سه‌شنبه، مهر ۰۳، ۱۳۹۷

چگونه با دوربین تلفن همراه عکسهای خوب بگیریم

نشریه ای علمی به منظور آشنایی بیشتر با شیوه های درست عکاسی با دوربین تلفن همراه با شان روکو عکاس خبری و استاد عکاسی خبری دانشگاه کارولینای شمالی مصاحبه ای انجام داده است که این گفتگو را می خوانید.

هر فردی که دارای یک تلفن همراه باشد ابزاری که امروزه همه به آن مجهز هستند یک عکاس آماتور به حساب می آید. حتی ارزان قیمت ترین تلفنهای همراه از دوربین عکاسی برخوردارند اما به ثبت رساندن عکس خوب با استفاده از این تجهیزات با لنزهای کوچک و وضوح پایین تصویرشان امری بسیار سخت و زمان گیر خواهد بود.در حال حاضر برخی از تلفنهای همراه پیشرفته از دوربینهای بسیار قدرتمندی برخوردارند که ویژگی های این دوربینها را می توان در بسیاری از دوربینهای عکاسی حرفه ای یافت. سرعت بالاتر شاتر، وضوح بالاتر در بزرگنمایی، ردیابی خودکار لبخند، و محدوده ای از تنظیمات نوری از جمله ویژگی های دوربینهای جدید هستند. با این حال بسیاری از دوربینهای تلفن های همراه از نظر لنز، وضوح تصویر و سرعت شاتر یارای برابری با دوربینهای عکاسی حرفه ای را ندارند.نشریه TechDailyNews به منظور آشنایی با شیوه های عکاسی خوب با دوربین تلفنهای همراه با شان روکو عکاس خبری روزنامه News&Observer، نویسنده کتاب Cell Phone Photographs و استاد عکاسی خبری در دانشگاه کارولینای شمالی مصاحبه ای انجام داده است.با وجود اینکه روکو در زمان کاری خود از دوربین دو هزار و 500 دلاری Canon 5D Mark II و دیگر دوربینهای حرفه ای استفاده می کند برای عکاسی شخصی اش ترجیح می دهد با یک گوشی قدیمی موتورولا عکاسی کند. وی معتقد است برای خوب عکاسی کردن نیازی نیست هزاران دلار خرج کنید تنها از گوشی که در جیبتان حبس کرده اید استفاده کنید. در ادامه مصاحبه روکو را در رابطه با عکاسی با تلفن همراه مشاهده می کنید.

*
قدم اول برای گرفتن عکسهای خوب با تلفن همراه چیست؟
شان روکو: اول از همه باید ابزار خود را خوب بشناسید و با محدودیتها و توانایی های آن کاملا آشنا شوید در این صورت است که می توانید از آن استفاده کنید. من خودم از کار کردن با این موتورولای قدیمی لذت می برم زیرا محدودیتهایش باعث خلاقیت من می شود و مجبورم می کند از زاویه های خلاقانه به اجسام نگاه کنم.

*
دقیقا از چه تلفن همراهی استفاده می کنید؟


-
گوشی من یکی از مدلهای قدیمی موتورولا E815 است. من دیگر از این گوشی برای تماس گرفتن استفاده نمی کنم و آن را از سال 2007 تا به حال نگاه داشته ام و گمان می کنم زمانی که آن را خریدم تولید آن به پایان رسیده بود. اکنون گوشی جدیدتری دارم اما دوربین گوشی جدیدم به هیچ وجه با این دوربین قابل مقایسه نیست و احساس یکسانی را در من ایجاد نمی کند.

*
چه چیز دوربین، این گوشی قدیمی را برای شما اینقدر خوشایند کرده است؟


- -
چندین دلیل وجود دارد. هر دوربین برای شما نتیجه متفاوتی در بر دارد و به همین دلیل با استفاده از چند دوربین هرگز نمی توانید نتیجه مساوی از یک زاویه یا صحنه به دست آورید. وقتی من با این دوربین کوچک تلفن همراه عکاسی می کنم نسبت به زمانی که با دوربینهای حرفه ای عکاسی می کنم احساس تازه تر و متفاوت تری دارم. نقصهای این دوربین کوچک باعث می شود احساس واقعی بودن به من القا شود زیرا کمال دوربینهای حرفه ای خیلی خسته کننده و بی مزه هستند.

*
چطور با تمامی محدودیتهای نوری و رنگی دوربین تلفن همراه عکاسی می کنید؟


-
باید از حضور نور و بازی های آن بر روی ساختار موضوع آگاه باشید. دوربینهای تلفن همراه از گزینه های انتخاب رنگ برای فضاهای داخلی یا خارجی برخوردارند اما من کار را ساده تر کرده ام و این گزینه ها را بر روی اتوماتیک تنظیم کرده ام. من بیشتر به صورت سیاه و سفید عکاسی می کنم به ویژه در شرایط کم نور زیرا عکاسی سیاه و سفید در شرایط کم نور بسیار دست و دلبازتر از عکاسی رنگی عمل می کند. اما گاهی متناسب با نوع موضوع عکسهای رنگی نیز می گیرم. گاهی اوقات رنگهایی که از دوربینهای عکاسی تلفنهای همراه به دست می آید احساس قدیمی بودن فیلمهای عکاسی دهه 70 را القا می کند که استفاده از این ویژگی کاملا به موضوع عکس بستگی دارد با این حال گاهی اوقات نیاز است که رنگ واقعی را داشته باشید. البته حتی با حرفه ای ترین دوربینهای عکاسی نیز نمی توان همیشه به رنگ واقعی دست پیدا کرد.

*
دوربینهای عادی اغلب برای جبران کم نوری دارای نور فلش هستند آیا فلشهای دوربین تلفنهای همراه نیز به همین خوبی قادر به جبران کم نوری هستند؟


-
برخی از دوربینها دارای نور فلش ال ای دی هستند که معمولا مانند یک فلش لحظه ای نیستند و تقریبا عملکردی مانند پرتو ممتد نور را دارند اما تاثیرگذار هستند. دوربین من فلش ندارد و به همین دلیل همیشه نور فلش ال ای دی بر روی دسته کلیدم به همراه دارم و از آن برای چندین بار برای نورانی ساختن موضوعاتم استفاده می کنم.

*
دیگر تفاوتهای مهم میان دوربینهای عادی و دوربین تلفنهای همراه چیست؟

-
با این دوربین موتورولا شما نسبت تصویر 8x10 خواهید داشت که این ترکیبی کاملا متفاوت از فیلمهای 35 میلیمتری که بیشتر افقی هستند دارد. این یکی از تفاوتهای مهم است. همچنین هرگز از بزرگنمایی دوربین گوشی ام استفاده نمی کنم زیرا باعث پیکسل دار شدن تصاویرم می شود و در واقع از دوربینم به عنوان یک دوربین عکاسی با لنز ثابت استفاده می کنم. هر یک از دوربینها در تلفنهای همراه مختلف در هنگام عکاسی واکنش متفاوتی از خود نشان می دهند و به همین دلیل باید واقعا دوربین خود را بشناسید. من همیشه به هرکس که عکاسی می کند می گویم که تنها باید مداوم عکس بگیرید تا دوربین خودتان را درک کنید.

*
وضوح و کیفیت تصویر چه می شود؟


-
بسیاری از این دوربینها دارای تنظیمات ابعاد فایل بزرگ یا کوچک و کیفیت تصاویر عالی، متوسط و پایین هستند. فکر می کنم اگر می خواهید با تلفن همراه عکاسی کنید باید تنظیمات آن را بر روی بزرگترین حالت و پر وضوح ترین کیفیت قرار دهید.

*
اهمیت مگاپیکسل در گرفتن عکسهای خوب با تلفن همراه چه اندازه است؟ و چه تاثیری می تواند بر روی بزرگنمایی یا چاپ تصاویر داشته باشد؟


-
فکر می کنم 12-10 مگاپیکسل در حال حاضر برای تلفنهای همراه بیشترین حد به شمار می رود. این میزان از مگاپیکسل دوربین حرفه ای کارم در چند سال گذشته بسیار بیشتر است. دوربین موتورولای من تنها 1.3 مگاپیکسل است که عکسهای آن در فایلهایی به ابعاد 3.75 مگابایت ذخیره می شوند. با چنین ابعادی من می توانم عکسهایی در ابعاد 60 در 76 سانتیمتر با وضوح 200 بیت در اینچ چاپ کنم. این کار را با کمک درونیابی (Interpolation) فتوشاپ انجام می دهم که نتیجه آن برای برخی از عکسها بسیار خوب می شود. با این حال باید دوربین تلفنهای خود را بشناسید شاید دوربین یک گوشی 10 مگاپیکسلی باشد و با کیفیت متوسط تصویر نیز بتوان به عکسی با وضوح عالی دست پیدا کرد.

*
نظر شما درباره گوشی آی-فن چیست؟


-
آی- فن یک گوشی سه مگا پیکسلی و فوق العاده است که قصد دارم به زودی یکی از آنها را بخرم. همانطور که می دانید تصویر اول بسیاری از روزنامه ها از حادثه فرود هواپیما در رودخانه هادسون در سال گذشته توسط یک گوشی آی-فن به ثبت رسیده بود.

*
با توجه به اینکه دوربینهای تلفن همراه در مقایسه با دوربینهای سنگین و حجیم حرفه ای بسیار کوچک و سبک وزن هستند این ویژگی تا چه اندازه بر روی گرفتن عکسهای خوب تاثیر خواهد داشت؟

-
برای عکاسی خوب اهمیتی ندارد که از چه دوربینی استفاده می کنید. تلاش کنید جهان را از زاویه ای متفاوت نگاه کنید، کمی بالاتر یا پایین تر. این یکی از زیبایی های دوربینهای تلفن همراه است زیرا می توانید زاویه آن را بدون نیاز به خم شدن و نگاه کردن درون منظره یاب تغییر دهید، تنها با نگاه کردن به نمایشگر می توانید دوربینتان را در هر موقعیتی نگه دارید. در این میان عکسهایی به نظر شما جذاب تر خواهند آمد که از موضع تسلط شما دیده نشوند.

*
از نظر ساختاری چه پیشنهاد دیگری برای گرفتن تصاویر خوب با دوربین تلفن همراه دارید؟


-
قانون یک سومها، تقسیم صحنه به یک سومها یکی از مهمترینها به شمار می رود. نباید لزوما موضوعات مهم را در مرکز قرار دهید. زمانی یک عکاس خوب خواهید شد که بدانید چه چیز کارایی ندارد و تا زمانی که آن را انجام دهید آن را نخواهید فهمید. این یکی از خوبی های جهان دیجیتال است زیرا می توانید هر زمان که سر ذوق بودید عکاسی کنید...

* ...
یا تا هر زمان که کارت حافظه دوربین اجازه داد! پیشنهادی برای ذخیره بهتر عکسها در تلفن همراه ندارید؟


-
باید همیشه از آنها کپی پشتیبانی تهیه کنید. من عکسهایم را بر روی دو دیسک سخت ذخیره می کنم و بسیاری از آنها نیز بر روی یک دیسک سخت سوم یا بر روی بانکی آنلاین قرار دارند. دیسکهای سخت همیشه دچار نقص می شوند و هرگز نمی توانم به اندازه کافی بر نیاز به داشتن چندین کپی از عکسهای دوربین تاکید کنم. کارتهای حافظه نیز رو به ارزان تر شدن گذاشته اند و به همین دلیل داشتن تعداد زیادی از آنها هزینه چندانی نخواهد داشت.

*
به عنوان یک عکاس مزیت استفاده از دوربین تلفن همراه به استفاده از دوربینهای واقعی را در چه می دانید؟

-
زمانی که با دوربین حرفه ای ام در میان مردم هستم افراد بیشتر احتیاط کرده و از روبه رو شدن با آن پرهیز می کنند اما واکنش آنها نسبت به دوربین تلفن همراه اینگونه نیست زیرا همه گمان می کنند در حال فرستادن پیام کوتاه برای دوستم هستم. دوربین تلفنهای همراه به ویژه برای کسانی که به صورت مخفیانه عکاسی اجتماعی یا مستند می کنند حسن بسیار بزرگی به شمار می رود زیرا نه شباهتی به دوربینهای عکاسی دارد و نه مثل دوربینهای حرفه ای در مقابل صورت افراد قرار می گیرد. من عکاسی از آدمها را دوست دارم. عکاسی از آنها در لحظه شغل من است و در صورتی که آنها از حضور من آگاه شوند، حرکت کرده و کل ساختار عکس را از بین خواهد رفت.

*
کدامیک از عکسهایی که به این شیوه گرفته اید را بیشتر دوست دارید و چرا؟


-
من تقریبا از هر چیزی عکس می گیرم، ساختمانها، خیابانها، چهره ها. یکی از عکسهای مورد علاقه ام که به تازگی گرفته ام و آن را دوست دارم تصویر یک گاو پشت یک درخت است که کمی خنده دار به نظر می آید. تصویر تیوب درخشان بر روی شنهای ساحل را نیز بسیار دوست دارم. خیلی زیبا است که بدون توجه به حالت روحی و موقعیتی که در آن قرار دارید از هر چیزی عکس بگیرید زیرا در انتهای عکاسی هیچ "درست یا نادرستی" وجود ندارد. اگر عکسی را دوست دارید پس آن عکس، عکس خوبی است.

پنجشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۹۷

خلاصه زندگی بنيتو موسولينی رهبر فاشيست های ايتاليا


بنيتو موسولينی كسی كه فاشيست رو بنيانگذاری كرد.

بنيتو موسولينی كه ۲۹ ژوئيه ۱۸۸۳ به دنيا آمد حزب فاشيست را تاسيس ميكنه و ۲۵ سال بر ايتاليا فرمانروايی كرد اما اشاره يی به تعريف واژه فاشيست و تاريخچه اين واژه

نظاميان رومی در جنگهای سده سوم ميلادی با ايران دوران اردشير ساسانی و پسرش شاپور اول مشاهده كرده بودند كه پياده نظام ايران در دسته های ده ـ دوازده نفری در سنگرها و خاكريز ها مستقر می شود و سواره نظام ايران نيروی دشمن را به ميان آنان می كشاند و اين صف آرايی و تاكتيك برای روميان تازگی داشت در زمينه اين تاكتيك روميان از نظاميان ايرانی شنيده بودند كه به آنان اندرز داده شده كه يك شاخه درخت را به آسانی می توان شكست ولی اگر چند شاخه را در كنار هم قرار دهند يا متحد كنند شكستن مجموعه آنها كاری آسان نخواهد بود نظاميان رومی اين اندرز را با خود به روم ايتاليای كنونی بردند و ميان مردم پخش كردند كه به زبان لاتين فاشس دسته ای از شاخه ها و يا ميله ها خوانده می شد كه بعدا معنای مجازی دسته گروه واتحاديه به خود گرفت و در لاتين تازه ايتاليائی به صورت فاشيو كه در جمع می شود فاشی درآمد و به تدريج بر سنديكا هم اطلاق شد در دهه ۱۸۷۰ سوسياليستهای جزيره سيسيل واقع در جنوب ايتاليا نام اتحاديه خود را فاشيو سيسيليانو گذارده بودند.
 
پدر موسولينی يك كارگر فلزكار يا همون آهنگر بود و بنيتو در جوانی مانند پدرش عقايد سوسياليستی داشت و با همين افكار در سال ۱۹۱۴ در ميلان حزب اقدام انقلابی را با آرمان سوسياليستی ملی نه جهانی تاسيس كرد و در عنوان حزب واژه فاشی (جمع واژه مفرد فاشيو) را به جای حزب بكار برد كه در سال ۱۹۲۱ اين نام به فاشيست ملی يا اتحاد ملی تبديل شد زيرا كه موسولينی در عين حال كه يك سوسياليست بود يك ناسيوناليست هم بود و همه چيز را برای ايتاليا و ايتاليايی ها می خواست.

موسولينی رهبر وقت ايتاليا سوم ژانويه سال ۱۹۲۵ پارلمان اين کشور را منحل كرد و آن را به آن صورت مجمع صاحبان منافع پايگاه تشنگان قدرت و شهرت آرتيستهای زد و بند و نيز جايی خواند که به اتلاف وقت ملت و عقب انداختن پيشرفتهای ميهن تبديل شده است موسولينی گفت كه امروز و فردا كردن و بازی با كلمات وعبارات دمكراسی نيست اتلاف عمر يك ملت و بزرگترين خيانت است پارلمان جای فداكاری برای ملت است نه پلكان قدرت نفوذ و راهی برای دستيابی به پول نماينده پارلمان بايد يك فدايی ميهن و سرباز مردم باشد اين پارلمان هايی كه من در بعضی كشورها سراغ دارم بزرگترين عامل سوء استفاده از دمكراسی هستند دمکراسی در اين ربع قرن (در اينجا منظور موسولينی ۲۵ سال اول قرن ۲۰ بود) از تعريف خود دور شده و پارلمانهای اروپايی ديگر بازتاب دمکراسی واقعی نيستند و دستگاههايی هستند مغاير با آن چه که در ذهن مردم از دمکراسی نقش بسته است دکان و مغازه هستند من به كارآيی و مفيد بودن اين پارلمانها و اين طرز انتخابات ترديد دارم دمکراسی هدفی است عالی و واژه ای است زيبا که از نو بايد تعريف و چگونگی اجرای آن دوباره نويسی شود تا بشود اطمينان يافت که دربست در خدمت ملت و کشور است.

مثالهايی كه بنيتوموسولينی از تاريخ ايران زد

۲۵ اكتبر سال ۱۹۳۲ موسولينی در سخنرانی خود معروف به مهلت ۳۰ ساله گفت كه برای تحقق برنامه اصلاحات اجتماعی ــ اقتصادی خود و تجديد عظمت ايتاليا كه ۱۵ قرن يك ابر قدرت بزرگ بود به ۳۰ سال زمان نياز دارد و اين مدت را بايد بر سركار باقی بماند زيرا بيم دارد كه اگر كنار برود همه رشته ها پنبه شود وی سپس به عقيده خود مبنی بر نقش نوابغ و نخبگان در پيشبرد يك ملت پرداخت و برای اثبات مجدد ان اين بار به ذكر مثالهای متعدد از تاريخ ايران كه هگل آن را كاملترين تاريخ دانسته است پرداخت وگفت ايران هر زمان كه يك رهبر توانا و دلسوز داشته عظمت واقتدار هم داشته و مطالعه كارهای كوروش داريوش اردشير پاپكان ساسانی خسرو پرويز انوشيروان شاه عباس و... اين واقعيت و نقش نخبگان و نوابغ را در اعتلای كشور ثابت می كند نادر شاه ايرانی نمونه يك نابغه نظامی بود و اگر ترور نشده بود وطن او اينك چيز ديگری بود و من هم اگر در ميان راه كنار بروم ويا به ترتيبی پيش از سی سالی كه گفته ام از صحنه خارج شوم به جايی كه بايد برسيم نخواهيم رسيد نادر شاه درست زمانی كه بايد ازآن همه جنگ و نزاع كه هزينه اش بر مردم عادی تحميل شد در جهت رفاه آنان نتيجه بگيرد كشته شد و همه چيز يك شبه بر باد رفت اسناد متعدد در دست است كه نشان می دهد موسولينی به ايران علاقه داشت و كمك بسيار كرد تا ايران دارای يك نيروی دريايی موثر شود كه بتواند بريتانيايی ها را از خليج فارس به دور اندازد كشتی هايی را كه بريتانيايی ها در شهريور۱۳۲۰ غرق و يا مصادره كردند موسولينی به ايران داده بود و افسران نيروی زمينی ايران محرمانه و به دور از چشم بريتانيايی ها به ايتاليا جهت تحصيل فنون دريايی اعزام شده بودند و بعدا نيروی دريايی ايران را به وجود آوردند كه بريتانيايی ها را از بسياری از پايگاههايشان در خليج فارس از جمله باسعيدو بيرون راند.

وسرانجام مردی كه آرزو داشت ايتاليا را امپراتوری روم كند

۲۸ آوريل سال ۱۹۴۵ پارتيزانهای ايتاليايی و عمدتا كمونيست اجساد بنيتو موسولينی ، معشوقه ۳۳ ساله اش كلارتا پتاچی و يازده مرد ديگر را كه در نقطه ای دور دست تير باران كرده بودند به ميلان منتقل و از بالكن يك ساختمان به صورت وارونه آويزان كردند تا مردم تماشا كنند.

اين پاتيزانها سه روز پيش از آن ، در آخرين روزهای جنگ جهانی دوم موسولينی ، معشوقه و سه تن از همكارانش هنگام فرار از ايتاليا دستگير و اعدام كرده بودند . ساير اجساد متعلق به مقامات سابق دولتی بود بنيتو موسولينی و همراهانش با كاروانی كه از هشت كاميون نظامی آلمان عازم خروج از ايتاليا بودند و در زير پتو و پالتوها و لباسهای اضافی سربازان كه از انبار خارج و به آلمان باز گردانده می شدند پنهان شده بودند پارتيزانها طبق يك روال عادی بار كاميونها را بازرسی می كردند كه رهبرايتاليا يعنی بنيتو موسولينی كه مردم او را دوچه می ناميدند يافتند روايت است كه ممكن است نظاميان آلمانی كه مامور خارج ساختن اين عده بودند آنان را لو داده باشند پارتيزانهای كمونيستی پس از چند پرسش و پاسخ تصميم به اعدام آنان می گيرند و تصميم خود رابه اجرا می گذارند بعضی از اين پارتيزانهای كمونيستی بعدها اعتراف كرده اند كه نسبت به اعدام كلارتا اكراه داشتند ولی او با اصرار تمام خود را سپر جان موسولينی كرده بود كه راهی جز اعدام همه نبود كمی بعد از آويزان كردن اجساد از بالكن ملت ايتاليا كه تلاشهای بنيتو موسولينی را برای پيشرفت ايتاليا به ياد داشتند به محل هجوم بردندو ضمن اعتراض شديد به پارتيزانهای كمونيستی وبی وطن خواندن آنان اجساد را پايين آوردند دو روز پس از اين واقعه هيتلر در برلين با اوا براون كه بيش از يك دهه معشوقه او بود و در آخرين ساعات زندگی ازدواج كرده بودند خودكشی كردند.اوا نيز مانند كلارتا در سومين دهه حيات خود بود.

موسولينی در جوانی مدتی هم روزنامه نگاری و داستان نگاری كرده بود و داستان او رفيقه كاردينال به چندين زبان ترجمه شده و هنوز تجديد چاپ می شود موسولينی روزنامه ايل پوپولو دا ايتاليا را شخصا تاسيس كرده و سازمان برنامه و شرح وظايف تحريريه اش را نوشته و سردبيرش را منصوب كرده بود.

بنيتو موسولينی كه در دوران حكومت ۲۵ ساله او ايتاليا پيشرفت بسيار كرد و به صورت يك قدرت جهانی در آمد آرزو داشت كه آن را بار ديگر آقای مديترانه كند و امپراتوری باستانی روم احياء گردد توجه ايتاليايی ها به افكار و كارهای او اخيرا افزايش يافته و انتخاب ملی گران از جمله نوه ها ی بنيتوموسولينی به همين دليل است.
 
پس از جنگ جهانی دوم فاتحان جنگ و مخالفان انديشه ناسيونال سوسياليسم و عمدتا كمونيستها، واژه فاشيست (به معنای حزبی ـ اتحاديه ـ گروهی) را به صورتی در جملات و خطاب به ديگران بكار بردند كه مفهوم بی رحم و ظالم به خود گرفته است.

بنيتوموسولينی در عين حال از دوستداران تاريخ ايران بود و آرزو داشت كه ايران بار ديگر جايگاه قديم خود را در ميان ملل جهان به دست آورد و در طول حكومت خود به ايران كمك بسيار كرد ازجمله برای ايران يك نيروی دريايی به وجود آورد كه ايران با كمك اين نيرو چند نقطه ازاراضی خود در خليج فارس را از بريتانيايی ها گرفت از جمله پايگاه انگليسی باسعيدو را متصرف شد.

سه‌شنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۹۷

اصطلاح شاخشانه کشیدن


این اصطلاح از میان گدایان ایران وارد زبان مردم و ادبیات فارسی شده است. نیازمندان و تهی دستان در گذشته و حال بر دو دسته بوده و هستند. دسته ی نخست آنانی هستند که با وجود تنگدستی شان آن را نشان نمی دهند و وارونه ی دسته ی دوم که گدایان هستند، در خانه و مسکن خود می مانند و عزت نفس شان اجازه نمی دهد که دست نیاز به کسی دراز کنند و به همین علت نیز آنان را "مسکین" نامیده اند، یعنی کسی که در مسکن خود می ماند و در کوچه و خیابان به راه نمی افتد.

دسته دوم، یعنی گدایان آنانی هستند که ندارند و می خواهند، گاهی هم دارند ولی باز هم می خواهند، بدون آن که از آن چه که دارند به کسی بدهند و اصطلاح " گدا صفت " نیز از همین جا است. در گذشته که رسم گدایی تا این اندازه پیشرفت نکرده بود که گدایان برای خود باند و گروه داشته باشند، آنان تنها چند چشمه بلد بودند و با آن ها پول در می آوردند و رفع گرسنگی می کردند که یکی از آن چشمه ها "شاخ و شانه کشیدن" بوده است. آنان در حالی که در یک دست یک شاخ گوسفند و در دست دیگرشان یک استخوان شانه ی گوسفند را می گرفتند، بر در خانه ی مردم یا جلوی دکان ها می رفتند و درخواست پول می کردند و اگر صاحب خانه یا دکان از دادن پول خودداری می کرد آن گاه گدای لجوج و سمج آن شاخ گوسفند را طوری بر شانه ی گوسفند می کشیدند که صدای چندش آوری از آن ها بر می خاست و آن قدر این کار را ادامه می دادند تا شنونده به ستوه می آمد و چیزی به آنان می داد تا آنان را از سر خود باز کرده باشد. رفته رفته مردم نیز عبارت "شاخ و شانه کشیدن" را در مقام تهدید کسی برای تامین مقصود خودش، از گدایان گرفتند و به کار بردند.

چهارشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۹۷

چگونگی تأسیس شرکت واحد در تهران

اولین خط اتوبوس شرکت واحد دراوایل دهه سی شمسی در تهران راه اندازی شد و در اواخر همان دهه دولتی شد.
از ۱۵ دیماه ۱۳۳۲ (۵ ژانویه ۱۹۵۴) خطوط اتوبوسرانی تهران تغییر قیافه دادند و دارای بلیت ژتونی (پولک فلزی)، باجه بلیت فروشی و اتوبوس مرسدس بنز شدند که دولت وقت از آلمان وارد کرده بود. به علاوه، خطوط اتوبوسرانی تغییر شماره داده و بر حسب شمالی ـ جنوبی و شرقی ـ غربی بودن مسیر، ردیف بندی شده بودند.
قبلا هر اتوبوس و یا هر چند اتوبوس متعلق به یک فرد حقیقی بود و نظم و ترتیب وجود نداشت و طرز کار، دلبخواهی بود. از مسافران پول نقد (یک قران) دریافت می شد که خرد کردن پول، وقت گیر بود. رانندگان بر سر مسافر و پرکردن اتوبوس با هم مسابقه سرعت می گذاشتند که گاهی منجر به مرافعه و کتک کاری و یا تصادف می شد. اتوبوسها غالبا قراضه بودند و ضمن راه از کار می افتادند و مردم سرگردان می شدند و ....

در زمان حکومت دکتر مصدق برای حل این مسئله دیرپای تهران، طرحی به مجلس داده شد که برپایه آن در تهران یک شرکت واحد اتوبوسرانی تشکیل شود که ۵۱ در صد سهامش متعلق به شهرداری باشد و ۴۹ درصد دیگر، از آن مالکان اتوبوسهای موجود؛ که صاحبان اتوبوسها به حالت اعتراض دست به اعتصاب زدند و در بهارستان جمع شدند و مجلسیان را مجبور به تعلیق اجرای طرح کردند که دولت زاهدی با این که برخی از اتوبوسرانان شهری با هدف سوء استفاده های بعدی، در براندازی ۲۸ مرداد برضد مصدق شرکت کرده بودند طرح را با زور به اجرا درآورد و خرید اتوبوسهای مرسدس بنز معروف به «بنز با دماغ» از آلمان و ژتونی کردن کرایه به همین منظور بود.
شرکتهای متعدد صاحب خطوط بعدا در پرداخت اقساط اتوبوس های بنز به دولت، تعلل کردند و این، فرصت مناسبی به دست دولت داد که از نوروز سال ۱۳۳۷ به بهانه عدم پرداخت اقساط بهای بنزها از سوی خطوط، اتوبوسرانی تهران را به طور کامل در دست بگیرد (دولتی کند) و همانند سایر کشورها به مالکیت شهرداری درآورد و برای این که اعتراضی صورت نگیرد، رئیس شهربانی (پلیس) را با حفظ سمت، موقتا مدیر عامل آن قرار دهد، بلیت های کاغذی کند، برای اتوبوسها ایستگاه تابلو دار به وجود آورد و ساعت حرکت و توقف در ایستگاه نهایی (آخر خط) را معین کند و ... که تا چند سال پیش با جزیی تغییری به همان صورت باقی مانده بود.


در چند سال اول تاسیس شرکت واحد، برای تشویق مردم به استفاده از اتوبوس و نیز حل مسئله ترافیک تهران، از انگلستان اتوبوس دو طبقه وارد و بهای بلیت دانشجویان و کارمندان دولت را «نصفه قیمت» کردند و چون شهرداری از زیان دادن به فریاد درآمد، اتوبوسرانی را عملا به صورت بنگاهی غیر انتفاعی درآوردند و قرار شد با تثبیت بهای بلیت، دولت زیان آن را از بودجه خود بپردازد.