سه‌شنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۹۹

اسطوره ها و افسانه ها - بهمن‌


نام‌ بهمن‌ در اوستا نيامده‌ و اين‌ نخستين‌ باری‌ است‌ كه‌ ريشه‌ افسانه‌های‌ ايرانی از اوستا جدا و با تاريخ‌ ‌هخامنشی آميخته‌ می شود. در بندهش‌ آمده‌ كه‌ در هزاره‌ چهارم‌ چون‌ پادشاهی‌ به‌ وهومن‌ سپند داتان‌ (بهمن‌ پسر اسفنديار) رسيد ايران‌ ويران‌ بود و ايرانيان‌ با يكديگر به‌ جنگ‌ و ستيز برخاسته‌ بودند واز تخمه‌ی‌ پادشاهی كسی باقی نمانده‌ بود. از اين‌ روی‌ همای‌، دخت‌ بهمن‌ به‌ پادشاهی نشست‌، در اين‌ كتاب‌ دوره ی‌ سلطنت‌ بهمن‌ 112سال‌ آمده‌ است‌. در زند و هومن‌ يسنا نام‌ بهمن‌، اردشير نوشته‌ شده‌ است‌.

به‌ روايت‌ فردوسی‌، در جنگ‌ اسفنديار با رستم‌ دو تن‌ از پسران‌ اسفنديار يعنی‌ مهرنوش‌ و وش‌ آذر نيز كشته‌ شدند و بهمن‌ بماند. اسفنديار پيش‌ از مرگ‌ او را به‌ رستم‌ سپرد تا وی‌ را رسم‌ شاهي‌ بياموزد و چون‌ چندي‌ برآمد، گشتاسب‌ نبيره‌ی‌ خويش‌ را از رستم‌ بخواست‌ و به‌ شاهی‌ نشاند و او را اردشير خواند. نخستين‌ كار بهمن‌ داد خواستن‌ از دودمان‌ رستم‌ بود. پس‌ به‌ سيستان‌ رفت‌ و زال‌ را كه‌ به‌ پوزش‌ آمده‌ بود، به‌ بند كشيد. آنگاه‌ فرامرز پسر رستم‌ با سپاهی‌ بزرگ‌ از بست‌ بيامد و جنگی‌ سخت‌ در گرفت‌. سپاهيان‌ فرامرز كشته‌ شدند و او خود زخمهای فراوان‌ برداشت‌ و اسير شد و سرانجام‌ به‌ فرمان‌ بهمن‌ بردار شد و به‌ تيرباران‌ كشته‌ شد. رستم‌ در اين‌ ميان‌ به‌ حيله‌ برادرش‌ شغاد در چاهی‌ افتاد و درگذشت‌ . پشوتن‌ پسر گشتاسب‌ و وزير بهمن‌ از نفرين‌ رودابه‌ زن‌ رستم‌ ترسيد و بهمن‌ را بر آن‌ داشت‌ كه‌ بر زال‌ ببخشايد و همه‌ خاندان‌ رستم‌ را به‌ جای‌ خود باز فرستد، بهمن‌ نيز چنين‌ كرد و به‌ ايران‌ بازگشت‌. بهمن‌ را پسری بنام‌ ساسان‌ و دختری‌ بنام‌ همای‌ ملقب‌ به‌چهرزاد بود; چهرزاد سخت‌ نيكوروی بود و پدر عاشق‌ دخترش‌ شد و با او نزديكی‌ كرد:

پدر در پذيرفتش‌ از نيكوی‌

بدان‌ دين‌ كه‌ خوانی‌ و را پهلوی

همای از پدر آبستن‌ شد و در همان‌ حال‌ بهمن‌ بيمار گشت‌ و در بستر مرگ‌، همای رابه‌ جانشيني‌ خود برگزيد. سلطنت‌ بهمن‌ در شاهنامه‌ ۹۹ سال‌ آمده‌ است‌. بهمن‌ را در داستانها اردشير دراز دست‌ گفته‌ اند. و در حقيقت‌ يك‌ اردشير جانشين‌ سه‌ اردشير هخامنشی‌ شده‌ است‌; چراكه‌ در تاريخ‌ آمده‌ كه‌ اردشير سوم‌ و هوكا لقب‌ داشت‌. اردشيراول‌، دراز دست‌ بود، و اردشير دوم‌ به‌ روايت‌ پلوتارك‌ با دختر خود آتوسا ازدواج‌ كرد. البته‌ درست‌ است‌ كه‌ بهمن‌ از وهومن‌ می‌آيد نه‌ از وهوكما، ولی‌ تحريف‌ آن‌ در داستان‌ گويی‌ تعجبی‌ ندارد. مسعودی نيز نوشته‌ است‌ كه‌ بازگشت‌ جهودان‌ به‌ اورشليم‌ در عهد پادشاهی‌ بهمن‌ صورت‌ گرفت‌ و به‌ قول‌ دينوری بهمن‌ چون‌ زنی‌ يهودی داشت‌، دين‌ يهود پذيرفت‌ و تا چندی بعد دست‌ از آن‌ آيين‌ برداشت‌ و به‌ كيش‌ مغان‌ بازگشت‌. اين‌ دو روايت‌ نشانه ی‌آميزش‌ دو تن‌ از پادشاهان‌ هخامنشی‌ است‌ با تاريخ‌ زندگی‌ بهمن‌.

باز فرستادن‌ يهوديان‌ به‌ اورشليم‌ در تاريخ‌ هخامنشی‌ بدست‌ كورش‌ صورت‌ گرفته‌ است‌ و از شاهان‌ هخامنشی آن‌ كه‌ زنش‌ يهودی بود به‌ روايت‌ تورات‌ اخشويرش‌ است‌(خشايارشا) كه‌ استر يهودی را بزنی گرفت‌. بنا به‌ قول‌ طبری بهمن‌ كی‌اردشير به‌ يونان‌ سپاه‌ آورد و اين‌ با لشكر كشی خشايار شا به‌ يونان‌ تطبيق‌ می‌كند.

منابع‌:

۱- مشكور، محمد جواد: تاريخ‌ ايران‌ باستان‌، تهران‌، انتشارات‌ اشرافی‌، ۱۳۶۳

۲- فردوسی‌، ابوالقاسم‌: شاهنامه‌، تهران‌، نشر قطره‌، ۱۳۷۷

۳- دينوری‌، ابوحنيفه‌: اخبار الطوال‌، ترجمه‌ محمود مهدوی دامغانی‌، تهران‌، نشر نی‌،۱۳۶۴

۴- جوادی‌، جواد: فريدونيان‌، ضحاكيان‌، مردميان‌...
، به‌ كوشش‌ علی‌ حصوری‌، تهران‌،پخش‌ چشمه‌،۱۳۷۰

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر