چهارشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۹۶

تصور ما از گناه چیست؟

همه ما از چگونگی داستان خلقت آدم و حوا اطلاع داریم . اینکه حوا در بهشت از میوه ممنوعه می خورد از دیدگاه دین مسیحیت گناهی بزرگ محسوب شده است. که به واسطه آن انسان  از بهشت رانده می شود. و به زمین می آید.و مسیح که همان خدا تجسم یافته است برای اینکه کفاره گناه بشر را بدهد به شکل انسان بر روی زمین می آید.حال می پرسیم تصور ما از گناه چیست؟ آیا گناه چیزی به جز این است که عملی باعث رساندن آسیبی یا ضایع شدن حقی از خود و یا دیگران  بشود؟ اینکه حوا سیبی می خورد به چه کسی آسیب می رسد؟ چه آسیب های جسمی یا روانی به خود یا دیگران به واسطه خوردن این سیب زد؟ اگر میوه ممنوعه چیزی بدی بود چرا یاد آوری خاطره رانده شدن از بهشت باعث نشد که آدم و حوا سراغ این میوه ممنوعه در روی زمین نروند.چقدر نافرمانی از خدا به دل آدم و حوا چسبیده بود که در زمین نیز به آن نافرمانی ادامه دادند.
خوب که برسی کنیم ثمره این نافرمانی به کسی آسیب نرساند به جز خود خدا.خدا در این داستان خلقت تنها به این دلیل که شیطان از او برده است اختیار از کف می دهد و حکم بر اخراج آدم و حوا از بهشت می دهد. چون خدا علی رغم خدائیش ، نتوانست آنقدر قدرت نفوذ کلام داشته باشد که آدم و حوا به حرف او بیشتر از حرف شیطان اهیت بدهند. قدرت شیطان از قدرت خدا بیشتر بود و این به خدائی خدا لطمه میزد.چون یکبار که آدم و حوا به حرف شیطان گوش فرا دادند بعید نبود که شیطان جای خدا را بگیرد و از آن پس به جای حرف خدا به حرف شیطان گوش بدهند و عملا شیطان جایگاه خدا را تسخیر کند.اما خدا مثل کسانی که موقع عصبانیت نمی توانند درست فکر کنند و تصمیماتی که می گیرند به ضرر خودشان تمام می شود، با راندن انسان از بهشت و آزاد گذاشتن شیطان در فریب انسان در عمل شیطان را در دست یافتن به آرزوی خود یاری رساند.
شیطان می خواست به جای خدا فرمان بدهد و موفق هم شد. در حقیقت خوردن سیب نیود که باعث حبوط آدم شد. بلکه حسادت خدا نسبت به شیطان بود که انسان را از بهشت راند.
مسیح به خاطر اینکه کفاره گناه انسان را بدهد ( همان گناه اولیه یعنی خوردن سیب است) به زمین می آید. آیا خوردن سیب اینقدر فاجعه بزرگی است که به واسطه آن خدا باید به زمین بیاید تا با مصلوب شدن خود گناه بشر را بشوید؟ مگر نمی شد در بهشت از این خطا در گذشت؟ در بهشت خدا فقط لازم بود از گناه دو انسان درگذرد. اما در زمین باید بار گناهان هزاران هزار انسان را به دوش بکشد .
این خدا که در قالب انسان به زمین آمده مغزش به اندازه یک انسان عادی هم کار نمی کند. چون وقتی به درخت انجیر که میوه نداشت بر می خورد به درخت نفرین می کند که خشک شود. خدایی که در برابر یک درخت بی میوه عصبانی می شود چقدر برای نظارت بر دنیا صلاحیت دارد؟
اگر بخواهیم داستان آدم و حوا را واقعی فرض کنیم چگونه می توانیم زمانی که عجز و ناله آدم و حوا برای بخشوده شدن در دل سنگ  خدا تاثیر نمی گذارد، به پذیرفتن توبه امیدوار باشیم.خدایی که اینقدر در پیش شیطان احساس حقارت می کرد که این عقده را تنها با اخراج آدم فرو نشاند چگونه گناهان بزرگتر را که اثرات آن گاهی اجتماعی را آلوده می سازد، خواهد بخشید.
خدا از اینکه حوا سیبی خورد عصبانی شد. یا دش رفت که جلوی فرشته ها کلی پز داده که من از خلقت انسان چیزی میدانم که شما نمی دانید. آدم اسما را می داند اما شما نمی دانید. حد اقل آبروی خودش را جلوی فرشته ها حفظ نکرد. من مطمئنم که پس از اخراج آدم و حوا از بهشت ، فرشته ها کلی خدا را سرزنش کردند. بله، این همان تبارک الله احسن الخالقین است که پزش را به ما می دادی گناه خوردن سیب به بزرگی گناه خلق دنیای وارونه و سپردن زمام امور دنیا به دست  بیماران  شیزوفرنی که دچار تخیلات و اوهام هستند و فکر می کنند جن و پری با آنها گفتگو می کنند نیست.
گناه سیب خوردن به بزرگی خلق دنیای معیوب که در آن دنیا انسانهایی با ناتوانی جسمی بدون میل و ارداده خویش پا در آن می گذارند و همه طول عمر خود را ار لذت زندگی کردن محروم هستند، نیست. سیب خوردن گناه بزرگی است یا تفاوت بین انسانها قائل شدن؟ یکی را هدایت کردن و یکی را وا نهادن. یکی را زشت خلق کردن و یکی را زیبا آفریدن. یکی را روزی رساندن و دیگری را بی بهره کردن.
ما به خاطر خوردن یک سیب از بهشت رانده شدیم. اما ما انسانها، خدا را به خاطر گناهان بیشمارش از زندگی خود بیرون نمی رانیم.

شنبه، آذر ۰۴، ۱۳۹۶

تاریخچه مجسمه دربند

سرهنگ امیر شاه قدمی , کوهنورد، چترباز، مربی ممتاز اسکی از فدراسیون ایران و فرانسه، مربیگری کایت مردی که مجسمه اش ۴۹ سال است در میدان سربند تهران نصب شده است.
و علاوه بر فتح قله های مختلف،
 به دلیل همکاری در عملیات مربوطه به نجات یک فروند هواپیمای آمریکایی سقوط کرده در قله زردکوه بختیاری به ارتفاع ۳۸۷۰ متر در سرمای ۳۰ درجه زیر صفر در سال ۱۳۴۰ که موفق به نجات افراد آن گشته از طرف رییس جمهور وقت آمریکا (کندی) مدال لیاقت نیز دریافت کرده است .

تاریخچه تندیس کوهنورد را در ادامه مطلب ملاحظه فرمایید. در سال۱۳۳۷، پیشنهاد حسن وجدان‌خوش‌، از کوه‌نوردان با سابقة کشور، برای نصب یک مجسمه کوه‌نوردی‌مورد تأیید سایر کوه‌نوردان قرار گرفت‌.
او پیشنهاد خود را نزد رئیس فدراسیون کوه نوردی، سرهنگ بیات، برد.
این پیشنهاد تایید شد و مهام‌، شهردار وقت تهران‌،
 هزینة ساخت آن را قبول کرد.
سرهنگ بیات که رئیس مرکز آموزش کوهستانی ارتش نیز بود، امیر شاه قدمی‌، گروهبان ارتش و مربی کوه‌نوردی مرکز آموزش کوهستانی و مربی اسکی کشور را به عنوان مدل به استاد رضا لعل ریاحی، استاد دانشکده هنرهای زیبا، مجسمه‌ساز و سرهنگ ارتش؛ معرفی کرد و شهرداری مبلغ ۱۰۰۰۰ تومان هزینة ساخت مجسمه را پرداخت‌.
درسال ۱۳۳۸، مدل گچی آن آماده و در میدان سربند نصب و طی مراسمی از آن پرده‌برداری شد. متأسفانه در زمستان همان سال‌، به علت بارندگی و یخ‌زدگی‌، دست و قسمتی از بدنة مجسمه خرد شد. این قسمت مدت‌ها با پرچم ایران پوشانده شده بود.
درسال ۱۳۴۱، با پی‌گیری استاد رفعتی افشار، رئیس وقت فدراسیون‌، مجسمة سیمانی آماده شد و خلیل میلانی و عبدالحسین امین از طرف فدراسیون مأمور نصب آن شدند.
این مجسمه هنوز پا برجا است‌.
در آبان‌ماه سال۱۳۵۰، بنا به پیشنهاد فدراسیون کوه‌نوردی ایران و موافقت انجمن شهر و شهرداری تهران‌، نام میدان سربند به میدان کوه‌نوردان تغییر یافت‌.
مجسمه کوه‌نورد با ارتفاع حدود سه متر، نماد کوه‌نوردان شناخته می‌شود.

«امیرشاه قدمی» پیکر تندیس میدان «سربند» در سن ۸۲ سالگی و به دلیل کسالت شدید دار فانی را وداع گفت.

دوشنبه، آبان ۲۹، ۱۳۹۶

بیماری دروغین کمال الملک !

در زمان مظفرالدین شاه ، کمال الملک مدتی اظهار بیماری می کرد که سکته ناقص کرده ام و نیمه راست بدنم مفلوج شده ، و عصائی به دست گرفته لنگان لنگان راه می رفت. اطرافیان بسیار متاسف شده که در این هنگام که موقع ثمررسیدن زحمات کمال الملک است ، بیچاره از کار افتاده و وجودش عاطل شده است. چند سال برین منوال بود تا مظفرالدین شاه درگذشت و دوره محمدعلیشاه هم سپری شد و متوجه شدند که کمال الملک سالم است و کار می کند ! اطرافیان خرسند و خشنود ازینکه کمال الملک شفا یافته است.  کمال الملک روی به اطرافیان کرد و گفت: دروغ و تمارض بود و من بیماری نداشتم. و سبب اینکه طبیعت لغو مظفرالدین شاه می خواست مرا به کارهایی که شایسته ی قلم من نبود وادارد.

بن مایه : شاهنامه آخرش خوش است – روانشاد باستانی پاریزی

پنجشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۹۶

دین‌سالاری ( Theocracy ) چه نوع حکومتی است ؟

دین‌سالاری ( Theocracy ) به نوع خاصی از حکومت گفته می‌شود که در آن اصالت به قوانین دینی و فرد روحانی داده شده‌است، و نوعی حکومت است که در آن «خدا» مبنای سیاسی یک مملکت است و مملکت توسط نمایندگان مدعی خدا در رأس امور اداره می‌گردد.
بدین ترتیب مذهب غالب اصلی‌ترین تعیین‌کنندهٔ خط و مشی اداره جامعه در نظام دین‌سالار است. دین‌سالاری در تاریخ اسلام نیز به کرات ظاهر گردیده است. امروزه، از میان ۱۹۲ عضو سازمان ملل متحد، ایران تنها کشوری است که بنا و اساس آن بر مبنای دین‌سالاری می‌باشد .
تاریخچه
واژه تئوکراسی از واژه یونانی θεοκρατία به معنی "حکومت خداوند" ریشه می‌گیرد. تئوکراسی اولین بار توسط جوزفیوس فلاویوس در قرن اول میلادی مطرح شد تا ویژگی‌های حکومت یهودیان را مشخص کند. جوزفیوس اینچنین استدلال کرد که حکومت یهودیان به دلیل آنکه در هیچ کدام از سه نوع دولت شناخته شده یونانیان، یعنی پادشاهی، اشرافی و آنارشیسم جا نمی‌گرفت، منحصر به فرد به حساب می‌آمد، از همین رو جوزفیوس تئوکراسی را به عنوان چهارمین شکل حکومتی که در آن خدا و قوانینش قدرت مطلق هستند تفسیر کرد. تعریف جوزفیوس تا قبل از عصر روشنگری کاملا قابل قبول بود تا زمانی که این اصطلاح شروع به کسب مفاهیم جامع‌تر و به صورت غیرقابل انکاری منفی کرد، بخصوص وقتی که مورد تفسیر هگل قرار گرفت.
حکومت‌های دین‌سالار در حال حاضر
ایران
حکومت ایران به عنوان یک جمهوری دین‌سالار تفسیر شده است. فرمانده کل قوا یا رهبر که یک فرد روحانی است توسط مجلس خبرگان رهبری انتخاب می‌شود. شورای نگهبان قانون اساسی وظیفه دارد که هر قانون تصویب شده در مجلس را با قانون اساسی و قوانین شریعت اسلام مطابقت دهد، همچنین موظف است صلاحیت همه نامزدهایی را که جهت شرکت در هر انتخابات به جز انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در وزارت کشور ثبت نام می‌کنند را بررسی کند و پس از آن اجازه شرکت در انتخابات را به آن کاندیدا بدهد.
عربستان سعودی
قانون اساسی عربستان سعودی برپایه قوانین اسلامی یا شریعت نوشته شده است. قوانین اسلامی مسلمانان را امر می‌کند تا از الکل، فرآورده‌های خوکی، قمار، زنا و بسیاری چیزهای دیگر که آن را حرام می‌خواند، پرهیز کنند.همچنین در شریعیت اسلام حقوق زنان نسبت به مردان برابر است.ولی در عربستان رعایت نمی شود
مقر پاپ (واتیکان)
جمهوری اسلامی پاکستان
جمهوری اسلامی افغانستان
جمهوری اسلامی موریتانی
شمال نیجریه
آچه (شمال سوماترا در اندونزی)

یکشنبه، آبان ۲۱، ۱۳۹۶

آقایان! همسرتان به این جملات احتیاج دارد

آقایان محترم شاید ندانید که یک جمله ساده چقدر می تواند روی زندگی مشترک تان تاثیر بگذارد و اعتماد همسرتان به شما و زندگی مشترک تان را بیشتر کند. اگر از آن دسته مردهایی هستید که فکر می کنند، جملات اهمیتی ندارد و تنها چیزی که مهم است درون شماست، کاملا در اشتباهید.
تا زمانی که با این احساسات درونی تان جمله ای نسازید و همسرتان را از آن ها با خبر نکنید، هیچ اتفاق خوبی در زندگی مشترک تان نخواهد افتاد. اگر هم از اهمیت این جملات باخبرید اما نمی دانید چه بگویید و از کجا شروع کنید، بهتر است از این توصیه ها کمک بگیرید و با دنیای زنان آشنا تر شوید.
باید باور کنید که دنیای ذهنی زنان و مردان تفاوت زیادی دارد و اگر می خواهید همسرتان را خوشحال کنید باید به دنیایش وارد شوید و او را به شیوه خودش آرام و شاد کنید.
۱ - چقدر زیبایی ...
زن ها دوست دارند ظاهرشان را ستایش کنید و گاهی به آن ها بگویید که چه چهره زیبایی دارند. حتی اگر همسر شما واقعا به این زیبایی نباشد از این که گمان کند در نظر شما این طور به نظر می رسد، احساس غرور خواهد کرد.

البته بی گدار به آب نزنید و بدون آن که برای حرف تان دلیلی داشته باشید او را ستایش نکنید. چون درست در زمانی که به همسرتان می گویید، چقدر زیبا هستی... او دلیل شما را خواهد پرسید و خواهد گفت از چه نظر؟ پس سعی کنید برای این ادعای تان جزئیاتی را هم مطرح کنید و به این فکر کنید، چه چیز در او زیباتر است و بعد سراغ تعریف کردن بروید.
۲ - تو خیلی خاصی ...
این که همسر شما بشنود که او فردی بی همتاست و هیچ زن دیگری نمی توانسته شما را به این اندازه خوشبخت کند، یک حس فوق العاده به او می دهد. زن ها دوست دارند، بدانند که با تمامی گزینه های دیگری که شاید همسرشان به آن ها برای ازدواج درنظر داشته فرق می کنند و آن ها ویژگی هایی دارند که از نظر شوهرشان در هیچ کدام از زن های دور بر هم وجود ندارد.

شما باید این خاص بودن را به او گوشزد کنید و بگویید که کدام یک از ویژگی های همسرتان بیش از دیگر ویژگی ها، شما را تحت تاثیر قرار داده. این موضوع نه تنها حس خوب مورد توجه قرار گرفتن و قدردانی شما را به او می دهد بلکه باعث می شود که او تمرکز بیشتری روی ویژگی های مثبتش داشته باشد و برای پررنگ کردن شان تلاش کند.
زن ها دوست دارند از شوهرشان بشنوند که پر از صفات مثبت هستند و این که همسرشان به دلیل همین صفات به آن ها افتخار می کند.
۳ - با تو بودن بی نظیر است ...
زن ها دوست دارند، همسرشان به رابطه ای که دارد افتخار کند و به دلیل آرامشی که در این رابطه دارد هم از آن ها قدردانی کند. این قدردانی ممکن است به شکل های مختلفی صورت بگیرد.

مثلا وقتی مردی زودتر از سر کار می آید و به همسرش می گوید، دوست داشتم امروز بیشتر کنار تو باشم یا این که دوست دارم وقتم را بیشتر با تو بگذرانم و باقی مانده کارهایم را هم کنار تو انجام دهم می تواند یک حس فوق العاده را در زنان ایجاد کند.
با شنیدن این قدردانی ها زن برای بیشتر درک کردن همسرش تلاش خواهد کرد و برای این که همسرش در ساعات بیشتری که در خانه است آرامش داشته باشد و این اتفاق را تکرار کند، مصمم تر خواهد شد. آن ها از این تصور که مردشان دوست دارد ساعتی از روز را تنها کنار او و تنها برای استفاده از وقت ۲ نفره شان مشخص می کند بیش از هر چیزی خوشحال می شوند.
۴ - دوستت دارم ...
اگر می خواهید همسرتان از این که دوستش دارید مطمئن شود چاره ای جز گفتن این حرف ندارید اما مهم تر از گفتن این حرف ها عملکرد شماست.
زن ها دوست دارند عشق تان را با کارهای تان نشان دهید. دادن یک شاخه گل، یک هدیه بی مناسبت، پیامک های احوالپرسی طول روز و خیلی کارهای ساده دیگر می تواند تاثیر خاصی روی رابطه شما بگذارد و این زندگی را در چشم همسرتان افتخار آمیزتر کند اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود، شما باید مراقب تمام حرف هایی که میان تان رد و بدل می شود باشید و فکر نکنید کلمات تاثیر چندانی ندارند.

مهم تر از همه این که باید مراقب قول هایی که به همسرتان می دهید باشید. گر چه پاسخ مثبت شما به خواسته های همسرتان می تواند او را خوشحال کند اما عمل نکردن به وعده های کوچک و بزرگ تان مشکل را چند برابر خواهد کرد و تاثیری منفی روی نگاه همسرتان به شما و رابطه خواهد گذاشت.
۵ - متاسفم ...
برای زن ها مهم ترین اتفاقی که می تواند بعد از یک دعوا یا دلخوری پیش بیاید، شنیدن عذرخواهی مردشان است. آن ها دوست دارند تاسف واقعی شما را ببینند و بعد از این دلخوری ها مورد دلجویی قرار گیرند. غرورتان را کنار بگذارید و اگر اشتباه کرده اید قبل از توضیح دادن دلایل تان از او عذر خواهی کنید.

این که شما بدون گفتن این که پشیمانید شروع به توضیح دادن و دلیل تراشی کنید می تواند ناراحت کننده ترین واکنش بعد از دعوا برای یک زن باشد. پس اگر نمی خواهید اوضاع را از این که هست خراب تر کنید با یک جمله ای که از ته دل می گویید همه چیز را رو به راه کنید؛ بگویید: ببخشید و متاسفم!
۶ - همه چیز را درست می کنم ...
حتی اگر یک سوپرمن نباشید باید بتوانید به همسرتان اطمینان دهید که همه چیز تحت کنترل است و تا زمانی که در کنارش هستید نمی گذارید زندگی تان را چیزی تهدید کند.

گرچه شما با رفتارهای تان باید این اطمینان را در او ایجاد کنید اما در لحظاتی که او از ته دل غمگین است و احساس اضطراب می کند باید این جمله جادویی را به کار ببرید و به او آرامش دهید. اگر فکر می کنید فراهم کردن امکانات زندگی برای شاد کردن همسرتان کافی است اشتباه می کنید.
ایجاد احساس آرامش و اطمینان و گاهی بیان کردن این جملات او را بسیار آرام تر و اعتمادش به زندگی مشترک تان را هم بیشتر خواهد کرد.
۷ - بیا صحبت کنیم ...
اگر همسرتان مدتی است که ناراحت یا پریشان است اما توضیحی در این مورد به شما نمی دهد، باید خودتان پیش قدم شوید. شاید او مشکل بزرگی دارد که گفتنش برایش آسان نیست و شاید هم منتظر جرقه ای از طرف شماست.

یادتان نرود که هیچ ناراحتی بی دلیل نیست و این که شما از کنار این پریشانی ها بگذرید و آن ها را جدی نگیرید، می تواند همسرتان را ناراحت تر از آنچه هست کند و حتی گاهی زندگی مشترک تان را هم زیر سوال ببرد.

پس بعد از هر دلخوری که بین تان پیش می آید یا حتی زمانی که می بینید رفتار همسرتان تغییر کرده اما دلیلش را نمی دانید، به او پیشنهاد گفت و گو دهید و حتی اگر از این گفت وگو طفره رفت برایش توضیح دهید که شنیدن حرف ها و احساساتش چقدر برای شما اهمیت دارد و چقدر برای بهتر کردن زندگی مشترک تان اشتیاق دارید.

چهارشنبه، آبان ۱۷، ۱۳۹۶

ابونصر فارابی


 تاریخ تولد :  ۲۵۹ هجری قمری

بیوگرافی و زندگینامه

 محمد بن محمد، از پاراب، فاراب ماوراء النهر، در کناره سير دريا ( رود سيحون ) بود. در سال 259 ه متولد شد ، پدرش از سرداران سپاه سامانيان و از نژاد ايرانی بود. ترک دانستن او، چنانکه بعضی پنداشته اند خطاست . " ابن النديم " که معاصر آن فيلسوف بود، اصلا به ترک بودن او اشاره يی ندارد ، بلکه در آثار قرن ششم هجری و بعد از آن به ترک بودن فارابی تصريح شده است.
فارابی از ماوراء النهر به قصد تحصيل علوم به بغداد رفت و در محضر " ابو بشر متی بن يونس القنائی " ، استاد بزرگ منطق و حکمت حاضر شد و سپس از استادی "يوحنا نام " منسوب به شهر حران، که از تربيت شدگان حوزه علمی مرو بود قسمتی از منطق و علوم فلسفی را فرا گرفت ، همه کتب ارسطو را مطالعه کرد و بر معانی آنها واقف شد ، پس از بغداد به مصر و از آنجا به شام رفت .
اهميت فارابی بيشتر در شرحهای او بر آثار ارسطو خاصه بر منطقيات معلم اول است، چون با کارهای او منطق ارسطو به بهترين وجه به مسلمين شناسانده شد. او را تالی معلم اول يعنی ارسطو دانسته و "المعلم الثانی" لقب داده اند . اما فعاليت علمی او در اين حد نماند بلکه خود نيز آثار مهمی ابداع کرد که بخش بزرگی از آن در دست و بسياری تاکنون طبع و به زبانهای مختلف ترجمه شده که از آنجمله می توان به : " رسالة فی مبادی آرا اهل المدينة الفاضلة " حاوی نظريه فارابی در اخلاق است و " الجمع بين رايی الحکيمين افلاطون الالهی و ارسطو " را نام برد که فارابی در آن کوشيده است تا اصول عقايد افلاطون و ارسطو را با هم وفق دهد ، اغراض ما بعد الطبيعة که شرح و تحرير روشنی است از کتاب " الحروف " ارسطو در ما بعد الطبيعة ، " فصوص الحکم " ، " عيون المسائل " ، " احصاء العلوم " و چندين کتاب و رساله ديگر . به فارابی اشعاری را به فارسی نسبت داده اند که اين رباعی از جمله آنهاست  :
اسرار وجود خام و ناپخته بماند                        و آن گوهر بس شريف ناسفته بماند
هر کس به دليل عقل چيزی گفتست                   آن نکته که اصل بود ناگفته بماند

کتاب فارابی در علم موسيقی همواره به عنوان مهمترين کتاب ديرين فن محسوب می شود ، اين کتاب چند بار به طبع رسيده و ترجمه يی از آن نيز به زبان فرانسوی منتشر شده است.
فارابی مانند همه دانشمندانی که در تمدن اسلامی عنوان فيلسوف داشته اند در اغلب علوم زمان خود صاحب تصانيفی بوده است . اطلاعات وی در رياضيات و موسيقی خوب ولی در طب و طبيعيات متوسط بوده است . روش فلسفی او را بايد در حقيقت يک روش نو افلاطونی اسلامی ناميد.
اثر فارابی در حکمای بعد از او بسيار بوده چنانکه هرگاه سخن از حکمت مشاء يا به طور اعم فلسفه در تمدن اسلامی به ميان آمده است او و ابن سينا به عنوان دو فرد شاخص از ميان مسلمين و در کنار هم و همراه افلاطون و ارسطو ذکر شده اند.

جمعه، آبان ۱۲، ۱۳۹۶

اين شتری است که در خانه همه کس می خوابد

بطوری که می دانيم و در مقاله گوشت شتر قربانی در کتاب حاضر فی الجمله شرح داده شد، سه روز قبل از عيد قربان يک شتر ماده را در حالی که به انواع گلهای رنگارنگ و حتي سبزی و برگهای درختان زينت داده بودند و جمعيت بسياری از هر طبقه و صنف دنبال او می افتادند؛ در شهر ميگرداندند و برای او طبل و نقاره و شيپور می زدند و سخنان دينی و اشعار مذهبی می خواندند. اين شتر از هر جا و هر کوی و برزن که ميگذشت مردم دور او جمع ميشدند و پشم حيوان را عوام الناس - بويژه زنان آرزومند - مايه اقبال و رفع نکبت و وبال دانسته، به عنوان تيمن و تبرک از بدنش می کندند و از اجزا تعويذ و حرز بازو و گردن خود و اطفال قرار می دادند.
اين جريان و آداب و رسوم که رياست آن به عهده شخص معينی بود و مباشرين اين کار القاب خاصی داشتند؛ مدت سه روز بطول می انجاميد و در اين مدت شتر گردانی به در خانه هر يک از اعيان و اشراف شهر که ميرسيدند شتر را به زانو در می آوردند و از صاحب خانه به فراخور مقام و شخصيتش چيز قابل توجهی نقداً يا جنساً ميگرفتند و از آنجا می گذشتند. روز سوم که روز عيد قربان بود، اين حيوان زبان بسته را به طرز جانگدازی نحر می کردند، و هنوز جان در بدن داشت که هر کس با خنجر و چاقو و دشنه حمله ور ميشد، و هنوز چشمان وحشت زده اش در کاسه سر به اطراف می نگريست که تمام اعضای بدنش پاره پاره شده، گوشتهايش به يغما می رفته است.
کاری به تفصيل قضيه نداريم، غرض اين است که به گفته استاد ارجمند شادروان سيد جلال الدين همايی: «از مبنای همين کار در زبان فارسی کنايات و امثالی وارد شده است مانند "شتر را کشتند". يعنی کار تمام شد. "فلانی شتر قربانی شده است" يعنی: هر کس او را به طرفی می کشيد، يا به معنی اينکه دور او را گرفته، اهميتش می دهند ولی بالاخره نابودش می سازند.» در دنباله مطلب اين اصطلاح و ضرب المثل می رسد که: شتر را در منزل فلانی خوابانده اند. يعنی: غائله را به گردن او انداخته اند.