سه‌شنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۹۵

آخوندها اسلام را خراب کرده اند!


این حکومت ربطی به اسلام ندارد.

اسلام به ذات خود ندارد عیبی، هرچه عیب است از مسلمانی ماست! اسلام خودش مشکلی نداره، این آخوند ها خرابش کرده اند، اسلام ربطی به آخوند نداره، اینها برای خودشون همه چیز رو عوض کرده اند! حکومت جمهوری اسلامی یک حکومت اسلامی نیست.

این یکی از رایج ترین سفسطه های رایج در بین مسلمانان است. مسلمانان از تاریخ عملی دین خود فرار میکنند، زیرا این تاریخ به قدری وحشتناک و زشت است و این کارنامه بقدری سیاه است که آبرویی برای اسلام نمیگذارد. در ۱۴۰۰ سال گذشته هیچوقت و در هیچ یک از سرزمینهایی که مسلمانان در آنجا اکثریت بوده اند، اسلامگرایان نتوانسته اند یک نظام مردمسالار و انسان محور را پدید بیاورند که بتوانند به وجود آن افتخار کنند و آنرا نشانه ای از ایده آل خود بدانند. بلکه همواره اسلامگرایان شعار حکومت اسلامی را میدهند و بعد از اجرای قوانین غیر کاربردی و روشهای نابخردانه اسلامی مشاهده میکنند که گند به بار آورده اند، و بعد از آن ادعا میکنند که این اسلام نبوده است، اشکال از ما بوده است.

پرسش اساسی این است که، دینی که ۱۴۰۰ سال نتوان آنرا پیاده کرد و پیاده شدن آن تنها حکومتهای فاشیستی و ظالم را پدید آورده است، آیا دینی کاربردی است؟ اندیشه ای که به مدت ۱۴۰۰ سال در بیش از ۲۰ کشور اسلامی به بوته آزمایش گذاشته شود و در امتحان خود رد شود آیا اندیشه ای بدرد نخور و مزخرف نیست؟ چگونه است که اسلامگرایان اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی را سمبل کمونیسم میدانند و نابود شدن آنرا نشان بی ارزش بودن عقاید کمونیستی میدانند، اما نابودی و فلاکتی که اسلام در تمام مدت حیات خود به بار آورده است و نتیجه رقت آوری را که همیشه در اثر اجرا کردن قوانین اسلامی حاصل میشود را نشان غیر کاربردی و بدرد بخور نبودن عقاید دینی خود نمیدانند؟


اشکال کار اینجا است که مسلمانانی که این ادعا را میکنند اسلام را نمیشناسند. این افراد تنها نام ایده آل های خود را اسلام میگذارند، اسلام را به رنگ افکار خود میبینند، نه اینکه خود رنگ اسلام بگیرند. براستی به افرادی که به نظام آیت الله ها که هرکدام چند دهه را به تحصیل و تدریس علوم دینی پرداخته اند، اتهام نفمیدن اسلام را میزنند باید چه گفت؟ چگونه ممکن است شخصی که خود را روشنفکر میداند، چون ریش و پشم ندارد و یا روسری و چادر ندارد، و یا اینکه مشروب میخورد و یا دوست پسر و دوست دختر دارد، شخصی که در تمام عمر خود به اندازه انگشتان دستش در مورد اسلام کتاب نخوانده، افرادی مثل آیت الله مطهری را که بیش از ۵۰ کتاب راجع به اسلام نوشته است، متهم به کج فهمی اسلام کنند؟ اشکالی که این افراد دارند این است که از آخوند ها بخاطر ریش بلند آنها و شکم گنده آنها بدشان می آید، لذا اسلام آنها را دروغین میدانند، در حالی که این افراد وجود تخیلاتی مثل امام زمان را مدیون همین آخوند ها و روضه خوان ها هستند و باید بسیار ممنون و شاکر آقایان علمای حوزه علمیه قم بدانند، زیرا اکثر مفاهیمی که از آنها برای دفاع از اسلام سود میبرند ساخته و پرداخته همان آخوندها هستند، و این آخوندها هستند که دین آنها را تئوریزه کرده اند و این لقمه جویده شده را در دهان آنها گذاشته اند.


از این گذشته این افراد دیدگاهی شبهه-نژادپرستانه نسبت به آخوند دارند، به گونه ای صحبت میکنند گویا که این لباس آخوندی معجزه میکند و مغز انسان را مختل میکند، هرکس این لباس را بپوشد تبدیل به آدمکش و دزد و جانی خرافی میشود. این افراد از این واقعیت غافل هستند که آخوند اسلام را خراب نکرده است بلکه اسلام آخوند را خراب کرده است. آخوند نیز یک انسان است با این تفاوت که اسلامگرایی حرفه ای است و اسلامگرایی شغل و تخصص او حساب میشود. آخوند یک دانشمند اسلامی است. هرکس دیگر نیز با اسلام به اندازه آخوندها که در این زمینه تحصیلات رسمی دارند آشنا شود به موجودی پست و نفرت انگیز همچون آخوند تبدیل میشود، کسی که عربی بیاموزد و با تفسیر و حدیث و فلسفه اسلامی و اخلاق اسلامی آشنایی علمی داشته باشد و در این زمینه مطالعه دقیق زیر نظر استاد انجام داده باشد خودبه خود یک آخوند میشود. بدون توجه به اینکه لباس آخوندی را بپوشد یا نپوشد. آخوند منفور است زیرا اسلامگرایی حقیقی است، اگر آخوندی اسلام را کنار بگذارد به انسانی مانند انسانهای دیگر تبدیل میشود، از این گذشته اگر آخوندها را با پیامبر اسلام و یا امام علی مقایسه کنیم و رفتارهای آنها را در کنار یکدیگر بگذاریم خواهیم دید که رفتار آخوندها اگر انسانی تر و بهتر از این دو نباشد، معمولاً بدتر از آنها نیست و آخوند منهای اسلام یک موجود قابل احترام است.


متاسفانه بسیاری از مردم ایران از اسلام تصوری کاملا خیالی و غیر واقعی در ذهن دارند، این اشخاص بدون اینکه بدانند اسلام چیست و قرآن چه میگوید و پیامبر اسلام چه کرده است و چه نکرده است، تنها نام زیباترین تفکرات و ایده آل های خودشان را اسلام میگذارند، و وقتی میگویند اسلام واقعی منظورشان آن اسلامی نیست که قرآن می آموزد و محمد پیامبرش است، بلکه منظورشان اسلامیست که خودشان پیامبر آن هستند و از تخیلات و ایده آل های خود آنرا در ذهن پرورانده اند. هرچه زیبایی است به اسلام نسبت میدهند و هرچه زشتی است اسلام را از آن بری میدانند و این مطلق اندیشی و جزمیت است که این قوم را به اوج جهالت میرساند. این درحالی است که روش علمی و درست مطالعه یک اندیشه هرگز اینگونه نیست، ما برای درک یک اندیشه باید تمایلات خود را کنار گذاشته و فرضیات پیشین خود را ابطال پذیر فرض کرده، آنگاه به سراغ آن اندیشه برویم، و جوهر آنرا درک کنید، حال اگر این جوهر صحیح (و نه لزوماً خوش آیند) است آنرا پذیرفته و در غیر اینصورت آنرا رد کنید.

از همان اولین روزهای ظهور اسلام در جزيره العرب، اسلام فرم سیاسی داشته است تا به همین امروز، بعد از محمد که خود حکومت اسلامی تشکیل داد تا زمان ابوبکر، عمر، عثمان،علی، بنی امیه، بنی عباس و تمامی سالهایی که ترکها، عربها، افغانها و مغولها بر ایران حکومت کرده اند همواره اسلام نقش اساسی داشته و خیلی از قوانین و مفاهیم اسلامی پیاده ميشده است، مگر در دورانهای بسیار کوتاه مدتی مثل دوران نادر شاه و یا امیرکبیر و اواخر دوران محمد رضا شاه و اواخر دوران محمد رضا شاه. اما مسلمانان هیچ کدام از اینها حکومت ها و حاکمین را مسلمان یا اسلامی نمیدانند، البته جای شکرش باقی است که حداقل عده ای از اسلامگرایان حداقل حکومت جمهوری اسلامی را اسلامی و بنیانگذار آن روح الله خمینی (اولین نماینده خداوند بر روی زمین بعد از ۱۴۰۰ سال) را مسلمان میدانند! دلیلی که پشت این قضیه وجود دارد این است که تاریخ این حکومتها و حاکمین بقدری کثیف و زشت و ناپسند است که اکثر مسلمانان از بر عهده گیری این حقیقت که این افراد مسلمان بوده اند وحشت دارند!


اسلامی بودن جمهوری اسلامی را در دو عرصه تئوری و عملی میتوان سنجید. حکومت جمهوری اسلامی کاملا از لحاظ تئوری بر اساس قوانین اسلامی بنا نهاده شده است، کسانی که به این مسئله شک دارند میتوانند اصول اسلامی قوانین اساسی نظام خلافت اسلامی را مطالعه کنند و ببینند که تمام چهارچوب های این حکومت مبتنی بر اسلام است، کلمه اسلام در این ۱۷۷ اصل بیش از ۱۵۰ بار کلمه اسلام استفاده شده است، یعنی حدودا در ۸۵% اصول قوانین اساسی کلمه اسلام استفاده شده است، لذا قوانین و نرم افزار حکومت جمهوری اسلامی کاملاً اسلامی هستند. از طرفی دیگر مراجع دینی در نظارت بر این حکومت نقش اساسی دارند، نیمی از شورای نگهبان را فقها تشکیل میدهند و این فقها بر کلیه امور انتخاباتی و همخوان بودن قوانین مجلس با اصول اسلامی نظارت مستقیم دارند، لذا در تولید نرم افزار های حکومت نیز از در تئوری این حکومت کاملاً اسلامی است. تمامی قوانین وحشیانه ای که در جمهوری اسلامی بکار برده میشوند که نمونه هایی از آنها را میتوانید در کتاب مجموعه قوانين مجازات اسلامی گردآورنده بیابید، بطور مستقیم از اصول فقهی اسلامی گرفته شده اند.

اما در عرصه عمل چگونه باید در مورد جمهوری اسلامی حکم داد؟ چگونه میتوان دانست که این حکومت بر اساس قوانین و اصول اسلامی رفتار کرده است یا نه؟ برخی از قوانین و اصول اسلامی به دلیل اینکه بعضاً بسیار مضحک و نابخردانه هستند اساساً قابل پیاده شدن نیستند، بعنوان مثال مسئله حرمت ربا را در نظر بگیرید. اگر قرار باشد ربا حذف شود اصولا اقتصاد یک کشور ویران میشود و نظام بانکی آن کشور مختل میشود، از همین رو است که پیاده کردن چنین قانون بی خردانه ای اساسا میسر نیست و همواره باید برای آن بهانه تراشید و به روشهایی نشان داد که بهره بانکی و سود سپرده و غیره مغایرتی با اسلام ندارند، درحالی که میدانیم اینگونه نیست. لذا از هیچ حکومتی نمیتوان انتظار داشت اسلام را بطور دقیق پیاده کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر