سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۹۶

خالکوبی در ایران باستان

خال در فرهنگ و ادبیات ما تمثیلی از زیبایی و گیرایی است و قدمتی دیرینه دارد.
«داستان شیر بی یال و دم» از مولانا در قرن هفتم هجری قمری که در آن عمل خالکوبی را به عنوان کبودی زدن اشاره می کند معروفترین روایت پارسی می باشد که نشان دهنده قدمت تاتو در ایران است. فردوسی نیز در شاهنامه به خالکوبی اشاره کرده است. کیخسرو و فرود دو پسر سیاوش از دو زنش بوده اند که فردوسی در اشعار خود در مورد نشان سیاه(خالکوبی) بر بدن این دو نفر اشاره ای داشته است.

شیوه ی خالکوبی با اندکی تفاوت در همه جای ایران یکسان بوده است بدین صورت که ابتدا نقش را با سوزن بر پوست حک می کردند تا اندکی خون بیاید سپس ماده رنگی (نیل٬ سرمه٬ دوده چراغ٬ آب تره) را بر این زخم قرار می دادند تا بتدریج جذب پوست شود.
زنان معمولاً برای زیباتر شدن اقدام به خالکوبی می کردند. گاه نیز به دلایلی همچون افزون شدن مهر شوهر، سپید بختی و یا دور کردن چشم بد، این عمل را انجام می داده اند. محل خالکوبی نیز بستگی به دلایل خالکوبی داشته است. طرح بوته ی گل یا گنجشک در زیر گردن برای زیبایی به کار می رفته است. نقش سرو و یا بوته ی گل بر سینه و خال تکی بر چانه و یا میان دو ابرو همگی از خالهای زیبا کننده بوده اند. خال محبت بر زبان نقش می شده است و خال چشم بد و افزونی مهر شوهر در زیر ناف بکار می رفته است.
گاه نیز از خالکوبی به عنوان یک روش درمانی برای گلو درد «خالکوبی بر گلو» برای ترس «خالکوبی بر آلت تناسلی» برای باد فتق «خالکوبی زیر ناف» انجام می شده است.
در ایران باستان علاوه بر این پهلوانان نیز نقشهایی مانند شیر و اژدها را بر بازو و سینه ی خود به نشانه شجاعت خالکوبی می کرده اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر