داخل گروه و زياد شدن جمعيت از عوامل پاشيده شدن گروه است.

گرگ‌ها حيواناتی بسيار پرطاقت و خستگی ناپذيرند. سرعت عادی آنها ۸ كيلومتر در ساعت است ولی قادرند با سرعت ۵۵ تا ۷۰ كيلومتر و با پرش هايی حدود ۵ متر به مدت ۲۰ دقيقه بدوند و مسافت‌هايی حدود ۲۰۰ كيلومتر را در يك شبانه‌روز با سرعت كمتر طی نمايند. جابه‌جايی گرگ‌ها زياد است. در بهار و تابستان معمولاً اوايل غروب تحرك خود را آغاز می‌نمايند و صبح زود به لانه و يا استراحتگاه (مكانی كه بچه‌ها بازی می‌كنند) مراجعت می‌كنند ولی در زمستان به مناطق دورتر می‌روند و نيازی به مراجعت ندارند. در لابه‌لای انگشتان گرگ‌ها غدد مترشحه بو وجود دارد كه در برقراری ارتباط بين گله گرگ‌ها و پيدا كردن يكديگر نقش مهمی را ايفاء می‌كند. گرگ‌های پير كه قادر به همراهی گروه نيستند به تنهايی زندگی می‌كنند. حس بويايی گرگ‌ها بسيار قوی است. آنها قادرند از فاصله ۵/۲ كيلومتری بو را تشخيص دهند. معمولاً طعمه خود را به وسيله بوی مستقيم و يا تعقيب بوی به جای مانده در رد طعمه پيدا می‌كنند. صدای گرگ شباهت زيادی به پارس سگ دارد. گاهی اوقات به خصوص در فصل جفت‌گيری زوزه‌ای بسيار طولانی و غم‌انگيزی سر می‌دهند كه در مناطق باز از فاصله ۱۶ كيلومتری برای انسان قابل شنيدن است.

لانه فقط برای توليدمثل مورد استفاده قرار می‌گيرد و به وسيله يك يا چند راه خروجی كه طول آنها ممكن است به ۲ تا ۴ متر برسد با سطح زمين ارتباط دارد. اين لانه ممكن است سال‌های متمادی مورد استفاده قرار گيرد.

غذا: از علف‌خواران بزرگ نظير قوچ وحشی، كل‌وبز، آهو، مرال، شوكا، و نيز از مهره‌داران كوچك و پرندگان تغذيه می‌كند. در موقع كميابی طعمه، از لاشه حيوانات و مواد گياهی نيز استفاده می‌كنند. در منطقه حفاظت شده مراكان واقع در آذربايجان غربی، در فصل تابستان عليرغم مراقبت‌های انجام شده تعدادی گرگ به مزارع هندوانه هجوم آورده و از بهترين هندوانه‌ها تغذيه می‌كردند. در مناطقی كه جانوران طعمه نابوده شده‌اند به دام‌های اهلی نظير گوسفند و حتی اسب و الاغ حمله می كنند.

گرگ‌ها طعمه خود را از طريق تعقيب كردن و معمولاً با همكاری يكديگر شكار می‌كنند. قبل از حمله وضعيت تك‌تك حيوانات گله را بررسی می‌كنند و پيرترين، ضعيف‌ترين و مريض‌ترين حيوان را برای شكار انتخاب می‌كنند. پس از شكار چند روز در كنار طعمه خود به استراحت می‌پردازند و سپس برای به دست آوردن غذا به محل جديدی می‌روند. به جز مواردی خاص تاكنون مدرك مستدلی مبنی بر حمله گرگ به انسان دريافت نشده است. طبق بررسی‌های انجام شده اكثر حملاتی كه به گرگ نسبت داده می‌شود توسط سگ انجام گرفته است.

توليدمثل: جفت‌گيری در اكثر مناطق در فصل زمستان انجام می‌گيرد، در زمان مقاربت برای مدتی قادر به جدا شدن از يكديگر نيستند. معمولاً نر و ماده غالب به ديگر اعضاء گروه اجازه جفت‌گيری نمی‌دهند. پس از جفت‌گيری نر و ماده به طور مشترك شروع به تدارك محل زايمان می‌كنند. معمولاً دو محل را برای لانه انتخاب می‌كنند تا به مجرد احساس خطر بچه‌ها را به دندان گرفته و آنها را به لانه ديگر منتقل كنند. پس از حدود دو ماه يك تا ۱۰ (معمولاً سه تا شش) بچه می‌زايد. گرگ نر مسئوليت تهيه و آوردن غذا برای ماده و بچه‌ها را به عهده دارد. آنها از غذای نيمه هضم شده كه گرگ نر بالا می‌آورد استفاده می‌كنند. بچه‌ها در موقع تولد كور هستند و بعد از حدود ۱۲ روز چشم باز می كنند. رنگ آنها معمولاً تيره است. بعد از سه هفته بچه‌ها در جلوی لانه مشاهده می‌شوند. وابستگی آنها به پدر و مارد كه به طور مشترك از بچه‌ها مواظبت می‌كنند حدود شش ماه است. معمولاً گرگ‌ها در ۲۲ ماهگی به سن بلوغ می‌رسند. طول عمر در اسارت حدود ۱۶ سال و در طبيعت حدود ۹ سال است.

وضعيت فعلی: گرگ‌ها دشمن طبيعی خاصی ندارند. در سال‌های اخير بر اثر كم شدن طعمه، تعقيب با وسايل نقليه موتوری، شكار، تله‌گذاری و استفاده از طعمه مسموم، در اكثر مناطق كشور جمعيت آنها به شدت كاهش يافته و در برخی از نقاط به طور كامل نابوده شده است. با وجود اين در حال حاضر در اكثر مناطق تحت مديريت سازمان حفاظت محيط زيست كه هنوز جمعيت‌هايی از آهو، قوچ و ميش در آنها وجود دارد تعداد به نسبت مناسبی گرگ مشاهده می‌شود.

چهارشنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۹۴

نمونه ای از فتواهای آخوندی در گذشته و حال


۱- حدود۱ یك قرن قبل قند از كشور بلژیك به ایران صادر می شد . به دلیل مسائلی كه میان روحانیون و یكی از اتباع بلژیك پیش آمده بود فتوای حرام بودن قند صادر شده بود و كسی قند نمی خورد. یكی از تجار كه قندهایش رو دستش مانده بود به سراغ یكی از مراجع رفت و با تقدیم خمس و زكات مشكل را برای وی مطرح كرد. بعد از آن بر فتوای قبلی تبصره ای صادر شد كه حرام بودن قند وقتی است كه مستقیما در دهان گذاشته شود ، اگر قند را پیش از گذاشتن در دهان در چای بزنید حلال می شود . ……. هنوز هم بسیاری از افراد مسن بدون آنكه دلیل آن را بدانند ،قبل از آنكه قند را در هان بگذارند آن را در استكان چای فرو می برند...

۲- در دهه ۴۰ خورشیدی نوشابه های پپسی كولا وارد بازار ایران ، شایعاتی مبنی بهایی بودن مالك شركت توزیع كننده این نوشابه ها بر سر زبان ها افتاد و فتوایی مبنی بر حرام بودن خوردن پپسی كولا صادر شد. شركت توزیع كننده كه نمی خواست بازار را از دست بدهد خمس و زكات متعلقه را دو دستی تقدیم یكی از مراجع كرد تا تبصره ای بر این فتوا نوشته شود كه خوردن نوشابه های پپسی با شیشه حرام است اگر در لیوان ریخته شود حلال می گردد ……

۳- در دهه ۵۰ خورشیدی ماشین های لباس شویی وارد بازار ایران شد. خانواده های ایرانی كه به احكام دینی پایبندی زیادی داشتند حاضر به خریداری این محصول نبودند چون به اعتقاد آنها آب موجود در محفظه این ماشین كمتر از حد شرعی آب كر (سه وجب طول ،در سه وجب عرض ، در سه وجب ارتفاع) است و نجاست لباس ها را از بین نمی برد . این بار تاجر مذكور خودش پیش قدم شد و با تقدیم خمس و زكات توانست فتوایی بر كر بودن آب لوله كشی شهر كه به دستگاه لباسشویی می ریزد بدست بیاورد

* قديمي‌تر‌ها داستانهای ديگری مانند آمدن بلندگو(كه گفته ميشد اذان گفتن يا اين ها درست نيست) و يا آمدن دوش در حمامها به جای خزينه(كه گفته ميشد غسل با اينها مشكل دارد) و كمی جديد ترها پرداخت های شهرام جزايری و ..... را به ياد دارند. اما مدت ها است كه فتاوای مراجع اثر خود را از دست داده اند و در عوض نهادهای دولتی فتوا های موثر صادر می كنند .

۴- چند سال قبل تیر آهن های چینی وارد گمرك های ایران شدند و اداره استاندارد فتوا داد كه این تیر آهن ها غیر مقاوم هستند و نباید وارد بازار شوند . همین امر باعث گرانی بی سابقه آهن در بازار كشور شد. تاجری كه از چین آهن وارد كرده بود به سراغ رئیس محترم استاندارد رفت و مانند اسلاف خود وجهی را در قالب خمس و زكات (یا چیز دیگری شبیه به باج) به ایشان تقدیم كرد و به فاصله چند ماه مشكل تیرآهن های مانده در گمرك حل شد و روانه بازار شدند.
۵- مدتی قبل شركتی به نام تجاری محسن برنج های هندی را در بسته بندی های با برند خود وارد بازار كرد و با تبلیغ گسترده توانست بازار كشور حتی استان های گیلان و مازندران كه در آنها برنج كشت می شود را تسخیر كند. این برنج ها قدری مشكوك بودند چون در هر دمایی كه پخته می شدند بازهم به هم نمی چسبیدند .با توجه به وجود نشاسته درون برنج چنین چیزی قدری عجیب به نظر می رسید. یك نفر بیكار در مركز تحقیقات برنج برای پی بردن به راز این برنج ها آنها را در یكی از آزمایشگاه های وابسته به مركز استاندارد آزمایش كرد و در آن مواد سمی خطرناك مانند آرسنیك و سرب مشاهده كرد. این خبر رسانه ای شد و تبلیغ برای این برنج ممنوع شد. و عده ای تقاضای جمع آوری این برنج از بازار را داشتند .

مالك برنج محسن مقدار متنابهی خمس و زكات (یا هر اسم دیگری كه شما روی آن می گذارید ) را تقدیم رئیس سازمان استاندارد كرد تا او نه تنها شخص بیكاری كه این برنج ها را آزمایش كرده بود توبیخ كند بلكه قهرمانانه از سلامت این برنج ها دفاع كند.

حتی خود هندی ها هم اعلام كردند كه برنج های صادراتی شان آلوده است اما رئیس محترم استاندارد كه می خواست وجه دریافتی اش حلال باشد هندی هارا دیوانه های متوهم دانست و خوردن برنج های هندی را بدون اشكال اعلام كرد. (البته اگر همسر خود ایشان از این برنج ها خریداری كند احتمالا بادریافت طلاق راهی منزل پدر شان خواهد شد )

البته مالك برنج محسن راه رسم خمس و زكات دادن را به نیكی می داند . و نه تنها برنج های آن از بازار جمع نشد كه توانست با تقدیم مقداری از این خمس و زكات به رئیس سازمان صداو سیما دستور العمل قبلی ایشان مبنی بر ممنوعیت تبلیغ برنج خارجی در رادیو و تلویزیون ( كه در حالت جو گیری ایشان صادر شده بود) را ملغی كند و اكنون تبلیغات این برنج به صورت گسترده تر از سابق از رادیو و تلویزیون پخش می شود

………..و این داستان پرداخت به موقع خمس و زكات ادامه دارد

توضیح بیشتر و خیلی جالب و علمی:

خوبه بدونید این برنجها اصلا برنج نیستند نوعی فرآورده هستند که مشابه پلاستیکند و اگه دقت کرده باشین هر قدر آب اضافه میکنید اصلا مشکلی پیش نمیاد و خیلی سریع میتونند دوباره خشک شوند (بدون اینکه بهم بچسبند) در حالیکه برنج اصلا اینطور نمیتونه باشه بخاطر نشاسته موجود در برنج این غیر ممکنه.

یعنی:معده شما باید نوعی پلاستیک رو هم هضم کنه البته فقط تا زمانیکه سرطان بگیرید بعد از اون هم خدا بزرگه!

یکشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۹۴

قدیمی ترین ساعت شهری ایران


قدیمی ترین ساعت شهری ایران در میدان وقت الساعت یزد نصب شده است. این ساعت آفتابی به استناد کتاب جامع مفیدی نخستین ساعت شهری است که یک ساعت ساز یزدی آن را در سال ۷۲۵ هجری قمری در مدرسه رکنیه در جوار مسجد جامع یزد نصب کرد. این مکان بعدها به نام میدان وقت الساعت شهرت یافت.

پنجشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۹۴

هشیاری پورسینا در درمان مجد الدوله


زمانی که بوعلی سينا در دربار ملكه سيده در ری به كار ديوانی می پرداخت، فعاليتهای طبی و فلسفی خود را ادامه می داد. ری پس از نيشابور بزرگترين شهر در ناحيه مشرق به شمار می‌رفت. عمارت‌های سلطنتی، جمعيت انبوه و فراوانی نعمت، سيمايی زنده و پرجنب و جوش به اين شهر داده بود. در اين دوران ملكه سيده، بر شهر فرمانروايی می‌كرد. شيرين، دختر سپهبد شروين، معروف به ملكه سيده، پس از مرگ شوهرش علی بويه عملا حكومت ری را به دست گرفت.

ولی فرزند جوانش مجد الدوله، مبتلا به بيماری ماليخوليا شده بود. وی از ابن سينا درخواست کرد که برای درمان فرزندش کاری بکند. استاد به كاخ سلطنتی آمد و در سرايی مسكن گزيد. از همان روزهای نخست، معالجه مجد الدوله آغاز شد. نظامی عروضی در كتاب «چهار مقاله» روايتی شيرين و شنيدنی از روش معالجه استاد آورده است. طبق اين روايت، مجد الدوله دچار بيماری ماليخوليا شده بود و خيال می كرد كه گاو شده و «همه روزه بانگ {می كرد} ... كه مرا بكشيد كه از گوشت من {غذايی} نيكو {به‌دست} آيداستاد لباس قصابان به تن كرد و با صدايی بلند گفت: «آن جوان را بشارت دهيد كه قصاب {می‌آيد}تا تو را بكشد. با آن جوان گفتند. پس خواجه ... بر در سراي بيمار آمد ... كاردی به دست گرفته گفت: اين گاو كجاست تا او را بكشم؟ آن جوان همچون گاو بانگی كرد؛ يعنی اينجاست. خواجه گفت به ميان سرای آريدش و دست و پای ببنديد و فرو افكنيد. بيمار چون آن شنيد، بدويد و به ميان سرای آمد و بر پهلوی راست خفت و پای او {را} سخت ببستند. پس خواجه ابوعلی بيامد و كارد بر كارد ماليد و فرونشست و دست بر پهلوی او نهاد؛ چنانكه عادت قصابان باشد. پس گفت: «اين چه گاو لاغری است! اين را نشايد كشتن، علف دهيدش تا فربه شود. و برخاست و بيرون آمد و مردم را گفت كه: دست و پای او را بگشاييد و خوردنی آنچه فرمايم پيش او بريد و او را گوييد: بخور تا زودتر فربه شوی. چنان كردند كه خواجه گفت ... او بشنودی و بخوردی بر آن اميد كه فربه شود، تا او را بكشند. پس اطباء دست به معالجت او برگشادند ، چنانكه خواجه ابوعلی می‌فرمود. {پس از يك ماه} که دارو های بوعلی را به بهانه فربه شدن نوشید صحت یافت.

این حکایت به درستی نشان می دهد که بوعلی سینما نخستین نمایش درمانگر است که با شیوه ای کاملا نمایشی در راه درمان بیماران تلاش می کرده است .


برگرفته:
چهار مقاله نظامی عروضی
هفت اورنگ جامی

سه‌شنبه، دی ۲۹، ۱۳۹۴

تعریف دگماتیسم چیست ؟

 
دگماتیسم یا جزم‌گرایی عبارت است از طرز تفکر غیرانتقادی ، غیرتاریخی و متافیزیکی، که بر مبنای دگم‌های روایت شده، یعنی نظرات، براهین و اعتقادات استوار است، دگم‌ها را بمثابه حقایق همیشه همان و همه جا معتبر تلقی می‌کند، بدون این که آن‌ها را در شرایط تاریخیِ مشخص موجود مورد آزمون و آزمایش قرار دهد، بدون این که بر مبنای معارف جدید و تجارب عملی جدید به کنترل محتوای حقیقت آن‌ها و ارزش معرفتی آن‌ها بپردازد.
تعریف
دگماتیسم - از دید فلسفی - بیانگر اندیشهٔ غیردیالکتیکی، متافیزیکی است، که بر معارف حاصله - بدون کوچکترین انتقاد - باور می‌آورد، آن‌ها را بطور کلیشه‌ای در شرایط جدید پیاده می‌کند، بدون این که خود به تحلیل آن‌ها بپردازد، بدون اینکه به تعمیم تئوریکی آن‌ها اقدام کند و بدین طریق به پیشرفت معرفتی راستین یاری رساند. دگماتیسم، مشخصه خاص هر مذهب و هر نگرش مذهبی است.
دگماتیسم به معنای مکتب جزمی است و از واژهٔ یونانی δόγμα تلفظ : dogma به معنای نظر قطعی و حتمی گرفته شده است. البته سخن جزمی و قطعی چند نوع است. این اصطلاح را غالباً فقط در یک مورد آن به کارمی برند.
گاهی گوینده سخن خویش را با برهان عقلی و دلیل منطقی همراه می‌سازد و آن را به صورت قطعی و جزمی بیان می‌کند، مثل اثبات بسیاری از قضایای هندسی و مسایل ریاضی و موضوعات منطقی و فلسفی.
گاهی سخن مبتنی است بر واقعیات و عینیاتی که در طبیعت از راه مشاهده و حسن و تجربه ثابت شده‌است، مثل غالب فرآورده‌های علوم تجربی، اعم از زیست‌شناسی، فیزیک و شیمی. به همین دلیل به صورت یک قانون قطعی و حتمی بیان می‌گردد.
گاهی برخی مطالب و سخنان به امور فطری و بدیهیات اوّلی و معلومات حضوری استوار است، به گونه‌ای که با اندک تأملی صحت و درستی مطالب بیان شده و مورد تأیید و تصدیق قرار می‌گیرد، بدون این که نیاز به دلیل و برهان باشد.

در همهٔ موارد سه‌گانهٔ بالا، سخن به شیوهٔ قطعی و جزمی بیان می‌شود، ولی هیچ یک از آن‌ها از مصادیق دگم نیست، بلکه سخنان پوچی که فاقد برهان عقلی و واقعیات باشد، ولی با اصرار به عنوان امر قطعی و حتمی بیان گردد، منسوب به دگم می‌باشد.
از سوی دیگر به نوشتهٔ لغتنامهٔ دهخدا: «دگماتیسم به معنای فلسفه مبتنی بر یقین، و آن مجموعه افکار کسانی است که معتقد به حل مسائل مابعدالطبیعه با روش علمی هستند.»

دوشنبه، دی ۲۸، ۱۳۹۴

سنت درختکاری و سبز کردن سبزه در ايران باستان




در ايران از دير باز کاشتن درخت و گياه اهميت خاص داشته و مورد توجه بوده ، چنانچه در نگاره ها و آثار باستانی مانند حجاری های دوره هخامنشی در تخت جمشيد نماد درخت زندگی يا سرو ديده می شود. سرو به دليل اينکه درختی هميشه سبز است همواره در ايران از اهميت خاصی برخوردار بوده است . سرو۴۰۰۰ ساله در نزديکی ابرقو ( يزد ) وجود دارد که آن را سرو زرتشت هم می نامند. غير از نگاره ها و حجاری ها در پارچه بافيها هم به گونه ای نماد گياه يا درخت همان سرو خميده که بعدها ( ترمه ) ناميده شد ديده می شود. در ساير هنر های ايرانی مانند مينياتور هم درخت جای ويژه ای دارد .


در اوستا يکی از شش مرحله آفرينش را آفرينش گياه می دانند. در باور سنتی زرتشتيان جشن « گاهنبار ـ ( چهره ) اياثرم کاه برابر با مرحله چهارم آفرينش و هنگامی است که خداوند، گياه و رستنی ها را آفريد ه است، بنابراين روايت در اين ۵ روز جشن می گيرند و خداوند را برای آفرينش گياه سپاس و ستايش می کنند .
کاشتن گياه و درخت هم از قديم در ايران رواج داشته چنانکه هر فرد زرتشتی به هنگام زايش و تولد فرزند خود موظف بود يک نهال ( غالباٌ درخت سرو ) را بکارد و درخت را به نام فرزند خود بنامد . همراه با بزرگ شدن نهال و درخت ، فرزند هم بزرگ و برومند می شد. اين انديشه هنوز هم بين زرتشتيان رايج است .
کاشتن سبزه يکی از رسوم نوروزی است که از روزگار باستان در بين ايرانيان رواج داشته است. حدود ۲۵ روز پيش از نوروز دوازده ستون از خشت خام اطراف حياط دربار برپا می کردند و بر فراز هر ستون يک نوع از دانه های حبوبات را می کاشتند. روز ششم فروردين يعنی خرداد روز، با سرود خوانی و نواختن ساز ها محصول را که فراهم آمده بود بر می داشتند. اين ستون ها همچنان تا روز شانزدهم بر پا بود آنها به رشد دانه ها توجه می کردند هر کدام که بهتر و بلند تر بود تفأل می زدند که در آن سال آن محصول بيشتر بار خواهد داد.
در اوستا ( ادبيات زرتشتی ) فروغ يا فرشته نگهبان گياه در روی زمين، خرداد امشاسپند است . خرداد همان واژه « هَئه اوروتات » اوستايی به معنی جاودانگی است و گياه نمادی بر آن و نشانی از زندگی و جاودانه بودن است.
 

 
 

شنبه، دی ۲۶، ۱۳۹۴

ده قانـون کلـی بـرای زنـدگی


مطالب زیر را کاملا نمیدانم فقط قابل تامل است

قانون یکم

به شما جسمی داده شده. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید، باید بدانید که در طول زندگی در دنیای خاکی با شماست.

قانون دوم

در مدرسه‌ای غیر رسمی و تمام وقت نام‌نویسی کرده‌اید که “زندگی” نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درس‌ها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، پس بهتر است به عنوان بخشی از برنامه آموزشی برایشان طرح‌ریزی کنید.

قانون سوم

اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یک سلسله دادرسی، خطا و پیروزی‌های گهگاهی، آزمایش‌های ناکام نیز به همان اندازه آزمایش‌های موفق بخشی از فرآیند رشد هستند.

قانون چهارم

درس آنقدر تکرار می‌شود تا آموخته شود. درس‌ها در اشکال مختلف آنقدر تکرار می‌شوند، تا آنها را بیاموزید. وقتی آموختید می‌توانید درس بعدی را شروع کنید، بنابراین بهتر است زودتر درس‌هایتان را بیاموزید.

قانون پنجم

آموختن پایان ندارد. هیچ بخشی از زندگی نیست که در آن درسی نباشد. اگر زنده هستید درس‌هایتان را نیز باید بیاموزید.

قانون ششم

قضاوت نکنید، غیبت نکنید، ادعا نکنید، سرزنش نکنید، تحقیر و مسخره نکنید، وگرنه سرتان می آید. خداوند شما را در همان شرایط قرار می‌دهد تا ببیند شما چکار می‌کنید.

قانون هفتم

دیگران فقط آینه شما هستند. نمی‌توانید از چیزی در دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آنکه منعکس کننده چیزی باشد که درباره خودتان می‌پسندید یا از آن بدتان می‌آید.

قانون هشتم

انتخاب چگونه زندگی کردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نیاز را در اختیار دارید، این که با آنها چه می‌کنید، بستگی به خودتان دارد.

قانون نهم

جواب‌هایتان در وجود خودتان است. تنها کاری که باید بکنید این است که نگاه کنید، گوش بدهید و اعتماد کنید.

قانون دهم

خیرخواه همه باشید تا به شما نیز خیر برسد.

چهارشنبه، دی ۲۳، ۱۳۹۴

قمر الملوک وزیری


خواننده

تولد ۱۲۸۴ خورشیدی، قزوین

مرگ ۱۴ مرداد ۱۳۳۸

قمرالملوک وزیری با اسم اصلی قمرخانم سید حسین‌خان، یک سال پیش از صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۴ خورشیدی در قزوین به دنیا آمد. او اولین خواننده زن ایران در دوران معاصر بود که بدون حجاب کنسرت اجرا کرد.

قمرالملوک وزیری از طریق مادربزرگش خیرالنسا با موسیقی آشنا شد. خیرالنسا که سرپرستی قمرالملوک یتیم را به عهده داشت، روضه‌خوان سفره‌های مذهبی زنانه بود.در نوجوانی در یکی از محافل خصوصی به درخواست مهمانان آوازی خواند که توجه مرتضی خان نی‌داوود، نوازنده برجسته تار را جلب کرد. او در کلاس‌های آقای نی‌داوود شرکت کرد و گوشه‌های موسیقی ایرانی را فرا گرفت.

فضای مردانه موسیقی آن دوران با قمرالملوک وزیری دگرگون شد. او که حدود ۲۰ سال بیشتر نداشت در اولین کنسرت خود در گراند هتل خیابان لاله زار تهران، قاعده سنتی را بر هم زد و سال ۱۳۰۳ در فضای مردانه موسیقی، بدون حجاب در کنسرت خواند.خودش می‌گوید در زمانه‌ای بدون حجاب کنسرت داد که “هر کس بدون چادر بود به کلانتری جلب می‌شد.”

محمود خوشنام، کار‌شناس موسیقی می‌نویسد: قمر با این کار دیوار ترس را از پیش پای زنان هنرمند دیگر برداشت و راه را برای گام نهادن آنان بر صحنه هموار کرد.با گشایش رادیو در سال ۱۳۱۹ صدای قمرالملوک وزیری به گوش همه رسید.

آوازها و تصنیف‌های قمر از لحاظ شعری و ادبی هم قابل توجه است. شاعران تصنیف‌ها و آوازهای قمر شاعران مشهوری چون علی اکبرخان شیدا، میرزادۀ عشقی، عارف قزوینی، ایرج میرزا و ملک الشعرا بهار بوده‌اند.قمر علاوه بر قطعات بی‌شمار آوازی، نزدیک به ۲۰۰ تصنیف در زندگی ۵۴ ساله خود ضبط کرد که بسیاری از آن‌ها از میان رفته است.

دوشنبه، دی ۲۱، ۱۳۹۴

آفتابی شد


خشکی و کم آبی از يک طرف و وضع کوهستانی، به خصوص شيب مناسب اغلب اراضی فلات ايران از طرف ديگر، موجب گرديد که حفر قنوات و استفاده از آبهای زير زمينی از قديمترين ايام تاريخی مورد توجه خاص ايرانيان قرار گيرد. اگر چه وسايل حفر قنات از هزاران سال پيش تا کنون تغييری نکرده است، مع ذالک ايرانيان با تحمل رنج فراوان موفق شده اند از ده قرن قبل از ميلاد مسيح مساحت زيادی از بيابانهای بی آب و علف کشور را به مزارع و باغات سرسبز و خرم مبدل سازند و در روزگاری که هنوز تلمبه اختراع نشده بود، جمعيت زيادی از طريق حفر قنوات به کشاورزی مشغول شوند.

شاهان هخامنشی برای تشويق مردم به کشاورزی و آباد کردن اراضی باير و لم يزرع، مقرر داشته بودند که: هر کس زمينهای بی حاصل را آبياری و آماده کند، تا پنج پشت از پرداخت ماليات و عوارض مقرر معاف خواهد بود. در عهد هخامنشيان ايرانيان فن قنايی را در کشورهای مفتوحه معمول می ساختند. چنانکه شبه جزيره عمان را به اين وسيله آباد کردند؛ و در بيابانهای سوريه و شمال آسيای مرکزی به حفر قنوات پرداختند. فن قنايی به جهت عظمت و اهميتش از حدود مرزی ايران خارج شد و در کشورهای دور دست تا دامنه کوههای اطلس در آفريقای شمالی نيز گسترش پيدا کرد.

در عهد اشکانيان و ساسانيان نيز که به امور کشاورزی توجه خاصی مبذول می شد، احداث سد و نهر و حفر قنوات در درجه اول اهميت قرار داشت. ولی در زمان تسلط خلفای عرب در ايران متدرجاً تأسيسات آبياری و آباديها تعمداً و يا بر اثر عدم توجه رو به ويرانی گذاشت.

از سلسله های معروف ايران بعد از اسلام که در قسمت آبياری و حفر قنوات ابراز علاقه و فعاليت کرده اند، سلسله ديلميان بوده اند، که به عنوان نمونه قنات رکن آباد در شيراز و بندامير در مرودشت فارس است. اولی به فرمان رکن الدوله ديلمی حفر و به نام او تسميه گرديد و دومی را به دستور عضدالدوله بر روی رودخانه کر بستند. حاج ميرزا آقاسی صدراعظم محمد شاه قاجار هم تا آن اندازه به امور کشاورزی و حفر قنوات علاقه داشت که انتصاب حکام ايالات و ولايات را موکول و معلق به اين شرط کرده بود که در منطقه تحت الحکومه چند رشته قنات حفر نمايند. حاج ميرزا آقاسی شخصاً نيز چند رشته قنات احداث کرد؛ و مساحت زيادی از حومه و اطراف شهر تهران را آباد ساخت. بايد دانست آباديهای که در اطراف و حتی داخل شهر تهران کنونی به نام عباس آباد هنوز باقی است از مستحدثات همين ميرزا عباس ايروانی، معروف به حاج ميرزا آقاسی است که به نام خودش تسميه و نامگذاری شده است.

به طور کلی حفر قنوات و تونلهای تحت الارضی به قدری اهميت داشته و دارد که در عصر حاضر با وجود اين همه امکانات و وسايل موجود، آن را از عجايب اختراعات بشمار آورده اند. زمين شناس آمريکايی به نام "تولمان" در کتابی که راجع به آبهای زير زمينی نوشته، قنات را بزرگترين اقدام مربوط به تهيه آب در روزگار باستان دانسته است. هرگاه سطح آب به زمين نزديک بوده، شيب آن هم کافی باشد، طول قنات از چند کيلومتر تجاوز نمی کند؛ ولی مسطح بودن زمين و شيب ملايم گاهی طول قنات را تا يک صد و بيست کيلومتر هم می رساند. مانند قنوات يزد که از مسافات بعيده با تحمل مخارج گزاف به دست می آيد. در بعضی از نقاط که سطح آب در عمق زيادی قرار دارد، چاهها مخصوصاً مادر چاه تا سيصد متر عمق دارند، مانند قنات گناباد. با اين توصيف و با توجه به عمق چاهها و طول قنوات می توان به مهارت و استادی ايرانيان چيره دست پی برد که چگونه از قرنها پيش قادر بودند به با وسايل خيل ساده و ابتدايی شيب آب زير زمينی و طراز زمين را در عمق چند صد متری از زير زمين طوری حساب کنند که آب پس از طی کيلومترها در نقطه محاسبه شده به سطح زمين برسد و به قول مقنی ها « آفتابی شود ». يعنی از تاريکی خارج و در معرض آفتاب و روشنايی قرار گيرد.

در هر صورت غرض از تمهيد مقدمه بالا اين است که " آفتابی شدن " از اصطلاحات قنايی است و آنجا که آب قنات به مظهر سطح زمين می رسد و گفته می شود آفتابی شد؛ يعنی آب قنات از تاريکی خارج شده به آفتاب و روشنايی رسيده است. اين عبارت بعدها مجازاً در مورد افرادی که پس از مدتها از اختفا و انزوا خارج می شوند به کار برده شده است.

جمعه، دی ۱۸، ۱۳۹۴

تاریخچه چلوکباب در ایران


شاید بتوان گفت "چلوکباب " در کنار "آبگوشت" معروفترین غذای ایرانی باشد که از شهرتی جهانی نیز برخوردار است. یک محقق جامعه شناس معتقد است که غذاهای ملی و بومی اقوام و ملل مختلف و روش و منش طبع و همچنین خوردن آنها، خود از جهتی بازگو و شاخصه سیره و شیوه اندیشه و سنن و آداب فرهنگی و اجتماعی آن ملت ها محسوب می شوند.فی المثل رواج تهیه و استفاده از غذاهای دریایی در شهرهای ساحلی (نسبت به دیگر مناطق) و اساسا گستردگی حرفه ماهیگیری در این مکان ها خود شاخصی برای فرهنگ مردم آن دیارها به شمار می آید یا بهره گیری از گوشت شکار و گیاهان خوراکی در نواحی جنگلی براساس شغل هایی متناسب و یا قرار داشتن برنج به عنوان غذای اصلی سرزمین هایی که اقتصادش متکی به محصولات شالیزارها می باشد (مانند شمال ایران) و همانطورکه ذکر گردید این غذاهای بومی و ملی به نوعی بازتاب بافت حرفه ای و اقتصادی و در نهایت فرهنگی آن جوامع به حساب می آیند.
غرض از این مقدمه چینی نه فقط ارتباط دادن "چلو کباب" به فرهنگ بومی و ملی ایرانی است بلکه مطرح نمودن ترکیب شغلی غالب بر جامعه ۲۰۰ سال قبل ایران است که این غذای لذیذ و خوشمزه در آن محیط بوجود آمد. محیطی که در مجموع بر دامداری و کشاورزی استوار بود و طبعا در تلفیقی منطقی مابین محصولات آن به خوراکی رسید که از رایج ترین کشت و کار یعنی گندم و برنج و معمول ترین دامپروری در ایران یعنی گوسفند داری و گاوداری حاصل می گردید و با سهل الوصول ترین نوع پخت آنها که عبارت بود از دم کردن برنج و پختن گوشت برروی آتش مستقیم که حاصلش همان کباب خودمان می شود. اگرچه از دیر باز شاید از دوران انسان نخستین باب ترین غذای بشر بوده است اما نوع طبخ این گوشت که شامل انتخاب قسمت مناسب دام اهلی که از مراتع و علوفه جات تغذیه می نماید و پروردن آن گوشت به شیوه های خاص و پختنش بر روی آتش ذغال عمل آمده و آمیختنش با چاشنی های گوناگون(مانند سماق و پیاز و...) و مواد مختلف به اضافه ترکیب با برنج که در دنیا بی سابقه می نمود (فی المثل در ژاپن و ویتنام علیرغم رواج پخت برنج به هیچوجه آن را با گوشت کباب شده صرف نمی کنند و غالبا آن را با گیاهان خوراکی و یا درنهایت با گوشت آب پز می آمیزند ) مجموعه ای پدید آورد که قطعا از ابتکار و ابداع هوشمندانه بانی آن بر می آمد و تنها و تنها با ذائقه ایرانی سازگار بود و از جهتی هم بازتاب دیدگاه و تفکر تغذیه ای نشات گرفته از بافت حرفه و فرهنگ جامعه محسوب می شد.
اما بانی مبتکر و با درایت این غذای ملی ایرانی که اینک آوازه جهانی یافته ، چه کسی بود؟ حتما دوستانی که در تهران بوده اند و خصوصا گذرشان به بازار تهران افتاده ، حداقل نام "چلو کبابی نایب " به گوششان خورده است. بنا به روایت برخی مورخان معاصر به ویژه "جعفر شهری " تاریخ نویس و تهران شناس معتبر ، پخت کباب ایرانی به همان شیوه ای که ذکر شد و همراه نان از زمان ناصرالدین شاه قاجار و در دربار او و از دوران رضا خان همراه برنج و تحت عنوان "چلو کباب " در میان عوام رایج شد و باعث و بانی آن شخصی بود به نام " غلامحسین خان نایب "( و البته پدرش).
جهت اطلاع کاملتر و بی واسطه تر با بانیان "چلو کباب " در یک اتفاق و برخورد تصادفی در شعبه روبروی خیابان زعفرانیه "چلوکباب نایب" با علی خان نایب ، فرزند غلامحسین خان نایب معروف ، مبدع "چلو کباب " ملاقات کردم . پیرمردی حدود ۸۰ ساله و خوش مشرب که به گفته پسرش ، ۲۷ سال رییس صنف چلو کبابی ها بوده و ۲۶ – ۲۵ سال هم در خارج از کشور به سر برده و به ایرانی های مقیم خارج این غذای ملی را ارائه می داده است.
خودش می گوید:" پدر بزرگم از دوستان دوران نوجوانی ناصرالدین شاه بود که همراهش و در دوران ولایتعهدی اش در تبریز زندگی می کرد و در همانجا به اتفاق ۶ تن دیگر از رفقایش کباب پختن را در دربار قاجار شروع می کنند که ناصرالدین میرزای جوان همواره علاقمند بوده که نحوه طبخ کباب را توسط آنها ببیند."
اما جناب علی خان نایب به خاطر نمی آورد چگونه پدر بزرگش به راز و رمز پختن "چلو کباب" رسید.
او ادامه می دهد " پس از به تخت نشستن ناصرالدین میرزا در تهران ، وی آن ۷ نفر رفقایش از جمله پدر بزرگ من که البته هنوز لقب نایب نداشته است را به دربار خود می آورد و همچنان با آنها رفاقت می کند و البته همچنان کباب پختن هم به همان شیوه تبریز در دربار و توسط رفیقان شاه قاجار رواج داشته است تا اینکه امیر کبیر به خاطر حفظ پرستیژ دربار در نگاه مهمانان خارجی ، ناصرالدین شاه را وا می دارد تا آن 7 نفر را از نزد خود براند.
اما پدر بزرگ من برای اینکه از دوست قدیمیش دور نشود در نزدیکی کاخ گلستان و داخل بازار ، دکانی باز می کند و همان شغل کبابی اش را برای عوام ادامه می دهد و این برای اولین بار بوده است که کباب پزی و کباب خوری میان مردم رواج می یابد."
دکانی که علی خان نایب نام می برد همان "چلو کباب نایب بازار " است که هنوز دائر می باشد . اما "چلو کباب " از زمان غلامحسین خان نایب یعنی پدر علی خان تهیه و طبخ می شود و از زمانی که او در همان دکان و پس از مرگ پدرش مشغول کار می شود به مردم ارائه می گردد.
علی خان نایب می گوید :" کم کم انواع و اقسام چلو کباب توسط پدرم باب شد از نوع سلطانی و کوبیده گرفته تا چلوکباب برگ و همه آنها به بهترین نحو طبخ می گردید به نحوی که خیلی سریع آوازه چلوکباب نایب در سراسر ایران پیچید و هرکس به تهران می آمد یکی از واجباتی که خود را ملزم به انجامش می کرد ، رفتن به چلوکبابی نایب بود. "
با موفقیت "چلوکبابی نایب " و به تقلید از آن ، مغازه های دیگری به تهیه و طبخ و عرضه چلو کباب اقدام کردند که از معروفترین شان می توان به "چلوکباب شمشیری" اشاره کرد که هنوز در گوشه سبزه میدان تهران دائر است.
علی خان نایب می گوید : " شمشیری هم داماد خانواده ما بود و در واقع با دختر عمویم ازدواج کرده بود و به نوعی شریک پدرم محسوب می گردید."
می پرسم اسم و عنوان "نایب" از کجا بر پدر شما نهاده شد؟
پاسخ می دهد:" پدرم در زمانی که محمد علی شاه مجلس را به توپ بست و جنبش مشروطیت را سرکوب نمود ، در زمره مشروطه خواهان و آزادی طلبان بود و در همان دسته ای که سر راس شان قرار داشت و در مبارزات هدایتشان می کرد ، به او لقب نایب داده بودند. و این لقب بر وی ماند و زمانی که قرار شد برای افراد شناسنامه صادر شود همان نایب نام فامیلی ما شد."

عکسی از غلامحسین خان نایب با کراوات بر دیوار " چلوکبابی نایب" قرار دارد . سوال می کنم آیا پدرتان کراوات می زد ؟ می گوید:" نه هرگز کراوات نمی زد . تنها یک بار در عمرش این کار را کرد آنهم زمانی که به دربار رضا خان احضار شده بود و مجبور شد کراوات بزند که این عکس را در همانجا از او گرفتند!"
"چلو کباب نایب" اینک علاوه بر بازار تهران شعبه هایی در خیابان آبان جنوبی ، ولی عصر مقابل خیابان زعفرانیه و همچنین در خارج کشور در پاریس و سانفرانسیسکو و بعضی دیگر شهرهای اروپایی و آمریکایی دارد و به عرضه انواع و اقسام چلو کباب مشغول می باشد. بد نیست که برای چشیدن طعم واقعی چلوکباب ایرانی سری به "چلو کبابی نایب " بزنید ،البته اگر تا کنون نرفته اید!

دوستان گرامی ای که از مطالب این وبلاگ استفاده می کنید٬ لطف کنید نام این وبلاگ را در استفاده از مطالب را درج کنید خصوصا دوستان تاریخ در تصویر پیشاپش متشکرم
 

سه‌شنبه، دی ۱۵، ۱۳۹۴

مـعـمـاری قـبـل از اسـلام (۱۴)


معـماری ایرانی را باید بطور صحـیح از اعـماق تاریخ ایـن سرزمـیـن کهـن مـورد بررسی قـرار داد.

معـماری ایرانی به شـش قـرن قـبل از میلاد مسیح باز می گـردد، که مـشـخـصات هـر دورهً معـماری را در دوره های مـخـتـلف تاریـخـی شـرح می دهـیـم :

۱- معـماری دوران ماقـبـل تـاریخ تـا زمان حـکـومت مادها.

۲- معـماری از زمان حکـومت مـادهـا تـا پـایان دوره حـکـومت ساسانیان .

در رابـطه با معـماری ایران، بایـد به خـوانـنـدگـان یـادآوری شـود، تـغـیـیـراتی کـه در رابـطه بـا هـنـر پـیـشـیـنـیان ایـران در معـماری داده شـده و نـحـوهً ساخـتمان سازی آن دوران. در سخـنی کـوتاه مـی تـوان به : حکـاکـی بـر روی سـنگ، گچکاری، نقاشی، آجرکاری، آئینه کاری، کاشی کاری، موزائیک کاری و دیـگـر کـارهـای تـزئـیـنی اشـاره کرد.
الـبـتـه مـا بایـد استـثـنـاهـایی هـم بـرای ساخـتـمان هـای چـنـد شـکـلی کـه بـرای مـواردی خـاص اسـتـفـاده می شد، قـائـل شـویم. این گـونـاگـونـی بـرآمـده از نـیـازهـای خـاص مـردم در زمـانـهـای مـتـفـاوت بـوده است.

هـنـرمـنـدان ایـرانی بـه دنـیـا ثـابـت کـردن کـه تـوانائـی هـای بالایی دارنـد و شـامـل احـتـرام بـسیار، بـخـاطر اثـرهـای تـاریخـی مـنـحـصر بـفـرد فـراوانـی کـه از خـود بـجـای گـذاشـتـه، هـسـتـند.

بـنـظر مـشکـل می رسد که بـتوان معـماری ایرانی را از زمانـهـای بـسـیـار دور تـا بـحـال طـبـقـه بـنـدی کرد. اما، تـرتـیـبات زیـر مـی تـواند چـشـم انداز وسـیـعـی از ایـن کـارهـا در اخـتـیـار شـمـا قـرار دهـد: کـلـبه هـای ماقـبل تـاریـخ، شهـرهـا و قـصـبه های اولـیه، اسـتحـکـامات و دژهـای نـظـامی، معـابـد و آتـشـکـده ها، مـقـبـره ها و آرامـگـاه هـای بـزرگ، مـکـانهـای عـظـیـم تـاریـخـی، سـدهـا و پـلـهـا، بـازارهـا، حـمام هـا، جـاده هـا، مسـاجـد عـظـیـم، بـرجـهـا و مـنـاره هـا، ساخـتـمانهـای مـذهـبـی و محـلهـایی از دوران اسلامی، و هـمچـنـیـن بـنـاهـا و یـاد بـودهـای گـسـتـرده در کـشـور ایران.

از دیگـر چـیـزهـای مهـمی که بـرروی معـماری ایرانی تـاثـیـر گـذار بوده است، شـرایط مهـم آب و هـوائی در فلات ایران بوده است. بطور مـثـال سبک معـماری در شـمال کـشـور و کـوهـپـایـه های ایران بـا سـبک معـماری در جـنـوب و کویر ایران تـفـاوت دارد. اکـنـون با مصـادف شـدن بـا اطاعـات تـمام نـشـدنـی و حـیرت آوری کـه امـکـان آن در هـیچ کـشور دیـگـری نـیـست، نگـاهـی داریم گـذرا بـه معـماری ایرانی.

صحـبت کردن در مـورد معـماری باستانی، بدون ایـنکـه نـمونه هایی از آن وجود داشتـه باشـد تـقـریـباً غـیـر مـمـکـن است.
یکی از قـدیـمی ترین بـناهای کـشف شده در فلات ایران مربـوط می شود به بـنای رنگ شـده " زاغ تـپـه " در قـزوین. در تاریخ گـذشـته کـه مربوط می شود به قـرن هـفـتم و اوایل قـرن شـشم قـبل از میـلاد، بایـد بـسیار مورد رسیدگـی قـرار گـیرد که در آن زمان قـبل از تاریخ، چـگـونـه و با چـه وسائـلی این بـنا را آراستـه کـرده اند. از این بـنا بـرای جـمع شـدن و اجـتماعـات استـفاده مـی شده است.

در این بـنا از شومـیـنه برای گـرم کـردن ساخـتمان در فـصلهای سرد سال اسـتـفاده می شده است. هـمـچـنـین محـلی بـرای درست کردن کـباب داشـتـه است. هـمچـنـین این ساخـتمان دو محـل برای نگـهـداری ابزارها و وسائـل، بعـلاوه اتاقـی کـوچـک که از آن به عـنـوان نـشـیـمن استـفاده می کردند. دیـوارهـا بـوسـیله نـقاشـی از بـز کـوهـی تـزئـیـن شـده است. بـه احـتـمال خـیـلی زیـاد از این مـکـان برای انجـام مراستم مـذهـبـی خـود استـفاده می کـردنـد.
تـپـه سـیالک در نـزدیکـی کاشان نـیـز یکی دیگـر از این مکـانهـای تـاریـخی است، که بـه قـرن شـشم و پـنجـم قـبل از مـیـلاد بـرمـی گـردد.

اولین بار که مردم به منطقه سیالک رفـتـند، نمی دانستـند که چگـونه باید خانه ساخت، و زیر کـلبه هایی که با برگ درخـتان تهـیه شده بود زندگـی می کردند. اما بزودی آنهـا فرا گـرفـتـند که چگـونه با گـل، خشت خام درست کرده و مورد مصرف در خانه سازی قرار دهـند.

در قـرن چهـارم قـبل از مـیـلاد مسیح مردم سیالک بصورتی جامع شروع کردند به بنا نهادن بناهـای جـدید، که بخوبی مشخص است. این بناهـا بصورتی یکجا و توده، و تماما تهـیه شده از آجر خام بود. این آجـرهای اولیه کـه بـصورتی بیضی شکـل تهـیه می شد، در آفـتاب گـذاشته شده و خشک می شدند؛ و بعـد از آن مورد استـفاده قـرار می گـرفـتـند. معـماری این دوره تـمام بـناهـا را با رنگ قـرمز تـزئـین کرده و تمام درهای این بـناهـا کوتاه و باریک بوده و قـد درها بـیشتر از ۹۰ - ۸۰ سانتی متر نبود.
تـپـه حسن در نزدیکی دامغـان، تـپه ایلـبـلیس در ۷۲ کیلومتری کـرمان، و تـپه حسنـلو در آذربایجان غربی از بـناهایی هـستـند که بوسیله حفاری های باستان شناسی از زیر خاک بـیرون آورده شده اند.

در حفاری های تپه حسنلو، سه بنای عـظیم کـشف شد که تمام آنهـا با نـقـشه ای یکسان درست شده بودند. این بـناها به ۱۰۰۰ - ۸۰۰ سال قـبل از مـیلاد مسیح بـرمی گـردند. تمام آنهـا دارای دروازهً ورودی، حـیاط سنگـفرش شده، اتـاقـهـا و انـبار بوده اند.
در معـماری تـپه حسنلو، ساختمانهـا بـنـظر از چوب بنا شده اند؛ مربع و بصورت برج با پـایه های چـوبی که بدون برش بصورتی عمودی از آنهـا بعـنوان پایه و ستون استـفاده شده بود. یکی از اتاقـهـا بصورتی سنگـفرش شده با خشت خام کشف شد. نکـته جالب توجه اینکه اتاقی دیگـر را که بعـنوان آشپـزخانه از آن استـفاده می شده دارای جاهای مخصوص با شومینه دور آنها بود.

یکی از معـماریهای مهـم ایران مربوط است به قرن ۱۳ قـبل از میلاد؛ معـبد چـغـازنـبـیل ( ۱۲۵۰ قبل از میلاد ) است که در کنار رودخانهً کرخه در استان خوزستان در جنوب ایران قرار گـرفـته است. این معـبد بوسیله "هـونـتاش هـوبان" پادشاه ایلام بر روی خرابه های شهر باستانی "دور - آنـتـش" ساخته شده بود.
این معـبد نشانگـر اوج و شکوه معـماری در آن دوره است. این بـنا بصورت چـهـارگـوش و به صورت یک ساخـتمان پـنج طبقه است، که هـر طبقه از طبقه قـبلی کوچکـتر است و نمائی بصورت مخروطی را نشان می دهـد. معـبد اصلی در آخرین طـبـقـه ساختـه شده بود. موادی که در ساختمان این معـبد بکـار رفـته است، بـیـشـتر از آجرهـای پـخـته لعـاب دار هـمراه با ساروج بـسیار قـوی بوده است.

گـنـبد غـربی معـبد چـغازنـبـیل که بصورتی ماهـرانه ساخته شده بود هـنوز هـم پس از گـذشت سـه هـزار سال از تاریخ آن بصورتی عـجـیب و حیرت آور در وضعـیتی خوب بسر می برد. ساخـتـن طاقـهـای هـلالی شکـل برروی راهـروهـا و پـلـکـان هـای داخل معـبـد نـشـانگـر مـوفـقـیت فوق العـاده و شگـفت آور معـماری در ایران باستان است. چـیـزی که باعـث تعـجب و شوک بـسیار در معـماری چـغـازنبـیل است، اینکه ابـتـکار هـنـرمندان آن دوره در اخـتراع و ساختـن یک سیستم جدید که آب آشامـیدنی ساخـتمان را تهـیه می کرده است. آب تسویه شده بوسیله عبادتـگـران و پـرستـشگـران و ساکـنین آن منطقه مورد استـفاده قرار می گـرفت.