سه‌شنبه، آذر ۰۹، ۱۳۹۵

تعریف مکتب اسکولاستیک چیست ؟


اسکولاستیک از ریشه لاتین اسکولا به معنی مدرسه می‌باشد. در قرون وسطی علم و حکمت تنها در مدارس کلیسا تدریس می‌شد بنابراین مجموعه علم و حکمت منتسب به مدرسه و بنام اسکولاستیک معروف شد و طرفداران این مکتب مدرسیون نام گرفتند. از نمایندگان این مکتب می‌شود به توماس آکویناس و آلبرتوس ماگنوس اشاره کرد.

این مکتب از قرن نهم تا پانزدهم میلادی رواج داشت و هدفش بسط تعالیم حضرت عیسی توسط فلسفه یونان بود.از دیدگاه اقتصادی این مکتب نوعی اقتصاد ملی بر مبنای اخلاق ارائه می‌کند و مسائل اقتصادی تا حدی که مربوط به اخلاق و تعالیم مسیحیت است مورد بررسی قرار می‌گیرد.

مهمترین نظریات این مکتب شناختن حق لوازم زندگی برای افراد انسان است و در پی آن شناخت حق فرد برای داشتم کالاهای مورد نیاز و همچنین درآمدی که بتواند زندگی انسان را در سلسه مراتبی که خداوند مقدر نموده تامین نماید.نقش این مکتب را نباید در شکل گیری نظامهای اقتصادی در قرون وسطی نادیده گرفت.دستمزد عادلانه که نه بر اساس عرضه و تقاضای نیروی کار در بازار شکل گرفته باشد بلکه بر اساس اصول اخلاقی مکتب اسکولاستیک باید تامین کننده زندگی متعارفی برای مزد بگیران باشد در کنار سایر تعلیمات این مکتب باعث شد که در طول حیات این مکتب در طی حدود ۶ قرن تضاد طبقاتی میان طبقه کارگر و کارفرما از بین برود.

توماس آکویناس

نظریه قیمت عادلانه نیز در همین ارتباط ارائه شد در واقع قیمت عادلانه قیمتی است که در بر گیرنده هزینه تولید و همچنین شامل سودی باشد که زندگی متعارف تولید کننده یا فروشنده را تامین نماید. یکی از عواملی که باعث سرعت گرفتن شکل‏ گیری نظام سرمایه داری بود کنار گذاشتن آموزه‌های این مکتب در مورد نرخ بهره بود. چون این مکتب علاوه بر اینکه بهره را سودی ناشی از نیاز دیگران و پدیده‌ای غیر اخلاقی می‌دانست معتقد بود بهره ناشی از اختلاف زمان است و چون زمان هدیه الهی است پس منفعت بردن از این هدیه خداوند امری نکوهش شده و از لحاظ اخلاقی محکوم است.

پنجشنبه، آذر ۰۴، ۱۳۹۵

ماستها را کیسه کردن


ژنرال کریمخان ملقب به مختارالسلطنه سردار منصوب در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار مدتی رییس فوج فتحیۀ اصفهان بود و زیر نظر ظل السلطان فرزند ارشد ناصرالدین شاه انجام وظیفه می کرد. پارک مختارالسلطنه در اصفهان که اکنون گویا محل کنسولگری انگلیس است به او تعلق داشته است.

مختارالسلطنه پس از چندی از اصفهان به تهران آمد و به علت ناامنی و گرانی که در تهران بروز کرده بود حسب الامر ناصرالدین شاه حکومت پایتخت را برعهده گرفت.در آن زمان که هنوز اصول دموکراسی در ایران برقرار نشده و شهرداری (بلدیه) وجود نداشته است حکام وقت با اختیارات تامه و کلیۀ امور و شئون قلمرو حکومتی من جمله امر خوار بار و تثبیت نرخها و قیمتها نظارت کامله داشته اند و محتکران و گرانفروشان را شدیداً مجازات می کردند.

گدایان و بیکاره ها در زمان حکومت مختارالسلطنه به سبب گرانی و نابسامانی شهر ضمن عبور از کنار دکانها چیزی برمی داشتند و به اصطلاح ناخونک می زدند. مختارالسطنه برای جلوگیری از این بی نظمی دستور داد گوش چند نفر از گدایان متجاوز و ناخونک زن را با میخهای کوچک به درخت نارون در کوچه ها و خیابان های تهران میخکوب کردند و بدین وسیله از گدایان و بیکاره ها دفع شر و رفع مزاحمت شد.

روزی به مختارالسلطنه اطلاع داده اند که نرخ ماست در تهران خیلی گران شده طبقات پایین را از این مادۀ غذایی که ارزانترین چاشنی و قاتق نان آنهاست نمی توانند استفاده کنند. مختارالسلطنه اوامر و دستورات غلاظ و شداد صادر کرد و ماست فروشان را از گرانفروشی برحذر داشت.

چون چندی بدین منوال گذشت برای اطمینان خاطر شخصاً با قیافۀ ناشناخته و متنکر به یکی از دکانهای لبنیات فروشی رفت و مقداری ماست خواست.

ماستفروش که مختارالسلطنه را نشناخته و فقط نامش را شنیده بود پرسیدچه جور ماست می خواهی؟» مختارالسلطنه گفتمگر چند جور ماست داریم؟» ماست فروش جواب دادمعلوم می شود تازه به تهران آمدی و نمی دانی که دو جور ماست داریم: یکی ماست معمولی، دیگری ماست مختارالسلطنه

مختارالسلطنه با حیرت و شگفتی از ترکیب و خاصیت این دو نوع ماست پرسید. ماست فروش گفتماست معمولی همان ماستی است که از شیر می گیرند و بدون آنکه آب داخلش کنیم تا قبل از حکومت مختارالسلطنه با هر قیمتی که دلمان می خواست به مشتری می فروختیم. الان هم در پستوی دکان از آن ماست موجود دارم که اگر مایل باشید می توانید ببینید و البته به قیمتی که برایم صرف می کند بخرید! اما ماست مختارالسلطنه همین طغار دوغ است که در جلوی دکان و مقابل چشم شما قرار دارد و از یک ثلث ماست و دو ثلث آب ترکیب شده است! از آنجایی که این ماست را به نرخ مختارالسلطنه می فروشیم به این جهت ما لبنیات فروشها این جور ماست را ماست مختارالسلطنه لقب داده ایم! حالا از کدام ماست می خواهی؟ این یا آن؟

مختارالسلطنه که تا آن موقع خونسردیش را حفظ کرده بود بیش از این طاقت نیاورده به فراشان حکومتی که دورادور شاهد صحنه و گوش به فرمان خان حاکم بودند امر کرد ماست فروش را جلوی دکانش به طور وارونه آویزان کردند و بند تنبانش را محکم بستند. سپس طغار دوغ را از بالا داخل دو لنگۀ شلوارش سرازیر کردند و شلوار را از بالا به مچ پاهایش بستند. بعد از آنکه فرمانش اجرا شد آن گاه رو به ماست فروش کرد و گفتآنقدر باید به این شکل آویزان باشی تا تمام آبهایی که داخل این ماست کردی از خشتک تو خارج شود و لباسها و سر صورت ترا آلوده کند تا دیگر جرأت نکنی آب داخل ماست بکنی

چون سایر لبنیات فروشها از مجازات شدید مختارالسلطنه نسبت به ماست فروش یاد شده آگاه گردیدند همه و همه ماستها را کیسه کردند تا آبهایی که داخلش کرده بودند خارج شود و مثل همکارشان گرفتار قهر و غضب مختارالسلطنه نشوند.

آری، عبارت مثلی ماستها را کیسه کرد از آن تاریخ یعنی یک صد سال قبل ضرب المثل شد و در موارد مشابه که حاکی از ترس و تسلیم و جاخوردگی باشد مجازاً مورد استفاده قرار می گیرد.

یکشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۹۵

ستار خان


تاریخ تولد : ۱۲۸۴ هجری قمری

تاریخ درگذشت : ۲۵/۸/۱۲۹۳

توضيحات - آرامگاه : شهرری - حرم شاه عبدالعظیم

بیوگرافی و زندگینامه

ستارخان فرزند حاج حسن بزاز قره داغی در ۱۲۸۴ق در قره داغ متولد شد. او از سواد چندانی بهره‌مند نبود و در تبريز به دلالی اسب مشغول بود. ستارخان که در دسته لوطيهای محل اميرخيز تبريز بود مدتی كوتاه به كدخدايی اين محله انتخاب شد و بعد به دسته تفنگداران ويژه وليعهد مظفرالدين ميرزا پيوست ولی در اين كار چندان موفق نبود و بار ديگر به دلالی اسب روی آورد و در عين حال شرارت را نيز پيشه خود كرد. مأموران دولتی او را به علت ناآرامی تحت تعقيب قرار دادند و او ناگزير به فرار از تبريز شد و به عتبات عاليات رفت. در سامراء در مسلك مريدان مرجع تقليد وقت آيت‌الله ميرزاحسن شيرازی درآمد، اما اقامت وی در عتبات نيز چندان طولی نكشيد و به علت ضرب و جرح يكی از خدام، توسط پليس عثمانی دستگير و به ايران بازگردانده شد.
در تبريز به دلالی اسب مشغول شد و در اين كار تا به جايی ارتقاء يافت كه ميدان اسب‌فروشان تبريز را در اختيار خود گرفت. با آغاز جنبش مشروطه‌خواهی در تبريز ستارخان نيز به انجمن حقيقت پيوست و پس از تشكيل انجمن ايالتی تبريز به عضويت آن درآمد.




ستارخان در دوره‌ای كه محمدعلی شاه به مخالفت با مشروطه پرداخت در تبريز فعال شد و در مقابل قوای دولتی ايستادگی كرد.ژنرال قونسول روس به وی بيرق روسيه داده و تضمين می کرد که اگر تسليم شود از تعرض محمدعلی شاه مصون باشد، اما او میهن پرست تر از آن بود که این پیشنهاد را قبول کند . آنقدر مقاومت کرد تا مجاهدين محلات ديگر به جنبش آمدند و قوای دولت را عقب راندند. اين مقاومت به محمدعلی شاه معلوم ساخت که بلوای تبريز امری جدی است و ممکن است کار آن بلوا بالاتر گيرد و کار به جاهای باريکتر بکشد. اين بود که عين الدوله را به محاصره تبريز فرستاد و از عشاير و خوانين نفر و اسلحه خواست. ستارخان بدواً اردوی ماکو را منهزم نمود و بعداً عين الدوله را عقب نشاند و بر تبريز مسلط شد. اين مقاومت او را به قهرمانی ملی تبديل كرد و از اين مقاومت داستانها برای وی ساختند. پس از آنكه قوای مقاوم در برابر روسها تسليم شد حضور سردار ملی با دسته مسلح خود در تبريز معضلی بود و به همين جهت تدابيری برای خروج وی و باقرخان تدارك ديده شد تا اينكه در ۲۸ شوال ۱۳۲۸ اين دو به همراه گروهی از ياران مسلح خود بنابه دعوت تلگرافی آخوند ملا محمدكاظم خراسانی به تهران وارد شدند.
علی رغم توصيه مخبرالسلطنه حاكم تبريز كه به سردار اسعد گفته بود: ” زياد باد زير بغل آنها نيندازد“ استقبالی عظيم از آنها شد. سردار و سالار ملی به همراه فداييان خود در پارك اتابك مستقر شدند و در هنگامی كه دولت دستور خلع سلاح همگان را صادر كرد اين دو به خواسته دولت تن نداده، در نتيجه به محاصره قوای دولتی درآمدند و جنگ بين آنها درگرفت. ستارخان خود در اين درگيری هدف گلوله‌ای قرار گرفته و از ناحيه پا محروج شد. گرچه بعدها ادعا كرد كه اين تير از سوی كسان خود وی شليك شده است نه قوای دولتی، از اين زمان به بعد ستارخان ديگر به گرد سياست نگشت و در تهران اقامت داشت تا اينكه در ۲۵ آبان ۱۲۹۳ش/ ۲۸ ذی الحجه ۱۳۳۲ درگذشت.
دو برادر و يک برادرزاده او را سالداتهای روس به دار زده اند، يعنی در راه مشروطيت قربانی داده است.
درباره ستارخان خيلی چيزها نوشته و گفته اند. در خارج از آذربايجان او را به درستی نشناخته اند. در خود آذربايجان نيز چون مردم عادی نمی توانستند بر خود هموار کنند که يک نفر اسب فروش بر يک شهر بلکه بر يک ايالت فرمانروا باشد. درباره او برای کوچک کردن او قصه ها ساختند و پرداختند. اما حقيقت قضيه اينکه وی مردی شجاع و میهن پرست و نسبت به مشروطيت صميمی بود و چون از آن دفاع کرده، قهرمان مشروطيت به شمار رفته است و خالی از ضعف و نقص نبوده است. غير از آن هم نمی شد از وی متوقع بود و جوانمردی هائی هم داشته است.
 

چهارشنبه، آبان ۲۶، ۱۳۹۵

آیین نامهٔ جوانمردی و پهلوانی


روانشاد حسین واعظ کاشفی سبزواری در نامه ی " فتوت نامه سلطانی " که به راستی آیین نامه ی درستین جوانمردی و فتون بشمار می آید ، گفتارهای نغز فراوانی برگرفته از آموزه های فرهنگ ایران باستان و همچنین آموزه های اسلامی آورده است که آدمی را به اندیشه فرو می برد که چرا جهانیان و به ویژه پارسی زبانان از این همه خردمندی و جوانمردی بدور افتاده اند !؟ مهرمیهن گزیده ای از این کتاب ارزشمند را با ویرایشی ویژه و شایسته پیشکش پارسی زبانان می دارد، باشد که بتوانیم گام در راه نیاکان خردمندمان بنهیم.
 
آیین نامه ی جوانمردی

در آداب سخن گفتن

بدان که شرف آدمی به نطق است و هرکه در نطق ادب رعايت نكند از اين شرف بی بهره باشد؛ برای آن که نطق به صواب بايد و الا خاموشی به از آن بود. چنان که شيخ فرموده.

بهايم خموش اند و گويا بشر       زبان بسته بهتر که گويا به شرّ

و خدای تعالی در آداب سخن گفتن می فرمايد : لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النّبی و در سخن گفتن چندين ادب است که شيخ و غالب را رعايت بايد کرد؛ و چندين ادب ديگراست که نازلان را نگاه بايد داشت.

اگر پرسند که ادب غالبان در سخن گفتن چند است؟ بگوی شش : اول آن که سخن فراخور حال هرکس گويد چنانچه فرموده اند آلّم النّاس علی قدر عقولهم. يعنی با هرکس سخن گوی بر قدر عقل و فهم او. بيت :

با يار نو از غم کهن بايد گفت        با او به زبان او سخن بايد گفت

دويم آن که به لطف سخن گويد نه به عنف (درشتی ). سيّم آن که در وقت سخن گفتن خندان و شكفته باشد نه ترش روی و گرفته. چهارم چندان سخن گويد به مستمعان (شنوندگان) که به ملال خاطر ايشان نه انجامد. پنجم سخني گويد که منفعت دنيا و آخرت ايشان در آن باشد. ششم تا سخنی تمام عيار نباشد بر زبان نراند که سخن بزرگان به مثابه تخم است و اگر تخم فاسد و بی مغز باشد در هر زمين که افتد نرويد، و از او منفعتی به حاصل نرسد.

اگر پرسند که ادب نازلان در سخن گفتن چند است؟ بگوی هشت: اول آن که تا از وی سخن نپرسند نگويند. دويم در وقت سخن گفتن آواز بلند نكند. سيّم به چپ و راست ننگرد. چهارم سخن غرض آميز و کنايت نگويد. پنجم در روی شنونده نجهد و سخن سخت نگويد.
 
ششم تا فكر نكند سخن نگويد تا پشيمان نشود. هفتم در ميان سخن مردم سخن درنيارد و سخن گوينده را منقطع نگرداند. هشتم بسيار نگويد که بسيار گفتن نشانه اندك عقلی است چنانچه شيخ گنجه نشين فرمايد :

کم گوی و گزيده گوی چون دُر      تا ز اندك تو جهان شود پر

لاف از سخن چو در توان زد       آن خشت بود که پر توان زد

آب ار چه بسی زلال خيزد       از خوردن پر ملال خيزد

اگر پرسند که به چه زبان سخن می گويی؟ بگوی به زبان صدق. اگر پرسند که سخن به کدام گوش می شنوی؟ بگوی به گوش قبول. اگر پرسند که سخن از تو است يا تو از سخنی؟ بگوی من از سخنم که به کلمه آن پديد شده ام و سخن از من است که ميوه درخت انسانی سخن است. اگر پرسند که سخن تمام کدام است؟ بگوی آن که موافق سخن خدا و رسول باشد. اگر پرسند که سخن ناقص کدام است؟ بگوی آن که موافق قرآن و حديث نباشد. اگر پرسند که سخن نيك کدام است؟ بگوی آن که از آن نفعی به کسی رسد. اگر پرسند که سخن بد کدام است؟ بگوی آن که از آن ضرری به کسی عايد شود.

در آداب طعام خوردن و آب آشاميدن
 
بدان که آدمی را از طعام خوردن چاره نيست چنانچه خدای تعالی می فرمايد : و ما جعلنکهم جسداً لا ياآلون الطعام و حيوانات نيز به خوردن زنده اند. پس می بايد که ميان خوردن انسان و خوردن حيوان فرق باشد؛ چه حيوان زيستن برای خوردن دارد، و انسان خوردن برای زيستن؛ و فرق ميان اين دو خوردن به آداب است يعنی آدمی آداب و ارکان طعام خوردن نگه میدارد و حيوانات از آن بی خبرند. اگر پرسند که ارکان طعام خوردن چند است؟ بگوی سی و هفت : چهار فرض است و چهار سنت و چهار مستحب و ده ادب و چهار حرمت و چهار حكمت و هفت احتياط.

اگر پرسند که چهار فرض کدام است؟ بگوی اول لقمه حلال پيدا کردن که خدای تعالی می فرمايد آلوا من طيبات و حضرت رسول صلی الله عليه و آله می فرمايد که: طلب الحلال فريضه بعد الفريضه. دويم دهنده روزی، خدای را شناختن، سيّم شكر وی به جای آوردن. چهارم طعام پاك خوردن يعنی نجس و آلوده نباشد. اگر پرسند که چهار سنت کدام است؟ بگوی در اول طعام بسم الله گفتن . دويم پيش از طعام دست شستن . سيّم طعام به دست راست خوردن . چهارم بعد از طعام حمد گفتن. اگر پرسند که چهار مستحب کدام است؟ بگوی اول ابتدا به نمك کردن . دويم ختم به نمك کردن. سيّم بر سفره چيزی خوردن نه بر خوان . چهارم لقمه دادن خادم هرگاه که با قوم بر سفره ننشسته باشد. اگر پرسند که ده ادب کدام است؟ بگوی اول بر پای چپ نشستن که حضرت رسالت پناه صلی الله عليه و آله و سلم در وقت طعام خوردن غالباً چنان نشستی . دويم از پيش خود خوردن . سيّم در لقمه کسی ننگريستن . چهارم از کرانه کاسه خوردن. پنجم به سه انگشت طعام خوردن : ابهام و سبابه و وسطی . ششم انگشت ليسيدن . هفتم کاسه را پاك ساختن يا چيزی گذاشتن چنانچه فرموده اند : اوبقوا او نقوا . هشتم اگر لقمه از دست بيفتد برداشتن و اگر آلوده شده باشد پاك کردن و خوردن . ﻧﻬم در وقت طعام تكيه بر جايی نزدن . دهم بعد از طعام دست شستن. اگر پرسند که چهار حرمت کدام است؟ بگوی اول آن که در وقت طعام خوردن سرنخارد . دويم بينی پاك نكند . سيّم آب دهن نيفكند . چهارم طعام در دهن با کسی سخن نگويد. اگر پرسند که چهار حكمت کدام است؟ بگوی اول آن که لقمه خرد کند . دويم آن که نيك بخايد. سيّم آن که بسيار چيزی نخورد . چهارم بر سر سيری طعام ننوشد. اگر پرسند که هفت احتياط کدام است؟ بگوی اول آن که هيچ طعام را مذمت نكند اگر چه بد پخته باشد . دويم تا تحقيق نكند که از کجا است نخورد . سيّم تنها جيزی نخورد که حضرت رسول صلی الله عليه و آله فرمود :شرّ الناس من اآل وحده يعنی بدترين مردمان آن است که تنها طعام خورد . چهارم جمعی را در کاسه خود شريك گرداند که برکت در اجتماع است . پنجم طعام مباهات نخورد؛ يعنی طعامی که شخصی پخته باشد برای نام و دعوی . ششم از طعام تعزيت بپرهيزد که شايد يتيمی را در آن حق باشد يا يك وارث غايب بود . هفتم بر يك نوع از طعام اقتصار کند. اگر پرسند که بخش غايب ﻧﻬادن چگونه است؟ بگوی اين سه نوع است؟ اول آن که غايب معين نباشد که کيست؟ بلكه نيت آن باشد که هرکه برسد از آن تناول کند و اين بغايت پسنديده است. دويم آن که غايب شخصی معين باشد از اهل صحبت، خواه او را در آن طعام حق باشد و خواه نباشد و اين نوع نيز مقبول است . سيّم آن که هم برای خود ذخيره کند و آن را بخش غايب نام ﻧﻬد و اين نوع پسنديده و مقبول نيست و در فتوت اين معنی را جايز نداشته اند. اگر پرسند که بخش غايب به نوعی که مقبول است از که مانده؟ بگوی از آدم صفی عليه السلام در محلی که جبرئيل (ع) وی را ميان بست چنانچه از حلوای بهشت قدری حاضر کردند و آدم عليه السلام پاره ای از آن به جهت حوا بگذشت و آن را نگاه می داشت تا وقتی که به وی رسيد و آن تكه به وی خورانيد. اگر پرسند که نواله به ياد کسی خوردن از که مانده است؟ بگوی از حضرت رسالت پناه صلی الله عليه و آله که روزی يكی به جهت هديه طبقی خرما نزد رسول(ص) آورد. جمعی از بزرگان که حاضر بودند همه را بچشانيد و گفت علی را بطلبيد . امير به مهمی رفته بودند در آن وقت حاضر نشدند . حضرت صلی الله عليه و آله و سلم فرمودند که من اين خرما را به ياد علی خوردم و چون خبر به امير رسيد شادی بسيارکرد . پس تكه به ياد عزيزان خوردن از آن جا مانده و معنی آن است که آنچه من می خورم همان است که او می خورد و از اين جا بوی اتحاد و يگانگی می آيد.

ميان جان و لبش اتحاد روحانی است     چو روح با لب او اتحاد ما جانی است

اگر پرسند که ارکان آشاميدن آب چند است؟ بگوی يازده: دو فرض و شش سنت و سه ادب. اگر پرسند که دو فرض کدام است؟ بگوی اول آن که از اِنای زر و نقره آب نخورد؛ اما از زرکوب و نقره کوب باشد جايز است به شرط آن که دهن به موضع زر و سيم نرسد . دويم آن که آب پاك باشد و آلوده و نجس نبود. اگر پرسند که شش سنت کدام است؟ بگوی اول آن که به سه دم آب بخورد . دويم هر بار ظرف آب از دهن باز گيرد . سيّم نفس و نفخ در ظرف ندهد. چهارم آن که نشسته آب خورد و بر پای نيز جايز است، و اما اولی آن باشد که نشسته خورد. پنجم آن که در اول نام خدای تعالی برد. ششم آن که در آخر حمد گويد و از امام زين العابدين(ع) منقول است که هرگه آب خوردندی بر قاتل (امام) حسين (ع) لعنت کردندی وی را از آن پرسيدند، گفت : پدرم در صحرای کربلا مرا وصيت کرده که هرگه آب خوردی از تشنگی من ياد کن و برکشنده من لعنت کن.

اگر پرسند که سه ادب کدام است؟ بگوی اول آن که از ظرف بزرگ و از مشگ آب نخورد . دوم اگر ساقی مجلس باشد آخر همه آب خورد . سيّم اگر نشسته باشد و آب خورد ظرف را به جانب راست دهد نه جانب چپ. اگر پرسند که در وقت خوردن، آب با کوزه چه می گويد؟ بگوی به زبان حال می گويد که من شب و روز در خدمت به سر دويده ام تا اين ساعت به مقصود خود رسيده ام. اگر پرسند که عزيزی که آب می خورد جمعی که حاضرند می گويند صحت باد يا هنيئاً مريئا . اين چه معنی دارد؟ بگوی معنی آن است که عمر چون می گذرد و بر يك دم اعتماد نيست چون کسی آب بخورد ممكن هست که هنوز آن آب به جگر نارسيده درگذرد يا آب در گلو گيرد و نفس منقطع شود؛ چنانچه حضرت امير عليه السلام می فرمايد : مع آل جرعة قضيّه . پس چون عزيزی آب می خورد حاضران دعا می کنند که گوارنده باد تا از آفت آن سالم ماند.


در آداب جامه پوشيدن
 
بدان که پوشيدن لباس بدان مقدار که ستر عورت باشد فرض است و در اين فرض ادبی چند است رعايت کردنی، بعضی آن که از حضرت رسالت صلی الله عليه و آله مروی است و بعضي آن که از مشايخ و بزرگان دين منقول است . اگر پرسند که ارکان لباس پوشيدن چند است؟ بگوی پانزده : چهار فرض و چهار سنت و پنج ادب و دو حرام. اگر پرسند که چهار فرض کدام است؟ بگوی اول آن که جامه از وجه حلال سازد . دويم آنکه چندان پوشد که دفع سرما و گرما کند و بدان ستر عورت شود سيّم آن که پاك باشد از نجاست. چهارم آن که محرم نباشد چون ابريشمينه و زردوز.

در آداب ضيافت (مهمانی)

بدان که مهمانی کردن سنت ابراهيم پيغمبر است و به مهمانی رفتن و اجابت کردن سنت حضرت رسالت است صلی الله عليه و علی آله که فرمودند: لودعيت الی آُراع لاجبت يعنی اگر کسی مرا بخواند به پاچه گوسفندی، من اجابت کنم و به مهمانی او روم؛ و در ضيافت کردن و به ضيافت رفتن شرطی و ادبی چند است که اهل طريق را از دانستن آن گزير نباشد. اگر پرسند که آداب و ارکان مهمانی کردن چند است؟ بگوی چهارده: دو شرط و شش ارکان و شش ادب. اگر پرسند که دو شرط کدام است؟ بگوی اول مهمان را طعام حلال و پاکيزه دهد. دويم آن که مهمانی را برای خدا کند نه برای غرض و ريا و جزا. اگر پرسند که شش ارکان کدام است؟ بگوی اول مهمان را تعظيم کردن و به جای نيكو نشاندن. دويم با مهمان گشاده روی و خندان بودن. سيّم هر چند مهمان پديد آيد روی ترش ناکردن. چهارم مهمان ناخوانده را حرمت زياده داشتن. پنجم بخل ناکردن و آنچه از دست بر آيد از مهمان دريغ نداشتن. ششم تكلف ناکردن و آنچه مقدور باشد حاضر کردن.

اگر پرسند که شش ادب کدام است؟ بگوی اول از مهمان سؤال کردن که ميل او به کدام نوع طعام باشد. دويم طعام بهتر پيش او ﻧﻬادن. سيّم در خوردن تكليف بسيار ناکردن. چهارم چون بيرون رود مشايعت کردن و کمتر آن هفت قدم است. پنجم عذر خواهی ننمودن که از آن بوی خود پرستی آيد. ششم منّت ناﻧﻬادن بلكه منت فراوان داشتن که خدای تعالی توفيق داد تا آن شخص روزی خود را بر سر سفره او تناول نمود چنانچه استاد گفته است:

هرکه را بينی به عالم روزی خود می خورد گر ز خوان تو است نانش ور ز خوان خويشتن

پس ترا منّت ز مهمان داشت بايد بهرآنك می خورد بر خوان احسان تو نان خويشتن

اگر پرسند که مهمان را چه آورد و چه برد؟ بگوی روزي خود با خود آورد و انکه ميزبان با خود ببرد و چنانچه در اخبار آمده است: الضيف اذا نزل نزل برزقه و اذا ارتحل ارتحل بذنوب قومه يعنی چون مهمان فرود آيد رزق خود با خود بياورد و چون بيرون رود انکه آن قوم که ميزبان او باشند با خود ببرد.

اگر پرسند که آداب و ارکان به مهمانی رفتن چند است؟ بگوی چهارده: دو شرط و دو سنت و ده ادب. اگر پرسند که دو شرط کدام است؟ بگوی اول آن که به مهمانی مردم صالح نيك نام رود نه مردم فاسق و حرام خوار. دويم در مجلسی که داند که در او نا مشروعی هست نرود مگر داند که به احترام او ترك خواهندکرد.. اگر پرسند که دو سنت کدام است؟ بگوی اول آن که چون بخوانند بی تعلل اجابت کند.

دويم آن که نپرسند که خوردنی چه خواهد بود. اگر پرسند که ده ادب کدام است؟ بگوی اول آن که در وقت رفتن در پيش ميزبان نرود. دويم چون به در خانه رسد پای راست در پيش ﻧﻬد. سيّم چون به خانه در آيد سلام کند. چهارم هرکجا که وی را بنشانند بنشيند و تكلف نكند. پنجم به زير و بالا و چپ و راست ننگرد. ششم طعام بر ندارد. هشتم چون طعام خورده شود زود برخيزد مگر ميزبان نگذارد. ﻧﻬم بعد از فراغ ميزبان را دعا کند. دهم چون بيرون رود شكر گويد و شكايت نكند. اگر پرسند که به مهمانی رفتی چه بردی و چه آوردی؟ بگوی برکت بردم و آخرت آوردم. اگر پرسند که بر کدام سفره چيزی خوردی؟ بگوی بر قسمت ازلی. اگر پرسند که ميزبان چه کرد و تو چه کردی؟ بگوی او دعوت کرد و من دعا کردم.

در آداب راه رفتن

بدان که آدمی را از راه رفتن در راه ها چاره نيست و چون به راه می رود او را چند چيز رعايت می بايد آرد تا مؤدب باشد و مردم دانند که او خدمت مردان کرده است؛ و رفتن در يكی از سه موضع خواهد بود يا در شارع عام و يا در بازار و يا در محله، و هر يك ادبی چند دارد. اگر پرسند که آداب رفتن در شارع چند است؟ بگوی هشت: اول آن که به غير حاجت نرود. دويم پای برهنه بر زمين ننهد. سيّم به طريق متكبران نرود. چهارم تا ضرورت نباشد سخن نگويد. پنجم از مواضع تهمت حذر کند. ششم قدم از موضع نجاست نگاه دارد. هفتم بسيار نرود مگر به نماز جماعت؛ و به نماز جمعه نيز کاسته بايد رفت. هشتم گام فراخ ننهد. اگر پرسند که ادب رفتن در بازار چند است؟ بگوی هفت: اول دوش بر کسی نزند. دويم از پس مردم ننگرد. سيّم آب دهان نه اندازد. چهارم از دور کسی را بانگ نزند. پنجم بر در دکانی که کار ندارد نايستد. ششم چيزی که نمی خرد قيمت آن نپرسد. هفتم در ميان سودای دو کس مدخل نكند مگر به طريق اصلاح يا محاکمه. اگر پرسند که آداب رفتن در محلات چند است؟ بگوی يازده: اول آن که از چپ و راست ننگرد. دويم به بالای بام ها و روزن ها نگاه نكند. سيّم در درون خانه که درش گشاده باشد ننگرد. چهارم راه برکسی تنگ نكند. پنجم با فرزند مردم سخن نگويد و بوسه بر سر و روی ايشان ندهد. ششم در محله ای که کاری ندارد نرود. هفتم سرود نگويد و به آواز چيزی نخواند. هشتم به احتياط رود تا جانوری در زير پای او هلاك نگردد. ﻧﻬم در پيش بزرگتر از خود نرود. دهم بر در خانه ای که کاری ندارد نايستد. يازدهم در محله اهل تهمت نرود.

دوشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۹۵

فواید ازدواج و روابط زناشویی


می‌دانید برقراری روابط زناشویی با همسر می‌تواند چه آثار مثبتی بر سلامت جسمی زوج‌ها داشته باشد؟ حتما شما هم با خودتان فکر کرده‌اید مکانیسم فعالیت جنسی بدن تنها برای تولیدمثل نیست و مسلما بعد از رابطه با همسرتان تغییرات مثبتی را در خودتان یا او حس کرده‌اید…

پزشکان ۱۲ فایده را برای این رابطه برشمرده‌اند:۱- کاهش استرس
محققان اسکاتلندی ۲۴ زن و ۲۲ مرد را در شرایط پراسترس- مثل سخنرانی در جمع یا حل مسایل ریاضی در حضور دیگران- قرار دادند و فشارخون آنها را اندازه‌گیری کردند. نتیجه جالبی به دست آمد؛ افرادی که به تازگی با همسرشان روابط زناشویی داشتند، در موقعیت استرس‌زا برخورد سالم‌تری نشان ‌دادند. مطالعه دیگری نشان داد فشارخون دیاستولی (عدد دومی که دستگاه فشارسنج به ما نشان می‌دهد) افراد متاهلی که با همسر خود زندگی می‌‌کنند و روابط زناشویی منظمی دارند، از فشارخون افرادی که با همسرشان رابطه زناشویی ندارند، پایین‌تر است. نتایج یک تحقیق جالب دیگر هم ثابت کرده زنانی که همسرانشان مرتب آنها را در آغوش می?گیرند، فشارخون سالم‌تری دارند.۲- افزایش ایمنی
محققان دانشگاه ویلکس با ثبت چگونگی رابطه زناشویی ۱۱۲ همسر و بررسی میزان تولید بزاق در آنها دریافتند رابطه با همسر (۲ بار یا بیشتر در طول هفته)، باعث افزایش سطوح آنتی‌بادی ایمونوگلوبین A در بدن می‌شود. این پادتن در پیشگیری از سرماخوردگی و برخی عفونت‌ها نقش مهمی دارد.۳- کاهش وزن
هر ۳۰ دقیقه روابط زناشویی با همسر، باعث مصرف ۸۵ کیلوکالری انرژی در بدن می‌شود و لابد می‌دانید که سوزاندن کالری مترادف است با کاهش وزن.۴- سلامت قلب
تحقیق ۲۰ ساله دانشمندان انگلیسی نشان داده مردانی که در طول هفته ۲ بار یا بیشتر با همسرشان روابط زناشویی دارند، نسبت به مردانی که کمتر از ۱ بار در ماه چنین روابطی را با همسرشان برقرار می‌کنند، کمتر گرفتار حمله‌های مرگبار قلبی می‌شوند. این محققان باور عمومی تاثیر سوء رابطه زناشویی بر احتمال سکته قلبی را رد می‌کنند.۵- افزایش اعتماد به‌نفس
محققان دانشگاه تگزاس می‌گویند رابطه زناشویی تاثیر بسزایی بر اعتماد به‌نفس و احساس رضایت از خویشتن دارد. البته این یافته به معنی لزوم داشتن روابط زناشویی برای افزایش اعتماد به‌نفس نیست اما اگر فردی از نظر اعتماد به‌نفس مشکلی نداشته باشد، سلامت رابطه زناشویی او با همسرش تاثیر مثبتی بر ارتقای اعتماد به‌نفسش خواهد داشت.۶-افزایش صمیمیت
برقراری روابط زناشویی و رسیدن به اوج لذت جنسی، سطح هورمون اکسی‌توسین – که به هورمون محبت مشهور است- را افزایش می‌دهد. به این ترتیب همسران بعد از رابطه زناشویی احساس صمیمیت و اعتماد بیشتری به‌هم خواهند داشت. تحقیقات انجام شده روی ۵۹ زن نشان داده که سطح هورمون اکسی‌توسین آنها بعد از در آغوش گرفته‌شدن به وسیله همسرشان افزایش یافته است. سطح اکسی‌توسین بدن فرد با حس سخاوتمندی او هم رابطه مستقیمی دارد.۷- کاهش درد
هورمون محبت یا اکسی‌توسین سطح اندورفین‌های (مواد ضددرد طبیعی بدن) بدن را افزایش می‌دهد. پس اگر گرفتار سردرد، آرتریت روماتویید یا «نشانگان پیش قاعدگی» (PMS) هستید، می‌توانید تاثیر روابط زناشویی با همسرتان را بر درد ناشی از این مشکلات درک کنید. محققان برای اثبات ادعای خود از ۴۸ نفر خواستند اکسی‌توسین را استنشاق کنند، سپس انگشت دست آنها را مجروح کردند و دریافتند که حضور اکسی‌توسین حس درد را تا ۵۰ درصد کاهش می‌دهد.۸- کاهش خطر سرطان پروستات
محققان ثابت کرده‌اند مردان جوانی که بیش از ۲۱ بار انزال در ماه دارند، نسبت به مردانی که ۷-۴ بار در ماه انزال دارند، با احتمال کمتری دچار سرطان پروستات می‌شوند.۹- تقویت عضلات قاعده لگن
انقباض عضلات قاعده لگن زنان هنگام برقراری روابط زناشویی احساس رضایت بیشتری به آنها می‌دهد و این انقباض‌ها برای تقویت عضلات این ناحیه و پیشگیری از بی‌اختیاری ادرار موثر است.۱۰- کاهش خطر سرطان پستان
تحقیقات نشان داده‌اند، روابط زناشویی در زنانی که تابه‌حال تجربه زایمان نداشته‌اند، خطر ابتلا به سرطان پستان را کاهش می‌دهد.۱۱- خواب عمیق‌تر
اکسی‌توسین ترشح‌شده بعد از روابط زناشویی، باعث القای خواب می‌شود. از طرفی خواب راحت، آسوده و کافی آثار بسزایی بر سلامت عمومی بدن دارد از جمله وزن مناسب و میزان سالم فشارخون.۱۲- سلامت پوست
رابطه زناشویی ضمن افزایش گردش خون در بدن باعث بهبود اکسیژن‌رسانی به سلول‌های پوست می‌شود و درنتیجه به پوست ظاهری درخشان می‌بخشد. حتما خودتان متوجه این تغییر بعد از رابطه با همسرتان شده‌اید. در ضمن رابطه زناشویی با اثر افزایشی خود بر میزان کلاژن، ایجاد لکه‌ بر پوست و افتادگی آن را کاهش می‌دهد.

جمعه، آبان ۲۱، ۱۳۹۵

مهرانگیز دولتشاهی - اولین زن ایرانی که عنوان سفیر ایران برگزیده شد


اولین سفیر زن ایران
تولد ۱۲۹۶ خورشیدی، اصفهان
مرگ ۳۰ مهر ۱۳۸۷، پاریس
مهرانگیز دولتشاهی اولین زن ایرانی بود که به عنوان سفیر ایران در کشوری دیگر منصوب شداو سال ۱۲۹۶ خورشیدی در خانواده‌ای تحصیل‌کرده به دنیا آمد. مادرش از اقوام صادق هدایت بود و پدرش از مشاوران رضاشاه. برای تحصیل به آلمان رفت و با دکترای علوم اجتماعی به ایران بازگشت.
سال ۱۳۲۵ در سازمان خدمات اجتماعی و انجمن حمایت از زندانیان مشغول به کار شد و در همین ایام ‘جمعیت راه نو’ را تاسیس کرداین گروه اولین نمایشگاه بین المللی ‘فعالیت زن’ را با شرکت ۳۰ کشور آسیایی و اروپایی در ایران برگزار کرد.
سه دوره به عنوان نماینده کرمانشاه در مجلس شورای ملی حضور داشت. در دوران نمایندگی از طراحان ‘قانون حمایت خانواده’ بود که حق طلاق را برای زنان به رسمیت می‌شناخت. و همچنین داشتن همسر دوم را مشروط به اجازه همسر اول می‌کرد.
مهرانگیز دولتشاهی بخش عمده‌ای از عمر خود را صرف بهبود زندگی زنان ایرانی کرد. از جمله فعالیت‌هایش تلاش برای آموختن سواد به زنان جنوب شهر تهران بودخانم دولتشاهی سال ۱۳۵۴ به عنوان اولین سفیر زن، عازم سفارت ایران در دانمارک شد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی به این ماموریت ادامه داد.
رضا قاسمی از سفیران ایران پیش از انقلاب اسلامی می‌گوید که این انتصاب از تبعات انقلاب سفید محمد رضا شاه بود که در جریان آن از برابری حقوق زن و مرد نیز سخن می‌گفتبه گفته آقای قاسمی در دوره ماموریت خانم دولتشاهی در دانمارک بسیاری از رسانه‌های اروپایی به آن واکنش مثبت نشان می‌دادند.
خانم دولتشاهی پس از انقلاب راهی پاریس شد و تا هنگام مرگ در این شهر اقامت داشت.
کتاب «جامعه، دولت و جنبش زنان ایران» یکی از آخرین نوشته‌های خانم دولتشاهی است.

سه‌شنبه، آبان ۱۸، ۱۳۹۵

خشونت چیست؟

خشونت یک کلمه عربی است که در لغت خشن شدن، در شت شدن و ضد نرمی را گویند.

تعریف خشونت:
رسانیدن هر نوع ضرر به دیگران را خشونت می گویند. بنابراین خشونت نتنها ابزار خشم و غضب بوده بلکه ساحه وسیع را در بر می گیرد. اساس خشونت را ضرر رساندن به دیگران تشکیل می دهد. خواه ضرر های مادی باشد و یا معنوی٬ جسمی باشد یا روانی و یا به اشکال دیگر صورت گیرد.
انواع خشونت:
۱- خشونت مستقیم٬ خشونت فزیکی
۲- خشونت غیر مستقیم

خشونت مستقیم:
خشونتی است که به صورت اشکار دیده میشود. مانند جنگ، زد وخورد، تهدید، تعذیب، شکنجه، قتل و غیره

خشونت جنسی:
تعریف خشونت جنسی به هرگونه رفتار غیر اجتماعی اطلاع می شود کهاز لمس کردن تا تجاوز را در بر می گیرد این نوع خشونت ممکن در حیطه زندگی خصوصی زناشویی و خانوادگی اتفاق بیفتد.

خشونت روانی:
تعریف رفتار خشونت آمیزی است که شرافت آبرو و اعتماد به نفس زن را خدشه دارمی کند این رفتار به صورت انتقاد ناروا، تحقیر، بد دماغی، تمسخر، توهین، فحاشی، متلک، تهدید های مدام به طلاق دادن یا ازدواج مجدد کردن اعمال می شود.

خشونت غیر مستقیم:
خشونتی است که به چشم دیده نمی شود اما اثرات آن میتواند احساس گردد. مانند کینه٬ کدورت٬ بی اعتمای٬ غیبت٬ شیطت٬ بی تفاتی و عدم همکاری
خشونت غیر مستقیم به دو نوع است:
۱- خشونت فرهنگی
۲- خشونت ساختاری

خشونت فرهنگی:
خشونت کلتوری مشتمل است بررسم و رواج های منفی ٬ پایمال ساختن حقوق و ارزش های دیگران پیروی از عنعنات خرافاتی و امثال آن
خشونت ساختاری یا سازماندهی شده:
خشونت ساختاری در برگیرنده نا برابری در توزیع و تقسیم منابع مادی و معنوی بین کتله های اجتماعی است.
مانند: خدمات صحی، تعلیم و تربیه و سایر تسهیلت و یا جلوگیری از رشد و انکشاف فرد یا گروه میباشد. مثلاً در یکی از قریه جات چندین کلینک صحی احداث گردیده در حالیکه در قریه مجاور آن هیچ کلینیکی وجود ندارد.
که در حقیقت افراد ساکن این قریه به طور غیر مستقیم مورد خشونت قرار گرفته اند:

خشونت علیه زنان :
روزبین المللی محو خشونت علیه زنان به منظور ادای احترام به خواهران زجردیده و همچنان شناخت جهانی خشونت جندر یا ارج گذاری از ۳ خواهر جمهوری دومنیکن ار سال ۱۹۳۰ الی ۱۹۶۰ در جریان دیکتاتوری بطور خشونت آمیزی به قتل رسیده بودند، مایه گرفته است.
از آن تاریخ به بعد این روز بین المللی محو خشونت علیه زنان را در بسیاری از کشور ها تجلیل مینمایند.

ولی امروز علما روانکاوا (( روانشناسی)) خشونت را در خانواده ها و جوامع بشری این طور بررسی میکنند.

جمعه، آبان ۱۴، ۱۳۹۵

جنگ قسطنطنیه نبرد خسرو پرویز با رومیان (۳۰)


از قرن ها قبل به اين سو، شمال ميان رودان ( بين النهرين)، شامات (سوريه کنونى) و فلسطين در اختيار ارتش روم بود و در حقيقت در كشمكش دايم بين ارتش هاى ايرانى و رومى ايرانيان تدريجاً اين بخش ها را جزو امپراتورى روم (و بعدها روم شرقى) پذيرفته بودند. اما در ۶۰۳ ميلادى اوضاع متفاوت بود. روم شرقى از طرفى تحت فشار فزاينده آوارها، گتها، فرانك ها و لمباردها (اقوام به اصطلاح بربر) قرار داشت و از طرف ديگر در ايران پادشاه پرقدرتى به نام خسرو پرويز بر سر كار بود.
خسرو پرويز در ۵۹۱ ميلادى با كمك سپاه روم توانسته بود تاج خود را از سردارى ياغى پس بگيرد و اكنون پس از ۱۲ سال به خونخواهى قتل موريس امپراتور مقتول روم، آماده نبرد با فاكس امپراتور جديد روم شد.
در ۶۰۵ ميلادى سپاه هاى ايرانى كليه استحكامات رومى در شمال ميان رودان و سپس غرب ميان رودان را فتح كرده و شهرهاى مهم حران و ادسا را تسخير نمود و سپس هيراپوليس و حلب امروزى را فتح كرد.
از آن طرف نيروهاى ايرانى در ارمنستان شروع به پيشروى كرده و كاپادوكيه و فريزى را گرفتند. در ۶۱۱ ايران فتوحات غربى خود را تكميل كرده و به دروازه هاى قسطنطنيه پايتخت روم شرقى رسيد و در ۶۱۴ بيت المقدس (يا اورشليم) را فتح كرد.
ارتش هاى ايران ظرف ۹ سال كليه نيروهاى رومى را جارو كرده و به مديترانه ريختند و در ۶۱۶ براى اولين بار پس از ۹۰۰ سال با عبور از صحراى سينا اسكندريه را در مصر تصرف كردند. شاهين براز سردار ايرانى نيز در سال بعد «كالسدون» را در مقابل قسطنطنيه (كنستانتين) را فتح كرده و ايران را به اوج قدرت خود پس از دوران هخامنشيان رساندند.
نتايج اين جنگ ها :
نتيجه نبردهاى ۱۵ ساله سبب شد كه طى سال هاى ۶۰۲ تا ۶۱۷ ناگهان امپراتورى ايران به قدرت اول جهان تبديل شود اين در حالى بود كه از ۸۰۰ سال قبل به اين سو قدرت غالب جهان روم بود و اكنون براى اولين بار رومى ها از نظر وسعت و جمعيت از ايران عقب افتاده و كاملاً منفعل شدند.
نبردهاى خسرو پرويز كه توسط دو سردار بزرگش شهر براز و شاهين براز رهبرى مى شد سبب منگنه شدن رومى ها شد چرا كه رسماً در همان زمان توسط آوارها تحت فشار بودند و وندال ها نيز شمال آفريقا را از چنگ روم در آورده بودند. اگر هرقل امپراتور لايق روم ظهور نيافته بود در ۶۲۰ ميلادى كار امپراتورى روم تمام بود.