لولو
خورخوره یا لولو موجودی خیالی است ساخته
و پرداخته پندار افراد جهت ترساندن کودکان
شیطان.
در
زبان اورارتویی (لولو)
به
بیگانه و دشمن میگفتند.
لولو
همچنین نام قومی تاریخی و جنگجو در ایران
است.
مادران
و پدران معمولاً برای کنترل رفتار کودک
کوچک، به ویژه برای اطمینان از اینکه کودک
غذای خود را بخورد به او تلقین میکنند که
در صورت بدرفتاری یا نخوردن غدا، لولو
آنها را خواهد خورد.
شکل
و ریخت خاصی برای لولوخورخوره تعریف نشده
است.
صفت
خورخوره به معنای «بسیارخوار»
است.
گاه
لولوخورخوره به معنای موجودی نامرئی است
که وسایل خانه یا ...
را
می دزدد.
لولو
در فرهنگهای دیگر
در
بسیاری از فرهنگهای جهان مشابه این موجود
خیالی وجود دارد.
چند
نمونه از لولوها در فرهنگهای دیگر:
*
برزیل:
del saco یا
homem
do saco،
یعنی مرد کیسهای.
والدین
به کودکان شیطان میگویند که مرد کیسهای
آنها را در کیسهاش جمع میکند و میبرد.
*
ایتالیا:
l'uomo nero یعنی
مرد سیاه.
مرد
سیاه بچهها را نمیخورد بلکه آنها را به
مکانی ترسناک میبرد.
*
اسپانیا:
El Coco،
ال کوکو معمولاً بچههایی که نمیخوابند
را میبرد.
*
رومانی:
bau-bau
*
بلغارستان:
Torbalan (مرد
کیسهدار)
که
بچهها را میرباید، یا talasam
که
شبها از زیرشیروانی بیرون میآید و بچهها
را میترساند.
*
هندوستان:
لولوخورخوره
در ایالت تامیل نادو در جنوب هند Rettai
Kannan نام
دارد و در ایالت آندرا پرادش به آن Buchadu
میگویند.
درود. این خبر را به همه اطلاع دهید:
پاسخحذفبعد از انقلاب زمینها و دارایی های افراد وابسته به پهلوی مصادره شد همچنین قانون گذاشتند هرکس در هر نقطه بیش از ۱۰۰۰ متر زمین داشته باشد ۶۰۰ متر به او داده و بقیه مصادره میشد. اگر ۱۰۰۰ متر و کمتر داشت همان داده میشد. این قانون دوم ربطی به وابسته بودن به پهلوی نداشت و مثلا اگر حزب اللهی بودی و زمینهایت بیشتر از ۱۰۰۰ متر بود مصادره میشد.
این املاک مصادره ای باید به بنیادها نظیر مستضعفان و بنیاد مسکن و وزارت راه داده میشد و مالکیتش با حکومت است.
عده ای از مقامات درجه یک و دو انقلاب و حکومت اسلامی بجای اینکه تمام این املاک را به بنیادها بدهند نداده اند. از صاحبش گرفته اند ولی صدایش را درنیاورده اند و به مالکیت حکومت درنیاورده اند بلکه در طول زمان زمینها و املاک را فروخته اند و پولش را در جیب خود گذاشته اند یا هم اکنون هم مشغول فروشند.
به عبارتی از ۱۰۰ درصد زمینهای مصادره ای درصد کمی به بنیادها بخصوص مشهورها که نمیشد سرنوشتش را پنهان کنند به حکومت داده شده و در دفاتر ویژه ثبت شده بقیه دزدیده و سگ خور شده است و دارد هنوز فروخته میشود.این املاک که از صاحبش گرفته شده ولی به حکومت تحویل داده نشده را شبه مصادره ای می نامیم.
دو روش هست یکی اینکه در اینترنت و ماهواره تبلیغ میکنند بیایید املاک شبه مصادره ای را پس بدیم از طریق دادگاه و شخصی که میاید ملکش را میگیرد امضا میدهد و ۵۰ درصد ملکش را پس میگیرد و ۵۰ درصد در جیب مقامات میرود نه خزانه ملی با امضای او املاک مجاور را هم که تحت مالکیت او نبوده بی خبر او میفروشند و جلوه میدهند او فروخته.
روش دوم با دستکاری در اداره ثبت اسناد املاک شبه مصادره ای را به نام شخص یا اشخاصی میکنند که در لحظه دستکاری اسناد برخی زنده و برخی مرده اند و ان اشخاص بیگناه اصلا نمیدانند املاکی به نامشان شده سپس مقامات کشوری از طرف آنها توسط عواملشان ان ها را میفروشند. و اگر دری به تخته خورد و یک مقام درستکار حکومتی سراغ زمینهای شبه مصادره ای را بگیرد و یا اینکه حکومت عوض شود و صاحب اصلی بازگردد جلوه داده اند که ان اشخاص بیگناه آن را دزدیده اند! و فروشندگان اصلی و دزدان ناشناس باقی خواهند ماند.
خلاصه کلام اینکه از صد در صد املاکی که از دست سرمایه داران و ملاکین خارج کرده اند فقط ده درصدش را به حکومت و بنیادها داده اند بقیه را با مهارت سندسازی کرده دارند میفروشند و پولش را در جیب میگذارند.
حمید کارگر پیر و محمدصادق اسدی رازی و امیر وارسته حیدری و فرهاد مختاری کرچگانی همگی متولد دهه ۱۳۵۰ که برای حجت الاسلام زم و قالیباف پولشویی کرده اند مرتبط با این املاک شده اند و از فروش این زمینها پورسانت گرفته اند