به نوشته آريان (لوسيوس آريانوسLucius Arianus ) مورخ يونانی ـ رومی قرن دوم ميلادی متولد منطقه غرب استانبول، 23 ماه می سال ۳۳۴ پيش از ميلاد و به نوشته پلوتارك (فصل 16 كتاب زندگی اسكندر) سی ام می آن سال (هفت روز اختلاف پس از تطبيق تقويم ها) نيروهای ايران در شمال غربی قلمرو اين دولت و در كنار رود گرانيكوس (شمال غربی تركيه امروز و به فاصله ای كم از تنگه داردانل = هلس پونت) از سپاه اسكندر مقدونی كه از نظر شمار كمتر از آنان بود شكست خوردند، و شايد اين روز، نخستين «روز سياه» در تاريخ ايرانيان باشد. علت شکست اين بود كه اسكندر با تاكتيك نوينی كه براي افسران ايرانی تازگی داشت و نيز تسليحات نوظهور از جمله نيزه های بلند پنج متری وارد جنگ شده بود. به علاوه، آن دسته از نظاميان يونانی زبان اجير شده برای خدمت در ارتش ايران كه پنج هزار پياده سنگين اسلحه بودند وفاداری كامل نداشتند. در اين جنگ، تنها نيروهای محلی سه ساتراپي (استان) ايران در آناتولی مركب از 15 هزار سوار، 14 هزار پياده و پنج هزار مرسنر يونانی شركت كرده بودند، به علاوه 3 هزار سوار اعزامی ماد (کُرد) و اسكندر پنج هزار سوار و 25 هزار پياده داشت كه عمدتا مقدونی و ايلريايی (يوگوسلاوی - مناطق شرق دريای آدرياتيک) بودند. فرماندهی نيروهای ايران با دو ژنرال به نام های سپهرداد و تيرداد بود كه سپهرداد در نخستين برخورد دو نيرو كشته شد و سربازانش كه در قسمت راست جبهه می جنگيدند با مرگ او روحيه خود را از دست دادند.
مورخان نظامی دلايل شكست ايران را يكی ضعف اطلاعاتی ژنرالهای مستقر در آناتولی نوشته اند كه متوجه تجهيز نيروهای اسكندر به نيزه های بلند نشده بودند كه سواره نظام ايرانی در برابرشان آسيب پذير بود. ضعف ديگر را هم، غرور بيجای دو فرمانده نيروهای محلی ايران ذکر کرده اند كه از ستاد مركزی ارتش تقاضای اعزام نيروی كمكی نكرده بودند. اين دو ژنرال همچنين به توصيه قديمی داريوش بزرگ توجه نكرده بود ند كه تاكيد كرده بود در جنگهای دفاعی، تنها بايد از عنصر ايرانی استفاده شود كه می داند اگر شكست بخورد، ميهن و عزيزانش نابود خواهند شد، نه از مرسنر خارجی (نظامی مزدبگير). غرور دو ژنرال ايرانی كه اسكندر را ـ پيش از حمله دست كم گرفته بودند و درصدد كسب اطلاع از اسلحه و تاكتيك وي بر نيامده بودند عامل ديگر شكست در جنگ گرانيكوس به شمار آورده شده است که نخستين نبرد از سه درگيری نظامی ايران و اسكندر بود. ضعف مديريت داريوش سوم دليل اصلی شكستهای بعدی ايران قلمداد شده است.
اسكندر پس از پيروزی در گرانيكوس، به جای ادامه پيشروی به سوی مركز ايران، در حاشيه ساحل اژه و به موازات دريا به سمت جنوب پيش راند تا يونانی های تبعه ايران را به سوی خود جلب و وارد واحدهايش كند و داريوش سوم پيش از آن كه اسكندر به اين گونه تقويت شود جلوی او را نگرفته بود و ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر