پنجشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۹۳

یوز پلنگ ایرانی ٬ یوز آسیایی

یوز آسیایی یا ایرانی از یوز آفریقایی بزرگتر است و بعضی از عادات این جانور با نوع آفریقایی اش تفاوت دارد. همچنین مقاومت یوز ایرانی بیشتر از یوز آفریقایی است.
زیست گاه یوزپلنگ ایرانی در کشور ما دشت های باز و تپه ماهوری واقع در مناطق استپی و بیابانی است. البته گاهی هم در مناطق نیمه کوهستانی دیده می شود.
آهو، جبیر، قوچ و میش، خرگوش و پستانداران کوچک، مانند جوندگان رژیم غذایی یوز ایرانی را تشکیل می دهند. بعضا کل و بز هم طعمه ی یوزپلنگ قرار می گیرند. یوزپلنگ در ایران به ندرت و بسیار کم به دام های اهلی حمله می کند و به طور کل آهو و جبیر طعمه های اصلی و مورد علاقه ی یوزپلنگ ایرانی هستند و این موضوع به دلیل قابلیت های بارز یوز در شکار غزال هاست. می توان از گور ایرانی هم به عنوان طعمه سنتی یوز در ایران نام برد.
کفتار، گرگ و پلنگ رقبای اصلی یوزپلنگ در رژیم غذایی او هستند. هم چنین مشاهده شده است که یوز ایرانی بر سر طعمه با این جانوران درگیری پیدا کرده است.
وسعت قلمرو یوزپلنگ ها در ایران ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع است. یوز آسیایی در بخش های مرکزی ایران و در محدوده ی دشت های کویر و لوت و نواحی اطراف آنها پراکندگی دارد.
در سال های نه چندان دور، گستره ای از بمپور در سیستان و بلوچستان تا طبس در جنوب خراسان، پارک ملی گلستان و پناهگاه حیات وحش میاندشت در شمال شرقی کشور ، مناطق خوش ییلاق و توران در استان سمنان، پارک ملی کویر، اکثر مناطق استان یزد، منطقه ی بهرام گور در استان فارس، منطقه ی حاجی آباد هرمزگان، پارک ملی خبر در جنوب و دشت های شهرستان راور در شمال استان کرمان، دشت ها و بیابان های مرکزی، شمالی و شرقی استان اصفهان مانند موته و کلاه قاضی تا نفت شاه کرمانشاه در باختران، محل زیست یوز ایرانی در وطنش بود.
اما به دلیل تخریب زیستگاه و درگیری کشور با جنگ تحمیلی، تنها ۱۰ منطقه باقی ماند که به عنوان زیستگاه اصلی یوز از آن سخن به میان آمد.
پارک ملی کویر، پارک ملی توران، پناهگاه حیات وحش نایبندان، منطقه ی کوه بافق و آریز و پناهگاه حیات وحش درانجیر پنج منطقه ی اصلی زیستگاه یوز در کشور به شمار می روند.
کویرهای شمال کوهستان کرکس، دشت های اردستان و بادرود، منطقه ی عباس آباد نایین، پناهگاه حیات وحش سیاه کوه اردکان و پناهگاه حیات وحش میاندشت در خراسان شمالی از پناهگاه های بعدی یوزپلنگ آسیایی در ایران هستند.
اما دیگر مناطق کشور ما هم هستند که شاهد حضور این گربه سان می باشند و برخی نقاط هم دارای ابهام می باشند.
پس استان های خراسان شمالی، رضوی و جنوبی، سمنان، یزد، اصفهان و کرمان میزبان قطعی یوز ایرانی هستند.
طبق اطلاعات به جا مانده از سال ۱۹۷۰ میلادی ( ۱۳۵۰ ش ) حدود ۲۰۰ قلاده یوز در ایران زیست می کرده است. در ابتدای دهه ی پنجاه مدیریت، حفاظت و طبیعت مناطق پراکندگی یوز ایرانی چنان تقویت و ترمیم یافته بود که هیچ گونه نگرانی برای بقای یوز و دیگر جانداران وجود نداشت. اما در زمان انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس، پارک های ملی و مناطق حفاظت شده مورد هجوم شکارچیان، دامداران، کشاورزان و زمین خواران قرار گرفت و شکار یوز و طعمه های بالقوه این جانور، هجوم دامداران و سگ های گله و اشغال آبشخورها ضربه ی جبران ناپذیری بر بقای نسل یوزپلنگ آسیایی وارد کرد. در سال ۱۳۶۴، ۲۴ ناحیه در کشور به عنوان زیستگاه یوز انتخاب شد. اما نخستین تلاش ها برای حفاظت از یوز ایرانی در اواخر دهه ی ۶۰ و اوایل دهه ی ۷۰ رخ داد. که این تلاش ها هم چندان موفق نبود. اما هنگامی که سازمان محیط زیست ایران متوجه شد جمعیت یوزها در حال نابودی است، کم کم فعالیت هایی را آغاز نمود. پروژه ی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و زیست بوم های آن با همکاری دفتر عمران سازمان ملل متحد و سازمان محیط زیست ایران از شهریور ماه ۱۳۸۰ ( ۲۰۰۱ میلادی ) آغاز به کار کرد. اهداف این پروژه که تاریخ اتمام آن چند بار تمدید شده است، افزایش آگاهی عمومی و آموزش پرسنل و تقویت قوانین شکار بود. با تمام این تفاسیر، امروزه جمعیت یوزپلنگ آسیایی که فقط در ایران زندگی می کند بین ۵۰ تا ۱۲۰ قلاده تخمین زده می شود. البته این آمار فقط حدس کارشناسی است و امکان دارد جمعیت یوز اصلا در این بازه نباشد. یوزپلنگ ایرانی دومین گربه سان در معرض خطر انقراض جهان بعد از پلنگ آمور است.
مهم ترین تهدید برای نسل یوز ایرانی، تخریب زیستگاه است. این تخریب به وسیله ی چرای بی رویه، اشغال آبشخورها، احداث جاده، احداث معدن، تبدیل مراتع به زمین های کشاورزی و اخیرا استخراج نفت صورت می گیرد. شکارچیان هم در سرعت بخشیدن به انقراض نسل این گربه سان کمک می کنند.
سگ های گله هم خطر بزرگی برای یوز در ایران به حساب می آیند.
دشمنان طبیعی یوز هم پلنگ و کفتار هستند. همچنین خشک سالی به یوزها فشار زیادی می آورد.
اگر حمایت سازمان های مسئول به همین منوال باشد و روز به روز شاهد تخریب زیست گاه ها و شکار طعمه های این جانور جهانی باشیم، شاید این حیوان گرانقدر هم به سرنوشت دیگر جانوران زیبایمان دچار شود و کویرهایمان بیش از پیش مورد غضب خداوند واقع شوند.
 
وضعیت حال حاضر:
یوزپلنگ می رفت بعد از شیر و ببر سومین گربه سان بزرگ ایرانی باشد که منقرض می شود. اما توانایی زیست این جانور در بیابان ها و کویرهای دور از دسترس آدمی و فعالیت های نسبتا خوب، این گربه سان را تا کنون نجات داده است. در سال های اخیر تحقیقات خوبی از طریق پروژه ی یوزپلنگ آسیایی و دیگر انجمن ها به خصوص انجمن یوزپلنگ ایرانی درباره ی یوز ایران انجام شده است. این حساسیت ها، هر چند کم و محدود، باعث رشد تقریبی این زیبای مخفی کار کشور ما شده است و همچنین این اجازه را به یوز داده است که در مناطق دیگری هم ابراز وجود کند. مناطق اصلی زیستگاه یوز در کشور همیشه مورد توجه بوده اند. در این مناطق زیست یوز به طور حتم ثابت شده است. پارک ملی کویر، پارک ملی توران ، پناهگاه حیات وحش نایبندان، منطقه ی حفاظت شده ی کوه بافق و آریز و پناهگاه حیات وحش درانجیر از نقاط اصلی زیستگاه یوز ایرانی هستند. بیشتر عکس ها و فیلم هایی که توسط محیط بانان و دوربین های تله ای از یوز ایرانی تهیه می شود در این ۵ منطقه و به خصوص پارک ملی توران صورت می پذیرد.
کویرهای شمال کوهستان کرکس، دشت ها و بیابان های شهرستان های اردستان و بادرود، پناهگاه حیات وحش عباس آباد نایین، پناهگاه حیات وحش سیاه کوه اردکان و پناهگاه حیات وحش میاندشت در خراسان شمالی، دیگر مناطقی در کشور هستند که زیست یوزپلنگ در آنها کاملا ثابت شده است.
در این مناطق تحقیقات زیادی درباره ی یوز انجام می گیرد. مثلا تحقیقاتی که در این سالیان اخیر در منطقه ی عباس آباد نایین انجام گرفت و حضور این جانور را در این ناحیه اثبات کرد و همچنین نشان داد این نقطه از کشور یکی از مناطق حیاتی رفت و آمد یوز ایرانی است. دیگر تحقیقات اخیر در منطقه ی میاندشت استان خراسان شمالی انجام گرفته است. میاندشت تنها منطقه ای در ایران است که یوزپلنگ در آن زندگی طبیعی دارد. یعنی بر خلاف دیگر مناطق زیست یوز در ایران، میاندشت ناحیه ای کاملا دشتی و بیابانی است که به سرنگتی ( نام یک پارک ملی در نامیبیا ) ایران مشهور است. یوز در میاندشت می تواند از قابلیت های موروثی خود بهتر بهره ببرد.
اما از دیگر مناطق کشور هم خبرهایی از زیست یوز به گوش می رسد. مناطقی همچون چاه افتخاری بجستان و مناطق مرزی سرخس در خراسان رضوی، بهکده ی رضوی در خراسان شمالی، پناهگاه حیات وحش خوش ییلاق و منطقه ی سفید کوه آرسک دامغان در سمنان، کلوت های بافق و کالمند مهریز در استان یزد، منطقه ی تاریخی و بی نظیر بهرام گور و رامشه در استان فارس، بیدوئیه بردسیر و راور در کرمان و نقاطی از استان های سیستان و بلوچستان، هرمزگان و خراسان جنوبی، مکان های احتمالی زیست یوز ایرانی می باشند. مناطقی که در سالیان نه چندان دور، میزبان این گربه ی زیبا بوده اند. البته در بعضی از این نقاط حضور یوزپلنگ به اثبات رسیده است. مانند مشاهده ی یوز در پناهگاه حیات وحش خوش ییلاق بعد از چند دهه و اثبات حضور یوز در مناطقی چون بهکده ی رضوی و کالمند بهادران که باعث امیدواری دوستداران یوز شده است. حتی می توان از بهکده ی رضوی به عنوان مکانی نام برد که می شود از طریق مهاجرت های بین مرزی، باعث حضور یوز در کشور ترکمنستان بعد از چند دهه شود.
همچنین از دیگر مناطق کشور هم خبرهایی از حضور یوز منتشر می شود که تمامی آنها نیازمند بررسی های بسیار دقیق است.
اما نکته ای که در این زیست گاه ها جالب توجه است این مورد است که یوزپلنگ زیست گاه هایی را در کشور ما انتخاب کرده است که دارای امنیت بیشتری باشد. با اینکه یوز علاوه بر امنیت نیاز بسیاری به آب و طعمه دارد ولی زیست گاه های این جانور که از نظر طعمه زیاد غنی نیستند، در کنار مناطقی قرار گرفته است که از نظر طعمه به خصوص آهو از بهترین نقاط کشور به حساب می آیند. این تحقیقات نشان داد که یوزپلنگ ایرانی جانوری است که امنیت زیستگاه را به دیگر مسائل ترجیح می دهد.
بافق، شهر یوزهای آسیایی :
اگر ایران را کشور یوزپلنگ آسیایی بدانیم بدون شک بافق پایتخت یوزهای آسیاست. شهری که در مجاورت کویرها و بیابان های پهناور کشور قرار گرفته است و توسط پناهگاه های حیات وحش و مناطق حفاظت شده احاطه شده است. در تمامی بیابان ها و دشت های اطراف شهر بافق، یوز ایرانی زیست می کند و جمعیت بالایی از این جانور در شهرستان بافق موجود است. سه منطقه درانجیر، کوه بافق و کالمند بهادران شهر بافق را در میان گرفته اند که در تمام این مناطق زیست یوز به اثبات رسیده است. همچنین شهروندان بافق جانورانی را در باغات و مزارع اطراف یا حتی در خیابان های شهرشان مشاهده می کنند که برای دیگر شهرنشینان ایران آرزویی دست نیافتنی است. برای مردم بافق حضور انواع گربه های وحشی و دیگر وحوش در اطراف شهرشان کاملا طبیعی است. حتی این مردم سابقه ی دیدن یوزپلنگ در خیابان ها و کشت زارهای اطراف شهر خود را دارند. در چند سال اخیر بیشتر فعالیت های حفاظتی یوز در ایران، در شهر بافق انجام گرفته است و به نوعی با اطلاع رسانی و نصب مجسمه ی یوز، نماد این شهر را یوز آسیایی، معرفی کردند که این فرهنگ سازی ها کم کم نکات مثبت خود را بروز داده است و خواهد داد.
شاید بدترین کشتاری که درباره ی یوزپلنگ در دهه های اخیر در کشور ما روی داد همان ماجرای بافق و کشته شدن دو توله یوز بوده است. اما کشتار یوز در ایران به همین جا ختم نشد. درست است که آمار تلفات یوز در کشور ما نسبت به دیگر جانوران پایین است اما این به دلیل تعداد پایین یوز و دور بودن این جانور از آدمیان است. نکته اینجاست که از بین رفتن حتی یک یوز، به نسل این جانور ضربه خواهد زد.
دشمنان طبیعی یوز در ایران سگ های گله، پلنگ و خشک سالی است.
شاید حضور سگ گله و خشک سالی برای مردم طبیعی به نظر برسد ولی دلیل حضور پلنگ در این فهرست را مطلع نباشند. پلنگ یکی از رقبای اصلی یوز در طعمه است و چون یوز در حدود ۳۰ دقیقه بعد از شکار، حتی توان دفاع کردن از خود را هم ندارد همین باعث می شود تا پلنگ هوس کند غذای یوز را برباید. به عنوان مثال در یک درگیری که بر سر لاشه ی یک بز بین یوزپلنگ و یک پلنگ بالغ در اطراف بافق روی داده بود، یوز توسط پلنگ تلف شده بود.
اما ضربه ای که ما آدمیان با بی خردی به نسل این زیبای جهان می زنیم، بسیار بسیار بیشتر از دشمنان طبیعی است. شاید یوز در ایران مانند قبل شکار نمی شود اما این به دلیل حمله نکردن این جانور به گله های گوسفند و نزدیک نشدن به تصرفات آدمی است. در واقع به جای کشتار با گلوله و تفنگ که اگر تعداد یوز زیاد شود به طبع روی خواهد داد، توسط تخریب زیست گاه یوز کشتار این گربه همچنان ادامه دارد. احداث جاده و معدن و اخیرا اکتشاف نفت بلای جان یوزهای ایران شده است. در ۸ سال گذشته ۷ یوزپلنگ در جاده های ایران کشته شده اند که این آمار در نوع خود بالاست. چون یوزها مهاجرت می کنند، تصادف با خودرو و تقابل با عوامل انسانی، مهم ترین موارد کشتار یوز در ایران است.
طبق آخرین آمار، یوزپلنگ آسیایی در آخرین پناهگاه خود، ایران، جمعیتی بین ۶۰ تا ۱۰۰ قلاده دارد. البته خیلی از کارشناسان این آمار را اقراق می دانند. ولی چیزی که به نظر میرسد این است که خوش بختانه و بر خلاف تمامی گربه سانان ایران، جمعیت یوزپلنگ هر چند بسیار آرام ولی در حال افزایش است. مسئولان سازمان محیط زیست حتی جمعیتی بالاتر از ۱۰۰ قلاده را برای یوز آسیایی در نظر می گیرند.
پروژه ی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و مهم تر از آن انجمن یوزپلنگ ایرانی، فعالیت های خوب و مثبتی را در جهت حفظ نسل ارزشمندترین گربه ی ایرانی انجام داده اند و می دهند. همچنین فیلم ها و عکس هایی که توسط دوربین های تله ای و محیط بانان زحمتکش تهیه می شود، بارقه ی امیدی برای تمامی دوستداران حیات وحش در جهان است. این را باید بدانیم که یوز آسیایی فقط متعلق به ما نیست، بلکه متعلق به تمامی مردم جهان است.
انجمن یوزپلنگ ایرانی :
انجمن یوزپلنگ ایرانی سازمان مردم نهادی است که در سال ۱۳۸۰ توسط دانشجویان علاقه مند پایه گذاری شد. هدف عمده و اصلی این انجمن حفاظت و حمایت از بقایای نسل یوزپلنگ آسیایی در ایران بود. بعد از گذشت ده سال این انجمن بر خلاف اکثر سازمان های مردم نهاد زیست محیطی، خوشبختانه همچنان پابرجاست و علاوه بر یوزپلنگ درباره ی بیشتر گونه های ارزشمند حیات وحش ایران تحقیق و پژوهش و فرهنگ سازی می کند.
این انجمن یکی از شناخته شده ترین انجمن های زیست محیطی کشور است که حتی با سازمان ها و نهادهای بین المللی نیز همکاری دارد.
نقش یوزپلنگ در تاریخ و ادبیات پارسی :
پیوند جادویی میان یوز و انسان را می توان تا مرزهای پیش از تاریخ قوم های هند و ایرانی بازگرداند. می توان نقوش کنده کاری شده ی تصویر یوز را در فلات ایران یافت. قدمت حضور یوز در تاریخ ایران و بر روی کوزه ها، سفال ها و پیکرهای مفرغین و گلی از ۶۰۰۰ سال پیش تا افسانه های شاهنامه است. استفاده از یوز در شکار، مورد علاقه ی شاهان و بزرگان بوده است و یوز سرآمد شکرگان ( ج شکره ) مانند سگ تازی، سیاه گوش، باز و شاهین بوده است. علاوه بر ایرانیان، اشراف و بزرگان هند و اعراب علاقه ی فراوانی به شکار با یوز داشته اند. چیزی که همچنان در بین اعراب رواج دارد. این سنت در قدیم چنان مورد توجه بوده است که افرادی با نام یوزبان یا یوزبنده برای نگهداری و تربیت یوزپلنگ در دربار شاهان و بزرگان به کار گرفته می شدند. شاهان آن قدر به یوزهای خود علاقه داشتند که به آنها قبا می پوشاندند و قلاده و پوزبندهای طلایی به آنها وصل می کردند. حتی برای یوزها اسفند هم دود می کردند که چشم نخورند. همچنین آنها علاقه مند بودند که یوز ماده را نگهداری کنند. چون یوز ماده بیست و سه سال شکار می کند و یوز نر دوازده سال. شکار با یوز اکثرا در سحرگاهان صورت می گرفت و بیشتر از همه آهو و جبیر و غزال با آن شکار می کردند. زنده گیری و تربیت یوز هم روش های گوناگونی در هر منطقه داشته است. اولین کسی که بر خلاف عادت همگان، یوز را بر اسب خود نشانیده، یزیدبن معاویه بوده است و ابومسلم خراسانی مشهورترین کسی بوده است که با یوز به شکار می رفته است.
شهرت یوزپلنگ در ادبیات و فرهنگ پارسی بیش از همه به خاطر آن است که با این جانور صید وحوش صورت می گرفته است و در شاهنامه تاکید زیادی به این مسئله شده است که هنگامی که یکی از بزرگان به موفقیتی ارزشمند دست می یافت برای ابراز شادی با یوز یا باز راهی شکار می شد.
و داستان هایی از شکار با یوز در ادبیات ما نقل شده است که یکی از معروفترین آنها این داستان است که یوز هارون الرشید به دنبال آهویی می رود تا به جایی میرسند که هارون می بیند یوز از نزدیک شدن به آهو خودداری می کند و سپس درمی یابند که آنجا مدفن علی بن ابی طالب است.
اما یوزپلنگ به تیزپایی، سرعت و شجاعت هم شهره است و تعبیرهای زیادی برای یوز در ادبیات فارسی وجود دارد. مانند یوزوار، یوزتاز و یوزجست.
یکی دیگر از تعبیرهای زیبای ادبیات ایران توجه به دربند بودن یوز است که مانند پهلوانی در زندان و اسیر است. همچنین تقابل های یوز و آهو که گاهی احساسی و گاهی حماسی است در ادبیات ما وجود دارد. در متون کهن از علاقه ی شدید یوز به آوای خویش ( که همان زغند نام دارد )، خوردن پنیر و خواب زیاد یاد شده است.
به غیر از اشعار فردوسی که در آنها از یوز فراوان یاد شده است، دیگر شاعران ما هم از نام یوز در شعرهای خود بهره برده اند. حضور یوز در نوشته های شاعران و ادیبان معاصر هم به چشم می خورد و این هم به دلیل حضور مستمر یوزپلنگ تا به امروز بوده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر