شنبه، خرداد ۰۸، ۱۴۰۰

مراقب صحبت هايمان باشيم


همه ما در طول روز در کنفرانس، جلسه، دانشگاه و يا حتی در جمع خانوادگی در حال صحبت کردن هستيم، شايد برای همه ما پيش آمده باشد بعد از صحبت کردنمان در مورد نوع رفتارمان مورد قضاوت ديگران قرار بگيريم.

يک روانشناس عمومی در رابطه با تاثير صحبت کردن بر نوع رفتار، گفت: هر واژه يا اصطلاحی که در صحبت کردن با ديگران بکار می گيريم، در معرفی ما به ديگران و برداشت آنان از شخصيتمان موثر است، در حقيقت با نوع کلام خود می توانيم ديگران را جذب کلام و درپی آن شخصيتمان کنيم يا برعکس اطرافيان را از خود دور کنيم.

وی افزود: برخی معتقدند؛ کسانی که صدای آرام دارند، ممکن است به مرحله ای رسيده باشند که نيازی به ايجاد جنجال نداشته باشند، زيرا آنان از آرامش درون بهره می برند.

وی اظهار داشت: گاهی هم ممکن است افرادی که صدای آرام را در کلام خود به کار می گيرند، جزء افرادی باشند که مورد آزار و اذيت صدای بلند اطرافيان قرار گرفته و از ترس آنکه مانند آنها شوند، از ايجاد صدای بلند خودداری می کنند.

وی خاطرنشان کرد: در برخی از موارد صدای بلند نشانه شخصيت منفی افراد است و گاهی از آنان به عنوان گستاخ يا بددهن نام می برند.

از سوی ديگر، اين نوع صدا نشان دهنده شادی، غرور و جوانی هم به حساب می آيد. البته اگر اين بلندی صدا با لحن تحکم آميز بياميزد و به کلام ما جنبه دستوری بخشد، خود نوعی اختلال در ارتباط با ديگران محسوب می شود.

وی تصريح کرد: نوع صحبت کردن هر فرد به خانواده، فرهنگ و چگونگی تربيت افراد، مدرسه، رسانه های جمعی و ... باز می گردد. همگی بخشی از دايره لغات او را می سازند تا در آينده و زمانی که وارد جامعه شود، آنها را در طرز صحبت کردنش بکار گيرد.

گفتني است؛ به قول قديمی ها "تا مرد سخن نگفته باشد/ عيب و هنرش نهفته باشد" پس بايد يادمان باشد، در بسياری موارد برمبنای نوع صحبت کردنمان، مورد قضاوت ديگران قرار می گيريم. پس بهتر است در اين زمينه تمرين کنيم تا صحبت کردنمان معقول تر و شنيدنی تر باشد.

شنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۴۰۰

محمد زکریای رازی

تاریخ تولد : ماه شعبان سال ۲۵۱

تاریخ درگذشت : ماه شعبان سال ۳۱۳

رازی : هرگاه طبیب بتواند بیمار خود را با غذا درمان کند به سعادت رسیده است

بیوگرافی و زندگینامه

نامش محمد ، نام پدرش زکریا و کنیه اش ابوبکر است . تمامی مورخان از وی به نام " محمد بن زکریای رازی " در کتاب های خود یاد کرده اند . " ابوریحان بیرونی " تاریخ تولد وی را در ماه شعبان سال ۲۵۱ و تارخ وفات وی را در ماه شعبان سال ۳۱۳ هجری قمری ذکر کرده است . وی در ده سالگی پدر خود را از دست داد و به دنبال آن در شهر " ری " که یکی از مراکز علمی آن روزگار و دارای مکاتب ، مساجد و حلقه های درسی بسیار بود ، به تحصیل ریاضیات ، فلسفه، نجوم و ادب پرداخت و در حین آموختن این دروس به علم شیمی نیز روی آورد . او " جابر بن حیان " را استاد خویش در علم شیمی می داند . رازی برای ساختن " حجرالفلسفی " که مس را تبدیل به طلا می کند ، زحمات زیادی کشید و در این راه چشم وی که در معرض بو ها و گاز های تند و تیز کیمیا بود آسیب دید .
وی در سنین بالا ( احتمالا در ۳۰ سالگی ) آموختن علم طب را آغاز کرد .آموختن مقدمات طب را در ری آغاز و سپس به بغداد مسافرت کرد ، زیرا در قرن سوم هجری شهرت بغداد در ترجمه کتاب های طبی و سایر علوم زیاد بود و تاسیس بیمارستان ها و قدرت خلفای آن زمان که تمام دانشمندان را در بغداد جمع کرده بودند ، فضای خوبی برای آموختن علم طب پدید آورده بود . وجود دانشمندانی مانند " یعقوب بن اسحاق کندی " و " اولا د بختیشوع " که در " بیمارستان هارونی " به تدریس این علم مشغول بودند ، بغداد را مرکز علم طب کرده بود . بنابراین رازی نیز بدین مرکز روی آورد . مسافرت وی به بغداد در نیمه دوم قرن سوم هجری انجام شد ا ما مدت اقامتش در این شهر بطور قطع معلوم نیست .
رازی طب را از طریق مشاهدات و ملاحظات بالینی آموخت و در این قسمت وقت بیشتری صرف کرد . این امر از آثار و تالیفات وی مشهود است . او طب را مستقیما تحت نظر استادی نیاموخته ، بلکه با مد د نبوغ کم نظیرخویش و با تکیه بر تجارب بیمارستانی ومطالعه کتب به این مهم دست یافته است . رازی در بغداد مقام و محل معتبری داشته و طبابت بغداد را قبضه کرده بود ، به دلیل همین شهرت مورد حسادت و کینه ورزی پزشکان آن دیار قرارگرفت وهمین وضعیت او را مجبور به ترک بغداد کرد . رازی در سال ۲۹۰ هجری قمری به ری بازگشت و بیمارستان ری را تاسیس کرد و شخصا ریاست آن را به عهده گرفت . بیمارستان شهر ری علاوه بر آن که مانند بیمارستان های امروزی محلی برای درمان بیماران بوده ، مرکز دانشمندان ، حکما و پزشکان نیز محسوب می شده است . رازی در بیمارستان ، مجلس درس بزرگی داشت که روز ها در آن به تدریس مشغول بود . بیمارانی که به بیمارستان مراجعه می کردند ، ابتدا توسط شاگردان درجه آخر وی معاینه می شدند واگر آنها از تشخیص عاجز می ماند ند ، شاگردان بالاتر بیمار را معاینه می کردند و به همین ترتیب اگر این دسته نیز اظهار ناتوانی می کردند طبقه بالاتر ، تا آن که رازی خود بیمار را معاینه کرده ، بیماری را تشخیص می داد و سپس آن را برای شاگردانش شرح می داد و به این ترتیب " علم الا مراض " و " علا ئم الامراض " را تدریس می کرد .
رازی همه کس را لایق طبابت نمی دانست و عقیده داشت که طبیب باید دارای خصوصیات و صفات ویژه ای باشد که با داشتن آنها و تزکیه نفس و روحیات مخصوصی بتواند نام طبیب بر خود نهد و پس از آن نیز هر طبیبی نمی تواند حاذق باشد بلکه باید مراحلی را طی کند تا شایستگی نامیده شدن به عنوان طبیب حا ذ ق را داشته باشد . در آن زمان کسانی که طب را می آموختند لااقل باید ده علم د یگر را نیز می دانستند که در راس آنها فقه ، حدیث ، و علم الاخلاق بوده است . رازی برای شاگردانش کتابهایی مثل " سر الطب " ، " محنه الطبیب " و " خواص التلا میذ " و امثال اینها را به رشته تحریر در آورد تا ایشان را به اسرار پزشکی آگاه سازد و این امر نشانگر علاقه اوبه آیین وسنت پزشکی بوده است . وی عقیده داشت که طبیب باید در آیین و سنت پزشکی ، اخلاق طبی و وظایفش کوشاباشد و این موارد رادر کتاب " خواص التلا میذ " ذکر نموده است .

نظری به مقام و آرای طبی رازی:
می دانیم مد تی را که رازی برای فراگیری علم طب صرف کرد، کم بود،اما در این مدت کم رازی توانست آرا واعمالی فوق العاده علمی و متین را در طب وارد سازد . این مطلب از مزایای مهم کار وی محسوب می شود که در مدتی کوتاه توانسته ابتکارات کم نظیر یا بی نظیری از خود در طب جهانی به یاد گار گذارد . وی در باره مزاج ها و ارکان اربعه ( در طب قدیم شامل خاک ، باد ، آب و آتش ) و اسطقسات( جمع اسطقس به معنی عنصر که ماده اصلی هر شیی است ) و اخلاط و امثال آنها نظرات علمای قدیم را قبول داشت ولی بر اساس مهارت و تجارب خود به اطلا عات موجود در باره آنها افزوده است . به طور خلاصه رازی در باره موضوع های بالا مانند بقراط ، جالینوس و پزشکان یونانی می اند یشید . وی در مورد بیماری ها و نشانه شناسی آنها نیز از رویه یونانیان وترجمه کتب آنان پیروی می کرد ، منتهی شخصا آرا وتجربه های بسیار دانشمندانه خود را به آنها وارد کرد و بسیاری از امراض را که تا آن موقع ناشناخته و یا کم شناخته شده بودند ، روشن ساخت ( مخصوصا بیماری های عفونی و آبله وسرخک ).

 آرای رازی در باره تشریح و وظایف اعضا :
آنچه مسلم است تا دوران رازی تشریح جسد انجام نشده بود ولی از آثار وی چنین بر می آید که ازدانش تشریح نیز بی بهره نبوده ، بدین معنی که تشریح بر روی میمون را به احتمال قوی انجام داده است زیرا برای امتحان دارو ها با میمون سر وکار داشته است . رازی در کتاب " منصوری " تمام اعضا را ذکر وآن ها را تشریح کرده و شرح هریک را جداگانه و مشروح بیان می کند . وی در این کتا ب از " منافع اعضا " ( فیزیولوژی ) اندام ها نیز صحبت کرده است .
او می گوید : " خداوند عالم، مغز را مرکز ومبنای حس و حرکات ارادی خلق کرده اما برای آن که عصب حسی به قسمت های پایین بدن برسد یک مسیر طولا نی طی می کند و برای این قسمت خالق انسان در پایین جمجمه سوراخی آفریده که از آن نخاع شوکی خارج می شود. این سوراخ توسط ستون فقرات و از طرف مغز توسط جمجمه به بدن محکم شده است . برای حس دادن به اعضا و جوارح و اندام ها که در جلو واقع شده اند از سوراخ های فقرات ، اعصاب خارج شده و حس و حرکت به اعضا می رسد . اگر ضربه شد ید به ستون فقرات و نخاع شوکی وارد شود به طوری که نخاع را ضایع کند فقط آن قسمتی که در پایین محل ضربت واقع شده است و قسمت هایی که اعصاب بدانها منتهی می شوند حس و حرکت خود را از دست می دهند ."
رازی در باب عضلات بدن می گوید : " حجم بدن که به نام عضلات و گوشت بدن موسوم است ، برحسب قسمتی که باید حرکت کند متناسب است . ایضا طرز قرار گرفتن و جهت عضلات نیز به سمتی که حرکت می کنند متناسب است . آفرید گار برای آن که این عضلات مرتب حرکت کنند در انتهای آنها استطاله(زایده) هایی به نام وتر خلق کرده است . "
به عقیده" ام. رنو " رازی در تشریح بر سایر پزشکان و تشریح کنندگان اسلامی برتری دارد . در باره مقام رازی جمیع مورخان متفق القول وی را حجت جهان پزشکی در دنیای متمدن اسلام و غرب ( تا قرن هفدهم در اروپا ) دانسته اند . قاضی صاعد اندلسی در کتاب خود به نام " طبقات الاهم " ، رازی را" پدر طب عرب " ود یگر محققان نیز وی را " جالینوس طب عرب " لقب داده اند .

در اصول مداوا بیماری های داخلی :
رازی در باره درمان بیماری ها و اصول مداوای آنها، کاملا پیرو آرای اساتید قبل از خود بوده است ، اما آرایی که وی ابراز و تجاربی که کسب می کرده قابل توجه است . درمان رازی مبتنی بر سادگی و مداوا با دارو های مفرد بوده است . رازی اسراف در دارو را بسیار مضر می داند و برای اولین بار این نکته را ثابت کرده است که اسراف در مصرف ادویه به ضرر بدن است و نتیجه صحیح برای بیمار ندارد . بدین جهت وی عقیده داشته است که تنها در صورت احتیاج و ضرورت داروی مرکب به مریض بدهند . وی می گوید" هر گاه طبیب بتواند بیمار خود را با غذا درمان کند به سعادت رسیده است . "
رازی برای رفع سردرد امساک از شراب و گوشت و مالش عطر را توصیه می کند و هر وقت کسالت دوام یابد قرص مخصوص از حنظل ، سقمونیا و تربد تجویز می کرد .
رازی در باره سکته اطلاعات مفیدی از خود به یادگار گذاشته و درمان آن را فصد و حجامت معرفی کرده است . در بیماری های پوست و عفونت های انگلی جیوه را به شکل مرهم در آورده و از آن استفاده می کرده است ، و در درمان بیماران به تلقین بسیار اعتقاد داشته و آنها را به این طریق درمان می کرده است .
رازی اولین طبیبی است که در طب ، طریقه و ادعای اطبای پیش از خود مبنی بر تشخیص آبستنی از راه دیدن ادرار را رد کرد و ثابت کرد که با دیدن ساده ادرار و معاینه ظاهر آن بدون آزمایش نمی توان بیماری ها و آبستنی را تشخیص داد . رازی اولین طبیب در جهان پزشکی است که سل مفصلی انگشتان را شناخته و آن را توصیف کرده است
 
داروسازی :
رازی پس از کشف الکل و جوهر گوگرد و شناسایی خواص این دو ماده فصل جد یدی در دارو شناسی و دارو سازی اسلامی وارد کرد و با این دو ماده بسیاری از استحصالات دارویی و شربت ها و سایر ترکیبات راساخت و از این راه خد مت بزرگی به عالم طب کرد ، در حقیقت باید گفت اگر جانب طب و شیمی را در مورد رازی کنار بگذاریم وی دارو شناس و داروساز ماهری بوده است . دارو هایی که رازی برای بیماران خود تهیه می کرده فراوان است ، از جمله وی شربتی مرکب از مربای لیمو و یا انگور فرنگی که با صندل سفید و کافور مخلوط می شده تهیه می کرده و از شربت ترشی که از سرکه یا شیره انار و آب لیمو و آب غوره و آب انگور فرنگی و توت شالی ( شاه توت ) و کاهو و تر خوانه و عناب و عدس و کافور بوده در تب های دائمی استفاده می کرده است . نیز مرهمی مرکب از سفید اب و پیه به نسبت یک پنجم را برای خشک کردن جراحات و زخم ها به کار می برده است.

اودر کتاب آبله و سرخک طی فصول چندی دستور های غذایی و نسخه هایی فراوان با شرح و بسط کامل در باب جلوگیری و درمان و پس از درمان آبله و سرخک آورده است که بسیار جالب اند .
تالیفات رازی در علوم مختلف از جمله طب ، دارو شناسی ، فلسفه ، حکمت طبیعی ، کیمیا ، نجوم ، هیات ، الهیات و علوم دیگر قریب به ۲۷۳ مورد است که بیشتر از صد عنوان آن در زمینه پزشکی است و به این دلیل که تمام تالیفات وی به زبان عربی است اروپائیان او را " جالینوس عرب " نامیده اند .

     منبع :
تاریخ طب در ایران پس از اسلام ، تالیف دکتر محمود نجم آبادی