چهارشنبه، مرداد ۰۴، ۱۴۰۲

داستانی از شکسپیر


مردی مقابل گل فروشی ایستاد. او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود.

وقتی از گل فروشی خارج شد٬ دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه می کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید :

دختر خوب چرا گریه می کنی ؟

دختر گفت: می خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است. مرد لبخندی زد و گفت :با من بیا٬ من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی.

وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت : می خواهی تو را برسانم؟

دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نیست!

مرد دیگرنمی توانست چیزی بگوید٬ بغض گلویش را گرفت و دلش شکست. طاقت نیاورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هدیه بدهد.

شکسپیر می گوید:

به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می آوری،

شاخه ای از آن را همین امروز به من هدیه کن.

یکشنبه، تیر ۱۸، ۱۴۰۲

نبایدهای اولین قرار (خانمها)

بیشتر ما وقتی به ازدواج فكر می‌كنیم، معمولا تصور غلطی در ذهنمان چرخ می‌زند. ما فكر می‌كنیم كه مرد رۆیاهایمان كسی است كه در همان لحظه اول به دلمان می‌نشیند، حال و هوای‌مان را عوض می‌كند
احتمالا نخستین موضوعی كه قبل از روبه‌رو شدن با خواستگار جدید‌تان به آن فكر می‌ كنید، پوشیدن یك لباس مناسب است و در لحظه‌ای كه در كنارش پشت میز نشسته‌اید هم تمام هوش و حواستان به ظاهر و نحوه انتخاب جملات است، اما دست نگه دارید.
برای آنكه از این قرار‌های اول، سربلند بیرون بیایید، نیاز به شناختن گروهی از « نبایدها » دارید؛ كارهایی كه نباید انجام دهید و حرف‌هایی كه نباید بزنید. قرار نیست تا ابد در مقابل كسی كه قرار است شریك زندگی‌ تان باشد، خود را شخص دیگری نشان دهید اما باید بدانید كه بعضی حرف‌ها، خاطرات و كارها با قرار‌های اول جور در نمی‌آیند و باید از هر طریقی كه شده، پنهان‌شان كنید و تا روز مبادا آنها را در دلتان نگه‌دارید.
سعی کنید پینگ پنگ بازی کنید
همه ما دوست داریم از خودمان حرف بزنیم. انگار تنها موضوع جالبی كه در دنیا وجود دارد، عادات، خواسته‌ها و انتظارات خودمان است. اما این همان دامی است كه ممكن است در نخستین برخوردهایی كه با خواستگار‌تان دارید، در آن بیفتید.
به‌جای اینكه بی‌وقفه خودتان را شرح دهید و با بیان كردن علایق و انتظارات‌تان بخواهید او را با خود هم مسیر كنید، بگذارید او حرف بزند و هر آنچه در ذهن دارید را از كسی كه قرار است همسر آینده‌تان باشد، بپرسید. وقتی شما بی‌وقفه درباره خودتان حرف می‌زنید، نگاهی منفی نسبت به‌خودتان در ذهن خواستگار‌تان ایجاد می‌كنید.
احتمالا در این شرایط، بعد از قرار او از پشت میز بلند می‌شود و در دلش می‌گوید كه این نخستین و آخرین قرارش با شما خواهد بود اما شما كه حسابی خودتان را ابراز كرده‌اید، از نتیجه این گفت‌ و گوی یكطرفه راضی هستید و فكر می‌كنید همه چیز خوب پیش رفته است اما واقعیت این است كه ارتباط، یعنی بیان كردن خود و فهمیدن دیگران. پس در جلسات اول گفت‌وگو مثل یك بازی پینگ‌پنگ پیش بروید و همان‌قدر از خودتان بگویید كه از او حرف می‌شنوید.
از قبلی ها حرف نزنید
شاید روزی مجبور شوید درباره خواستگارهای قبلی‌تان هم حرف بزنید. اما بهتر است تا زمان آن نرسیده، چیزی نگویید. در قرارهای اول با خواستگار جدید‌تان، هرگز پای قبلی‌ها را به میان نكشید. شاید بخواهید از بدی‌های آنها بگویید و به اینجا برسید كه چقدر از یك فرصت تازه خوشحال هستید اما این موضوع هم نمی‌تواند كمكی به شما بكند. همان طور كه گفتیم، هر جمله‌ای كه بوی « خواستگار قبلی » از آن بیاید را نباید به زبان بیاورید.
مهم نیست كه رابطه احساسی‌ای میان شما و شخص دیگری بوده یا نه، مهم این است كه قرار اول جای این حرف‌ها نیست. اگر شما و خواستگار‌تان احساس كردید كه می‌توانید به یك آینده مشترك فكر كنید و به همین دلیل قرارهای بعدی را تنظیم كردید، ماجرا فرق می‌كند. اگر در روزهای بعد در مورد ارتباطات گذشته‌تان از شما پرسید، می‌توانید بگویید « آن آشنایی، درس بزرگی برای من بود و حالا من و خواستگار قبلی‌ام، دیگر به آن روزها فكر نمی‌كنیم و هركدام‌مان، تنها به فكر آینده خود هستیم. »
فقط لحظه اول مهم نیست
بیشتر ما وقتی به ازدواج فكر می‌كنیم، معمولا تصور غلطی در ذهنمان چرخ می‌زند. ما فكر می‌كنیم كه مرد رۆیاهایمان كسی است كه در همان لحظه اول به دلمان می‌نشیند، حال و هوای‌مان را عوض می‌كند و در یك لحظه تمام ناامیدی‌مان از پیدا كردن چنین مردی را به امید بدل می‌كند. شاید شما هم فكر می‌كنید میان شما و مرد زندگی‌تان در همان لحظه اول باید یك جرقه عاطفی زده شود و چنین كششی به قرار‌های بعدی و در نهایت ازدواج منجر شود اما اشتباه می‌كنید.
شما برای خوشبختی به شاهزاده رۆیاها نیازی ندارید و قرار نیست یك عمر با یك نگاه اسرارآمیز عاشقانه زندگی كنید. بلكه قرار است كنار مرد محكم و مستقلی زندگی كنید كه می‌تواند در سخت‌ترین روزها هم در كنار شما باشد، دركتان كند و پابه‌پای‌تان پیش برود.
رخت‌چرك‌ها را دور بیندازید
همه ما در زندگی‌مان رخت‌چرك‌هایی داریم. منظورمان همان اشتباه‌ها، خاطرات آزار‌دهنده و لحظه‌هایی است كه ترجیح می‌دادیم هیچ وقت اتفاق نمی افتادند. خب، ما انتظار نداریم كه در زندگی شما چنین مسائلی پیش نیامده باشد، فقط می‌گوییم حالا كه وقت ازدواج‌تان رسیده، باید رخت‌چرك‌هایتان را پشت در بگذارید و به‌جای فكر كردن و عذاب كشیدن، برای فراموش كردن روزهای گذشته انرژی بگذارید.
همسر آینده‌تان را شریك این خاطرات نكنید و اگر به دلیل برخی اتفاقات گذشته هنوز متاثر هستید و عذاب می‌كشید، این عذاب را وارد زندگی‌تان نكنید. دوره نامزدی فرصت خوبی است تا بتوانید از آنچه پیش از این در زندگی‌تان بوده، عبور كنید و با یك شروع تازه، برای یك زندگی موفق آماده شوید. زندگی‌ای كه قرار نیست این بار رخت‌چرك دیگری برای آینده شما شود.