دوشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۹۵

نبرد شاپور سوم معروف به ذوالاکتاف با اعراب (۲۷)


شاپور دوم که ملقب بود به شانه سنب ( ذوالاکتاف ) پس از جلوس بر تخت شاهنشاهی ايران تصميم گرفت به هجوم های اعراب و ويرانی ها آنان پايان دهد . قبايل عرب در نواحی فرات غربی و جنوبی روستاهای بسياری را ويران کرده بودند و آنجا را مبدل به چراگاه شتران خود نموده بودند و رونق کشاورزی و تمدن را از منطقه دور کرده بودند . از طرف ديگر عرب ها چندين بار در نبرد با روميان به کمک روميان شتافته بودند و با آنان عليه پادشاه ايران متحد شده بودند . اين در حالی بود که صدها سال شاهنشاهان ايران مناطق عرب نشين را جزوی از ايران ميدانستند و حق و حقوق آنان را محترم می شمردند و حتی به گفته طبری پادشاه ايران چنيدن بار اعراب را از آمدن قحطی نجات دادند و به کمک آنان شتافته بودند . شاهان گذشته اکثر با مدارا و هشدار دادن و سرکوب جزئی آنان با افراد متحجر عرب مقابله ميکردند . ليکن با همه اين موارد شاپور تنها راه در گرفتن زهره چشم و ترساندن آنان ديد و با اين ديد که بايد درسی به آنان بدهيم که برای ابد جرات نکنند بر عليه ما شورش کنند با آنان وارد نبرد شد . عربها ذاتا جيزی برای از دست دادن نداشتن و تنها راه نجات خودشان را نزديک شدن به شهرهای سبز و آباد ايران ميدانستند و هيچ بيمی از کشته شدن نداشتند . بنابراين قبل از نبرد - شاپور فرمان اخراج عربهای وحشی و مخرب را صادر نمود ولی آنان به مبارزه پرداختند و شاپور شيوخ عرب را دستگير کرد و برای درس عربت دادن به آنان از کتف آنان طنابی عبور داد . سپس لاشه های آنان را بر سر جاده های کاروانرو عرب آويخت تا همگان مشاهده کنند . اين لقب ذوالاکتاف که معنيش صاحب شانه ها می باشد از آنجا به وی داده شد . سپس قبايل بنی بکر و بنی تغلب را که با تشويق روميان وارد منطقه فرات شده بودند را از آنجا بيرون نمود و آنان را راهی بيابانهای شمال عربستان کرد . سپس تکشيل دولت مستقلی در جنوب فرات و شرق عربستان در مرکز حيره که از شهرهای مهم آن روزگار بود داد و فرماندار آنجا را که لقب مرزبان داشت را بر آنجا مستقر کرد تا با کوچترين تجاوز عربها به خاک پادشاهی ايران مقابله کنند . طبری می نويسد در نبردی سخت ميان ايرانيان و روميان هزاران عرب بر عليه ايران شمشير زدند که اين امر ناخشنودی ايران را در بر گرفت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر