شنبه، دی ۰۴، ۱۴۰۰

نبرد سرباز پارسی با سرباز برهنه ی یونانی


اثر یک مهر زیبای هخامنشی که در آن مرد سواره ی پارسی با یک جنگجوی برهنه ی یونانی در نبرد است.

مجموعه ی روزن - نیویورک

در این نگاره می توان دگرگونی های میان پوشش ایرانیان و پوشش یونانیان را دریافت.

سه‌شنبه، آذر ۰۲، ۱۴۰۰

شیخ و مست


مردی خواست به مسافرت برود،دختر مجردش را نزد امین مردم شهر و تنها شیخ و ملای آن شهر می برد تا به هنگام برگشت از او مواظبت کند.

شب شد و دختر دید شیخ بستر خود را بغل بستر خودش آماده کرد و خواست که بخوابد،دختر با زحمت توانست از دست شیخ فرار کند ،هوا خیلی سرد بود، دختر بعد از فرار هیچ لباس گرمی بر تن نداشت، توی راه دید که چند نفر دور آتیش جمع شدند… و دارند مشروب می خورند و حسابی مست کردند.

با خودش گفت، " اون شیخ بود می خواست باهام اون کارو بکنه "اینا که مست هستند، جای خود دارند. یکی از مست ها دختر و دید و به دوستاش گفت که سرتون به کار خودتون باشه، توی این صحبت ها دختر از شدت خستگی و سرما از حال میره و می افته.

یکی از مست ها میره دختر را بغل میکنه و میاره بغل آتیش تا گرم شه،یه کم بعد که دختر به هوش میاد می بینه که سالم و گرم هست و اونا دارند کار خودشونو میکنن.!

...میگه : یه پیک هم واسه من بریزین؛

می خوره و این شعر رو میگه :

از قضا روزی اگر حاکم این شهر شدم

خون صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد

ترک تسبیح و دعا خواهم کرد

وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد

تا نگویندکه مستان ز خدا بی خبرند!

جمعه، آبان ۲۸، ۱۴۰۰

پیشنهاد هایی برای اداره بهتر اتاق ایران امسال در پالتالک

پیشنهاد هایی برای اداره بهتر اتاق ایران امسال در پالتالک


اتاق " ایران امسال" به هیچ ارگان، حزب و یا سازمانی وابسته نبوده و هیچ شخص حقیقی را نمایندگی نمیکند. این اتاق بر اساس دیدگاه های آزادی خواهانه، حقوق بشر و سکولار شکل گرفته .

با توجه به نیازهای امر اداره اتاق " ایران امسال " و لزوم تنظیم رابطه میان ادمین ها و کاربران، موارد زیر بهتر است مورد توجه قرار گیرد.

۱- ایجاد فضای دوستانه و محترمانه از اساسی ترین اصول و پایه اتاق است و از همه دوستان تقاضا میشود در جهت این امر کوشا باشند.

۲- مدیریت اتاق همیشه با ادمینی است که اقدام به باز کردن اتاق میکند و تا زمانی که حضور دارد ادمین های دیگر حق دخالت در کار ایشان را ندارند مگر به درخواست خودش.
۳- ادمین ها بعد از باز کردن اتاق ترجیحا بهتر است یک متن بصورت شعر یا یک حرف نغز و یا یک موضوع برای صحبت کردن میان یوزرها تهیه  کنند.
۴- ادمین ها در زمان باز بودن اتاق بهتر است در جهت پیشرفت صحبتها و گرم کردن اتاق حضوری فعال داشته باشند.
۵- ادمین ها از بروز درگیری و مشاجره در فضای عمومی اتاق جلوگیری کنند و  با حفظ خونسردی کامل مشکل خود را در پی ام حل کنند.
۶- پیشنهاد می گردد ادمین ها به انتقاد یوزرها توجه و در انتقال آن به ادمینهای دیگر اقدام نمایند.
۷- هیچ کس به جز ادمین ها  حق وتو دیگران را ندارد و همواره الویت گرفتن مایک با مین ادمین  بوده و ادمین ها  دیگر هم میتوانند مایک دوم را کنترل کنند.
۸- بهتر است ادمین ها از برخورد شخصی با یوزر ها و دیگر ادمین ها بپرهیزند.
۹- ادمین در مدیریت اتاق استقلال کامل را دارد.

۱۰- چنانچه ادمینی به مدت طولانی (بیش از نیم ساعت) در اتاق نیست٬ بهتر است از ادمینی خارج شده تا کسی فرد دیگری وظیفه ادمینی را بر عهده گیرد.
۱۱- پیشنهاد می گردد اتاق همیشه باز بماند تا در لیست اتاقهای پالتالک دیده شود.

۱۲- از آنجایی که در بعضی از مواقع سخنرانان صحبت های ویژه ای دارند که نیاز به زمان بیشتری دارد٬ با هماهنگی با صاحب روم و ادمین وقت می توانید پس از تاٌیید٬ از زمان بیشتر بر خوردار گردید. پیشنهاد می گردد پیش از شروع صحبت ادمین وقت اطلاع رسانی کند.

تا زمانى كه خامنه اى و نظام متجاوز و فاسد و خونريزش ، ساقط و نابود نشود ، درد و رنج ملت ايران روز به روز افزون تر خواهد شد @ زمان ۵+۲
زنده باد ایرانی راستگو  @زندگی شما وقتی زيبا و شيرين خواهد شد که پندارتان، گفتارتان و کردارتان نيک باشد@ زمان ۵+۲

پنجشنبه، آبان ۱۳، ۱۴۰۰

معنی رنگ گل ها


رز قرمز: رز قرمز کم رنگ به نشانه «دوستت دارم» می باشد و رز قرمز پر رنگ به معنی زيبايی بی انتهاست.
رز زرد: امروزه رز زرد به معنی شادی و خوشحالی می باشد ولی در گذشته رز زرد معنی کاهش ميزان علاقه و وفاداری را داشت.
رز سفید: رزسفید به معنی عشق روحانی و پاک است و در دسته گل عروس به معنی احساس عاشقانه شادی آور و همچنین عشق مبارک و فرخنده میباشد. پاکی، معصومیت، سکوت، فروتنی و احترام دگر معانی آن است و با هدیه دادن این گل به طرف مقابل نشان خواهید داد که عشق و احترام شما نسبت به وی عمیق و خالصانه است.
رز ارغوانی: اين رز به معنی تمايل و اشتياق فرد به طرف مقابل می باشد.
رز نارنجی: رز نارنجی فریفتگی و دلباختگی را میرساند و گاه در معانی اشتیاق و آرزو نیز به کار میرود.
رز صورتی: رز صورتی کم رنگ به معنی تحسين، ستايش، وقار و شايستگی و زيبايي مي باشد و رز صورتی پر رنگ به معنی تشکر از طرف مقابل است.
گل شقايق: اميد، آرزو و عشق
گل بنفشه: وفاداری، پاکدامنی و فروتنی.
گل نسترن: به معنای آرزو ، همدلی است و تقاضای آنکه طرف مقابلتان دوستتان داشته باشد.
غنچه رز: نماد پاکی و زیبایی، جوانی و عشق نو پا است.
گل گلایل: گلایل به معنی به یاد کسی بودن است و به دریافت کننده خود شیفتگی و احساسات عمیق قلبی طرف مقابل را نشان میدهد.
گل ارکیده: گل ارکیده پیام آور عشق، زیبایی و خرد ورزی در جهان است. در چین این گل نشانگر خلوص و بیگناهی کودکان می باشد. ارکیده صورتی بیانگر عشق پاک و نوع بسیار مشهور آن کاتالیا (Cattalya) بیانگر جذابیت بیانتها بوده که بیشتر در روز مادر از آن در دسته های گل استفاده می شود.
گل نیلوفر آبی : به معنای حقیقت است.
گل سوسن سفید: به معنای دوشیزگی و پاکی است.
گل کاملیای صورتی: در آرزوی کسی بودن را میرساند.
گل رز سفید عروس : عشق مبارک و فرخنده
گل رز سیاه : مرگ
ترکیبی از گل رز سفید و سرخ : سازش ، اتحاد
گل رز کاملاً شکفته : من متعهد به تو هستم ، هنوز دوستت دارم
دسته گل رز : قدردانی
آنتوريوم: عشق ، علاقه و محبت
گل داوودی : تو دوست فوق العاده من هستی
گل نیلوفر آبی : حقیقت
گل نرگس : غرور ، خودبینی
گل بنفشه : اندیشه ناگفته ، سفر ، سفر بخیر ، پاکدامنی ، فروتنی
گل سوسن سفید : دوشیزگی ، پاکی
گل اقاقیا : عشق پاک ، عشق پنهانی
گل کاملیا صورتی : در آرزوی تو هستم
گل کاملیا قرمز : عشق تو همچون آتشی در قلب من است
گل کاملیا سفید : تو در خور پرستش هستی.
گل میخک : شیفتگی ، عشق زن ، ستایش ، بله
گل کاکتوس: پايداري، استقامت
گل قاصدک : وفاداری ، خوشبختی ، صداقت ، پیام آور عشق ، فراموشم نکن : خاطرات گذشته ، عشق ناب
گل نسترن : آرزو ، همدلی ، دوستم داشته باش
گل لاله : عاشق تمام عیار ، باور کن
کل نرگس زرد : احترام ، جوانمردی ، تا زمانی که تو در کنار من هستی خورشید بر من خواهد تابید
گل پامچال : بدون تو قادر به زندگی کردن نیستم
گل یاسمن : شادی ، شیرینی ، دلپذیری وقار
گل رزماری : یادآوری ، خاطرات ، یادگاری
گل آلاله : زرق و برق
گل آفتابگردان : ستایش ، غرور ، پرستش
گل مریم : لذت

پنجشنبه، مهر ۲۲، ۱۴۰۰

مورگان شوستر كه بود ؟


مورگان شوستر در دوره دوم مجلس شورای ملی برای ساماندهی امورمالی به ايران دعوت شده بود. او به اتفاق هيئت همراه، در تاريخ هشتم آوريل ۱۹۱۱ از نيويورك حركت كردند و در دوازدهم مه همان سال وارد تهران شدند. آمريكايی‌های جوان برای انجام وظيفه سازماندهی امور مالی ايران از نظر دولت ايران شايسته به نظر می‌رسيدند. سوابق آنها و وضعشان از نظر شغلی به قرار زير بود: «شوستر» سی و پنج ساله در واشنگتن وكيل بود و از ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۵ در اداره گمركات فيليپين و كوبا خدمت كرده و از ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۸ رئيس تعليمات عمومی فيليپين بود. سمت او در ايران خزانه‌د‌ار كل بود. «براس ديكی» سی ساله از ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۸ در گمركات فيليپين خدمت كرده و سمت او در ايران كارشناس مالياتی بود. «فرانك كی‌رنز» چهل و دو ساله از ۱۸۹۹ تا ۱۹۱۰ در گمركات فيليپين و كوبا خدمت كرده و سمت او در ايران رياست اداره ماليات بود. «چارلز مك كاسكی» سی و چهار ساله از ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۷ در گمركات فيليپين خدمت كرده و از ۱۹۰۷ تا ۱۹۱۱ در گمركات نيويورك به كار مشغول بوده و سمت او در ايران كارشناس درآمدهای مالياتی بود. «رالف هيلز» سی و شش ساله حسابدار بود كه به اتفاق شوستر در دانشگاه كلمبيا تحصيل كرده و سمت او در ايران مشاور مميزی و حسابرسی بود. شوستر در كتابی كه به نام «اختناق در ايران» نوشت ، عملكرد خود را در ايران موفق خواند .

به علت فقدان هرگونه نظم و قانون در امور مالی ايران، شوستر از مجلس تقاضا كرد قانونی را تصويب كند كه براساس آن به شخص شوستر به عنوان خزانه‌دار كل اختيارات مكفی در اداره امور مالی كشور داده شود و مجلس نيز در تاريخ سيزدهم ژوئن ۱۹۱۱ چنين قانونی را تصويب كرد. از اين مرحله به بعد، وظايف شوستر به علت مقاومت سفارتخانه‌های خارجی پيچيده‌تر گرديد. اين سياست‌ها توسط سفارت روسيه و برخی سياستمداران ايران هدايت می‌شد. به هر صورت شوستر ادعا كرد، موفق شده است امور مالی ايران را متمركز ساخته، وصول ماليات‌ها را در چارچوب منصفانه‌ای قرار داده و هزينه‌های دولت را از راه همين ماليات‌ها، بپردازد، من جمله هزينه‌هايی كه محمد عليشاه مخلوع جهت دفع حمله ترك‌ها و پرداخت ديون خارجی كشور پرداخته بود.
 

شوستر متوجه شد كه همكاری يك سازمان ژاندارمری برای وصول ماليات‌ها ضروری است و به اين منظور درصدد برآمد كه از سرگرد استوكس انگليسی برای فرماندهی اين سازمان استفاده كند. در اين موقع انگليس و روسيه به بهانه اينكه اين اقدام نقض قراداد ۱۹۰۷ است، با به راه انداختن آشوب، حكومت ايران را تهديد به دخالت نظامی كردند. بالاخره روسيه و انگليس از همكاری خودداری كردند و برای خنثی كردن اقدام ايران برای كسب استقلال كامل به نيروهای درنده‌خوی متوسل شدند. حكومت ايران در اكتبر۱۹۱۱ به شوستر دستور داد كه اموال دو برادر شاه را كه به تازگی در اقدام برای سرنگونی حكومت مشروطه شكست خورده بودند، توقيف كند.در اين مرحله مأمورين كنسولگری روسيه و قشون اين كشور مداخله كردند. اين برخورد بهانه‌ای شد كه دولت روسيه در دوم نوامبر، اولتيماتومی به ايران فرستاده و خواستار عذرخواهی ايران گردد. در همان حال كه قشون روسيه به شمال ايران وارد می‌شد مجلس اعتماد خود را در دوم نوامبر به شوستر اثبات كرد و به وی اجازه داد كه ده نفر آمريكايی ديگر را استخدام كند. حكومت ايران بعد از كمی مقاومت، توصيه انگليس را پذيرفت و در بيست و چهارم نوامبر در مقابل فشار روسيه تسليم شد و از آن كشور عذرخواهی كرد. اما پنج روز بعد، روسيه اولتيماتوم ديگری به ايران داد. درخواست‌های روسيه از اين قرار بود:

۱ـ اخراج شوستر و لكوفر (مردی انگليسی كه در استخدام خزانه‌داری كل بود). وضع ساير افرادی كه به خدمت هيئت شوستر درآمده بودند طبق شرايط ديگری تعيين خواهد شد.

۲ـ دولت ايران تعهد بسپارد كه بدون مشورت و رضايت سفارتخانه‌های روس و انگليس اقدامی جهت به خدمت گماردن افراد خارجی انجام ندهد.

۳ـ دولت ايران غرامتی به عنوان هزينه اعزام قشون به اين كشور بپردازد. مقدار و نحوه پرداخت غرامت بعد از رسيدن پاسخ ايران تعيين خواهد شد.

گرچه قشون روسيه به خاك ايران داخل شده و برای اشغال شمال اين كشور سازماندهی گرديده بود، مجلس به اتفاق آراء بر رد اولتيماتوم رأی داد. اما كمكی به ايران نرسيد و نتوانست در مقابل روس‌ها مقاومت كند و در بيست و چهارم دسامبر كابينه كودتايی عليه مجلس ترتيب داد و درخواست‌های روسيه را پذيرفت و شوستر در يازدهم ژانويه ۱۹۱۲ عازم كشور خود شد.

سه‌شنبه، مهر ۰۶، ۱۴۰۰

کاسه از آش داغتر


هر کس در انجام کاری بیشتر از ذی نفع وذی صلاح و مسئول دخالت وپافشارکند از باب تعریض وتمثیل گفته می شود: فلانی کاسه گرمتر از آش است و یا به اصطلاح دیگر: کاسه داغتراز آش است.

قبلا دراینگونه موارداصطلاح دایه مهربانتراز مادر به کار برده می شد ولی درعصر قاجاریه واقعه تاریخی جالبی عنوان این مقاله را مرادف اصطلاح مزبور قرار داده است که ذیلا به شرح واقعه می پردازیم:

درزمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار همه ساله یکروز از فصل بهاردر سرخه حصار تهران برنامه آشپزان با حضور شاه وخاندان سلطنت واعیان و اشراف کشور با تشریفات خاص وبرنامه مفصلی که در مقالات آش شله قلمکار وسبزی پاک کردن در این کتاب آمده اجرا می شده است که تمام امرا و صدورمملکت درپختن این آش کذایی کار و وظیفه ای بر عهده داشته اند.

یکی سبزی پاک می کرد، دیگری خس و خاشاک نخود و لوبیا را می گرفت یکی دیگر بادنجان پوست میکند، یکی هم هیزم زیردیگ می گذاشت.

خلاصه تمام اعاظم کشور از زن ومرد به کاری اشتغال داشته اند و در پیشگاه سلطان خودرا به نحوی خادم وخدمتگزار جلوه می داده اند!

یکی ازمواد اساسی برنامه آشپزان این بود که چون آش شله قلمکارکاملا طبخ و آماده می شد آن را در قدح های چینی بزرگ و کوچک می ریختند و به فراخور مقام و منزلت بین وزرا و امرا و رجال وهمسران شاه که افتخار حضور داشته اند تقسیم می کرده اند.

آن گاه سفره عریض و طویلی گسترده می شد. هرکس به جای خود که قبلا معین شده بود می نشست و از ظرف مخصوصش با تظاهر به کمال میل و اشتها تناول می کرد.

سرانجام هریک از مدعوین موظف بود قدح چینی را پس ازخوردن آش پر از سکه طلا و اشرفی کند و به حضور قبله عالم تقدیم دارد! به قول آقای دکتر احسان طباطبائی صاحب کتاب چنته درویش که در رابطه با این آش مورد بحث می نویسد :

"... دراینجا بر خلاف مثل معروف، که هرکس به قدر پولش باید آش بخورد اتفاقا هیچکس صد یک بلکه هزاریک پول تقدیمی آش نمی خورد و این پول را فقط برای افتخارتقرب به حضور ملوکانه تقدیم می نمودند و گاهی هم ناصرالدین شاه بر سر حال بود و به کسی خیلی لطف و مرحمت داشت واز او احوالپرسی می نمود ..."

آقای مرتضویان ضمن شرح اجمالی از جشن آشپزان راجع به ریشه ضرب المثل بالا چنین می نویسد :

"... رسم چنین بود که آن شخص پس از خوردن آش ، کاسه خودرا پر از اشرفی کرده نزد شاه بفرستد."

" با آنکه طبع بلند پرواز بشر زیادت طلب است و به هر جاه و مقامی باشد آرمان جلال و جبروت بیشتری دارد اما در این روز با آنکه مقام شامخی داشتند آرزو میکردند پست ترین مقام را داشته باشند وچون کاسه هر کس بزرگتر بود در این معامله زیادتر پول داغتر می شد می گفتند: کاسه از آش داغتر است."

سه‌شنبه، شهریور ۳۰، ۱۴۰۰

ساخت نخستین آب بند قوسی جهان در زمان ساسانیان

 
تاریخ پیدایی فن سدسازی در ایران و میانرودان قدمت زیادی دارد.نشانه هایی از سدهای باستانی که در این سرزمینها ساخته شده، هنوز هم پابرجای است.در دوره هخامنشیان سدهای بسیاری در بخشهای جنوبی و جنوب غربی ایران ساخته شد.علت توجه به این دو منطقه از کشور، نیاز مبرم این سرزمین ها به آب و آبرسانی بوده است.علاوه بر آن،در دوره هخامنشیان،آبرسانیهای مختلفی نیز در دیگر مرزهای ایران زمین و سرزمین های تابعه انجام گرفته است.
یکی از رودخانه هایی که از قدیم به رودخانه اروند می پیوسته، «دياله» بوده است. به دستور کورش هخامنشی سدی از خاک و چوب برای آبیاری، روی این رودخانه بسته شده بود که شبکه کانال ها را تغذیه می کرد. همچنین در زمان هخامنشیان نخستین کوشش درباره سدسازی روی دو رود اروند و فرات به عمل آمد.
استرابو، جغرافی دان یونانی سده اول میلادی در این باره چنین می گوید: «ایرانیان برای آنکه در هنگام یورش خارجیان از حرکت آنها به سمت بالای این دو رودخانه (دجله و فرات) جلوگیری کنند، بر روی آنها بند (سد)هایی ساخته بودند، ولی اسکندر وقتی به آنها رسید تا آنجا که می توانست آنها را ویران کرد؛ به خصوص بندهایی را که در جهت او قرار داشتند.»
در زمان هخامنشیان علاوه بر بندهایی که روی رودخانه های اروند و فرات ساخته شد، روی رودخانه کر در فارس نیز بندهایی برای آبیاری زمین های اطراف تخت جمشید ایجاد شد.
در زمان شاپور اول ساسانی، ارتش شکست خورده والرین رومی که مرکب از ۷۰هزار نفر بود به اسارت ایرانیان در آمد و شاپور از این اسیران برای ساخت ساختمانها در ایران استفاده کرد. یکی از این ساختمان ها، سد شادروان شوشتر است که بر رودخانه کارون بنا شده است. شوشتر که در کناره شرقی کارون بر روی ساحل سنگی ساخته شده، از زمان ساسانیان یکی از شهرهای عمده بوده است.؛
ابن حوقل در صورة الارض درباره شادروان شوشتر می گوید: «سرزمین خوزستان در محلی مستوی و هموار قرار گرفته و دارای آب های جاری است و بزرگ ترین آن، رودهای شوشتر است که شاپور ساسانی، شادروان سد معروف را در دروازه شوشتر بر آن ساخت تا آب آن بالا آمد و به ثمر رسید چراکه شوشتر در زمین مرتفعی قرار دارد».
یکی از بندهای دیگر که پس از سد شوشتر ساخته شد، سد اهواز بود که نشانه های آن هنوز هم به چشم می خورد. در ازای این سد بیش از ۱۰۰۰ متر و به احتمال 8 متر ضخامت پهنا داشته است. مقدسی، جغرافیدان اسلامی، درباره سد اهواز چنین می گوید:
میان این دو بخش اهواز را پل هندوان که با آجر ساخته شده پیوند می دهد ... روی این نهر (مسرقان) دولاب های بسیار است که فشار آب، آنها را می گرداند و ناعور» خوانده می شوند. سپس آب در کاریزها که در بالا نهاده شده می آید ... بستر رودخانه نیز از پشت جزیره ای به اندازه یک صد ارس به یک شادروان (دیواره ای) که از سنگ ساخته شده بر می خورد و بازگشته و دریاچه ای می شود با فواره های شگفت انگیز و به سد جویبار می افتد که به آبادیها می رود و کشتزارها را سیراب می کند.» ایشان در ادامه می گویند: «اگر شادروان نبود اهواز آباد نبود؛ چراکه در آن هنگام از آبهایش بهره برداری نمی شد. شادروان درهایی دارد که هنگام افزایش آب، آنها را باز می کنند ... صدای آب سرزیرشده از شادروان، در بیشتر سال، آدمی را از خواب باز می دارد.»
بیشتر سدهایی که در ایران باستان ساخته شده بودند از نوع سد وزنی بود که استواری و پایداری آنها از نیروی وزن تأمین می شد. مهندسان و سازندگان این سدها که به اصول ایستایی سدسازی آگاهی داشتند، برای بهره بری کامل از نیروی وزن و به منظور تأمین استواری و پایداری سد، تا جایی که ممکن بود، مصالح سنگین به کار برده و سدها را با ابعاد بزرگ می ساختند. البته در آن زمان که نیروی انسانی و مصالح هر دو فراوان و ارزان بود، این روش سدسازی از دیدگاه فنی و مهندسی کاملا آگاهانه به شمار می رفت.
علاوه بر سدهای وزنی، از حدود ۱۵۰۰ سال پیش نیز، سد قوسی در دوره های مختلف تاریخی در ایران ساخته شده است؛ امری که اروپای قرن هجدهم به ویژگی های آن پی برد. مهندسان ایرانی از دوران باستان با درک مهندسی خود به رفتار فیزیکی سد قوسی پی برده و در مواردی که زمین های دو طرف و زیر سد سنگی بود و می توانست رانش قوس را تحمل کند این نوع سد را می ساختند. باستانی ترین سد قوسی در دنیا، دژ باستانی ایزدخواست (سد ایزدخواست) از دوره ساسانی است.
این آثار که در راه اصفهان به شیراز در 11 کیلومتری جنوب اصفهان واقع شده، شامل قلعه، آتشگاه، پل، کاروانسرا و سد نزدیک آن است. سد ایزدخواست (یزدخواست) که در ده کیلومتری جنوب دهکده یزدخواست قرار گرفته، درازایش 65 متر، و پهنای آن نزدیک به 6 متر است. از ویژگی های این بند که تنها بخشی از آن برجای مانده، آن است که این سد از نوع «قوسی» بوده است.
سد ایزدخواست که می توان آن را نخستین سد قوسی شکل جهان دانست، از بناهای دوره ساسانی است. مصالح ساختمانی سد شامل سنگ لاشه، ملات گچ، ساروج، و نمای آن از سنگ تراشیده با اندود ساروج است. چنان که پیداست این بند برای جمع کردن آب های بهاری و جلوگیری از جریان سیل در منطقه ایزدخواست ساخته شده است. پیدایش فرم سدهای قوسی به دست ایرانیان مورد دیگری از قدرت خلاقه مردمان این سرزمین است که در عین رواج سنت های مهندسی پیشین و گسترش آنها، پدیده ای جدید در انجام فعالیت های مهندسی به وجود آورده و به پندارهای نو جان بخشیدند. در برخی از موارد، نوآوری های ایرانیان در تاریخ مهندسی ثبت شده و نام ایرانی آن بر روی اثر باقی مانده و در موارد دیگر به علت ناقص بودن آگاهیها و اغراض بررسی کنندگان تاریخی، ارزش واقعی سهم ایرانیان در پایه گذاری روش ها، سبک ها و آثار مهندسی نادیده گرفته شده است. درباره تاریخ سدسازی، با مقایسه آثار به جا مانده و بررسی های تاریخی دقیق می توان به این نتیجه رسید که ابداع سد قوسی به دست ایرانیان بوده و اولین بار سدهای قوسی در این سرزمین ساخته و از آنها بهره برداری شده است.
جلیل عرفان منش – حیات فرهنگی ایرانیان

یکشنبه، مرداد ۱۷، ۱۴۰۰

کوی رندی


باقر خان سردار ملی با همه تلاشهايی كه در راه مشروطه كرد و با همه همدليهايی كه با ستارخان سالار ملی داشت گاهی اوقات نااميد می شد و سبب اين نااميدی برخی رفتارهايی بود كه بعضاً از دولتمردان و سياستمداران سر می زد. يك بار كه خيلی رنجيده خاطر شده بود و قصد داشت خود را از غوغای مشروطه كنار بكشد و گوشه خلوتی بگزيند تا عمر گرامی را به عافيت بگذارند جمعی از مردم پاپی اش شدند؛ كه آخر با اين همه نيكنامی و توفيق در ميدان مبارزه و نبرد حيف نيست خود را كنار بكشی؟

می گويند باقر خان پس از تأملی طولانی و سكوتی دردناك در پاسخ آنان می گويد: شما خودتان خوب می دانيد كه رستم دستان با آن يد بيضا و با آن يال و كوپال و با آن "گرز گران" و خدماتی که كرد! آخر سر، اين مردم حق ناشناس عكسش را در حمام ها می كشند. حالا خدا می داند كه اجر و پاداش مرا چطور خواهند داد و عكس مرا در كجا خواهند كشيد!

جمعه، تیر ۲۵، ۱۴۰۰

جنگ اصلان دوز چهارمین جنگ عباس میرزا با روسیه


با قتل سیتسیانف فرماندهی سپاه روسیه به عهده گودوویچ افتاد (این دوران همزمان است با فعالیت های ژنرال گاردان در تقویت نظامی ایران). گودوویچ در سال ۱۲۲۳ ه. ق به صورت ناغافل به ایروان حمله برد. اما شکست خورد و برگشت. عباس میرزا برای تنبیه سپاه روسیه از تبریز به نخجوان رهسپار شد و طی چند نبرد در اطراف شهر ایروان و دریاچه گوگچه سپاهیان روس را مغلوب کرد. در سال ۱۲۲۵ه .ق. حسین خان قاجار حاکم ایروان علیه روس ها شورش کرد و جمع زیادی از روس ها را به اسیری گرفت و عازم تهران کرد. این روزها (۱۲۲۶- ۱۲۲۵ه .ق) مقارن با خروج گاردان از ایران و ورود هیات نظامی انگلیسی به ایران است. در این زمان روس ها خواستار صلح با ایران شدند که شرطشان این بود که مکان های متصرفه در تصرف آنها بماند و نیز ایران به آنها اجازه عبور از داخل کشور برای حمله به عثمانی را بدهد که دولت ایران این تقاضا را نپذیرفت. پس از ورود سرگرد اوزلی به علت رابطه دوستی که میان انگلیس و روسیه ایجاد شده بود در پی آن شد که بین ایران و روسیه، صلح برقرار کند و خواستار آن بود که افسران انگلیسی که در سپاه ایران بودند از جنگ با روسیه دست بردارند. عباس میرزا چون اصرار داشت جنگ ادامه یابد، جنگ ادامه یافت و سپاه ایران در محل اصلاندوز کنار رود ارس مقیم شدند. در این هنگام روس ها غافلگیرانه به اردوی ایران حمله کردند. اگرچه سپاه ایران مقاومت زیادی نشان دادند اما به علت اختلافاتی که بین سپاه ایران پیش آمد، نیروهای ایرانی مجبور به عقب نشینی به سمت تبریز شدند. فرمانده سپاه روسیه پس از فتح اصلاندوز، آذربایجان را از هر دو طرف مورد تهدید قرار داد. در این زمان ترکمانان خراسان شورش کردند. در این میان شاه ایران که درصدد آماده کردن سپاهی برای سرکوب نیروهای روسی بود به علت اوضاع ناآرام در چند جبهه تقاضای صلح کرد.

شکست ایران در جنگ اصلاندوز و شورش های محلی، فتحعلی شاه را مجبور به صلح با روس ها کرد. میرزا ابوالحسن ایلچی به عنوان نماینده و سرگور اوزلی نیز به عنوان واسطه از تهران عازم روسیه شدند. دولت روسیه نیز چون در این زمان سخت گرفتار درگیری و کشمکش با ناپلئون بناپارت بود از رسیدن سفیر روسیه و تقاضای صلح استقبال کرد. قرارداد صلح در قریه گلستان از محال قره باغ منعقد شد. این عهدنامه به وساطت سرگوراوزلی، نماینده روس یرملوف و نماینده تهران میرزا ابوالحسن خان ایلچی به تاریخ ۲۹ شوال (۱۲۲۸ه .ق) در یازده فصل امضا شد.
عهدنامه گلستان یکی از شوم‌ترین معاهداتی است که در تاریخ ایران به امضا رسیده و اولین عهدنامه شومی است که اولیای ایران از شدت بی خبری با یک دولت اروپایی بسته اند. این عهدنامه سبب شد که روس ها در بدترین شرایط جنگ فرانسه بودند، از گرفتاری های ایران آسوده شده و همچنین سرزمین های جدیدی به متصرفات خود درآورند. عهدنامه گلستان سبب شد برای اولین بار مرزهای طبیعی ایران تغییر کند و تمام نواحی شمال رود ارس از دست ایران خارج شود.

سه‌شنبه، تیر ۱۵، ۱۴۰۰

نام ایران بر روی سکه در دروان نادر شاه


سکه‌ای که زمان نادر شاه افشار در اصفهان ضرب شد، روی آن نوشته:

سکه بر زر کرد نام سلطنت را در جهان........نادر ایران زمین و خسرو گیتی ستان

می‌گویند برای اولین بار واژه ''' ایران زمین ''' توسط نادر و در این سکه به کار رفته است.

یکشنبه، خرداد ۳۰، ۱۴۰۰

داستان زعفران چینی ها و غیرت ایرانی


در ساختن كاروانسرای زعفرانيه‌ی نيشابور كه هنوز ويرانه‌های آن ميان نيشابور و بيهق (سبزوار)‌ برپاست، ياد می‌كنند كه بازرگانی چينی برای آن‌كه رونق بازار چين را به رخ بازرگانان ايرانی كشد، يك كاروان زعفران به ايران گسيل داشت و به كاروانسالار فرمود كه هر آينه زعفران را به كسی بفروشد كه يك‌جا توان خريد آن را داشته باشد؛ و بازرگان كه از راه شمال شهرهای ايران را پيموده بود و خريدار نيافته بود و به هرکجا که می رسید خودنمایی نموده و می گفت که در ایران کسی توان خرید زعفران های ما را نداشت!
هنگام بازگشت، در نيشابور به جايی رسيد كه بازرگانی كاروانسرايی می‌ساخت. از وی چگونگی را پرسيدند و او داستان را باز گفت. بازرگان نيشابوری را غيرت به جوش آمد و زعفران را يكجا از او بخريد و بفرمود تا در زير پی ساختمان كاروانسرا ريزند! به كاروانسالار گفت به چين بازگرد و بگو كه كاروان زعفران شما را در ايران در گل پی كاروانسرا ريختند ... نام اين كاروانسرا زعفرانيه گرديد و سده‌ها از آن بوی خوش زعفران می آمد.

شنبه، خرداد ۰۸، ۱۴۰۰

مراقب صحبت هايمان باشيم


همه ما در طول روز در کنفرانس، جلسه، دانشگاه و يا حتی در جمع خانوادگی در حال صحبت کردن هستيم، شايد برای همه ما پيش آمده باشد بعد از صحبت کردنمان در مورد نوع رفتارمان مورد قضاوت ديگران قرار بگيريم.

يک روانشناس عمومی در رابطه با تاثير صحبت کردن بر نوع رفتار، گفت: هر واژه يا اصطلاحی که در صحبت کردن با ديگران بکار می گيريم، در معرفی ما به ديگران و برداشت آنان از شخصيتمان موثر است، در حقيقت با نوع کلام خود می توانيم ديگران را جذب کلام و درپی آن شخصيتمان کنيم يا برعکس اطرافيان را از خود دور کنيم.

وی افزود: برخی معتقدند؛ کسانی که صدای آرام دارند، ممکن است به مرحله ای رسيده باشند که نيازی به ايجاد جنجال نداشته باشند، زيرا آنان از آرامش درون بهره می برند.

وی اظهار داشت: گاهی هم ممکن است افرادی که صدای آرام را در کلام خود به کار می گيرند، جزء افرادی باشند که مورد آزار و اذيت صدای بلند اطرافيان قرار گرفته و از ترس آنکه مانند آنها شوند، از ايجاد صدای بلند خودداری می کنند.

وی خاطرنشان کرد: در برخی از موارد صدای بلند نشانه شخصيت منفی افراد است و گاهی از آنان به عنوان گستاخ يا بددهن نام می برند.

از سوی ديگر، اين نوع صدا نشان دهنده شادی، غرور و جوانی هم به حساب می آيد. البته اگر اين بلندی صدا با لحن تحکم آميز بياميزد و به کلام ما جنبه دستوری بخشد، خود نوعی اختلال در ارتباط با ديگران محسوب می شود.

وی تصريح کرد: نوع صحبت کردن هر فرد به خانواده، فرهنگ و چگونگی تربيت افراد، مدرسه، رسانه های جمعی و ... باز می گردد. همگی بخشی از دايره لغات او را می سازند تا در آينده و زمانی که وارد جامعه شود، آنها را در طرز صحبت کردنش بکار گيرد.

گفتني است؛ به قول قديمی ها "تا مرد سخن نگفته باشد/ عيب و هنرش نهفته باشد" پس بايد يادمان باشد، در بسياری موارد برمبنای نوع صحبت کردنمان، مورد قضاوت ديگران قرار می گيريم. پس بهتر است در اين زمينه تمرين کنيم تا صحبت کردنمان معقول تر و شنيدنی تر باشد.

شنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۴۰۰

محمد زکریای رازی

تاریخ تولد : ماه شعبان سال ۲۵۱

تاریخ درگذشت : ماه شعبان سال ۳۱۳

رازی : هرگاه طبیب بتواند بیمار خود را با غذا درمان کند به سعادت رسیده است

بیوگرافی و زندگینامه

نامش محمد ، نام پدرش زکریا و کنیه اش ابوبکر است . تمامی مورخان از وی به نام " محمد بن زکریای رازی " در کتاب های خود یاد کرده اند . " ابوریحان بیرونی " تاریخ تولد وی را در ماه شعبان سال ۲۵۱ و تارخ وفات وی را در ماه شعبان سال ۳۱۳ هجری قمری ذکر کرده است . وی در ده سالگی پدر خود را از دست داد و به دنبال آن در شهر " ری " که یکی از مراکز علمی آن روزگار و دارای مکاتب ، مساجد و حلقه های درسی بسیار بود ، به تحصیل ریاضیات ، فلسفه، نجوم و ادب پرداخت و در حین آموختن این دروس به علم شیمی نیز روی آورد . او " جابر بن حیان " را استاد خویش در علم شیمی می داند . رازی برای ساختن " حجرالفلسفی " که مس را تبدیل به طلا می کند ، زحمات زیادی کشید و در این راه چشم وی که در معرض بو ها و گاز های تند و تیز کیمیا بود آسیب دید .
وی در سنین بالا ( احتمالا در ۳۰ سالگی ) آموختن علم طب را آغاز کرد .آموختن مقدمات طب را در ری آغاز و سپس به بغداد مسافرت کرد ، زیرا در قرن سوم هجری شهرت بغداد در ترجمه کتاب های طبی و سایر علوم زیاد بود و تاسیس بیمارستان ها و قدرت خلفای آن زمان که تمام دانشمندان را در بغداد جمع کرده بودند ، فضای خوبی برای آموختن علم طب پدید آورده بود . وجود دانشمندانی مانند " یعقوب بن اسحاق کندی " و " اولا د بختیشوع " که در " بیمارستان هارونی " به تدریس این علم مشغول بودند ، بغداد را مرکز علم طب کرده بود . بنابراین رازی نیز بدین مرکز روی آورد . مسافرت وی به بغداد در نیمه دوم قرن سوم هجری انجام شد ا ما مدت اقامتش در این شهر بطور قطع معلوم نیست .
رازی طب را از طریق مشاهدات و ملاحظات بالینی آموخت و در این قسمت وقت بیشتری صرف کرد . این امر از آثار و تالیفات وی مشهود است . او طب را مستقیما تحت نظر استادی نیاموخته ، بلکه با مد د نبوغ کم نظیرخویش و با تکیه بر تجارب بیمارستانی ومطالعه کتب به این مهم دست یافته است . رازی در بغداد مقام و محل معتبری داشته و طبابت بغداد را قبضه کرده بود ، به دلیل همین شهرت مورد حسادت و کینه ورزی پزشکان آن دیار قرارگرفت وهمین وضعیت او را مجبور به ترک بغداد کرد . رازی در سال ۲۹۰ هجری قمری به ری بازگشت و بیمارستان ری را تاسیس کرد و شخصا ریاست آن را به عهده گرفت . بیمارستان شهر ری علاوه بر آن که مانند بیمارستان های امروزی محلی برای درمان بیماران بوده ، مرکز دانشمندان ، حکما و پزشکان نیز محسوب می شده است . رازی در بیمارستان ، مجلس درس بزرگی داشت که روز ها در آن به تدریس مشغول بود . بیمارانی که به بیمارستان مراجعه می کردند ، ابتدا توسط شاگردان درجه آخر وی معاینه می شدند واگر آنها از تشخیص عاجز می ماند ند ، شاگردان بالاتر بیمار را معاینه می کردند و به همین ترتیب اگر این دسته نیز اظهار ناتوانی می کردند طبقه بالاتر ، تا آن که رازی خود بیمار را معاینه کرده ، بیماری را تشخیص می داد و سپس آن را برای شاگردانش شرح می داد و به این ترتیب " علم الا مراض " و " علا ئم الامراض " را تدریس می کرد .
رازی همه کس را لایق طبابت نمی دانست و عقیده داشت که طبیب باید دارای خصوصیات و صفات ویژه ای باشد که با داشتن آنها و تزکیه نفس و روحیات مخصوصی بتواند نام طبیب بر خود نهد و پس از آن نیز هر طبیبی نمی تواند حاذق باشد بلکه باید مراحلی را طی کند تا شایستگی نامیده شدن به عنوان طبیب حا ذ ق را داشته باشد . در آن زمان کسانی که طب را می آموختند لااقل باید ده علم د یگر را نیز می دانستند که در راس آنها فقه ، حدیث ، و علم الاخلاق بوده است . رازی برای شاگردانش کتابهایی مثل " سر الطب " ، " محنه الطبیب " و " خواص التلا میذ " و امثال اینها را به رشته تحریر در آورد تا ایشان را به اسرار پزشکی آگاه سازد و این امر نشانگر علاقه اوبه آیین وسنت پزشکی بوده است . وی عقیده داشت که طبیب باید در آیین و سنت پزشکی ، اخلاق طبی و وظایفش کوشاباشد و این موارد رادر کتاب " خواص التلا میذ " ذکر نموده است .

نظری به مقام و آرای طبی رازی:
می دانیم مد تی را که رازی برای فراگیری علم طب صرف کرد، کم بود،اما در این مدت کم رازی توانست آرا واعمالی فوق العاده علمی و متین را در طب وارد سازد . این مطلب از مزایای مهم کار وی محسوب می شود که در مدتی کوتاه توانسته ابتکارات کم نظیر یا بی نظیری از خود در طب جهانی به یاد گار گذارد . وی در باره مزاج ها و ارکان اربعه ( در طب قدیم شامل خاک ، باد ، آب و آتش ) و اسطقسات( جمع اسطقس به معنی عنصر که ماده اصلی هر شیی است ) و اخلاط و امثال آنها نظرات علمای قدیم را قبول داشت ولی بر اساس مهارت و تجارب خود به اطلا عات موجود در باره آنها افزوده است . به طور خلاصه رازی در باره موضوع های بالا مانند بقراط ، جالینوس و پزشکان یونانی می اند یشید . وی در مورد بیماری ها و نشانه شناسی آنها نیز از رویه یونانیان وترجمه کتب آنان پیروی می کرد ، منتهی شخصا آرا وتجربه های بسیار دانشمندانه خود را به آنها وارد کرد و بسیاری از امراض را که تا آن موقع ناشناخته و یا کم شناخته شده بودند ، روشن ساخت ( مخصوصا بیماری های عفونی و آبله وسرخک ).

 آرای رازی در باره تشریح و وظایف اعضا :
آنچه مسلم است تا دوران رازی تشریح جسد انجام نشده بود ولی از آثار وی چنین بر می آید که ازدانش تشریح نیز بی بهره نبوده ، بدین معنی که تشریح بر روی میمون را به احتمال قوی انجام داده است زیرا برای امتحان دارو ها با میمون سر وکار داشته است . رازی در کتاب " منصوری " تمام اعضا را ذکر وآن ها را تشریح کرده و شرح هریک را جداگانه و مشروح بیان می کند . وی در این کتا ب از " منافع اعضا " ( فیزیولوژی ) اندام ها نیز صحبت کرده است .
او می گوید : " خداوند عالم، مغز را مرکز ومبنای حس و حرکات ارادی خلق کرده اما برای آن که عصب حسی به قسمت های پایین بدن برسد یک مسیر طولا نی طی می کند و برای این قسمت خالق انسان در پایین جمجمه سوراخی آفریده که از آن نخاع شوکی خارج می شود. این سوراخ توسط ستون فقرات و از طرف مغز توسط جمجمه به بدن محکم شده است . برای حس دادن به اعضا و جوارح و اندام ها که در جلو واقع شده اند از سوراخ های فقرات ، اعصاب خارج شده و حس و حرکت به اعضا می رسد . اگر ضربه شد ید به ستون فقرات و نخاع شوکی وارد شود به طوری که نخاع را ضایع کند فقط آن قسمتی که در پایین محل ضربت واقع شده است و قسمت هایی که اعصاب بدانها منتهی می شوند حس و حرکت خود را از دست می دهند ."
رازی در باب عضلات بدن می گوید : " حجم بدن که به نام عضلات و گوشت بدن موسوم است ، برحسب قسمتی که باید حرکت کند متناسب است . ایضا طرز قرار گرفتن و جهت عضلات نیز به سمتی که حرکت می کنند متناسب است . آفرید گار برای آن که این عضلات مرتب حرکت کنند در انتهای آنها استطاله(زایده) هایی به نام وتر خلق کرده است . "
به عقیده" ام. رنو " رازی در تشریح بر سایر پزشکان و تشریح کنندگان اسلامی برتری دارد . در باره مقام رازی جمیع مورخان متفق القول وی را حجت جهان پزشکی در دنیای متمدن اسلام و غرب ( تا قرن هفدهم در اروپا ) دانسته اند . قاضی صاعد اندلسی در کتاب خود به نام " طبقات الاهم " ، رازی را" پدر طب عرب " ود یگر محققان نیز وی را " جالینوس طب عرب " لقب داده اند .

در اصول مداوا بیماری های داخلی :
رازی در باره درمان بیماری ها و اصول مداوای آنها، کاملا پیرو آرای اساتید قبل از خود بوده است ، اما آرایی که وی ابراز و تجاربی که کسب می کرده قابل توجه است . درمان رازی مبتنی بر سادگی و مداوا با دارو های مفرد بوده است . رازی اسراف در دارو را بسیار مضر می داند و برای اولین بار این نکته را ثابت کرده است که اسراف در مصرف ادویه به ضرر بدن است و نتیجه صحیح برای بیمار ندارد . بدین جهت وی عقیده داشته است که تنها در صورت احتیاج و ضرورت داروی مرکب به مریض بدهند . وی می گوید" هر گاه طبیب بتواند بیمار خود را با غذا درمان کند به سعادت رسیده است . "
رازی برای رفع سردرد امساک از شراب و گوشت و مالش عطر را توصیه می کند و هر وقت کسالت دوام یابد قرص مخصوص از حنظل ، سقمونیا و تربد تجویز می کرد .
رازی در باره سکته اطلاعات مفیدی از خود به یادگار گذاشته و درمان آن را فصد و حجامت معرفی کرده است . در بیماری های پوست و عفونت های انگلی جیوه را به شکل مرهم در آورده و از آن استفاده می کرده است ، و در درمان بیماران به تلقین بسیار اعتقاد داشته و آنها را به این طریق درمان می کرده است .
رازی اولین طبیبی است که در طب ، طریقه و ادعای اطبای پیش از خود مبنی بر تشخیص آبستنی از راه دیدن ادرار را رد کرد و ثابت کرد که با دیدن ساده ادرار و معاینه ظاهر آن بدون آزمایش نمی توان بیماری ها و آبستنی را تشخیص داد . رازی اولین طبیب در جهان پزشکی است که سل مفصلی انگشتان را شناخته و آن را توصیف کرده است
 
داروسازی :
رازی پس از کشف الکل و جوهر گوگرد و شناسایی خواص این دو ماده فصل جد یدی در دارو شناسی و دارو سازی اسلامی وارد کرد و با این دو ماده بسیاری از استحصالات دارویی و شربت ها و سایر ترکیبات راساخت و از این راه خد مت بزرگی به عالم طب کرد ، در حقیقت باید گفت اگر جانب طب و شیمی را در مورد رازی کنار بگذاریم وی دارو شناس و داروساز ماهری بوده است . دارو هایی که رازی برای بیماران خود تهیه می کرده فراوان است ، از جمله وی شربتی مرکب از مربای لیمو و یا انگور فرنگی که با صندل سفید و کافور مخلوط می شده تهیه می کرده و از شربت ترشی که از سرکه یا شیره انار و آب لیمو و آب غوره و آب انگور فرنگی و توت شالی ( شاه توت ) و کاهو و تر خوانه و عناب و عدس و کافور بوده در تب های دائمی استفاده می کرده است . نیز مرهمی مرکب از سفید اب و پیه به نسبت یک پنجم را برای خشک کردن جراحات و زخم ها به کار می برده است.

اودر کتاب آبله و سرخک طی فصول چندی دستور های غذایی و نسخه هایی فراوان با شرح و بسط کامل در باب جلوگیری و درمان و پس از درمان آبله و سرخک آورده است که بسیار جالب اند .
تالیفات رازی در علوم مختلف از جمله طب ، دارو شناسی ، فلسفه ، حکمت طبیعی ، کیمیا ، نجوم ، هیات ، الهیات و علوم دیگر قریب به ۲۷۳ مورد است که بیشتر از صد عنوان آن در زمینه پزشکی است و به این دلیل که تمام تالیفات وی به زبان عربی است اروپائیان او را " جالینوس عرب " نامیده اند .

     منبع :
تاریخ طب در ایران پس از اسلام ، تالیف دکتر محمود نجم آبادی

شنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۴۰۰

قمپز در کردن


دمی ذاتا خوش دارد که از خود تعریف کند و به بعضی از اعمال و رفتار خود جنبه شاهکار وپهلوانی بدهد و گمان می برد اگرحرفهای گنده بزند وکارهای مهمی را بر خلاف حقیقت به خود نسبت دهد حقیقت مطلب همیشه مکتوم می ماند و رازش از پرده بیرون نمی افتد در حالی که چنین نیست

و قیافه حقیقی این گونه افراد مغرور خودخواه به زودی نمودار میگردد.

اینجاست که حاضران مجلس وشنوندگان به یکدیگر چشم می زنند و می گویند: یارو قمپز در می کند. یعنی حرفهایش توخالی است، پایه و اساسی ندارد. بشنو وباور مکن.

خلاصه قمپز در کردن به گفته علامه دهخدا به معنی:" دعاوی دروغین کردن ، بالیدن نابجا و فخر و مباهات بی مورد کردن " است.

اگرچه قمپوز لغت ترکی است و در لغتنامه دهخدا به معنی آلتی موسیقی از ذوات الاوتار است اما بر اثر تحقیقات ومطالعات کافی، قمپوز توپی بود کوهستانی و سرپر به نام قمپوز کوهی که دولت امپراطوری عثمانی در جنگهای با ایران مورد استفاده قرار میداد.

این توپ اثر تخریبی نداشت زیرا گلوله در آن به کار نمی رفت بلکه مقدار زیادی باروت در آن می ریختند و پارچه های کهنه و مستعمل را با سنبه در آن به فشار جای می دادند و می کوبیدند تا کاملا سفت و محکم شود. سپس این توپها را در مناطق کوهستانی که موجب انعکاس و تقویت صدا می شد به طرف دشمن آتش می کردند. صدایی آنچنان مهیب و هولناک داشت که تمام کوهستان را به لرزه در می آورد و تا مدتی صحنه جنگ را تحت الشعاع قرار می داد ولی کاری صورت نمی داد زیرا گلوله نداشت.

در جنگهای اولیه بین ایران و عثمانی صدای عجیب و مهیب آن در روحیه سربازان ایرانیان اثر می گذاشت و از پیشروی آنان تا حدود موثری جلوگیری می کرد ولی بعدها که ایرانیان به ماهیت و توخالی بودن آن پی بردند هرگاه صدای گوشخراشش را می شنیدند به یکدیگر می گفتند:" نترسید قمپوز درمی کنند." یعنی تو خالی است وگلوله ندارد.

کلمه قمپوز مانند بسیاری از کلمات تحریف و تصحیف شده رفته رفته به صورت قمپز تغییر شکل داده ضرب المثل شده است.

جمعه، فروردین ۱۳، ۱۴۰۰

نخستین بار که زن ایرانی پای صندوق رای رفت


۱۵ مهرماه ۱۲۸۵ شمسی زمانی که اولین مجلس شورای ملی، قانون انتخابات را تصویب و زنان را در کنار مهجوران از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم کرد، مبارزات زنان برای به دست آوردن این حق آغاز شد.

شاید همه کم و بیش ماجرای کشته شدن یک زن در جریان ناآرامی‌های پس از انقلاب مشروطه را شنیده باشیم. زمانی که در یکی از محلات مرکزی تهران یک روحانی طرفدار دربار در حال سخنرانی علیه مشروطه بود، زنی از میان حضار اسلحه‌ای از زیر چادرش درآورد و مستقیم به سوی روحانی شلیک کرد. این زن دقایقی بعد توسط جمعیت کشته شد.

در استان آذربایجان نیز پس از درگیری بین طرفداران و مخالفان مشروطه، جسد ۲۰ زن که لباس مردانه به تن داشتند پیدا شد.

این دو حکایت به اضافه صفحه‌ها سند و روایت دیگر همه نشان از آن دارند که زنان سهم قابل اعتنایی در انقلاب مشروطیت داشتند. اما ۱۵ مهر ۱۲۸۵ شمسی زمانی که اولین مجلس شورای ملی تشکیل و قانون انتخابات تصویب شد، زنان دریافتند که مردان مجلس نشین، بی توجه به تلاش‌های زنان برای راه یافتن آنان به مجلس، آنان را همپای جنایتکاران، اشخاص معروف به فساد عقیده و ورشکستگان به تقلب و تقصیر، از حق رای دادن محروم کرده‌اند.

زنان اما ساکت ننشستند. "انجمن غیبی نسوان" به ریاست صدیقه دولت آبادی اولین انجمن زنان بود که به این مسئله اعتراض کرد. این اعتراض زمانی صورت گرفت که بیشتر گروه‌ها و انجمن‌های زنان نیروی خود را بر آموزش و حق تحصیل گذاشته بودند و مشارکت سیاسی زنان جزو خواست‌های اولیه آنان نبود.

علیرغم این اعتراضات، یک سال بعد در ۱۴ مهر ۱۲۸۶ مجلس شورای ملی متمم قانون اساسی را تصویب و زنان را قانونا از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم کرد.یک سال بعد مجلس توسط محمدعلی شاه به توپ بسته شد و تا ۲۲ تیر ۱۲۸۸ هم بسته ماند.

دور دوم کاری مجلس اما باز هم نتیجه‌ای برای زنان نداشت. در سال ۱۲۸۹ قانون انتخابات تصویب شد. در این قانون اولین گروهی که از حق رای محروم شد زنان بودند و پس از آن کسانی که خارج از رشد طبیعی بودند.

زنان اما این بار هم کوتاه نیامدند؛ گروه‌هایی از زنان با مدافعان حق رای در انگلیس تماس‌هایی برقرار کردند و خواهان دخالت دولت انگلیس در این زمینه شدند هرچند با پاسخی ناامیدکننده از زنان انگلیسی روبرو شدند، چه آنان خود هنوز به این حق دست نیافته بودند.

در میان مردان هم بودند کسانی که بر این حق زنان لااقل آگاهی داشتند. تاریخ اما در این میان نام حاج محمدتقی وکیل الرعایا نماینده مردم همدان در مجلس شورای ملی را از همه پررنگ‌تر کرده است. او اولین مردی بود که از تریبون مجلس در دفاع از حق رای زنان سخن گفت.

نطق وکیل الرعایا در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۲۹۰ شمسی در مجلس شورای ملی با مخالفت‌های زیادی روبرو شد. سید حسن مدرس یکی از سرسخت ترین این مخالفان بود. او طی نطقی در مجلس در پاسخ به سخنان وکیل‌الرعایا گفت: «خداوند قابلیت در اینها (زنان) قرار نداده است که لیاقت حق انتخاب را داشته باشند. در حقیقت نسوان در دین ما تحت قیمومیتند و ابدا حق انتخاب نخواهند داشت».

صدیقه دولت آبادی هم مجله "زبان زنان" را در سال ۱۲۹۹ تبدیل به تریبونی برای دفاع از حق رای زنان کرد.

دوران رضا شاه؛ دوران اصلاحات بدون حق رای

رضا شاه از زمان در دست گرفتن قدرت در سال ۱۲۹۹ حتی پیش از آن که بر مسند پادشاهی بنشیند، شروع به انجام اصلاحات ساختاری کرد. پس از رسمی شدن سلطنتش نیز که دیگر دستش بازتر شده بود، این اصلاحات را به حوزه زنان کشاند.

آزاد شدن ورود دختران به دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی، آزادی ورود زنان به مراکز تفریحی بدون تبعیض، اصلاح قوانین مربوط به طلاق و ازدواج از جمله تعیین حداقل سن ازدواج برای دختران ۱۵ سال و برای پسران ۱۸ سال از جمله اصلاحات رضاشاه بود.

وی که در بیشتر این تغییرات، مصطفی کمال آتاتورک؛ رئیس‌جمهور وقت ترکیه را الگو قرار می‌داد، اعطای حق رای به زنان ترکیه در سال ۱۳۱۳ را نادیده گرفت و بی توجه از آن گذشت.

مصدق هم از پس مخالفان حق رای برنیامد

سال ۱۳۳۰ دولت دکتر محمد مصدق لایحه اصلاح قانون انتخابات را تقدیم مجلس کرد. در این لایحه زنان نیز حق رای داشتند. هم‌زمان حزب زنان ایران، کانون بانوان، تشکیلات زنان حزب توده و مهرانگیز منوچهریان تلاش‌های خود را برای به دست آوردن این حق شدت بخشیدند.

محمد مصدق مخالفان هم بیکار ننشستند؛ جمعیت فدائیان اسلام، شاخه مذهبی جبهه ملی و آیت‌الله کاشانی از جمله اولین مخالفان حق رای زنان در آن زمان بودند.

دی ماه ۱۳۳۱ آیت‌الله خمینی در مصاحبه‌ای با مجله ترقی رسما مخالفت خود را با دادن حق رای به زنان اعلام کرد.

کودتای ۲۸ مرداد؛ تضعیف نهادهای مردمی و تقویت نهادهای متکی به دربار

پس از کودتای ۲۸ مرداد و قلع و قمع نیروهای سیاسی و سلب اجازه فعالیت نهادهای مدنی، سازمانها و گروه‌هایی که نسبتی با دربار داشتند، راحت‌تر امکان فعالیت پیدا کردند.

نهادهای فعال زنان نیز کم کم جان دوباره گرفتند و نهادهای جدیدی نیز تاسیس شدند. در سال ۱۳۳۴ جمعیت راه نو توسط مهرانگیز دولتشاهی تاسیس شد و ۱۳۳۵ گروهی از زنان شامل فرخ رو پارسا، صفیه فیروز و چند تن دیگر شورای همکاری جمعیت بانوان ایران را تشکیل دادند.

از جمله اقدامات این شورا استقبال از شاه و ملکه ثریا در فرودگاه مهرآباد تهران زمان بازگشت از سفر به شوروی در سال ۱۳۳۶ با این پلاکارد بود: "تساوی حقوق زنان ایرانی را خواستاریم".

در سال ۱۳۳۶ چندین انجمن و نهاد دیگر به شورای همکاری جمعیت بانوان پیوسته و تلاششان را بر حق رای متمرکز کردند. نمایندگان این شورا در همین سال در ملاقاتی رسمی با محمدرضاشاه، فهرست ۱۱ بندی خواسته‌های خود را تسلیم او کردند که شامل اعطای حق رای به زنان در انتخابات مجلسین شورا و سنا نیز بود.

ملاقات چهره‌های سرشناس فعال در زمینه حقوق زنان که ظاهرا مرزبندی سیاسی نیز با دربار نداشتند با محمدرضاشاه، تاثیر خود را بر دربار گذاشت. یک سال بعد از این ملاقات بود که اشرف پهلوی خواهر شاه رسما وارد فعالیت‌های زنان شد.

۱۱ اسفند ۱۳۳۷ شورای عالی زنان ایران به ریاست اشرف پهلوی تشکیل شد هرچند این شورا فعالیت زیادی در زمینه حق رای نداشت.

تلاش‌های مهرانگیز منوچهریان، حقوقدان تا زمان تاسیس اتحادیه زنان حقوقدان در سال ۱۳۴۰ به صورت فردی برای حق رای بسیار چشمگیر بود. پس از تاسیس این اتحادیه نیز این تلاشها جنبه سازمانی پیدا کرد.

استفاده زنان از فرصت‌های انتخاباتی

سال ۱۳۳۹ انتخابات بیستمین دور مجلس شورای ملی بود و زمان یادآوری دوباره بی‌حقوقی زنان. جمعیت‌های مختلف زنان در بحبوحه کارزار انتخاباتی اعلامیه مشترکی منتشر کرده و در آن خواستار شرکت زنان در انتخابات شدند. ابوالقاسم فلسفی واعظ معروف تهران و آیت‌الله بروجردی، مرجع تقلید از مخالفان سرسخت شرکت زنان در انتخابات بودند. در نهایت نیز انتخابات بدون حضور زنان برگزار شد.
این انتخابات اما به دلیل مخدوش بودن و اعتراضات گسترده مردمی ابطال و ۱۹ آذر ۱۳۳۹ دستور تجدید انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی در تهران و شهرستان‌ها صادر شد. برگزاری مجدد انتخابات، فرصت دوباره‌ای به زنان داد تا خواست خود را مطرح کنند.

تحصن زنان مقابل مجلس سنا بزرگترین اعتراض زنان بود. در این تظاهرات، زنان تونلی مقابل مجلس سنا درست کرده بودند به طوری که هر سناتوری که می‌خواست وارد مجلس شود باید از میان زنان و پلاکاردهای آنان عبور می‌کرد.

در پایان این تحصن نیز زنان با رئیس سنا دیدار و خواسته خود را بیان کردند. صدرالاشراف رئیس وقت سنا در پایان این دیدار گفت: «شرکت خانم‌ها در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی منع شرعی ندارد ولی باید مقتضیاتی وجود داشته باشد که فعلا وجود ندارد».
 
محمدرضا پهلوی این دیدار هم نتیجه نداد و دور دوم انتخابات مجلس نیز بی حضور زنان در بهمن ماه ۱۳۳۹برگزار شد. اما چند ماه بعد انتخابات شورای شهرها بود و بهترین فرصت برای زنان چرا که شرکت زنان در انتخابات شوراها منع قانونی نداشت و در متن قانون آمده بود که تنها محرومین از حقوق اجتماعی حق شرکت در این انتخابات را ندارند. ولی این ترفند هم نتیجه نداد.

فرمان شش ماده‌ای شاه؛ آخرین پله برای رسیدن به حق رای

سال ۱۳۴۱ و نخست وزیری اسدالله علم برای فعالان حق رای زنان یک فرصت بود. علم در اولین اقدام خود پس از رسیدن به قدرت، تصویب‌نامه انتخابات انجمن‌های ایالتی و ولایتی را تقدیم مجلس کرد. در این تصویب‌‌نامه نه تنها به زنان حق شرکت در انتخابات داده شده بود بلکه زنان اجازه داشتند برای انتخابات انجمن‌های ایالتی و ولایتی نامزد نیز بشوند.
این تصویب‌نامه اما با مخالفت علما و در راس آنها آیت‌الله خمینی روبرو شد. وی بازاریان و حوزه‌های علمیه را به اعتصاب علیه این مصوبه فرا خواند و در نهایت دولت علم مجبور به پس گرفتن آن شد.

انجمن‌های زنان در اعتراض به پس گرفتن این لایحه روز ۱۷ دی سال ۱۳۴۱ به جای آنکه به رسم هرساله به مقبره رضاشاه بروند، مقابل کاخ نخست‌وزیری تحصن کرده و با علم دیدار کردند.

دو روز پس از این دیدار، محمدرضا شاه فرمان شش ماده‌ای خود را با نام "انقلاب سفید شاه و ملت" صادر کرد. بند پنجم این فرمان، لایحه اصلاح قانون انتخابات بود. روز ششم بهمن به عنوان روز برگزاری رفراندوم برای اجرا یا عدم اجرای این فرمان اعلام شد اما دولت تا یک روز قبل از آن هیچ اعلان رسمی‌ای مبنی بر اجازه زنان برای شرکت در این رفراندوم نکرد.

تیزهوشی زنان اما این بار نتیجه بخش بود. نماینده اتحادیه زنان حقوقدان به ریاست مهرانگیز منوچهریان، شب قبل از رفراندوم به دیدار ارسنجانی وزیر کشاورزی وقت و مسئول اجرای اصلاحات ارضی که اصل اول رفراندوم بود، رفت و از او درباره شرکت زنان در رفراندوم پرسید. وی در پاسخ گفته بود من هیچ اشکالی نمی بینم که خانمها در رفراندوم شرکت کنند.

بدین ترتیب زنان برای اولین بار در ۶ بهمن ۱۳۴۱ در رفراندوم انقلاب سفید شرکت کردند. ۱۲ اسفند ۱۳۴۱ دولت رسما اعلام کرد که ماده ۱۳ قانون انتخابات که مانع شرکت زنان بود و نیز واژه مرد از ماده‌های ۶ و ۹ که مربوط به شرایط نامزدها بود حذف شده است.

بدین ترتیب زنان در ۲۱ شهریور ۱۳۴۲ در انتخابات مجلس شورای ملی به عنوان انتخاب کننده و انتخاب شونده شرکت کرده و ۶ زن نیز به مجلس راه یافتند اما در مجلس سنا که نیمی از نمایندگان آن انتخابی بودند، هیچ زنی امکان حضور پیدا نکرد. محمدرضا شاه دو زن را به عنوان نمایندگان انتصابی سنا معرفی کرد.

حق رای زنان جزو معدود حقوقی بود که با وقوع انقلاب اسلامی از زنان باز پس گرفته نشد؛ هرچند این حق جز در برخی سال‌های محدود، نتوانست منجر به افزایش چشمگیر و فعال مشارکت سیاسی زنان در طی سالهای پس از انقلاب شود.

برگرفته از فیسبوک نیک جعفر زاده