سورنا
سردار بزرگ ايرانی در زمان ارد اول شاه
اشکانی می زيست. او
بين سالهای ۸۶-۸۰
ق.م
متولد شد او از حيث نژاد، ثروت و نام ، مقام
اول را پس از شاه داشت و از نظر شجاعت در
ميان پارتها بی همتا بود. در
زمانی که بيش از ۳۰ سال نداشت ارد اول او
را به جنگ كراسوس سردار بزرگ رومی
فرستاد. تعداد
زنهايی که سورنا را همراهی می کردند به
۱۰۰ می رسيد. در
نبرد حران چون سپاه ايران با سپاه روم
روبرو شد , به
فرمان سورنا لشگريان از خود صداهای ترسناک
در آوردند. سپاه
روم در ترس و وحشت فرو رفت. سپس
ردا را کنار انداخته و روپوش سلاح خود را
برداشتند. برق
اسلحه ها ميدان جنگ را روشن کرد. در
مرکز ميدان سورنا با لباس مادی و سرا پا
مسلح ايستاده بود. لشگر
ايران در ابتدا قصد حمله با نيزه را داشت
که موفق نشد و حالت عقب نشينی به خود
گرفت. چون
رومی ها فکر کردند سپاه ايران د رحال فرار
است ايشان را تعقيب کردند که با تيرباران
پارتها مواجه شدند. سپس
به جنگ با نيزه پرداختند. کراسوس
رومی فرزندش را نيز وارد ميدان نبرد کرد
اما پسرش زخمی شد و بی تاب بود. وی
به همراهانش دستور داد با نيزه وی را
بکشند. پارت
ها سر اين پسر را بريدند و بالای نيزه زده
و به پدرش نشان دادند. سورنا
به وسيله مترجمی اعلام کرد برای مذاکره
آماده است. سربازان
کراسوس به وی فشار آوردند تا مذاکره
کند. کراسوس
پياده شد تا جهت صحبت نزد سورنا رود که يک
سرباز سوی او دويد و کراسوس را کشت و سرش
را جدا کرده , نزد
سورنا فرستاد. ارد
اول در پايتخت در حال تماشای نمايش بود
که سر کراسوس را جلوی پايش انداختند. سورنا
بيش از ۲۰۰۰۰ رومی را كشت و ۲۰۰۰۰ تن را
اسير كرد. اين
فتح آنقدر عظيم بود كه حتی ارد نيز به او
حسادت برد و دستور قتل سورنا صادر شد. در
نهايت بين سالهای ۵۶-۴۶
ق.م
سردار بزرگ ايران را مسموم نمودند.
سورنا
از لحاظ چهره ، قد و قامت انگشت نما بود و
موهايش را فرق می گرفت. وی
از بزرگترين خاندان پارت بود كه در روز
تاج گذاری رئيس اين خانواده بود كه تاج
را بر سر شاه می گذاشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر