یکی
از دانشجویان پروفسور حسابی به ایشان گفت
: شما
سه ترم است که مرا از این درس می اندازید.
من
که نمی خواهم موشک هوا کنم .
می
خواهم در روستایمان معلم شوم .
پروفسور
جواب داد :
تو
اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم
شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین
بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ،
نخواهد موشک هوا کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر