ببر
مازندران یا ببر ایرانی ، گربه سان اساطیری
ایران زمین و کشورهای آسیای مرکزی و غربی
بوده است که حدود نیم قرن پیش منقرض شده
است .
در
شمال کشور به ببر مازندران ، شیر سرخ می
گفتند و این ببر به ببر ایران نیز شهره
بوده است .
ببر
مازندران پس از ببر سیبری و ببر بنگال ،
بزرگترین ببر جهان است .
البته
بسیاری معتقدند ببر بنگال از ببر مازندران
کوچکتر است .
چون
تحقیقات مناسبی در مورد ببر مازندران
صورت نگرفته است ، شاید بتوان با توجه به
مطالعات سال ۲۰۰۹ میلادی (
۱۳۸۸
شمسی )
که
توالی تقریبا یکسان بین ببر آمور و خزر
را اثبات کرد و نشان داد که ببرهای سیبری
و مازندران یکی بوده اند و قرابت بسیاری
با هم داشته اند ، این نظریه را که ببر
مازندران دومین ببر بزرگ جهان است ، اثبات
کرد .
در
نمایش های معروف روم باستان ، از ببر
هیرکانی (به
منطقه ی ساحل جنوبی دریای خزر هیرکانی می
گویند)
برای
جنگ با پهلوانان استفاده می شد.
تا
حدود قرن هفدهم ، آشنایی بیشتر دنیای غرب
با همین ببر خزری بوده است و چندان اطلاعاتی
درباره ی ببرهای هندوستان نداشته اند و
شاید به همین علت است که شکسپیر در داستان
مکبث از ببر مازندران سخن می گوید.
طول
بدن ببر مازندران ۲ تا ۳ متر بوده است و
حتی تا ۴ متر نیز گزارش شده است .
قد
ببر مازندران تا شانه یک متر بوده است .
وزن
نرهای بالغ حدود ۲۵۰ کیلوگرم و وزن ببرهای
ماده در حدود ۲۰۰ کیلوگرم بوده است .
می
توان حدس زد که ببر مازندران گربه سانی
قلمروگرا بوده است و قلمرو ماده ها در
قلمرو ببر نر قرار داشته است.
زیستگاه
ببر مازندران شامل بیابان های سرد استپی
تا جنگل های سرد برف گیر بوده است .
البته
زیستگاه سنتی و اصلی این گربه ، از کوه
های خشک و داغ تا جنگل های خشک برگ ریز
بوده است .
ولی
در اواخر سال های زندگی خود به ارتفاعات
بلند و فلات های مرتفع آسیای مرکزی در
مناطق پر درخت و دور از دسترس آدمی ، پناه
برده بودند .
ببر
مازندران در گذشته از قفقاز ، سواحل دریای
خزر و خراسان تا شمال افغانستان ، بخش های
جنگلی رود جیحون و سواحل دریاچه های آرال
و بالخاش در آسیای مرکزی ، پراکنش داشت .
کشورهای
ترکیه ، آذربایجان ، ارمنستان ، گرجستان
، ایران ، افغانستان ، ترکمنستان ،
تاجیکستان ، قزاقستان ، قرقیزستان ،
ازبکستان و چین میزبان ببر خزر بوده اند
.
اما
ببرهای مازندران در کشورهای ایران ،
ترکمنستان ، قزاقستان و قرقیزستان بیشتر
یافت می شدند و شاید در ایران بیشتر از
همه ی مناطق بوده اند .
امروزه
امید بسیار اندکی برای زیست ببر مازندران
در زیست گاه های قبلی خود وجود دارد و با
قطعیت می توان گفت ببر مازندران منقرض
شده است.
ببر
در ایران در نواحی جنگلی کوهستان البرز
و جنوب دریای خزر در گیلان و مازندران و
گلستان از حدود آستارا تا نواحی ترکمن
صحرا زندگی می کرده است .
البته
برخی نقشه ها و گزارشات ، پراکنش ببر
مازندران را در ایران از شمال آذربایجان
در نواری متصل تا شمال خراسان نشان داده
است .
یعنی
از منطقه ی ارسباران و حوزه ی رود ارس تا
جلگه ی سرخس و حوزه ی رودخانه های هریرود
و کشف رود ، مناطق زندگی ببر ایران بوده
است.
مرال
، شوکا ، آهو ، گراز ، خرگوش ، پرندگان ،
خزندگان و گربه های وحشی طعمه های اصلی
ببر مازندران بودند.
البته
این جانور در هنگام کمبود غذا و گرسنگی
به گاو و گاومیش اهلی نیز حمله می کرده
است.
علت
انقراض ببر مازندران در ایران ، شکار ببر
و شکار طعمه های او ، نابودی جنگل ها و
تالاب ها و استفاده از طعمه های مسموم بود
.
حمله
های گاه و بی گاه ببر مازندران به دام های
مردم به دلیل کمبود طعمه ، نفرت و بغض بی
خردانه ی دامداران و اهالی محلی را برانگیخت
تا این گربه ی زیبا را توسط گلوله و طعمه
های مسموم از پا دربیاورند .
انقراض
نسل ببر مازندران همزمان با تخریب تالاب
های محل زیست این گربه سان صورت گرفته است
.
البته
باز هم باید گفت که اصلی ترین عامل انقراض
جانوران ، نبود فرهنگ ، دین و قانون در
منطقه ای است که آنها زندگی می کنند.
آخرین
نشانه های ببر مازندران در ایران :
در
تاریخ سرگذشت مسعودی ، واقه ی فاجعه بار
شکار ۳۵ ببر در شبه جزیره ی میانکاله توسط
ضل السلطان آمده است که شاید کل جمعیت ببر
در استان مازندران در آن زمان ، بیش از
چیزی حدود ۴ یا ۵ برابر این رقم نبوده است
و لذا همین شکار ضربه ی سهم ناکی در کاهش
تعداد ببر بوده است .
حضور
جمعیت زیادی از ببرهای خزر در میانکاله
، یک پدیده ی جالب به حساب می آمده است که
علت آن وجود تالاب هایی است که برای ببر
اهمیت ویژه ای دارند.
حتی
در هندوستان و در سال های پیشین نیز در یک
ناحیه به این مساحت ، وجود این همه ببر
غیر ممکن بود.
A.Satunin
درباره
ی رنگ ببر مازندران می گوید:
بعضی
از نوارهای روی پوست ببرهای منطقه ی ماورای
قفقاز و لنکران (
جنوب
شرقی آذربایجان -
طوالش
)
قهوه
ای کمرنگ هستند ولی از نمونه ای که در
گرگان بدست آمده ، نوارها مانند ببر هندی
سیاهند .
و
در نمونه ای دیگر که از ایران به دست آمده
است مشاهده می شود که در بالای سر و پشت
بدن نوارها سیاهند ولی در پهلو قهوه ای
کمرنگ است .
اندازه
ی دو پوست بدست آمده از لنکران (
طوالش
و آذربایجان )
که
توسط خود او مورد مطالعه قرار گرفته شد ،
به ترتیب ۲۹۰ و ۲۵۹ سانتی متر بوده است که
احتمالا هر دو ماده بوده اند .
و
اندازه ی پوست ببر دیگری که رنگ قرمز و
قهوه ای داشته است و از کوه های البرز به
دست آمده ، ۲۵۰ سانتی متر گزارش شده بود
که پس از درست کردن پوست و قرار دادن آن
بر روی بدن مصنوعی ، اندازه ی واقعی آن که
۳۲۵ سانتی متر بود ، مشخص شد .
رنگ
پوست یک نمونه ببر که از شمال البرز در
موزه ی تاریخ طبیعی انگلستان وجود دارد
به شرح زیر است :
رنگ
زمینه ی پشت بدن و پهلوها زرد متمایل به
طلایی با نوارهای عرضی زرد رنگ یا قهوه
ای روشن است .
رنگ
زمینه و نوارها در پهلوی بدن کم رنگ تر از
وسط و پشت بدن است.
زیر
شکم سفید و با نوارهای زرد رنگ همراه است
.
زمینه
ی صورت هم زرد و در پیشانی دارای نوارهای
قهوه ای است و اطراف چشم و روی گونه دارای
لکه های سفید است.
ببر
خزر و شکارچیان
فریر
در سال ۱۸۴۵ میلادی (
۱۲۲۴
ش )
در
مورد منطقه ی کشف رود در مرز افغانستان
نقل می کند که ببر شاهی دیده است.
حدود
بیست سال بعدتر ، وامبری (
Wambery ) با
عده ای که از راه پل سفید و شیرگاه به شمال
می رفت این جمله را می نویسد :
وسط
جنگل زیبایی از شمشاد ، جوانان ما به سراغ
چشمه ی آبی رفتند ولی ناگهان صدای ترسناکی
از پریشانی شنیدم .
گفتند
که حیواناتی نزد چشمه دیده اند .
ابتدا
فکر کردم که باید شیر باشند و یک شمشیر به
دست گرفتم و در جهتی که گفته بودند رفتم
و در فاصله ای دور ، دو ببر با شکوه دیدم
.
در
سفرنامه ی رکن الدوله به سال ۱۸۸۱ میلادی
(
۱۲۶۰
ش )
که
مربوط به منطقه ی سرخس و مرز ترکمنستان
است ، نقل شده است که :
چند
نفر از خدمه که پی یک اسب فراری می گشتند
قدری دور افتادند و در جنگل ببر دیدند و
چون اسلحه نداشتند جرات نزدیکی به آن را
نکرده و ببر هم از هیاهوی آنها فرار می
کند و همچمین ذکر می کند :
پوست
ببر و سر یک گراز که ترکمن ها چند روز قبل
شکار کرده بودند به حضور والا آوردند .
کنیدون
اولین و تنها کسی است که درباره ی منطقه
ای که ۶۰ سال بعد مشهورترین پارک ملی ایران
شد (
پارک
ملی گلستان )
شرح
می دهد و در آن شکار کرده است .
او
در بین سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۱ شمسی در این
مکان دو ببر شکار کرده است .
راجع
به ببر اول می گوید نری بزرگ و سنگین بود
که پوستش پس از میخ شدن به دیوار ، ۳۵۰
سانتی متر طول داشت .
ببر
دوم که از روی رد خون ، بسیار تعقیب کرده
بود به نظرش از ببر اول هم بزرگتر بوده
است.
آخرین
زمان های حضور ببر مازندران در طبیعت بین
سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۷۰ میلادی (
۱۲۹۹
تا ۱۳۴۹ شمسی)
بوده
است.
طبق
اطلاعات مستند ، آخرین ببرهای هیرکانی
در ایران و در قسمت شرق مازندران بوده اند
.
بر
طبق همین مستندات گفته می شود که در سال
۱۳۳۲ شمسی ، سروان احمد هنرور آخرین گلوله
را به سوی یک ببر خزر شلیک کرد .
در
بیشه ای نزدیک و مشرف به روستای آق قمیش
در ده کیلومتری شهرستان کلاله .
از
آن پس غرش ببرهای ایران برای همیشه خاموش
ماند .
و
یا نقلی دیگر موجود است که در سال ۱۳۳۸
شمسی در جنگل گلستان و در منطقه ی گرگان
آخرین ببر خزر به دست یک شکارچی محلی شکار
شد.
اما
بعضی ها اعتقاد دارند ببر مازندران احتمالا
در فوریه ۱۹۷۰ میلادی (
۱۳۴۹
ش )
در
پی شکار آخرین باقی مانده در ترکیه، منقرض
شده است.
نمی
توان به جد تمامی این نقل قول ها را قبول
کرد یا همه را رد کرد .
اما
می توان پذیرفت که آخرین ببری که در ایران
دیده شد ، در نزدیکی تالاب های پارک ملی
گلستان بود .
البته
هیچ کس نمی تواند تاریخ دقیقی برای حضور
ببر خزر در ایران یا در دیگر کشورها مشخص
کند.
پس
از آن هر ساله گزارشات غیرمستندی از حضور
ببر در شمال کشور به گوش می رسید که هیچ
کدام حضور دوباره ی ببرها را تایید نکرده
و قابل قبول نبودند .
گزارشات
غیرمستند دیگری نیز از حضور ببر در قسمت
های دور دست افغانستان وجود دارد .
گرچه
باغ وحش های جهان دارای ببر خزر بوده اند
ولی به آن توجه نکردند و به دیگر زیرگونه
های ببر علاقه ی بیشتری نشان دادند .
البته
برخی اطلاعات حاکی از آن است که هنوز چند
قلاده ببر خزر در باغ وحش های جهان مثل
باغ وحش های آلمان یا آمریکا وجود دارد .
حتی
عده ای بر این عقیده اند که با جستجوی
بیشتر در کشورهای شرقی ایران ، می توان
ببر مازندران را هنوز در طبیعت یافت و عده
ی کمی نیز بر این نظر تاکید دارند که حتی
می توان ببر خزر را در ایران نیز همچنان
مشاهده کرد .
البته
این نظریه بیشتر شبیه به رویا می ماند .
از
ببر مازندران تنها یک نقاشی رنگی ، چند
عکس و تعدادی پوست به جا مانده است.
نقش
ببر مازندران در فرهنگ ایران:
ببر
در فرهنگ کشورهای هند و چین نقش بسیار پر
رنگی دارد .
اما
نقش ببر به اندازه ی شیر یا پلنگ در فرهنگ
کشور ما پررنگ نیست و شاید این امر به دلیل
محدود شدن محل زندگی ببر خزر به مناطق
شمال کشور و آشنا نبودن مناطق اسلامی در
غرب ایران با این گربه سان باشد .
البته
ببر به نوبه ی خود در فرهنگ و تاریخ ما نقش
داشته است .
در
ادبیات ما همیشه از ببر به عنوان نماد
شجاعت و نیرومندی یاد می شود .
فردوسی
کبیر در اثر جاودانه ی خود شاهنامه ، از
عنوان ببر کم و بیش استفاده کرده است.
منقرض
شدن نسل ببر مازندران تا ابد همچون لکه ی
ننگی بر دامان ایران زمین خواهد ماند .
امید
است که دیگر ننگ به جان نخریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر